کانون دمکراسی آزربايجان

Azərbaycan Demokrasi Ocağı / Azarbaijanian Democracy Institute

متن کامل نامه دکتر ورجاوند به خاتمی و نقدی بر این نامه و اندیشه های دکتر ورجاوند

بنام خداوند جان و خرد

جناب آقای خاتمی ریاست محترم جمهوری

با درود و آرزوی سلامتی و توفیق افزون تر در خدمت به ملت بزرگ ایران برای آنجناب

جناب آقای رئیس جمهوری ، من نیز چون دیگر باشندگان این سرزمین طی سه سال گذشته شاهد کوششها و تلاشهای صمیمی جنابعالی برای ایجاد یک فضای متفاوت و باز در کشور و رهانیدن آن از شرایط خاص بحرانی بوده و هستم و پیگیری آنجناب در زمینه توسعه سیاسی و سامان دهی کشور بر اساس یک جامعه مدنی را ارج می نهم. ولی اجازه می خواهم به عنوان شهروندی که از 15 سالگی بدون وقفه نیم قرن است در تمامی فعالیتها و مبارزات ملی حضور داشته و فشارها و زندان های دوران شاه و سپس جمهوری اسلامی نتوانسته او را دلسرد و ناامید بنماید توجه آنجناب را به توطئه سنگینی که در قبال وحدت ملی ، یکپارچگی کشور و استقلال آن در حال شکل گرفتن است جلب و تقاضا کنم تا موضوع را جدی و اساسی تلقی بفرمایید و هر چه سریعتر هیاتی صاحب صلاحیت و آگاه و میهن دوست را که به استقلال و وحدت ملی و یکپارچگی کشور و توانمند ساختن فرهنگ ملی به عنوان مهمترین اصل می اندیشند و آنرا برای هر تحول و توسعه ای اساس کار میدانند مامور بفرمایید تا از ابعاد مختلف ، موضوع را چنانکه هست بررسی و در کوتاه مدت پیشنهادهای لازم را برای اقدامی موثر به حضورتان تقدیم بدارند.

آقای رئیس جمهور ، از سالها پیش فعالیتهای جهت داری ……….. برای رودرروئی با پدیده وحدت ملی و زیر پرسش بردن آن به بهانه وجود قومیتها و زبانها و گویشهای مختلف در ایران جریان  داشته و با وجود سیطره بی چون و چرای ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی بر همه امور هیچگاه با آن برخوردی صورت نگرفته است. این در حالی است که نیروهای ملی و گستره صاحبان اندیشه و قلم وابسته به آنها که دغدغه اصلی شان حفظ یکپارچگی میهن و وحدت ملی بوده است ، زیر فشار قرار داشته اند. نگاهی به انتشار کتابها و نشریات پرشماری که اساس کارشان بر درهم شکستن وحدت ملی و زبان فارسی به عنوان محور همبستگی فرهنگی جامعه قرار دارد ، بیانگر میدان دادن به این جریان خزنده است.

جناب آقای خاتمی  ، میدانید که تاکنون سه کنگره بنام » آزربایجانیان جهان » در آمریکا و آلمان با سکانداری و حمایت مالی ترکیه و مشارکت علنی جمهوری آزربایجان و زیر پرچم آن کشور تشکیل و در آنها درباره پیوستن آزربایجان به جمهوری آزربایجان و رسمیت یافتن زبان ترکی در  ایران سخن گفته شده است . شماری از دانشجویان ایرانی اهل آزربایجان که در ترکیه مشغول تحصیل هستند بدون ثبت در پاسپورت ، با هزینه ترکیه به این کنگره ها برده شده و در آنها شرکت یافته اند. نمی دانم از سوی دستگاه وزارت خارجه چه گزارشهایی در این باره دریافت داشته اید و چه مواضعی اتخاذ شده است.

جناب رئیس جمهوری ، نمی دانم تاکنون دستگاه ریاست جمهوری و ارگانهای فرهنگی کشور گزارشی در باره نوشته های مجله ها و روزنامه های : بارلیق ( درستش وارلیق است ) – چیچک ،نوید آزربایجان ، امید زنجان ، مبین ، شمس تبریز و… دیگر نشریه های دوزبانه به حضورتان تقدیم داشته اند یا نه ؟ دور به نظر میرسد که چنین گزارشی دریافت کرده باشید و در برابر مواضعی که در آنها گرفته شده بی تفاوت مانده باشید.

نمی دانم مقامهای کشور از نوک هرم تا به پایین که طی دو سه سال اخیر نسبت به ساده ترین جمله های نشریات اصلاح طلب بشدت برآشفته می شوند و تا مرز توقیف و زندانی کردن پیش میروند و مقامهای نظامی تا حد زبان بیرون کشیدن به تهدید می پردازند ، در برابر نوشته هایی که از هموطنان آزربایجانی به عنوان » ملت آزربایجان » یاد می کنند و از » حقوق ملت آزربایجان » سخن می گویند چه واکنشی نشان داده اند ، بی تفاوتی در برابر این جریان خزنده تا به آنجا ادامه می یابد که امسال با یک سازماندهی همه جانبه از سوی ترکیه و جمهوری آزربایجان و عوامل اجیر شده ایرانی آنها یکی از درخشانترین چهره های تاریخ استقلال طلبی ایران در برابر تجاوزگران عرب ، یعنی بابک خرمدین به عنوان سمبل استقلال طلبی و جداطلبی ترکان به بدترین شیوه ممکن مورد بهره برداری قرار می گیرد و در روز دهم تیرماه جمعیتی نزدیک به ….. هزار نفر به قلعه بابک به کلیبر کشانده میشوند و گروهی کوچک از آنها سرود » یاشا یاشا آزربایجان » مربوط به فرقه دمکرات را سر می دهند.

جناب  رئیس جمهورر ، باید یزدان پاک را سپاس گفت که به دلیل عظمت تاریخ ایران ، حتی دشمنان وحدت ملی و استقلال کشور نیز چاره ای ندارند تا برای جلب نظر مردم به قهرمانان و اسطوره های ملی تمسک بجویند. این در حالی است که دولتمردان این سرزمین حتی آنهایی که با تاریخ و فرهنگ ایران آشنایی دارند ، به دلیل نحوه برخورد گروهی انحصار طلب ، هنوز به خود اجازه نمی دهند که برای حفظ هویت ملی و فرهنگی این سرزمین و آشنایی گسترده نسل جوان با آن بر پیشینه تاریخی و فرهنگی کشور و ارزشهای آن تکیه کنند و دست کم چهره های ماندگاری چون ابومسلم خراسانی ، یعقوب لیث ، بابک خرمدین و دهها چهره پرآوازه دیگر را با برپایی بزرگداشتها و ساختن پیکره هایشان مطرح بسازند . دریغ و صد دریغ.

جناب آقای رئیس جمهور ، روزنامه ها و هفته نامه های وابسته به جریان پان ترکیسم بر اساس رهنمودهای سامان دهی شده بوسیله ترکیه از مدتها پیش با انتشار مقاله های فراوان می کوشند تا با قلب واقعیت های مسلم تاریخی ، هویت ایرانی ترک زبانان ایران را با صراحت انکار و آنها را از نظر نژادی و فرهنگی نه تنها قومی متفاوت بلکه » ملتی » متفاوت با بقیه ایرانیان قلمداد کنند و سابقه آنها را به سومریها و 7500 سال پیش برسانند  و بگویند » آزربایجانیها و ترکهای ایران زمین قوم نیستند بلکه ملتند…. »  و یا اینکه » در کشور سیاست پنهانی استحاله فرهنگی و اضمحلال زبانی و اجتماعی ملت آزربایجان پیش برده شده است » و » ما ترک هستیم ، آریایی و آذری نیستیم » در این تبلیغات گسترده شمار ترک زبانان ایران را 30 ملیون ذکر می کنند و در جریان انتخابات در مورد شمار ترک زبانان شهر تهران چنین می نویسند » شنیده می شود که برخی از کاندیداهای ترک حتی در تهران نیز خواهند کوشید تا با چاپ پلاکاردها و تراکتهایی به زبان ترکی آرای 5 ملیون شهروند ترک پایتخت را بدست آورند.»

آقای رئیس جمهور ، بر اساس این زمینه سازیهاست که سرانجام گروه پان ترکیستها با بی پروایی بخود اجازه می دهند تا نامه ای را با امضای شماری از نمایندگان مجلس و چند فرد شناخته شده فعال پان ترکیست درباره تحصیل و تدریس زبان ترکی در تمامی سطوح از ابتدایی تا عالی ترین  سطح دانشگاهی ، ایجاد فرهنگستان زبان ترکی ، اختصاص یک شبکه مستقل تلویزیونی به زبان ترکی و … را به حضور جنابعالی بفرستند و بخواهند که به خواسته هایشان پاسخ مثبت داده شود.

آقای رئیس جمهور ، همانطور که مشاهده فرمودید شماری از نمایندگان شهرهای کردزبان نیز این نامه را امضا  کرده اند این بدان معنی است که آنها نیز خواستار همین مطالب برای مناطق کرد نشین هستند و اگر وضع به همین منوال پیش برود باید در انتظار تقاضای مشابه از سوی ترکمن زبانان ، عرب زبانان ، بلوچ زبانان و … نیز بود . این همه یعنی سازماندهی یک حرکت ویرانگر در جهت درهم شکستن وحدت ملی و فراهم ساختن زمینه های لازم برای طلب خودمختاری.

جناب آقای رئیس جمهور ، دور به نظر میرسد که سازمانهای اطلاعاتی درباره تلاشها و هزینه ها و اقداماتی که از سوی آنها با پشتیبانی آمریکا در راستای تقویت پان ترکیسم صورت می پذیرد ، اطلاعات جامعی در اختیار نداشته باشند.ایلچی بیگ و حزب او در جمهوری آزربایجان مسئولیت سامان دهی و ارتباط با پان ترکیستهای ایران را بر عهده داشت.آگاهی دارید که جمهوری آزربایجان خط خود را از » سیریل » به لاتین ترکیه تغییر داده و برآنست که آنرا با تمهیدات خاص در آزربایجان گسترش دهد با توجه به آنچه جسته گریخته به گوش ما میرسد ، پان ترکیستها در دستگاه دولت و سازمانهایی چون صدا و سیما صاحب نفوذ می باشند لذا برنامه ها زبان ترکی افزایش یافته و در مصاحبه ها بیشتر به زبان ترکی با مردم گفت و گو می شود و باین ترتیب پیام میدهند که مردم فارسی نمیدانند و اگر هم بدانند نمی خواهند صحبت کنند بنابراین دور به نظر نمیرسد که جماعتی در چارچوب توجیه توسعه سیاسی و احترام به خواست مردم بکوشند تا زمینه را برای گونه ای پاسخگوئی موافق به خواسته های طرح شده فراهم سازند و در دولت جنابعالی کشور را با یک فاجعه ملی مواجه سازند.

جناب آقای رئیس جمهور ، به عنوان سابقه به آگاهی میرسانم که در ماه نخست شروع کار دولت موقت که اینجانب مسئولیت وزارت فرهنگ و هنر را بر عهده داشتم ، یک هیات حدود بیست نفره به سرپرستی شادروان مفتی زاده از کردستان به تهران آمدند تا درباره مسائل مختلفی از جمبه همین مساله آموزش به زبان کردی آنهم نه به این گستردگی تقاضای آقایان ، با دولت مذاکره کنند. مسئولیت این کار بر عهده شادروان فروهر و من گذارده شد و در یک جلسه بیش از چهار ساعت با وجود شرایط خاص آن زمان ، به آقایان توضیح دادم که شما با این پیشنهاد به دلایل بسیار ( که یک بیک برشمردم ) نه تنها به همه ملت ایران  که به مردم کرد این سرزمین نیز لطمه ای شدید خواهید زد و از جمله یادآور شدم که شما فرزندان خود را از دستیابی به گنجینه عظیم کتابها و مقاله های فارسی در تمامی زمینه ها محروم می سازید، در حالی که هیچ منبعی برای جایگزین کردن به زبان کردی وجود ندارد. مذاکرات آن شب نتیجه بخش بود و بدلیل آنکه هیئت از تحصیل کردگان تشکیل یافته بود متوجه ژرفای موضوع شدند و از پی جستن آن صرفنظر کردند.

جناب آقای رئیس جمهور ، جنابعالی بهتر می دانید که طرح این خواسته ها همه و همه جنبه سیاسی دارد و در راستای فشار سیاسی مطرح گردیده تا بر قدرت مانور ترکیه در قفقاز و آسیای مرکزی بیافزاید و از توان ایران بکاهد و اجازه ندهند تا ما به تقویت حوزه فرهنگ ایرانی در منطقه  بپردازیم. بنابراین می پذیرید که ایجاب می کند تا از موضع اقتدار با این توطئه برخورد بگردد  و اجازه ندهیم تا فاجعه افغانستان به گونه ای دیگر تکرار بگردد.

جناب آقای رئیس جمهور ، اگر به فریادهای جمعی از نیروهای ملی در این سالها توجه شده بود و شرایط لازم برای طرح مسائل مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران در درون کشور و منطقه آسیای مرکزی و قفقاز در بیرون فراهم گشته بود ، امروز ما در موقعیت دیگری قرار داشتیم . طی این بیست سال هیپچ کوششی در زمینه بازشناسی ارزش های والای فرهنگ ایرانی به عمل نیامد و اجازه داده نشد تا هویت این ملت چنانکه باید به فرزندان آن شناسانده شود، در پیش از انقلاب کوشش شد تا چهار واحد درس » تاریخ و فرهنگ ایران » برای تمامی رشته های دانشگاهی  یه عنوان درسهای اصلی منظور بگردد این درس بعد از انقلاب حذف و جایش را چیزهای دیگر گرفت.

دستگاه رادیو و تلویزیون کشور طی این بیست سال نه تنها در این زمینه کاری نکرده است که با اجرای برنامه های خشک و بی محتوا ، همه بویژه نسل جوان را گریزان ساخته و امروز در عمده استانهای ترک زبان ، این رادیو و تلویزیون ترکیه و باکو و نوارهای ویدئویی و کاست آنهاست که حرف اول را میزنند. جوانی که نه از رادیو و تلویزیون ، نه در مدرسه و نه در دانشگاه درباره پیشینه میهن ، تاریخ کشور و فرهنگ سرزمین آموزش نبیند ، طبیعی است که گفته های بی پایه و غیرعلمی جمعی پان ترکیست که از ترکیه تغذیه می شوند می تواند ذهن او را بخود مشغول بدارد و برای او هویتی روغین بسازد.

جناب آقای رئیس جمهور ، حدود سه سال از طرح موضوع » گفتگوی تمدنها » می گذرد دستور بفرمایید چند نفر صاحبنظر به ارزیابی برنامه های اجرا شده با بودجه کلان از سوی مرکز وابسته به ریاست جمهوری بپردازند و حضورتان گزارش دهند که چه نتایجی در بر داشته است ما می توانستیم دست کم در چارچوب این مرکزبر اساس برنامکه های سنجیده شده ، همایش ها ، سمینارها و مراسمی برپا بداریم که بطور غیرمستقیم جوانان این سرزمین ، بویژه مناطقی را که زیر تبلیغات ضدملی قرار دارند به شناخت مطلوب برسانیم و بر اساس مبانی علمی نشان دهیم که ما در ایران ، ترک زبان داریم  نه » ترک » و بکوشیم تا هویت واقعی هموطنان آزربایجانی و ترک زبان خود را به آنها بشناسانیم و از سوی دیگر شمار فراوانی از جوانان حوزه فرهنگ ایرانی در بیرون مرزها را با پیشینه فرهنگی و تاریخی مشترکمان آشنا کنیم ولی در این راه هیچ گامی برنداشتیم ، شاید هنوز باز هم فرصت باشد و اگر همت کنیم بتوانیم کاری درخور انجام دهیم.

جناب آقای رئیس جمهور ، در شرایط موجود پان ترکیست ها یک حرکت گسترده فرهنگی را سامان دهی کرده اند و نیاز بدان است که با یک عزم ملی ، به مدد صاحبنظران ، در چارچوب یک برنامه ریزی حساب شده ولی خیلی سریع با همان حربه به مقابله پرداخت و با یک برنامه درست ….. ………از سوی دیگر ایجاب میکند تا در زمینه سیاسی نیز دست به اقداماتی زده شود تا گروه فعال پان ترکیست ها نتوانند با بی پروایی به تبلیغ گفته های ناصحیح خود بپردازند و ذهن ها را آشفته کنند.چگونه است که دستگاه مطبوعات وزارت فرهنگ در برابر توطئه های عجیب و غیر منتظره حدود بیست نشریه ترکی – فارسی هیچگونه موضعی نمی گیرد و بازخواستی نمی کند

، مگر میشود از مردم آزربایجان به عنوان یک ملت یاد کرد مگر کسی حق دارد سرزمین » آران «یا جمهوری آزربایجان را به شیوه آنها » آزربایجان شمالی » و تنها سرزمین شناخته شده در طول تاریخ بنام آزربایجان  را » آزربایجان جنوبی » یاد کند. بر اساس کدام پژوهش باستان شناسی و قوم شناسی و تاریخی باشندگان آزربایجانی را می توان » ترک » دانست یا اینکه بر اساس کدام پژوهش و تحلیل علمی کسی حق دارد تبلیغ کند که زبان ترکی در آزربایجان ریشه 7500 دارد و

زبان فارسی به آنها تحمیل شده است ؟ مشکل بنظر میرسد که به طرح مباحث غیرعلمی و غیرواقع به منظور بهره برداری سیاسی در جهت لطمه زدن به وحدت ملی کشور در شرایط حساس و بحرانی امروز بتوان عنوان اظهارنظر داد و نسبت به آن بی تفاوت ماند.

جناب رئیس جمهور، ایجاب می کند در قبال این حرکت خطرناک سیاسی که از بیرون مرزها بشدت حمایت میشود با قدرت و درایت برخورد بگردد و از گسترش آن جلوگیری شود راهکارهای بسیاری در این باره وجود دارد باید در یک ستاد مرکب از کارشناسان و صاحبنظران درباره آن تصمیم گیری شود.باید سیاست بهره جستن از آموزگاران ، دبیران و استادان بومی در برخی استانها مورد تجدیدنظر جدی قرار بگیرد و با اتخاذ شیوه های سنجیده شده شرایطی پدید آید تا محوربودن زبان فارسی بعنوان زبان اصلی آموزش مورد تاکید قرار گرفته و با تنظیم برنامه های پرجاذبه جانبی ، کوشش گردد تا جایگاه آن به گونه ای دلخواه تثبیت شود نباید اجازه داد تا تحصیل کردگان کم سواد ترکیه در مراکز آموزش عالی بکار گرفته شوند و ضمن کاهش سطح علمی دانشگاهها در راستای تقویت پان ترکیستها عمل کنند ، باید به شرایط اقتصادی ،اجتماعی و نیازهای نسل جوان در استانهائی که با زبان و گویش های متفاوت سخن می گویند توجه بیشتری بشود و زمینه های نارضایتی و بیکاری کاهش بیابد ،باید دولت تکلیف خود را با صدا و سیما روشن بسازد و شرایطی فراهم آورد تا این رسانه عظیم با بودجه سرسام آورش در خدمت وحدت ملی درآید و با تغییر کلی در محتوای برنامه ها و ایجاد جاذبه در آنها ، از قدرت پیام رسانی بالایی در زمینه شناساندن فرهنگ ملی و گسترش زبان فارسی و ادبیات آن در داخل و خارج کشور برخوردار بگردد.

جناب آقای رئیس جمهور ، امیدوارم که توانسته باشم در این نوشته ، نگرانی همه نیروهای ملی و آزاداندیش ایران را که نگران لطمه خوردن به وحدت ملی ، یکپارچگی کشور و استقلال آن هستند به جنابعالی منتقل کرده باشم و آرزو کنم که موضوع به واقع جدی گرفته شود و هرچه سریعتر اقداماتی درخور ، صورت پذیرد.

با آرزوی سرفرازی و نیکبختی ملت بزرگ ایران

دوستدار                      دکتر پرویز ورجاوند

12/7/79


نقد آقای سعید نعیمی بر نامه دکتر ورجاوند به خاتمی

آقای افشین جعفرزاده  که گویا از منسوبان جبهه ملی نیز می باشند در کامنتی زیر نامه دکتر ورجاوند به سید محمد خاتمی نوشته اند :

» به شما آگاهی میدهم که دکتر ورجاوند کمترین مشکلی با زبان مادری شیرین ترکی آزربایجانی نداشتند.ایشان درد یکپارچگی سرزمینی برای ایران داشتند و مخالف دیدگاهی بودند که می خواهد با استحاله زبان آزربایجانی آن را به ترکی استانبولی بدل کرده و زمینه را برای تجزیه ایران فراهم آورند. شما خوب میدانید که افرادی چون فرزاد صمدلی و چهرگانی و …. پس از فرار از ایران مکنونات خود را آشکارا بیان می کنند و هدفی جز تجزیه ایران ندارند. شادروان دکتر ورجاوند نقشی بی بدیل برای آزربایجان در جنبش مردم سالاری ایران قایل بودند و همواره می گفتند که هیچ حرکت آزادی خواهی و روشنفکری در ایران بدون آزربایجان پا نمی گیرد و به سرانجام نمیرسد. این اندیشه های ایراندوستانه بود که آن روانشاد را در معرض هجمه دشمنان ایران قرار داده بود..»

اگرچه جناب جعفرزاده در کامنت خود به افراد دیگری اتهاماتی متوجه نموده اند ، لیکن من در این نوشته درصدد رد اتهامات و دفاع از ایشان نیستم و هدف بنده تنها نشان دادن این نکته است که دکتر ورجاوند و جبهه ملی متاسفانه همواره با زبان و هویت و هستی ترکان ایران سر ستیز داشته و در حد توان و در پوشش وحدت ملی و یکپارچگی و ….به مقابله با طرح حقوق فرهنگی و ملی آنها پرداخته و با زیر پا گذاشتن همه اصول اخلاقی و قانونی سعی در نابودی زبان و فرهنگ ترکی داشته اند.

این نوشته را قدمی میدانم در جلوگیری از بازتولید افکار مبتنی بر نژادگرایی و توجیه استبداد و خودکامگی فرهنگی و امید به اینکه وارثان فکری دکتر ورجاوند و جبهه ملی و بویژه شعبه تهران حزب نازی – حزب پان ایرانیست – با پذیرش تکثر فرهنگی و زبانی و فاصله گرفتن از انحصارطلبی و تمامیت خواهی ، راه مدارا در پیش گیرند و بیش از این به نقار و کدورت ملی دامن نزنند.

جدا از اظهارات خصوصی و بیان خشنودی جناب دکتر ورجاوند از روند فارسیزاسیون در قزوین و زنجان و اظهار امیدواری به گسترش آن به شهرهای دیگر آزربایجان – که در یک مورد خود شاهد این اظهارات بوده ام –  در اینجا با نقل قسمتهایی از آثار مکتوب ایشان نشان خواهم داد که ایشان آیا براستی » کمترین مشکلی با زبان مادری شیرین ترکی آزربایجانی نداشتند « یا در حد توان در نابودی آن کوشیدند؟

خوانندگان منصف خود قضاوت خواهند کرد که دکتر ورجاوند نه تنها مخالف حیات فرهنگی زبان ترکی است بلکه ایشان در بسیاری موارد در پوشش ایران پرستی و وحدت ملی و … حتی قائل به نقض اصول و موازین ابتدایی اخلاقی و انسانی است و اینجاست که بار دیگر چهره نژادپرست و غیر ستیز ناسیونالیسم فارس گرا – در ظاهر ایران دوست – نمایان می گردد.

به بیان دیگر همانگونه که راست گرایان مذهبی ، بیان و طلب هر حقی را با توهم تضعیف وحدت اسلامی و ضدیت با اسلام و شریعت و ولایت فقیه بر نمی تابند راست گرایان سکولار جبهه ملی نیز هر طلب حق دمکراتیک و مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر  و هر اظهار نظر مخالف با تابوهای ذهنی و عقاید تاریخی و باستانگرایانه خود را تضعیف کننده وحدت ملی و تجزیه طلبی قلمداد می کنند و به سان اقتدارگرایان مذهبی درصدد حذف مخالفین با برچسب زنی و اتهام زنی و سناریو سازی بر می آیند و خدای را صد مرتبه شکر که امروزه دستشان از قدرت سیاسی کوتاه است و فعلا حذف فیزیکی و سرکوب مخالفان خود را عاجزانه از حکومت طلب می کنند.

اینک قسمتی از نامه عقده گشایانه دکتر ورجاوند به محمد خاتمی رئیس جمهور وقت را که در قسمتهایی همچون گزارش یک مخبر دون پایه یک سرویس امنیتی به مافوق می باشد و عمق دشمنی دکتر ورجاوند و همفکرانش را با هستی فرهنگ ترکی و دوستداران فرهنگ و زبان ترکی می نمایاند را باهم مرور می کنیم.

دکتر ورجاوند در ابتدای نامه خاتمی را بدلیل ایجاد فضای باز سیاسی و طرح جامعه مدنی می ستاید ، در ادامه وی با جهت دار خواندن تلاشهای نسل جوان آزربایجان در حفظ زبان و هویت خود دستگاه امنیتی و خاتمی را بدلیل عدم سرکوب دوستداران فرهنگ و زبان ترکی اینگونه مورد سرزنش قرار میدهد:

» آقای رئیس جمهور ، از سالها پیش فعالیتهای جهت داری … برای رودرروئی با پدیده وحدت ملی و زیر پرسش بردن آن به بهانه وجود قومیتها و زبانها و گویشهای مختلف در ایران جریان داشته و با وجود سیطره بی چون و چرای ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی بر همه امور هیچگاه با  آن برخوردی صورت نگرفته است. این در حالی است که نیروهای ملی و گستره صاحبان اندیشه و قلم وابسته به آنها که دغدغه اصلی شان حفظ یکپارچگی میهن و وحدت ملی بوده است ، زیر فشار قرار داشته اند

گویا از دیدگاه ایشان فعالیت و کوششهای انسانهای عاقل می تواند بی جهت و بی هدف نیز باشد ، لازم است همگان بدانند که فعالیت هویت طلبان ترک کاملا جهت دار و هدفمند بوده و جهت و هدف فعالیتهای نسل جوان آزربایجان زنده نگهداشتن فرهنگ و هویت ترکی و رشد و توسعه آزادیهای مدنی و دمکراتیک است.

در ادامه دکتر ورجاوند در قامت یک سناریو نویس امنیتی ظاهر می شود و می نویسد :

» جناب آقای خاتمی  ، میدانید که تاکنون سه کنگره بنام » آزربایجانیان جهان » در آمریکا و آلمان با سکانداری و حمایت مالی ترکیه و مشارکت علنی جمهوری آزربایجان و زیر پرچم آن کشور تشکیل و در آنها درباره پیوستن آزربایجان به جمهوری آزربایجان و رسمیت یافتن زبان ترکی در  ایران سخن گفته شده است . شماری از دانشجویان ایرانی اهل آزربایجان که در ترکیه مشغول تحصیل هستند بدون ثبت در پاسپورت ، با هزینه ترکیه به این کنگره ها برده شده و در آنهاشرکت یافته اند.» و » نمی دانم تاکنون دستگاه ریاست جمهوری و ارگانهای فرهنگی کشور گزارشی در باره نوشته های مجله ها و روزنامه های : بارلیق ( درستش وارلیق است ) – چیچک ،نوید آزربایجان ، امید زنجان ، مبین ، شمس تبریز و… دیگر نشریه های دوزبانه به حضورتان تقدیم داشته اند یا نه ؟«

و

» جناب آقای رئیس جمهور ، روزنامه ها و هفته نامه های وابسته به جریان پان ترکیسم بر اساس رهنمودهای سامان دهی شده بوسیله ترکیه از مدتها پیش با انتشار مقاله های فراوان می کوشند تا با قلب واقعیت های مسلم تاریخی ، هویت ایرانی ترک زبانان ایران را با صراحت انکار و آنها را از نظر نژادی و فرهنگی نه تنها قومی متفاوت بلکه » ملتی » متفاوت با بقیه ایرانیان قلمداد کنند و سابقه آنها را به سومریها و 75،، سال پیش برسانند  و بگویند » آزربایجانیها و ترکهای ایران زمین قوم نیستند بلکه ملتند…. «

و یا اینکه

» در کشور سیاست پنهانی استحاله فرهنگی و اضمحلال زبانی و اجتماعی ملت آزربایجان پیش برده شده است «

و

» ما ترک هستیم ، آریایی و آذری نیستیم «

متاسفانه پس از نامه دکتر ورجاوند همه نشریات فوق الذکر به جز » وارلیق»- که فصلنامه می باشد – به محاق توقیف رفتند. و آرزوی مرحوم دکتر ورجاوند محقق شد ، لیکن ذکر نکاتی را در این نوع مواجهه دوگانه با مسابل واحد قابل ذکر می دانم:

1- مرگ خوب است ولی برای همسایه . مطبوعات هم در صورتی آزاد هستند که حرفها و فرمایشات ما را نشخوار کنند

2-  امیدوارم خوانندگان گرامی این قسمت از نامه دکتر ورجاوند را با نوشته های کیهان و برادر حسین اشتباه نگیرند

مرحوم ورجاوند که گویی نوشتن نامه به رییس جمهور را حق انحصاری خویش میداند با اشاره به » نامه حدود هفتصد نفر از نمایدگان مجلس شورای اسلامی ، روشنفکران ، روزنامه نگاران ، نویسندگان و ..آزربایجان به رییس جمهور » با عصبانیت و با پان ترکیست خواندن همه امضا کنندگان می نویسد:

» آقای رئیس جمهور ، بر اساس این زمینه سازیهاست که سرانجام گروه پان ترکیستها با بی پروایی بخود اجازه می دهند تا نامه ای را با امضای شماری از نمایندگان مجلس و چند فرد شناخته شده فعال پان ترکیست درباره تحصیل و تدریس زبان ترکی در تمامی سطوح از ابتدایی تا عالی ترین  سطح دانشگاهی ، ایجاد فرهنگستان زبان ترکی ، اختصاص یک شبکه مستقل تلویزیونی به زبان ترکی و را به حضور جنابعالی بفرستند و بخواهند که به خواسته هایشان پاسخ مثبت داده شود

«جناب آقای رئیس جمهور ، دور به نظر میرسد که سازمانهای اطلاعاتی درباره تلاشها و هزینه ها و اقداماتی که از سوی آنها با پشتیبانی آمریکا در راستای تقویت پان ترکیسم صورت می پذیرد ، اطلاعات جامعی در اختیار نداشته باشند.ایلچی بیگ و حزب او در جمهوری آزربایجان مسئولیت سامان دهی و ارتباط با پان ترکیستهای ایران را بر عهده داشت

اگر جناب دکتر ورجاوند حق دارند که با سناریو سازی و شعبده بازی مخالفان فکری خود را ایادی آمریکا و ترکیه و آزربایجان و .. بنامند پس چگونه است که همه به این قبیل نوشته ها و سخنان کیهان و اقتدارگرایان راست ایراد می گیرید آیا با منطق دکتر ورجاوند همه اتهامات ذکر شده علیه نویسندگان و روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و … مبنی بر دریافت دلار از آمریکا درست به نظر نمی رسد؟ آیا با این منطق » سعید امامی وار » خود دکتر ورجاوند متهم به آمریکایی و انگلیسی بودن نمی شوند ؟ آیا مطابق منظق پیش گفته و با در نظر گرفتن دفاع جانانه ایشان از آریایی گری و نژاد آریایی ، شخص ایشان در ردیف طرفداران فاشیسم هیتلری و حزب نازی قرار نمی گیرند؟

دکتر ورجاوند در ادامه برای چندمین بار برای رهایی از کابوس آزادی فرهنگی ترکان ایران به  توهم توطئه دچار می شود و خواستار اقتدار خاتمی در سرکوب این توطئه ! می گردد:

» جناب آقای رئیس جمهور ، جنابعالی بهتر می دانید که طرح این خواسته ها همه و همه جنبه سیاسی دارد و در راستای فشار سیاسی مطرح گردیده تا بر قدرت مانور ترکیه در قفقاز و آسیای مرکزی بیافزاید و از توان ایران بکاهد و اجازه ندهند تا ما به تقویت حوزه فرهنگ ایرانی در منطقه بپردازیم. بنابراین می پذیرید که ایجاب می کند تا از موضع اقتدار با این توطئه برخورد بگردد «

وی با انتقاد از عملکرد مرکز گفتگوی تمدنها و گلایه از سهم نبردن از بودجه کلان مرکز بار دیگر به انکار هویت واقعی مردم آزربایجان می پردازد و توان خود و همفکرانش در جعل تاریخ و تحریف بدیهیات و شستشوی مغزی جوانان را به رخ می کشد:

» ما می توانستیم دست کم در چارچوب این مرکز بر اساس برنامه های سنجیده شده ، همایش ها ، سمینارها و مراسمی برپا بداریم که بطور غیرمستقیم جوانان این سرزمین ، بویژه مناطقی را که زیر تبلیغات ضدملی قرار دارند به شناخت مطلوب برسانیم و بر اساس مبانی علمی نشان دهیم که ما در ایران ، ترک زبان داریم  نه » ترک » و بکوشیم تا هویت واقعی هموطنان آزربایجانی و ترک زبان خود را به آنها بشناسانیم «

وی با آشفتگی و عصبانیت تمام از گسترش خودآگاهی ، بازگشت به خویشتن و گسترش علاقه به زبان و فرهنگ ترکی بویژه در نسل جوان ترکان ایران خواستار  » یک برنامه ریزی حساب شده ولی خیلی سریع « می گردد و می افزاید:

» چگونه است که دستگاه مطبوعات وزارت فرهنگ در برابر توطئه های عجیب و غیر منتظره حدود بیست نشریه ترکی – فارسی هیچگونه موضعی نمی گیرد و بازخواستی نمی کند»

و

«بر اساس کدام پژوهش باستان شناسی و قوم شناسی و تاریخی باشندگان آزربایجانی را می توان » ترک » دانست «

براستی آیا نیازی به پژوهش باستان شناسی و قوم شناسی برای ترک نامیدن ترکان ایران وجود دارد؟ یا اینکه منظور ایشان از پژوهش البته جعل و تحریف بدیهیات آشکار و اظهر من الشمس برای » آذری  و آریایی » خواندن ترکان و آسیمیله کردن آنهاست. وی دوباره از خاتمی می خواهد که با اقتدار با جریان هویت طلبی ترکان برخورد گردد و یکی از راهکارها را تبعید معلمان ترک به سایر نقاط کشور و آوردن معلم از جاهای دیگر به استانهای ترک نشین ذکر می کند.

» جناب رئیس جمهور، ایجاب می کند در قبال این حرکت خطرناک سیاسی که از بیرون مرزها بشدت حمایت میشود با قدرت و درایت برخورد بگردد و از گسترش آن جلوگیری شود راهکارهای بسیاری در این باره وجود دارد باید در یک ستاد مرکب از کارشناسان و صاحبنظران درباره آن تصمیم گیری شود.باید سیاست بهره جستن از آموزگاران ، دبیران و استادان بومی در برخی استانها مورد تجدیدنظر جدی قرار بگیرد و .. «

بیاد بیاوریم که سالها پیش دکتر جواد شیخ الاسلامی از فاشیستهای فارس گرا در کتاب قتل اتابک مینویسد:

» نیز می توان کودکان آزربایجانی و زنجانی –  تفکیک زنجان از آزربایجان در این قبیل نوشته ها روح بیمار و مالیخولیایی این افراد را نمایان می کند –  و خوزستانی ( اعم از دختر و پسر ) را به سیستم مبادله جوانان که در اروپا مرسوم است برای یکی دو سال در خانواده های محترم فارس …. به عنوان مهمان پذیرفت و از این راه به ترویج و تحکیم زبان فارسی پرداخت و…»

احتمالا دکتر ورجاوند با توجه به شرایط جدید و درک غیر انسانی بودن نسخه شیخ الاسلامی در جدا کردن خردسالان از والدین ، پیشنهاد تبعید معلمان را ارائه می دهد .

نامه ایشان پس از بحثی در کم سوادی تحصیل کردگان ترکیه و لزوم پاکسازی آنها از مراکز آموزش عالی و دانشگاهها و با آرزوی اقدامات درخور و هرچه سریعتر پایان می یابد ، هر چند با کنکاش بیشتر در سایر نوشته ها و مواضع دکتر ورجاوند و سایر منسوبان جبهه ملی و حزب پان ایرانیست می توان رگه های آشکار ترک ستیزی و ضدیت با اصول و موازین حقوقی پذیرفته شده و جعل و تحریف واقعیات و بدیهیات تاریخی و علمی را یافت لیکن در اینجا به همین بسنده کرده و سخن خود را به پایان میبرم و بار دیگر اظهار امیدواری می کنم که جبهه ملی با فاصله گرفتن از موضع نژادی و زبانی و پذیرش واقعی برابری حقوقی همه شهروندان در همه ابعاد سیاسی و فرهنگی و …. به چند دهه ترویج نابرابری و شوونیسم و برترانگاری نژادی و زبانی پایان دهند و در ساختن زندگی مسالمت آمیز و آزاد و برابر برای همه شهروندان ایران سهیم گردند.

سعید نعیمی

86/04/17


در ادامه یادداشتی از کانون دموکراسی آزربایجان که مستندات تاریخی و عقلی ترک بودن مردم آزربایجان را نشان می دهد اضافه می کنیم . باشد که موجب عبرت خردورزان باشد:

بحثی تاریخی و مستند و منطقی در باب ( ترکی یا آذری) و اتمام حجت با سفسطه گران

یک بحث کلی راجع به واژه مجعول » آذری » که مرحوم کسروی با هدف ترکی زدایی جعل و رایج کرد خدمت دوستان تقدیم می کنیم تا همه ابعاد آن مشخص گردد:

– مساله بسیار ساده و چنین است که زبان ما ترکی است و ما ترک هستیم و پدران و مادران و اجداد ما همه خود را ترک مخوانند و ملل و اقوام همسایه نیز ما را ترک خوانده اند نه چیز دیگر. .و اسناد و نوشته های بیشماری در شرح این امر بدیهی موجود می باشد.

– موضوع بحث و اعتراض ما هم مشخص است که میخواهیم زبان ترکی به عنوان زبان بیش از سی میلیون ایرانی رسمی شود و فرهنگ و هویت ترکی هم ایرانی تلقی گردد نه بیگانه و غیر خودی ، چون بدون رسمی شدن زبان ترکی در ایران ، دمکراسی ناممکن بوده و سرابی بیش نیست و آفت دمکراسی هم پان ایرانیسم و ترک ستیزی است

– دوست محترم آذری واژه ای جعلی است که برای تحریف واقعیت فرهنگی و زبانی ترکها در ایران و جمهوری آزربایجان از سوی حکومتهای شوروی و ایران ابداع شده است و شما از هر انسان بدون غرض و مرضی سوال کنید خودش را نه آذری بلکه ترک و زبانش را تورکی میخواند.

وانگهی وقتی برخی هموطنان از ما بهتر میخواهند ما را مورد لطف و عنایت و عطوفت قرار دهند ما را ترک خر می نامند نه آذری خر ( نمونه آخرش را نیز در کرمان و تهران دیدیم که بیشتر از ده ها هزار تماشاچی در روز روشن و با وقاحتی بی سابقه شعار میدادند : ترک خر – ترک خر – ترک خر. صدای نعره های نفرت افکن این جماعت چنان بود که از تلویزبون هم شنیده می شد، یعنی یا تماشاگران با همت مضاعف فحاشی میکردند یا عوامل تلویزیونی هم از این اتحاد و همدلی موجود در تحقیر ترکها بوجد آمده و صدای تماشاچیان عزیز فارس را فیلتر نمی کردند.با اینحال در اصل اتفاق خاصی نیافتاده است این فحشها همه روزه در مدرسه و کوچه و دانشگاه و بازار گفته میشود و چیز جدیدی نیست و کودکان ترک با این تحقیر و سرخوردگیها بزرگ میشوند.)

– شما از این واهمه دارید که با بیان واقعیات و صحه گذاشتن بر زبان و هویت ترکی ، ترکها از ایران جدا شوند درحالیکه اینطور نیست چیزی که باعث جدایی میشود سرکوب فرهنگی و زبانی و آسیمیلاسیون و فارسی سازی اجباری و تغییر اسامی جغرافیایی رودها و شهرها و کوهها و …. از ترکی به فارسی است که مورد پذیرش مردم نیست

راه حل هم بسیار ساده است ، رسمیت زبان ترکی و برابری حقوقی همه ایرانیها اعم از فارس و تورک و کورد و….

-با کسانی که عنادورزانه ترکی را آذری میگویند هیچ حرفی نیست که همچنان با جعل واقعیات خوش باشند ولی برای سایر عزیزان حتی با نظرات مخالف احترام بسیار قائل هستیم و این چند سطر را به همه آنها تقدیم میکنیم:

– لطفا واقعیات را بپذیرید برای مبارزه با تجزیه و حفظ وحدت ایران ، دشمنی با واقعیات و تحریف زبان و تاریخ و فرهنگ مردم ترک ایران آب در هاون کوفتن است- مساله اصلی ترکها در ایران نه تاریخ و نژاد که برخورداری از حقوق فرهنگی و سیاسی است و هیچ تنافر و تضادی بین داشتن هویت ترکی با ایرانیت و ایرانی بودن نیست .

-ادعاهای آقایان پان ایرانیست به فرض صحت هم ربطی به مساله مذکور ندارد و فقط برای رد گم کردن و تغییر صورت مساله و بردن بازی در زمین و مسیری است که نه پایانی دارد و نه راه حلی برای مساله اصلی » طلب حقوق فرهنگی ، زبانی و سیاسی برای ترکان و رسمیت هویت ترکی در ایران » ارائه میدهد سهل است که موجب نقار و بدفهمی و ترویج ادبیات سخیف نژادپرستی نیز میگردد.

– برای قضاوت سایر دوستان منصف و شریف به دو مغالطه و آدرس غلط اصلی سروران پان آریانیست را ذکر و پاسخ آن را نیز تقدیم میکنم :یکی از ادعاهای این ذوات عالی آذری خواندن ترکی و مجادله و سفسطه در باب قدمت حضور زبان ترکی در ایران و آزربایجان و دیگری آران خواندن جمهوری آزربایجان است.

جواب:

– طبری در وقايع سال ۱۰۴ هجري مينويسد: «و في هذه السنه غزا الجراح بن عبدالله الحکمي و هو امير علي ارمينيه و آزربايجان ارض الترک ففتح علي يديه بلنجرم و هزم الترک: و در اين سال جراح بن عبدالله الحکمي جنگ کرد. او امير ارمنستان و آزربايجان سرزمين ترکان بود. وي بلنجرم را با دستان خويش فتح کرد و ترکان را شکست داد.» (طبري ج ۵ ص ۳۶۸) مولف البدايه و النهايه نيز در ج ۹ ص ۲۵۶ به اين امر اشاره کرده است.بنا بر سخن طبری اولا نام این زبان و مردمان ترکی و ترک است و آذری لغتی نامربوط دراین مورد است در ثانی حداقل در سال 104 هجری ترکها ساکن این مناطق بوده اند.

همچنين طبري در باب وقايع سال نود هجري مي نويسد: «و فيها غزا مسلمه بن عبدالملک الترک حتي بلغ الباب من ناحيه آزربيجان ففتح حصونا و مدائن هنالک: در اين سال (۹۰ هجري)مسلمه بن عبدالملک با ترکان جنگيد و تا منطقه باب الابواب (دربند) آزربايجان رسيد و در آنجا شهرها و قلعه ها را فتح کرد.». (طبري ۵ ص ۲۲۶)

از این سند نیز به وضوح مستفاد میشود که حداقل تا شهر دربند آزربایجان خوانده میشده است و جعل کلمه آران که منطقه ای در داخل آزربایجان است تنها ناشی از فوبیای ذوات عالی پان آریانیست است.

به آقایان و خانمهای عزیزی که با وجود این دلایل و اسناد روشن و مبرهن باز بر دگمهای خود اصرار دارند درودهای گرم و سلام صمیمی تقدیم میکنیم که :و اذا خاطبواهم الجاهلون قالوا سلاما

این متن خلاصه می تواند فرقانی برای جدا کردن مسیر عناد و حق جویی مورد استفاده قرار گیرد.

همچنین دکتر فرهاد کابوسی در ردیه ای علمی پنبه جعلیات ایدئولوژیک مرحوم کسروی و شرکا را رشته کرده است که در وبلاگ و یادداشتهای ما قابل ملاحظه است حال این گوی و میدان

مدعیان تز وجود زبانی به اسم آذری دلایل عقلی خود را ارائه کنند تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد .

با احترامات

کانون دموکراسی آزربایجان

12 سپتامبر 2010 Posted by | فارسی, مقاله - تحلیل, آنا دیلی, آذربایجان, آزربایجان, باخیش - دیدگاه, حقوق اقوام, حرکت ملی | , , , , , , | 3 دیدگاه

قدرت حرکت ملی در محیط مجازی / بررسی آماری پنج سایت حرکت ملی

آزدمو : برای خوانندگان محترم واضح و آشکار است که کانون دمکراسی آزربایجان تنها جهت نشان دادن نقاط ضعف حرکت در عرصه اطلاع رسانی اقدام به انتشار این تحقیق نموده است و تعداد مخاظبان  هیچ کدام از سایتها مورد قبول نیست و لازم است مسئولین این رسانه ها با اتخاذ روشهای علمی به افزایش نفوذ در عرصه اینترنت اقدام نمایند ، در زمینه رسانه های صوتی و تصویری تلویزبون گوناز بعنوان تنها رسانه تلویزیونی آزربایجان جنوبی ، توانسته است بیشترین تعداد مخاطب را در آزربایجان بدست آورد.

ج.دالغالی

نفوذ بیش از حد اینترنت و افزایش کابر آن در سراسر دنیا، محیط مجازی را به یکی از مهمترین ابعاد زندگی بشر تبدیل کرده است. دسترسی آزاد و راحت به اطلاعات، پیگیری اخبار، دریافت مقالات، ایجاد ارتباط راحت و کم هزینه (از لحاظ وقت و هزینه)، گسترش شبکه های اجتماعی و سایتهای گفتگوی آنلاین و . . . همه و همه موجبات افزایش نفوذ دنیای مجازی را فراهم کرده است.

محیط مجازی صحنه ی رقابت قدرت های بزرگ سیاسی، شرکت های بزرگ تجاری، مراکز علمی، انواع افکار و عقاید شده است. محیطی که روزانه با بیش از 3 میلیارد نفر مراجعه کننده(سایت گوگل با روزانه نزدیک به 1.5ملیارد بیننده) جامعه ای عظیم را شامل می شود. در این محیط، روزانه میلیونها صفحه اینترنتی تولید می شود و هزاران سایت و وبلاگ برای رساندن افکار خود به مخاطبانشان راه اندازی می شوند.

هرکس با توجه به قدرت و توانایی خود به افکار عمومی تاثیر گذاشته و مخاطبان خود را تغذیه می کند. در این محیط بیشترین مخاطب (به طبع آن نفوذ) در دست کسانی است که کاربرانه زیادی  به خود جذب نماید. برای جذب مخاطب شناخت دقیق نیازها، ارائه امکانات رایگان (خبر، ایمیل، دانلود، آپلود و …) بسیار ضروری و مهم می باشد.

دنیا با تمام وجود در این محیط حضور دارد، جنبش های اجتماعی نیز در این وادی از امکانات اینترنت بهره مند می گردند. بخصوص در جهان سوم که بسیاری از امکانات برای فعالین جنبش ها غیر ممکن یا مشکل می باشد، اینترنت جایگزین مناسبی است. این افراد از اینترنت به عنوان ارگان رسمی تشکیلات، مجلات و نشریات خود استفاده می نمایند، در پوشش اخبار و حوادث کوشا هستند، تا با هزینه کم و بدون فشار آزادانه به نشر دیدگاه های خود بپردازند. بالطبع افرادی موفق خواهند بود که با در نظر گرفتن اصول حرفه ای به نشر نقطه نظرات و عقاید خود بپردازند.

حرکت ملی آزربایجان در این دنیا باید با غولهای خبری رقابت کند که سعی در جذب مخاطبانش دارند. جنبش ملی آزربایجان در جامعه ای فعالیت می کند که به نام ایران شناخته می شود و با جامعه هدفی که بیش از 30 میلیون ترک آزربایجان جنوبی تشکیل می دهند سرو کار دارد، که سایتهای رقیب مخلتفی را در مقابل خود می بیند. حال سوال این است که به راستی فعالین حرکت آزربایجان جنوبی در این محیط سایبری قدرت جذب چند درصد نیازهای این جامعه را دارند.

اگر چه صدها وبلاگ و وب سایت حرکت ملی به صورت فردی به نوشتن مطالبی در حوزه های گوناگون ادبی، اجتماعی، هنری مربوط به آزربایجان با مخاطبان بسیار کم فعالیت می نمایند، لاکن جامعه مخاطبان آنها محدود است و  درصد کمی از کابران آزربایجان جنوبی را جذب نموده اند. اما تعدادی سایت خبری و تحلیلی فعال در حرکت ملی به صورت تیمی و تقریبا حرفه ای در حال فعالیتند. در این نوشته کوتاه به بررسی آماری پنج سایت فعال حرکت ملی در زمینه نشر و تحلیل اخبار می پردازیم. امید است که با شناخت توانایی ها و نیازهای خود در محیط مجازی بهتر مؤثر فعالیت خود را ادامه دهیم.

پنج سایت مورد نظر oyrenci.com, baybak.com, gunaz.tv, sananews.info, gunazport.com هستند که در زمینه نشر اخبار و مواضع حرکت ملی فعالند را مورد بررسی قرار می گیرند.

قبل از شروع بحث ذکر چند نکته ضروری می نماید:

1-       در اینجا سایتهایی مانند canaz.tvکه بیش از 82 % از بازدیدکنندگانش از آزربایجان شمالی می باشد گنجانیده نشده است.

2-      سایتهایی در این گزارش آورده شده اند که تعداد مراجعه روزانه ی آنها بیش از 1000 نفر می باشد. تعداد بینندگان سایتهایی مانند ساوالان سسی، ارک قالاسی، گایپ، آذدموکراسی و . . . کمتر از این رقم می باشند­­­­.

3-      تمامی این سایتها از آزربایجان جنوبی فیلتر می باشند.

4-      در این بررسی فقط به مواردی مانند، میانگین تعداد بازدید کننده در روز، درصد مخاطبان به تفکیک کشور، رنکینگ سایت براساس تعداد بننده در اینترنت و . . از لحاظ آماری می پردازیم. بررسی کیفی و محتوا شناسی فعلا موضوع بحث نمی باشد.

5-      سایتها به ترتیب بیشترین تعداد بازدید کننده بررسی شده اند.

1-سایت www.sananews.info

تصویر زیر نمای کلی سایت  sananews.info را نشان می دهد که از لحاظ تعداد بازدید در رده 467713 سایتهای اینترنتی قرار دارد.

تصویر مقابل میانگین تعداد مراجعه کننده به سایت سانانیوز را در روز 2351 نفر نمایش می هد. PageRankو Backlinks سایت نیز با اعداد 3 و 6104 قابل رویت می باشد.

در شکل زیر مخاطبان سایت سانانیوز به تفکیک کشور مراجعه کننده نشاده داده شده است. همانطور که در تصویر مشخص است 54.7%  بازدید کنندگان از ایران، 28.3% از سوئد، 5.1% از اسپانیا، 3.4% از کانادا و3.2% از آمریکا می باشد.
با توجه به آمار فوق و بدون در نظر گرفتن مراجعات تکراری افراد از ایران، به تعبیری از آزربایجان جنوبی، تعداد بازدید از سایت سانانیوز روزانه 1286 نفر می باشد.

2- سایت www.gunaz.tv

تصویر زیر نمایی از سایت gunaz.tv را نشان می دهد. از لحاظ تعداد بازدید در رده 570933 سایتهای اینترنتی قرار دارد.

تصویر زیر میانگین تعداد مراجعه کننده به سایت گوناز را در روز، 1926 نفر نمایش می هد. PageRankو Backlinks سایت نیز با اعداد 5 و 26859 قابل رویت می باشد.

همچنین مخاطبان سایت گوناز همانطور که در شکل زیر نیز مشخص است به تفکیک کشور مراجعه کننده عبارت است از 49.1% از کشور جمهوری آزربایجان، 23.1% از ایران، 8.8% از سوئد، 5.6 از اسپانیا و.33 % از فرانسه می باشد.

با توجه به آمار فوق و بدون در نظر گرفتن بازدیدهای  تکراری از ایران، به تعبیری از آزربایجان جنوبی، تعداد بازدید کننده  از سایت گوناز روزانه 444 نفر می باشد.

3- سایت www.baybak.com

تصویر زیر نمای کلی سایت  baybak.comرا نمایش می دهد.

همان طور که ملاحظه می کنید، این سایت از لحاظ تعداد مراجعه کننده در رتبه 661699 جهان قرار دارد و سایر اطلاعات سایت که مشاهده می شود.

تصویر زیر میانگین تعداد مراجعه کننده به سایت بای بک را در روز، 1662 نفر نمایش می دهد.   PageRankو Backlinks سایت نیز با اعداد 4 و 375005 قابل رویت می باشد.

همچنین مخاطبان سایت  baybak.comبه تفکیک کشور مراجعه کننده در تصویر زیر چنین می باشد که 61.6% از کشور سوئد، 17.3% از ایران، 7.7% از ترکیه و 13.3 % از سایر نقاط جهان است.

با توجه به آمار فوق و بدون در نظر گرفتن ورودهای تکراری افراد از ایران، به تعبیری از آزربایجان جنوبی از سایت بای بک بازدید می کنند روزانه 282 نفر می باشد.

4- سایت www.oyrenci.com

نمایی از سایت اؤیرنجی که رنکینگ ترافیک آن در بین سایتهای اینترنتی 1000389 می باشد در شکل زیر مشخص است.

در دو تصویر زیر میانگین تعداد مراجعه کننده به سایت اویرنجی با دو دامین .com, .org مجموعا 1197 نفر در روز نمایش می دهد. PageRankو Backlinks سایت نیز با اعداد 4 و 10198 قابل رویت می باشد.

با توجه به فیلترینگ خاص آمار این سایت به تفکیک کشور مراجعه کننده درست نشان داده نمی شود و از آزربایجان جنوبی قابل بررسی نیست.


5-    سایت www.gunazport.com

تصویر زیر نمایی از سایت gunazport را نشان می دهد که از لحاظ تعداد بازدید در رده 921605 سایتهای اینترنتی قرار دارد.

تصویر زیر میانگین تعداد مراجعه کننده به سایت گوناذپورت را در روز 1193 نفر نمایش می دهد. PageRankو Backlinks سایت نیز با اعداد 0 و 2229 قابل رویت می باشد.

باتوجه به جدید بودن این سایت آمار آن را به تفکیک کشورهای مراجعه کننده قابل بررسی نیست.

از جدول بالا استنباط می شود که سایت Sananews با تعداد 2351 نفر بیننده در روز بیشترین مخاطب را در بین سایتهای حرکت ملی آزربایجان جنوبی  دارد، همچنین بیشترین بازدید، هم از آزربایجان جنوبی به سایت سانانیوز با 1286مورد تعلق دارد.

تقریبا 50درصد بازدید از سایت Gunaz از آزربایجان شمالی صورت می گیرد که نشان دهنده دارا بودن بیشترین مخاطب این سایت از آزربایجان شمالی می باشد.

کمترین بازدید در آزربایجان جنوبی متعلق به سایت baybak با میانگین روزانه 282 نفر می باشد.

آمارهای فوق نشان می دهد که مخاطبین سایتهای حرکت ملی آزربایجان بسیار پایین است، که این موضوع نیازمند آسیب شناسی اساسی از طرف گردانندگان سایتها و متخصصین این حوزه می باشد.

متاسفانه اکثر سایتهای حرکت ملی آزربایجان بسیار ابتدایی بوده و فاقد امکاناتی مانند RSS و ارسال به دیگری و سایر قابلیتهای یک پورتال ساده بوده،  از طبقه بندی و تقسیم بندی درست رنج می برند.

تک زبانه بود یا به عبارت بهتر بیشتر فعال بودن یکی از زبانهای سایت ها، عدم تنوع مطالب سایتها، عدم رعایت اصول حرفه ای ژورنالیستی از دیگر مواردی است که بر جذب مخاطب در سایتهای حرکت ملی تاثیر منفی گذاشته است.

حرکت ملی با چنین وضیعتی در محیط مجازی بدون شک توان رقابت و جذب بازدیدکننده در مقابل سایتهای مانند جرس با بازدید روزانه 72602 روزآنلاین 43517 و… را نخواهد داشت. (این سایتها نیز در لیست فیلترینگ قرار دارند.)

از طرفی سایتهای حکومتی مانند تابناک با بازدید روزانه بیش از 1600000(یک میلیون و ششصد هزار) بیننده، فارس نیوز با یک میلیون بیننده نیز فاصله ی فاحشی با سایتهای حرکت ملی آزربایجان جنوبی دارند.

با توجه به شرایط فعلی امید است که وب سایتهای حرکت ملی آزربایجان جنوبی با ارتقاء کیفی و کمی، تقویت ادبیات، گسترش زمینه های فعالیت، افزودن بخشهای ویژه، استفاده از تکنیک هایی مانند RSS، ارسال ایمیلهای گروهی، افزایش رنگینک جستجو و غیره بتوانند از جامعه 30میلیونی آزربایجان جنوبی حداقل روزانه 50 هزار نفر بیننده جذب  خود نمایند.

گردانندگان سایتها و سایر دوستان برای دیدن اطلاعات مربوط به وب سایتها می توانند از آدرس websiteoutlook.com استفاده نمایند.

12 سپتامبر 2010 Posted by | فارسی, آذربایجان, آزربایجان, باخیش - دیدگاه | , , , , , | بیان دیدگاه

نگاهی بر انتشار بیانیه ” آزربایجانیها را آزاد کنید”

اکبر خداوردی

اخیرا بیانه­ای با عنوان «خانواده‌های زندانیان سیاسی، روشنفکران، اساتید دانشگاه، فعالین جنبش‌های اجتماعی و حقوق بشری؛ آزربایجانی‌ها را آزاد کنید» منتشر گردیده است که اقدامی بس مفید و قابل تقدیر است، در کنار  نکات بسیار مثبت این حرکت چند نقطه حائز اهمیت زیادی است. هر چند انتقاداتی نیز پیرامون آن به نظر می­رسد که به آنها نیز اشاره خواهد شد. البته این موارد، نکات نظر بنده می باشد و هر گونه فکر مخالف و منتقد قابل احترام اینجانب می باشد. امید است بزرگان حرکت سخنان بنده را حمل بر جسارت ندانند.

با آغاز سال 1389 شاهد دستگیریهای بسیاری در میان فعالان آزربایجان هستیم. در کنار آن فعالان بسیاری نیز در حال سپری کردن محکومیتهای خود می باشند. لازم به ذکر است که در میان بازداشت شدگان اخیر فعالانی بیش از 4 ماه در بازداشت سلولهای انفرادی اداره اطلاعات تحت شرایط سخت به سر می برند. اما متاسفانه واکنش در خور توجهی در این خصوص از سوی عده ای از فعالان آزربایجانی و  سایر فعالان سیاسی اجتماعی صورت نپذیرفت.  انتشار این بیانیه و حرکت مثبت مجریان آن، فضای سنگین حاکم را شکست. این دستگیریها با پوشش خبری نسبتا خوب برخی سایتهای حرکت ملی آزربایجان همراه بود، و صدور بیانیه، اعتراضات مقابل سفارتهای جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف، نوشته های متعدد و . . . انجام پذیرفت. ولی در کنار آن پوشش خبری مناسبی از سوی گروههای حقوق بشری مرکز گرا و اپوزیسیون خارج نشین صورت نپذیرفت. نکته دیگر که متاسفانه مشاهده گردید شایعه پراکنی برخی افراد و تلاش آنها برای بدنام کردن فعالان در بند بود، که امید است دیگر چنین پدیده­هایی در فضای حرکت مشاهده نشود. در نهایت لازم می دانم به عنوان عضو کوچکی از خانواده حرکت ملی تشکر خود را از زحمت­کشان این بیانیه بیان دارم.

از جمله نکات مثبت این بیانیه می­توان به نکات زیر اشاره شد:

1)بیانیه با ادبیات  مناسبی نگاشته شده است و همین مساله باعث امضاء آن از سوی بسیاری از بزرگان حرکت ملی آذربایجان گردید. ادبیات این بیانیه حاکی از شناخت کامل نگارندگان از فضای سیاسی حاکم بر ایران و آرربایجان، همچنین واقعیتهای جاری در آن است.

2)نامهایی که در میان امضاء کنندگان به چشم می خورد نشان از اهمیت و اعتبار بیانیه است. از میان این نامها در کنار بزرگان حرکت ملی آزربایجان، نامهایی از فعالان دانشجویی سایر ملل ایران، فعالان حقوق بشری سایر ملل ایران، فعالان حقوق زنان  و غیره به چشم می خورد.

3)بیانیه به خوبی تهیه شده است و تقریبا تمام بازداشتیها و زندانیان آزربایجانی را پوشش داده است. البته در آغاز جمع­ آوری امضاء برخی کاستیها در اسامی زندانیان مشاهده می­شد که با پیشنهاد دوستان اصلاح گردید.

4) اکثر امضاء کنندگان و اعضای هیئت جمع آوری امضاء در داخل حضور دارند و با اسامی واقعی خود به این بیانیه حمایتی پیوسته اند، بعضی از دوستان که مواضعی تند اتخاذ می کنند می بایستی درک صحیحی از شرایط فعلی جامعه آزربایجانی داشتند.

5) امضا گذاشتن زیر یک بیانیه را نمی توان به مسابه تغییر خط مشی فکری یک شخص یا گروه و یا عدول از خواستهای قبلی تلقی کرد. و الزاما هم به تایید تمامی قستمهای یک نوشته نمی باشد. بعضی موارد ممکن بخش عظیمی از یک درخواست(که در اینجا همانا آزادی زندانیان سیاسی آزربایجان بود) سایر مسائل را زیر سایه خود گم کند و با فدارکاری و صداقت قلبی می توان به چنین کمپین هایی پیوست.

6) از دیگر موارد مهم ، وجود اسامی فعالین حقوق بشر و فعالین ملی کرد در میان امضاء کنندگان این بیانیه است. اگر فعالین حرکت ملی آزربایجان چنین بیانیه ای را برای آزادی فعالین کرد امضاء می کردند، چه اتهاماتی که نصیبشان نمی شد، کاری که برای فعالان سایر ملل حل شده است. از طرفی این اقدام نشان از ارتباط صحیح صادر کنندکان این بیانیه با فعالین عرب، بلوچ، کرد، فعالان حوزه زنان و فعالان دمکراسی خواهان فارس را دارد که حکایت از رشد شعور سیاسی فعالین حرکت دارد

با این حال باید انتقادات موجود در این بیانیه نیز ذکر گردد. برخی از گروهها و فعالان حرکت ایراداتی به قسمتهایی از بیانیه داشته و آن را به منزله عدول از اصول اولیه حرکت ملی دانسته­ اند. سوای وارد بودن این ایراد یا وارد نبودن آن می بایست توجه داشت که بیانیه باید طوری تهیه می­گردید که حتی ­الامکان بیشترین همگرایی را میان فعالان داشته باشد

در پایان لازم است بیان دارم که با در نظر گرفتن مسائل ذکر شده، انتشار و امضا این بیانیه حرکت بسیار مثبتی است که در شکستن بایکوتهای خبری حرکت ملی  آزربایجان، ضمن معرفی حرکت به عنوان جنبشی فعال و پویا  تاثیر مناسبی در وضعیت زندانیان و بازداشتیها خواهد داشت.

12 سپتامبر 2010 Posted by | فارسی, مقاله - تحلیل, آذربایجان, بیانیه - آچیقلاما, حقوق اقوام, حقوق زنان | , , , | ۱ دیدگاه

   

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: