کانون دمکراسی آزربايجان

Azərbaycan Demokrasi Ocağı / Azarbaijanian Democracy Institute

متن سخنرانی فاخته زمانی در پارلمان ایتالیا

کنفرانس کلید گفتگو و همکاری جنبشهای دموکراتیک در ایران

روزهای ۲۹ و ۳۰ ژوئن ۲۰۱۰ ٬ شهر رم و پارلمان ایتالیا میزبان شرکت کنندگان کنفرانس دو روزه «کلید گفتگو و همکاری جنبشهای دموکراتیک در ایران» بود که توسط سازمان ملتهای بدون نماینده (یو ان پی او) با همکاری حزب رادیکال ضد خشونت ایتالیا ترتیب داده شده بود. این همایش دو روزه٬ سناتورها٬ نمایندگان پارلمان ایتالیا و نمایندگانی از جوامع ترک آذربایجانی٬ عرب٬ فارس٬ کرد و بلوچ را گرد هم آورد. سخنرانان کنفرانس رم که متشکل از فعالان مدافع حقوق بشر٬ فعالان جامعه مدنی٬ اساتید دانشگاه و کارشناسان مسائل بین الملل بودند٬ در خصوص ساختار جامعه ایران و راهکارهای ضروری برای رسیدن به دموکراسی در یک جامعه چند فرهنگی به بحث و تبادل نظر پرداختند.

دکتر صدیقه عدالتی از طرف جنبش فدرال – دموکرات آذربایجان٬ دکتر علیرضا اصغرزاده استاد جامعه شناسی دانشگاه یورک کانادا و خانم فاخته زمانی رئیس انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ) سخنرانان آذربایجانی این کنفرانس در پارلمان ایتالیا بودند.

ترجمه فارسی متن سخنرانی فاخته زمانی:

نام پانل: استراتژی برای تغییر و نقش جامعه بین الملل

یک دموکراسی واقعی در ایران به چه شکل خواهد بود؟

از «يو ان پی او» و حزب راديکال خشونت گريز ایتالیا به خاطر سازماندهی این کنفرانس پرفایده و ضروری تشکر می کنم. گوش دادن به سخنرانیهایی جالب این کنفرانس٬ حتی آنهایی که نگاه مشترکی با آنها ندارم٬ باعث خوشحالی و مسرت بود.

تبادل نظر در مورد استراتژیها برای تغییر و همچنين مشخص کردن نقش جامعه بين المللی در کمک به جنبش های دموکراتيک در ايران و دیاسپورای آن در خارج از کشور، مسئولیتی پیچیده است که به پانل ما محول شده است. من در این صحبت کوتاه در خصوص سازمانی که نماينده آن هستم، چالشهای پیش رویمان در جامعه ايران، اهمیت و ضرورت حمايت جامعه جهانی و راهکارهای لازم برای رسیدن به یک جامعه بهتر بحث خواهم کرد.

به عنوان مدیر و بنيان گذار انجمن دفاع از زندانيان سياسی آذربايجانی در ايران – مستقر در کانادا – فعالان آذربايجاني را که صرفا به دليل تعلق اتنيکی، زبانی و مذهبی خود در حاشيه قرار داده شده و قربانی شده اند نمايندگی ميکنم.

فعالان آذربايجانی با آغاز اين مبارزه نه تنها بار مسئوليت دفاع از حقوق آذربايجانی ها بلکه ديگر گروه های بدون نماینده را نيز به دوش گرفته اند. دکتر رضا براهني فعال سياسي برجسته تعبيري بدين مضمون دارد که “کمتر جراحتی عميقتر از سرکوب زبان مادری یک انسان يافت ميشود.” من با اين گفته موافقم و به علاوه معتقدم که اين حقیقت نه تنها برای اقلیتهای اتنیکی در ایران بلکه برای تمام بشريت قابل درک است. با الهام از اعلاميه جهانی حقوق بشر، سازمان ما اميدوار است بتواند به مثابه ابزاری در خدمت بسط آگاهی در خصوص محروميتهای اقليت ها بوده و وسيله ای براي تغييرات مثبت در ايران باشد. به همین دلیل، این انجمن در یک حال و هوای سياسی-اجتماعی که واقعيت وجود نقض حقوق اقليت ها را نمي پذيرد٬ متولد گرديده است.

سرکوب اقليت ها هسته مرکزی تلاش های حکومت ايران در منحرف کردن تاريخ آنها و آسيميله کردنشان در فرهنگ مسلط فارس ميباشد. چنين تاکتيکهایی همچنين مانع رشد اقتصادی، اجتماعی و سياسی این جوامع می شود . و این یک سیاست جديد در ايران نيست بلکه سر چشمه آن به دوره پهلوي اول بر می گردد که در سال ۱۹۲۵ آغاز شد. با اينکه خواستن حقوق فرهنگی، زبانی، مذهبی و سياسی يک حق مشروع برای همگان است، متأسفانه اين حقي نيست که در ايران امروز به رسميت شناخته شده باشد. به طور نمونه، در تلاش برای درخواست اين حقوق و طلب مشارکت دموکراتيک از حکومت، ترک های آذربايجان تظاهرات مسالمت آميزی شبيه به مورد «جنبش سبز» بر پا کرده و متحمل برخوردهای خشونت آميز حکومت و گروه های ديگر شده اند. اما اين تلاش ها عمدتاً در مديای فارسی زبان با بی اعتنائي روبرو گشته است. به علاوه، طرح این مسائل با رهبران صاحب نفوذ و مقامات با اين ريسک همراه است که با برچسب هائی مثل تجزيه طلب، پان ترک، مامور بيگانه، و خائن به وطن همراه شود. دوستان عزيز، ميبينيد که مشکل گروه های بدون نماينده دو سویه ميباشد. از طرفی٬ دشمنی از سوی حکومت از طريق زندانی و شکنجه کردن و کشتار معترضین و از طرف دیگر بی اعتنایی و مانع تراشی گروهای مخالف حکومت.

با این حال٬ فرصتی که مشارکت در اين کنفرانس فراهم ميکند تا حرفهای منفی باز نويسی شوند و مسير سازنده ای در جهت ایجاد فرصتهایی برای همه گروهها به پيش برده شود به من الهام ميبخشد. ما نيازمند کمک ميزبان محترم و جامعه بين المللی در آگاهی دادن به مشکلات پيش روی گروه های بدون نماينده در ايران هستيم. ما ضمن تقدیر از شهامت فوق العاده و حمايتی که از «جنبش سبز» نشان داده اید٬ از شما مي خواهيم که مشابه همين حمايت به گروه های اتنيکی ديگر نيز داده شود. بطور مثال٬ ما نیاز داریم که مديای جهانی موضوعات دارای ارزش خبری٬ نظير تظاهرات ماه مه ۲۰۰۶ را پوشش بدهد، حوادثی که بنا به تخمين عفو بين الملل هزاران نفر بازداشت و تعداد زیادی کشته شدند. به این ترتیب٬ جامعه جهانی در شناسائی آنهائی که سرکوب و قربانی نژادپرستی شده اند٬ نقش اساسی ميتواند داشته باشد.

همچنين مایلم اين نکته را به بحث بگذرم که پایدارترین نقش برای جامعه جهانی اينست که پلاتفرمی را تجویز و تشويق کند که نه تنها مسائل حکومت ايران را مطرح کند٬ بلکه تمام جامعه را همراه با معضلات مربوط به بی عدالتی هاي اتنيکی، زبانی و اجتماعی پوشش دهد. ايران يک جامعه چند فرهنگی است، کشوری که بيش از نصف جمعيت به گروه های غير فارس تعلق دارد. برای يک دموکراسي پايدار، لازم هست که جامعه جهانی رهبران ايران را برای حفاظت و حمايت از حقوق اقليت ها مورد مواخذه قرار دهد. اگر در یک جامعه مراقبت از تمام گروهها در مرکز توجه قرار گیرد٬ دستاوردها بسیار زیاد خواهد بود.

با توجه به چالشهای درون جامعه ايرانی و تکيه بر اهميت نقشی که جامعه جهانی ميتواند بازي کند٬ من گامهائی را که لازم است توسط گروههای ايرانی و ديگر گروه های دارای منافع  برای ایجاد تغییرات ضروری برداشته شود٬ را با شما در ميان ميگذارم.

ضرورت اصلی اينست که همگان بايستی مسأله بی توجهی به تنوع اتنيکی، فقدان نمايندگی گروه های غير فارس، و نژادپرستی موجود در سیاستهای حکومت و جامعه را تشخيص داده و آنرا ابراز نمايند، مسائلی که منشاء نابرابریهای اقتصادی و سياسی-اجتماعي در کشور است. اساساً چنین رویکردی به مسئله ملیت و اتحاد، باعث ایجاد حسیاتی عليه گروه مسلط در ميان گروه های اقليت شده و به نزاع و جنگ منجر ميشود- امری که غير قابل استمرار براي يک کشور ميباشد. اين مشابه ويروسی است که ميتواند جامعه ای را از درون نابود کند. براي يک تغيير اساسي، جامعه ايرانی بايستی بطور کامل تنوع همه مردم را به پذيرد. اين بدين معنی است که در شرایطی که جنبش ها در حال مبارزه براي پيشرفت ميباشند، ما بايد گوناگونی نيازهائی را که هر گروه در ايران دارد مورد بحث قرار دهيم. ما به مثابه گروه های ذينفع در اين تلاش، بهتر است براي مبارزه دوشادوش هم تلاش کنيم، برای بحث مسائلی که هر کداممان و هر گروه در ايران با آن روبرو هستند مباحثه کنيم و راهکارهایی را ايجاد کنيم که اين نياز ها را مطرح نمايد.

تنها تفکر يا ايدئولوژی که ميتواند تغيير قابل توجهی را در جامعه ايران ايجاد نمايد٬ تفکری است که حقوق کامل به اقليت ها- نه فقط به آذربايجاني ها، بلکه کردها، عربها، بلوچ ها، ترکمنها- را تصديق و اعطا ميکند و همچنین متعهد ميشود که بطور کامل با عناصر نژادپرستی در جامعه ايران مبارزه کند. من معتقدم که اين ايدئولوژی و رفتار، يک عامل حياتی برای تحکيم دموکراسی و حقوق بشر در ايران به حساب ميايد.

حمايت پربهای جامعه جهانی٬ همچنين تفکر سياسی پر قدرتی ارائه خواهد کرد که اين نقض حقوق انسانی را در وجدان جهانی منعکس کرده با ايجاد شفافيت، آنهائی را که در استمرار سيستم مبتنی بر در حاشيه قراردادن اقليت ها مصر هستند٬ مسئول و جوابگو ميسازد.

در خاتمه اجازه دهيد که شما را با نقل قولي که همگان خوب آن را ميدانند و توسط مارتين لوترکينگ نامدار درجريان تلاش وی برای حقوق مدنی سياهان آمريکا گفته شده است ترک کنم. «بی عدالتی در یک مکان تهديدي نسبت به عدالت در همه جا است.» بيعدالتی در حق اقليت ها در ايران حقيقتا يک تهديد بر عليه همگان است، هم بر علیه ايرانيان و هم دوستان آنها در جامعه جهاني. اگر ما اين مسائل را در حرکتمان به سمت پیشرفت مطرح نکنيم به هيچ وجه دموکراسي حقيقی حاصل نخواهد شد .

از توجه صميمانه شما متشکرم.

10 ژوئیه 2010 Posted by | فارسی, فدرالیسم, مقاله - تحلیل, بیانیه - آچیقلاما | , , | ۱ دیدگاه

Iran: What Would Real Democracy Look Like? – Fakhteh Zamani

I would like to thank the UNPO and the Nonviolent Radical Party for organizing such a wonderful and needed conference. It has been my great pleasure and honor to listen to all the esteemed speakers—even those with whom I may not completely share the same views.

 

Our panel has been tasked with the tricky responsibility of sharing strategies for change and outlining the role of the international community in fostering democratic movements in Iran and its Diaspora. In this short address, I shall discuss the organization I represent, the challenges we face in the Iranian society, why the support of the international community is essential, and conclude with solutions for a better Iran. 

 As the founding president of the Canada-based Association for the Defence of the Azerbaijani Political Prisoners in Iran, I represent Azerbaijani activists who have been marginalized and victimized solely on the basis of their ethnicity, language, and religion. Rising to the challenge, Azerbaijani activists have embraced the responsibility of defending not just Azerbaijani rights but of other unrepresented groups.  Dr. Reza Baraheni, acclaimed political activist has passionately shared that “little is more traumatic than the suppression of one’s mother tongue.”  I agree and also believe this is something all humans, not just Iranian minorities, can understand.  Inspired by the Universal Declaration of Human Rights, our organization hopes to serve as a tool to create awareness regarding the exclusion of minorities, and become a catalyst for positive change in Iran. Thus the Association was born, out of a sociopolitical climate that refuses to recognize the violation of minority rights.

 The suppression of minorities lies at the core of the Iranian government’s attempt to alienate their history and assimilate them into the dominant Persian culture. The effects of such tactics also limit these communities from developing economically, socially, and politically. This is not a recent development, but something that has its origins in the first Pahlavi era that started in 1925. The demand for cultural, linguistic, religious, and political rights is a legitimate right of all. Unfortunately, it is not a recognized right in Iran today. For example, in an attempt to demand these rights and seek democratic participation from the government, Azerbaijani Turks have organized peaceful protests similar to that of the  “Green Movement” and have suffered violent reprisals from government and other groups. These efforts have largely remained unnoticed in the dominant Persian media. Moreover, bringing this to the attention of influential leaders and authorities is to risk being labeled a separatist, pan-Turk, foreign agent and traitor to the country. I, personally, have found this rather puzzling as Azerbaijanis largely seek equality and inclusion in the official fabric of Iranian affairs. So, my dear friends, you see that the challenge of unrepresented groups are twofold—hostility from the government through imprisonment, torture, or death; and from the opposition groups through indifference and suppression.

 However, there is hope, and being a part of this conference inspires me as it offers the opportunity to rewrite negative narratives and forge a constructive path to an inclusive Iran. We need the help of our esteemed hosts and the international community in creating awareness of the challenges faced by unrepresented groups in Iran. We commend you for the incredible courage and support you have lent the “Green Movement” and request that the same type of support be given to other ethnic groups. For example, we do need the international media to cover such news worthy stories like the protest of May 2006, where, according to an Amnesty International estimate, thousands may have been arrested and scores killed. In this way the international community can be essential in acknowledging those excluded through racism and oppression.

 I would also like to argue that the most sustainable role for the international community is to encourage a platform that addresses issues facing not only the Iranian government but the whole society with its ethnic linguistic and social injustice issues. Iran is a multicultural society where most than half the population belongs to a non-Persian ethnic. For a sustainable democracy, we need the international community to hold Iranian leaders accountable for the preservation and protection of minority rights. Much can and will be gained when a government seeks to take care of all its people.

 Having mentioned the challenges within the Iranian society and highlighted the important role the international community can play, I will share what steps Iran and the stakeholder groups should undertake to bring about the change desperately needed.

 

A necessary step is that all must recognize and acknowledge the disregard for diversity, misrepresentation of non-Persian groups, and racist policies by the government and the larger society. This has created an economic and sociopolitical inequality in the country. Such an approach to unity or nationhood always produces disillusionment within minority groups against the dominant group thus giving way to conflict, and war—which is unsustainable for any state. It is similar to a virus that could destroy us from within. For real change, the Iranian society must fully embrace the diversity of the entire people. This means that as the movements in Iran fight for progress, we must discuss the diversity of needs that face our society. As stakeholders in this struggle, we must fight to work in tandem to discuss the issues that face each and every group in Iran and develop ways in which to address their needs.

 The only movement or ideology that can produce significant change in the Iranian society, is the one which will acknowledge and grant full rights to all minorities—not just Azerbaijanis, but Kurds, Arabs, Baluchis, Turkmens, and more—and fully commit to combating racist elements in our Iranian society. I believe this ideology and approach will be the critical element to fostering democracy and human rights in Iran.

The invaluable support of the international community will also offer a political bullhorn that places these human rights violations in the world’s consciousness, creating transparency and placing onus of responsibility on those perpetuating the marginalization of minorities.

As I conclude, allow me to leave you with a quote you all know so well: “injustice anywhere is a threat to justice everywhere.” This was argued by the iconic Martin Luther King jr. in his quest for civil rights of Black Americans. The injustice of minorities in Iran is truly a threat to all—Iranians and their friends in the international community—as true democracy will never be realized if we do not address these challenges on our way to progress.

Thank you for your kind attention

10 ژوئیه 2010 Posted by | English, بیانیه - آچیقلاما, باخیش - دیدگاه | , , | بیان دیدگاه

دوکتور صدیقه عدالتی نین ایتالیا پارلمانیندا چیخیشی

ایتالیا پارلئمانیندا ایکی گونلوک سئمینارین آچیلیش مراسیمینده کی چيخيش

حؤرمتلی ایتالیا پارلئمانی و سئناتینین عوضولرى

خانیم لار، بئی لر

من آزربایجان فدرال دموکرات حرکاتی آدینا و ایران فدرال میللیتلرینین کنگره سینین  بیر عوضوو اولاراق، بو پروقرامی دوزنله-ین یو.ان.پی.او.(دوؤلتسیز میللتلر تشکیلاتی) نا اؤز تشکورلریمی، بیزه بو فورصتی وئردیگی ایچین کی، ایران توپلومونون دموکراسی یه گئچیش یولونداکی مانعلرحقینده اؤز فیکرلری میزی اورتایا قویاق، بیلدیرمک ایستیرم. من  چیخیشیمدا بو مانعلرین آرخاسینداکی تمل ندنلره و بونلاری اورتادان قالدیرما ايستراتژیلریمیز حقینده دانیشاجاغام.

ایراندا دموکراسى یوخلوغونون ان آيدين سببی اؤلکه ده اوتوریتئر بیر دینی دیکتاتورلوغونون حاکیمیتی دیر. 30 ایلدیر کی اؤلکه تئوکراتیک لیدئرلر طرفیندن ایداره ائدیلیر. ایران دوؤلتی ايلاهى رهبرلیک آلتیندا اولدوغونو و ايلاهى یئتکیلیلر طرفیندن ائداره ائدیلدیگینی سؤیله ییر.

تئوکراسی ایرانداکی ایقتیدار سیستئمی نین اساسیدیر. بو ندنله دوؤلت یالنیز ترقی و یئنیلیگه مانع دئییل ، عینی زماندا دوشونجه، ایفاده و ویجدان اؤزگورلوغونو دا یاساقلاماقدادیر.قیساجاسی ایراندا دموکراسى نین تملی اولان هر شئی یاساقدیر.

ایران ایسلام جومهورییتی نین آنا یاساسی ایسلامی، ایرانین رسمی دینی اولاراق تعيين ائديرو آچیقجاسینا شیعه مذهبینه بؤیوک بیر آیریجالیق تانیمیشدیر.بو، ایرانلیلارین آراسینداکی هم رأی لیگی (همبستگی) یوخ ائتمیشدیر.آچیقجا بو آنایاسا ایرانلی لارین برابر وطنداشلیق حقلرینی رد ائدیر و اونلاری بیرینجی و ایکینجی صینیف وطنداش اولاراق صینیفلاندیریر. بو آنایاسا غئیری فارس میللتلره، سنی موسلمانلارا، قادینلارا و دینی آزینلیقلارا آیری سئچکیجیلیک اویقولاماقدادیر.

دموکراسى ائکسیکلیگی نین ایکینجی بؤیوک گؤسترگه سی غئیری فارس ایرانلی لارین اؤلکه نین سیاسی صحنه سیندن حذف اولونمالاری دیر.میثال اولاراق ایران تورکلری ایرانین ان بؤیوک میللتی اولماسینا رغمن سیاسی گوجه صاحیب دئییلدیر.

ایران ایسلام جومهورییتی پهلوی لرین باشلاتدیغی اوزون عؤمورلو سیاسی پیلانی کی هدفی غئیری فارس میللتلری آسیمیله ائتمک ایچین آنا دیللرینی و کولتورلرینی قوللانما حقی نی یاساقلاماقدی، دوام ائتمکده دیر. ایسلامی رئژیم یالنیز بو پولیتیکانی دوام ائتمکله قالماییب، شاهین بو آسیمیلاسیون پولیتیکاسینی داها دا گوجلندیرمیشدیر.نیتی غئیری فارس میللتلرین گلیشمه لرینی ضعیفلتمک و ایران توپلومو ایچینده کی روللارینی یوخا چیخارتماقدیر.

غئیری فارس میللتلرین، ائییتیمده اؤز آنا دیللرینی قوللانما حقیندن یوخسول بیراخیلمالاری یالنیز حاکیم گوجلرین طرفیندن گوج، بیلگی و حاکیمیتین مونوپولیزه ائتمه سیله قالماییب، عینی زماندا تارتیشما، سورقولاما، الشدیرمه و آنالیتیک دوشونمه یتنگی نین(استعداد) ده قیسیتلانماسینا سبب اولوبدور.

غئیری فارس بؤلگه لرینده کی ایقتیصادی گلیشمه ده بو پولیتیکادان بؤیوک درجه ده ائتکیلنمیشدیر. میثال اولاراق کرمان ایالتینده ایقتیصادی یاتیریم درجه سی گونئی آزربایجاندان 300 قات داها چوخدور.

ایسلام دئوریمیندن اؤنجه 1979 ایلینده گونئی آزربایجان اؤلکه ده کی ان گلیشمیش ایکینجی صنعتی شهردی. بیر نئچه ایل سونرا 17. درجه یه دوشدو.

گونئی آزربایجان ایراندا مدرن ائییتیم و مدرسه سیستئمینین قوروجوسودور. ایراندا ایکینجی یونیوئرسیته و ایلک قازئته اورادا تشکیل اولموشدور. آنجاق ایندی ساوادلی لارین ساییسی اؤلکه سطحینده 20. درجه یه دوشموشدور.

ایراندا دموکراتیک گلیشمه نی انگلله ین بیر باشقا اؤنملی سبب ده اؤلکه ده قادینلارین اؤز حقلریندن محروم اولمالاریدیر.ایسلام جومهورییتی نین قورولوشوندان بو یانا ایراندا جینسی آپارتاید یاشانیر. ایران ایسلام جومهورییتی نین آنایاساسی قادینلاری ایکینجی صینیف وطنداش اولاراق ساییر.1979 ایلینده ایسلام جومهورییتی نین قورولماسیندان سونرا بعضی قیسیتلامالار قادینلارا اویقولانمیشدیر، مثلأ ایجباری حیجاب و بعضی پئشه لرده قادینلارین ایستیخداملاری میثال ایچین، حاکیم اولاراق چالیشمالاری یاساقلانمیشدیر.

بو انگللری اورتادان قالدیرماق ایچین بیز آزربایجان فدرال دموکرات تشکیلاتی اولاراق بو استراتژی لری تکلیف ائدیریک:

1= بیزه گؤره ایسلام جومهورییتی نین دییشمه سی، لاییق و دموکراتیک بیر سیستئمین قورولماسی آنجاق قادین حرکاتی، میللیتلرین، ایشچی حرکاتی و اؤزگورلوک حرکاتی نین ایش بیرلیگی ایله مومکوندور.

2= بیز دیش گوجلرین عسگری ایشقالینه قارشیییق و یابانجی موداخیله لری رئژیمین  موخالیفتده اولان گوجلری یوخ ائتمک ایچین بیر بهانه اولاراق قوللاناجاغینا، حاکیمیتده کیلرین گوجونو داها دا گوجلندیره جگینه اینانماقداییک. عسگری رئژیم اؤز سلطنتی نی دوام ائتدیرمک ایچین اونا قارشی اولانلاری یوخ ائدجکدیر.

3= بیز بیرلشیک میللتلرین گوونلیک کونسئیی طرفیندن قبول ائدیلن تحریملری و آوروپا دیش ایشلری باخانلارینین یئنی تکلیفلری نی دستکلیریک. بیز بونلارین ایسلام جومهورییتینه باسقی اویقولایاجاغینا اینانیریق.آنجاق بو تدبیرلرین تمامأ ایران حوکومتینه یؤنلیک اولماسی گرکليگينى و معصوم اینسانلارا ضرر وئرمه مه سی گرکليگينی تأکید ائدیریک.

4= بیزجه ایراندا دیکتاتورلوغون اوزون عؤمورلو اولماسی نین اساس ندنلریندن بیرینین  سیاسی گوجون بوتؤولوکله تهراندا موتمرکیز اولماسیدیر. بو ندنله گوج و نوفوذ ایالتلر آراسیندا بؤلونمه لیدیر.بیز اینانیریق کی فدرال بیر سیستم تهرانداکی گوجون موتمرکیز اولماسینی قیسیتلایاجاقدیر.

ایران ایچین بیزیم اؤنریمیز ائتنیک فدرالیزمدیر.

ایران فدرال جومهورییتی ایران میللتلری نین و ائتنیک قوروپلاری نین گؤنوللو بیرلیگی ایله قورولوب، دموکراتیک و میللی فدرال سیستئمین اساسیندا و ایکی پارلمانلی سیستئمه باغلی اولمالیدیر. بو ائتنیک فدرالیزم تمامن ایرانین میللی و چوخ دیللیى لیک گرچگینه اویقون اولاجاقدیر.

5= بیزجه، یالنیز اويله بير آنا یاسا، ایرانین سیاسی جوغرافی چرچیوه سینده یاشایان اینسانلاری بیر آرایا گتیره بیلیر کی، لایيک ليگه دایانیر و بوتون وطنداشلارین برابر حقلره صاحیب اولمالارینی قارانتی ائدیر، ایرانین چوخ میللتلی اولماسینی و او میللتلرین دیللرینی رسمییته تانیر و ایندیکی سیاسی قورولوشونو بیر ائتنیک فدرالیسم سیستئمله دییشدیریر.

صدیقه عدالتی  2010

10 ژوئیه 2010 Posted by | بیانیه - آچیقلاما, باخیش - دیدگاه, تورک میللتی, تورکی, تورکجه - Turkce, ترکی, حرکت ملی, سند لر- اسناد | , , , | بیان دیدگاه

سخنرانی دکتر صدیقه عدالتی در پارلمان ایتالیا

اعضای محترم پارلمان وسنای ایتالیا

خانم ها، آقایان

به نام جنبش فدرال دموکرات آزربایجان و همچنین بعنوان عضو کنگره فدرال ملل ایران ، میخواهم قدردانی خود را از یو. ان. پی. او که این سمینار را تشکیل داده و این فرصت را در اختیار ما گذاشته که اندیشه های خود را در رابطه با موانع عبور به دموکراسی در ایران بیان کنیم ، ابراز دارم.من در صحبت هایم به این موانع اشاره کرده و راه رفع این موانع و همچنین به استراتژی مان  اشاره خواهم کرد.

علت اساسی فقدان دموکراسی در ایران حاکمیت دیکتاتوری دینی اوتوریتر است.30 سال است که کشور از طرف رهبران دینی اداره میشود.گفته میشود دولت ایران از سوی خدا رهبری و هدایت میشود.

درایران تئوکراسی بنیاد قدرت سیاسی است. در اینجا دولت تنها مانع رشد وترقی نیست در عین حال آزادی اندیشه، بیان، و وجدان نیز ممنوع است. کوتاه سخن در ایران هر انچه که به پایه های دموکراسی برمیگردد قدغن است.

قانون اساسی جمهوری اسلامی،دین اسلام را دین رسمی ایران اعلام کرده و امتیاز ویژه ای به مذهب شیعه داده است.این ترجیح و امتیاز مذهب شیعه همبستگی مردم ایران را از بین برده است. این قانون اساسی، رسما وعلنا برابری حق شهروندی برابر را انکار و بر طبقه بندی مردم ایران به شهروندان درجه یک و درجه دو تاکید دارد. در این قانون اساسی ملیت های غیر فارس زبان، مسلمانان اهل سنت، زنان و اقلیت های مذهبی غیر مسلمان مورد تبعیض جدی هستند.

یکی دیگر از موانع دموکراسی شرکت ندادن ایرانیان غیرفارس در قدرت سیاسی است.برای مثال باوجود اینکه ترکان ایران بزرگترین ملت میباشد ، در قدرت سیاسی شرکت ندارند.

جمهوری اسلامی ایران سیاست بلند مدت پهلوی ها را مبتنی بر آسیمیله کردن ترکها با ممنوع کردن زبان مادری و مانع تراشی در مقابل استفاده از فرهنگ ملی شان ،نه تنها ادامه میدهد، بلکه از هر جهت سیاست ضد ترکی شاه را تشدید کرده است. هدف  حکومت اسلامی از این سیاست ضد ملت های غیر فارس زبان و ملت ترک عقب نگهداشتن ملتهای ساکن ایران و بی اثر کردن نقش و رل آنها در جامعه ایران است.

ممنوع کردن آموزش به زبان مادری ملل ساکن ایران ، باعث ضعف تفکر تحلیلی، پرسشگری و مجادله و انتقاد در میان ملل غیر فارس زبان شده است.

سیاست تبعیض آمیز جمهوری اسلامی باعث شده رشد اقتصادی مناطق غیر فارس نشین بشدت ضربه ببیند. برای مثال در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی سرمایه گذاری در کرمان بیش از 300 برابر آزربایجان جنوبی بوده است.

پیش از انقلاب 1979 آزربایجان شرقی دومین استان صنعتی کشور بود و چند سال پس از انقلاب به 17 مین رده نزول کرده است.

آزربایجان جنوبی بنیانگذار نظام تعلیم و تربیت و مدرسه مدرن بوده است.دومین دانشگاه در ایران در تبریز گشوده شده و اولین روزنامه در تبریز منتشر گشته است. با وجود این سابقه درخشان آزربایجان هم اکنون ازجهت باسوادی در رده بیستم در کشور قرار دارد. 

یکی دیگر از موانع مهم دموکراسی درایران محروم بودن زنان از حقوق شان است. از همان اوایل تاسیس جمهوری اسلامی آپارتاید جنسی در ایران حاکم است. قانون اساسی جمهوری اسلامی بطور صریح زنان را شهروندان درجه دو در نظر میگیرد. پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی برای زنان محدودیت های اعمال شده است.برای نمونه حجاب اجباری ویا ممانعت از حق قضاوت در دادگاه ها.

ما جنبش فدرال دموکرات آزربایجان برای از میان بر داشتن این موانع پیشنهادات استراتژیک زیر را ارایه میدهیم:

1 ) به نظر ما همکاری جنبش های اجتماعی  زنان، ملیت ها و کارگری  و جنبش آزادیخواهی برای تغییر رژیم و جایگزینی آن با  یک سیستم لائیک و دموکراتیک ضروری است.بدون این همکاری تغییر رژیم غیر ممکن است.

2) ما با مداخله نظامی  قدرت های خارجی برای تغییر رژیم مخالفیم و معتقدیم که این نوع مداخله ها  در وهله اول جناح حاکم را تقویت میکند و دولت امنیتی پادگانی را در سرکوب مخالفان شدت میبخشد و آن را توجیه پذیرتر میکند.

3) به نظر ما تحریم های اتخاذ شده از طرف شورای امنیت  سازمان ملل و پیشنهادهای تحریم های تازه وزرای خارجه اتحادیه اروپا در رابطه با جمهوری اسلامی درست است ومیتواند جمهوری اسلامی را بطور جدی تحت فشار قرار دهد!

البته دولت های غربی باید تلاش کنند که این تحریم ها مستقیما حکومت ایران را هدف قرار دهد و بر زندگی اقشار کم در آمد تاثیر نگذارد.

 4) به نظر ما یکی از علت های اصلی دیکتاتوری در ایران تمرکز فوق العاده  قدرت سیاسی در مرکز ( تهران) است.باید این تمرکز قدرت بین ایالت ها تقسیم شود. ما معتقدیم ساختار فدرالیستی میتواند تمرکز قدرت را بشکند. البته فدرالیسم بخودی خود دموکراسی نمی آورد ولی بهر حال زمینه دموکراتیزه شدن دولت وجامعه را فراهم میسازد. ـ به طور خلاصه ما فدرالیسم اتينيک (ملی) را پیشنهاد میکنیم.

جمهوری فدرال ايران از اتحاد داوطلبانه ملل و اقوام ساکن ایران و مبتنى بر موازين دمکراتيک و ساختار فدراليستی ملی (اتينيک) و اصل دو پارلمانی تشکیل ميشود.

5)  به نظر ما تنها آن قانون اساسی ای که بر اصول سکولاریسم و لائسیسم و شهروندان برابر حقوق استوار باشد و کثیرالمله بودن کشور ایران را به رسمیت بشناسد و همه زبان های ملیت های مختلف ساکن ایران را بعنوان زبان های رسمی بشناسد و ساختار فدرالیسم اتنيک (ملى) را بجای این ساختار فوق متمرکز کنونی بنشاند، می تواند متحد کننده آحاد مردم ایران که در جغرافیای سیاسی کشور ایران زندگی می کنند، باشد.

صدیقه عدالتی  2010

10 ژوئیه 2010 Posted by | فارسی, فدرالیسم, بیانیه - آچیقلاما, حقوق اقوام | , , | بیان دیدگاه

Mrs Sediqeh Adalati’s speech in Italy Parliament about future Iran and Democracy

Honorable members of the Italian Parliament and senate

Ladies and gentlemen

On behalf of the Federal-Democratic Movement of Azerbaijan and as a member of Congress of Nationalities for a Federal Iran , I wish to express my appreciations to UNPO which gives us an opportunity to highlight and discuss the obstacles preventing the transition of the Iranian society to a democratic system. In my speech, I will point out the main reasons behind these obstacles and our strategies to overcome them.

The most obvious reason for the lack of democracy in Iran is the rule of an authoritarian religious dictatorship in the country. For more than 30 years, the country has been governed by so-called theocratic leaders. In Iran, the state is said to be governed by divine guidance or by officials who are regarded as divinely guided.

Theocracy is the backbone of the ruling system in Iran, therefore the state not only   prevents any attempt towards progress and innovation, but also it forbids the freedom of thought, conscience, expression, opinion and above all, is against everything democracy depends on.

The constitution of the Islamic republic of Iran mandates that the official religion of Iran is Islam with clear preference given to the shi’a. By this means it has annihilated the solidarity of Iranians. It rejects the equal civil rights of the Iranians clearly and classifies them as first and second class citizens. This constitution denies non Farsi nationalities, Sunni Muslims, women and religious minorities.

The second major indication for the lack of democracy is the absence of the non Persian Iranians from political landscape of the country. For instance, although Iranian Turks are the largest nation in Iran, they are not involved in political power.

The Islamic republic of Iran has continued to practice the Pahlavi tradition of assimilating non Farsi nationalities that by the beginning of the twentieth century through a long-lasting political plan had forbidden the using of their language and the practice of their cultural tradition. The oppressive Islamic regime not only continued, but strengthened the assimilation policies of the shah. The intention was to curtail and weaken the development of the non Farsi nationalities and marginalize their role in Iranian society.

Denying non-Farsi nationalities the right to use their mother tongue in education has not only guaranteed the monopolization of power, knowledge and domination by the ruling authorities, it has also caused the restriction of the ability of critical and analytical thinking, discussing, questioning and interrogation.  Paulo Freire, an acclaimed Brazilian educator and influential theorist of critical pedagogy, has called this procedure the” violation of the structure of thinking”.

The economic development of non Farsi regions in Iran have also been negatively influenced by this policy .For example the rate of investment in Kerman province has been about 300 times more than in Azerbaijan.

Before the Islamic revolution in 1979 South Azerbaijan was the second-highest industrially developed province in the country. A few years later, it dropped to 17th place.

South Azerbaijan is the founder of the modern educational system and schooling in the country. The second university in Iran as well as the first newspaper was also initially originated in that province. However, at the moment the rate of the literacy has dropped to 20th place.

Another crucial obstacle that prevents any democratic change in Iran is the repression of the women’s rights in the country. Since the establishment of the Islamic republic there exists a sexual apartheid in Iran. The constitution of the Islamic republic of Iran considers the women as the second class citizens. Additionally after the establishment of Islamic Republic in January 1979, some restrictions such as the enforcement of compulsory Hijab and the exclusion of women from employment of certain occupations, for example working as judges, were imposed on them.

And now what are our strategies:

1-In our opinion to change the Iranian regime to a laic and democratic system it is crucial that the women movement, nationalities, the labor movement and the freedom movement cooperate together.

2- We are opposed the military invasion of external forces and believe that these kinds of foreign interventions only strengthen the power of the ruling authorities in using them as excuses for suppressing the opposition. The security and military regime would use them to consolidate its reign and further destroy the critical opponents.

3- We agree with the sanctions adopted by the UN Security Council and the newly suggested ones by European Foreign Ministers. We believe that the sanctions could be an effective tool to put severe pressure on the Islamic republic.

However, the sanctions should be directed directly against the Iranian government and should not harm the innocent public.

4- In our opinion one of the main reasons of the longevity of the dictatorship in Iran has been the focus of all political power in Tehran. Therefore, we support a decentralization of the system where power and influence would be divided among the provinces. We believe that a federal system would restrict and eventually undermine Tehran’s monopoly on power.

We suggest the ethnic (national) federalism for Iran.

The federal republic of Iran ought to be established by the voluntary unity of Iranian nationalities and ethnic groups. It ought to be based on a democratic and national federal system and with two Houses of parliament. This ethnic federalism would be totally appropriate to Iranian national and linguistic reality.

5- We believe that only that constitution is able to unite the people living in the political geography of Iran that guarantees laicism, equal rights for all citizens and accepts the multinationality of Iran and the language of all the nationalities that live in this country and replaces the present political structure with ethnic federalism.

Dr. Sedigheh Adalati

2010

10 ژوئیه 2010 Posted by | English, فدرالیسم, مقاله - تحلیل, آذربایجان, آزربایجان, بیانیه - آچیقلاما | , , , , | بیان دیدگاه

لابیگری زشتی که جایزه شجاعت را نصیب کاریکاتور توهین آمیز علیه ترکها کرد

 

 

http://www.cartoonistrights.com/affiliates/index.php?option=com_content&task=view&id=121&Itemid=1

 

اورمو نیوز(۱۰ تیر ۱۳۸۹): مانا نیستانی به خاطر انتشار کاریکاتوری (کاریکاتور در روزنامه «ایران» ارگان رسمی دولت ایران چاپ شده بود) در ماه مه سال ۲۰۰۶ که در آن ترکها را به سوسک تشبیه کرده بود٬ جایزه شجاعت دریافت کرده است. در لینک زیر بیانیه مطبوعاتی سازمان جایزه دهنده ( شبکه بین المللی حقوق کاریکاتوریستها) به مانا نیستانی را می توانید بخوانید. نیک آهنگ کوثر دیگر کاریکاتوریست ایرانی عضو هیئت مدیره سازمان جایزه دهنده است و طبیعی است که نقش اصلی را در تهیه چنین بیانیه مطبوعاتی داشته باشد.

اما در این بیانیه جایزه شجاعتی که به مانا نیستانی داده شده و همه را متعجب کرده چگونه توجیه شده است؟
به جمله زیر در متن بیانیه توجه کنید:

In the demonstrations that followed demanding Neyestani’s death, four people were killed.

«در اعتراضاتی که کشته شدن نیستانی طلب می شد، چهار نفر کشته شدند.»

سازمان جایزه دهنده به مانا نیستانی (بخوانید نیک آهنگ کوثر)٬ ادعا کرده است که معترضین آذربایجانی٬ خواستار مرگ نیستانی شده بودند؟؟؟!!!

۱- در این اعتراضات هیچ شعاری بر علیه مانا نیستانی داده نشد. باید از سازمان جایزه سؤال شود، که به جز ادعاهای عضو هیئت مدیره اش نیک آهنگ کوثر بر طبق چه سندی چنین جمله ای را نوشته است.

۲- در همان سال جمع کثیری از نویسندگان و روشنفکران و اهل قلم ترک با صدور بیانیه ای در مورد حوادث٬ در بند شش آن آوردند که، « بازداشت دو نویسنده خاطی روزنامه ایران را تلاش برای انحراف توجه افکار عمومی به مساله اصلی نقض حقوق ملی و فرهنگی ملیتها ارزیابی کرده و آن دو را نیز قربانیان ناآگاه سیستم و اندیشه تبعیض محور و شوونیستی حاکم بر ایران میدانیم لذا با گذشتن از حق خویش خواستار آزادی آنها هستیم .»

۳- تا زمانی که حکومت با هدف فرو نشاندن اعتراضات او را زندانی کرد، هیچ کس از این که کاریکاتور اثر اوست اطلاعی نداشت. در این اعتراضات حتی هیچ شعار “مرگ بر”ی بر علیه هیچ کس دیگر هم داده نشد. در این اعتراضات کلمه مرگ بر تنها به صورت: «مرگ بر شوونیزم» و «مرگ بر فاشیزم» به کار برده شد. اکثر شعارها خواستار مدرسه به زبان ترکی٬ رسمی شدن زبان ترکی بودند. کاریکاتور در روزنامه «ایران» ارگان رسمی دولت ایران چاپ شده بود.

۴-سناریوی لابیگران اینجا پایان نمی پذیرد. لابیگران و در رأس آنها نیک آهنگ کوثر بعد از قرار دادن جمله فوق که نه تنها یک دروغ وحشتناک است بلکه تلاشی برای ناچیز جلوه دادن اعتراضات ترکهای آذربایجان در جامعه جهانی و تطهیر آن کاریکاتور توهین آمیز می باشد، نشان دادند که هنوز نمی خواهند ۵- جالبتر از همه اینکه مانا نیستانی که به خاطر تشبیه ترکها به سوسک جایزه شجاعت گرفته است، این جایزه را به ترکها و سایر به قول او قومیتها تقدیم می کند. تقدیم این جایزه به ترکها مثل اینست که نویسنده سفیدپوستی کتابی به “اسم کاکاسیاه احمق” بنویسد، بعد برای آن کتاب جایزه بگیرد و بعد آن جایزه را به سیاهپوستها تقدیم کند.

۶- نیک آهنگ کوثر و مانا نیستانی مطالبات اعتراضات آذربایجانیها در خرداد ۱۳۸۵ را تحریف کرده اند. (جمله بالا در بیانیه مطبوعاتی سازمان جایزه دهنده) بعد از تحریف آن اعتراضات عذرخواهی مانا نیستانی از آذربایجانی ها عملا به قسمتی از این سناریو تبدیل می شود. بسیار نرمال است که یک آذربایجانی مخیله مانا نیستانی را اینگونه بخواند: «جایزه ام را می گیرم. اعتراض آذربایجانیها را ناچیز معرفی می کنم. این طور به دنیا نشان می دهم که کشته شدگان خواستار کشته شدن من بودند. تمام اینکارها را انجام می دهم و بعد برای اینکه دهان آذربایجانیها را ببندم با یک عذرخواهی مسئله را حل می کنم.»

۷- کسانی که عذر خواهی مانا نیستانی را نشانه تغییر مواضع او به طور یک شبه تعبیر می کنند، در مورد جمله به کار رفته در متن بیانیه مطبوعاتی سازمان جایزه دهنده کمی بیاندیشند و همچنین عضو بودن نیک آهنگ کوثر رفیق آقای نیستانی را در هیئت مدیره سازمان مذکور فراموش نکنند.

۸- مانا نیستانی اگر ادعای دفاع از حقوق کسی را دارد٬ کمترین کاری که باید انجام دهد این است جایزه را پس دهد و به جمله دروغ و چرکین موجود در بیانیه هم اعتراض کند.

۹- نیک آهنگ کوثر یعنی عضو هیئت مدیره سازمان جایزه دهنده خود را منتسب به حرکت سبز می داند ولی ترجیح می دهد از نفوذ خود نه برای کمک به دهها هنرمند و نویسنده و روزنامه نگار که در یک سال اخیر و در جریان سرکوب شدید مخالفین دولت احمدی نژاد زندان٬ شکنجه و تهدید را تحمل کنند٬ بلکه برای دادن جایزه به کاریکاتوری که به ترکها اهانت کرده است٬ استفاده نماید.

دوستانی که می خواهند به سازمان مذکور نامه های اعتراضی بنویسند٬ می توانند آن را به آدرسهای زیر بفرستند. اعتراضات منطقی و به زبان انگلیسی باشد بهتر است. کسانی که انگلیسی نمی دانند به زبان ترکی هم اعتراضات خود را بنویسند٬ خوب است.

CRNI Executive Director
Dr. Robert Russell
director@cartoonistrights.com
IFEX (International Freedom of Expression Exchange): ifex@ifex.org
UNESCO, Paris (a CRNI donor): i.bokova@unesco.org; m.millward@unesco.org

——————
برای اطلاعات بیشتر:

بیانیه مطبوعاتی آداپ در مورد جایزه مذکور (انگلیسی و فارسی):

http://southaz.blogspot.com/2010/06/adapps-press-release-crni-awards.html

http://www.savalansesi.com/2010/06/blog-post_28.html

نامه آ داپ به سازمان جایزه دهنده (انگلیسی و فارسی):

http://southaz.blogspot.com/2010/06/adapps-letter-crni-awards-iranian-hate.html

http://www.savalansesi.com/2010/06/blog-post_9519.html

نوشته ای از دکتر رضا براهنی در تحلیل زندانی شدن مانا نیستانی و اعتراضات آذربایجانیها:

http://bayqush.ca/1971/02/blog-post_24.html

در اعتراضات گسترده ماه مه سال ۲۰۰۶ (خرداد و اردیبهشت ۱۳۸۵) بر علیه دولت ایران که روزنامه رسمی آن کاریکاتور توهین آمیز را منتشر کرده بود٬ هزاران ترک آذربایجانی بازداشت، دست کم چهار نفر در نقده، دو نفر در اورمیه، یک نفر در مشکین شهر و دو نفر در تبریز توسط نیروهای امنیتی کشته و تعداد قابل توجهی زخمی شدند. در بین زخمی ها دست کم یک نفر در تبریز بینایی کامل و یک نفر از نقده بینایی یک چشم خود را از دست داد.

10 ژوئیه 2010 Posted by | فارسی, مقاله - تحلیل, ملیتهای ایران, آذربایجان, آزربایجان, باخیش - دیدگاه, تورک میللتی, حقوق اقوام | , , , , | بیان دیدگاه

بیانیه مطبوعاتی انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ)

شبکه بین‌المللی مدافع حقوق کاریکاتوریست‌ها (CRNI) به تبلیغ نفرت توسط حکومت ایران جایزه می دهد

ترجمه فارسی: تصمیم «شبکه بین‌المللی مدافع حقوق کاریکاتوریست‌ها» (CRNI) برای دادن جایزه سال ۲۰۱۰ شجاعت در کاریکاتور مطبوعاتی به مانا نیستانی به خاطر انتشار کاریکاتور نژادپرستانه و تحقیر آمیز در سال ۲۰۰۶ بر علیه جامعه آذربایجانی در ایران٬ ما را دلسرد و نا امید کرده است.

آداپ قویا تأکید می کند که٬ “در ایران٬ تحقیر و توهین به اقلیت های اتنیکی (غیر فارس) شجاعت نمی خواهد. در ایران حقوق اولیه میلیونها اقلیت [غیر فارس] انکار می شود و آنها با تبلیغات مورد حمایت دولت تحقیر می شوند. در ایران شجاعت واقعی اصرار برای دادن حقوق اولیه زبانی و فرهنگی به اقلیت های اتنیکی ساکن این کشور خواهد بود…” این جایزه به اصطلاح شجاعت در حالی به مانا نیستانی داده می شود که ترکهای آذربایجان درگیر مبارزه ای همه گیر با نژادپرستی برای بهبود وضعیت حقوق بشر و حرمت انسانی خود در ایران هستند.

نیک آهنگ کوثر٬ عضو هیئت مدیره CRNI و کسی که جایزه را از طرف مانا نیستانی قبول کرد٬ اظهار می کند که “سوسکها ارتباطی با جنسیت ندارند٬.” آداپ موافق است ولی تأکید می کند که تجویز چنین چیزی شناعت را در تمام دنیا تشویق می کند. در ماه فوریه سال ۲۰۰۶ روزنامه دولتی «همشهری»٬ با هدف به سخره گرفتن و انکار حادثه ای دردناک در تاریخ بشر٬ فراخوانی برای «مسابقه بین المللی کاریکاتور هولوکاست» منتشر کرد. چند ماه بعد٬ در ماه مه سال ۲۰۰۶ «روزنامه ایران»٬ یک نشر دولتی دیگر اقدام به انتشار کاریکاتوری کرد که ترکهای آذربایجان را به «سوسک» تشبیه می کرد ـ کلمه ای که هدایت کنندگان قتل عام نژادی رواندا در مورد یکی از اتنیکهای رواندا به کار برده بودند. بعد از فراخوان فوق الذکر روزنامه همشهری٬ سرانجام در ماه آگوست سال ۲۰۰۶ جهان اوج نفرت پراکنی را در نمایشگاه انکار هولوکاست در تهران مشاهده کرد. آداپ می خواهد دقت جامعه جهانی را به این واقعیت جلب کند که کاریکاتور مانا نیستانی نمونه ای از ادبیات نفرت و نژادپرستی است که در آن جامعه وجود دارد و وسیله است برای قربانی کردن و به حاشیه راندن آذربایجانیها در ایران. این از نوع همان فعالیتهایی است که قبل از نسل کشی های هولوکاست و رواندا صورت گرفت و به کشته شدن میلیونها نفر منجر شد. در اعتراض به این کاریکاتور٬ صدها هزار آذربایجانی به خیابانها ریخته و طی اعتراضات مسالمت آمیز کاریکاتور و دولت ایران را که منتشر کننده کاریکاتور مانا نیستانی بود٬ محکوم کردند. متأسفانه پاسخ حکومت بسیار خشونت آمیز و با کشتن و زخمی نمودن عده ای و بازداشت صدها نفر همراه بود. دولت برای فرونشاندن اعتراضات روبه رشد در واکنشی نا موفق اقدام به بازداشت نیستانی کرد.

آداپ آزادی بیان را قبول دارد ولی سؤال آداپ اینست که آیا CRNI از عواقب ناشی از تجلیل از چنین کارتون نژادپرستانه ای باخبر است یا نه؟ آیا CRNI و سازمانهای حمایت کننده از آن مانند سوروس و یونسکو٬ می دانند از چه چیزی تجلیل کرده اند؟ توضیحات نیک آهنگ کوثر تلاشی است برای کم اهمیت نشان دادن مرض دردناکی که در جامعه ایرانی ریشه دوانده است.

با دادان نشان شجاعت به نیستانی٬ CRNI به طور واضح بر خلاف این آرمان خود عمل کرده است که می گوید: ” شخصی با یک قلم و تکه ای کاغذ می تواند٬ میدان بازی را برای افرادی هم که از حقوق شهروندی محروم شده و مورد ظلم قرار گرفته اند هموار کند.” این جایزه کسانی را که از ادبیات نفرت برای منزوی کردن گروه ها و جوامع بی دفاع استفاده می کنند٬ جسورتر می کند.

انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ)
فاخته زمانی
رئیس اجرائی
ونکوور٬ کانادا
۲۵ جون ۲۰۱۰

10 ژوئیه 2010 Posted by | فارسی, بیانیه - آچیقلاما, باخیش - دیدگاه, سند لر- اسناد | , , | بیان دیدگاه

   

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: