کانون دمکراسی آزربايجان

Azərbaycan Demokrasi Ocağı / Azarbaijanian Democracy Institute

متن کامل نامه دکتر ورجاوند به خاتمی و نقدی بر این نامه و اندیشه های دکتر ورجاوند


بنام خداوند جان و خرد

جناب آقای خاتمی ریاست محترم جمهوری

با درود و آرزوی سلامتی و توفیق افزون تر در خدمت به ملت بزرگ ایران برای آنجناب

جناب آقای رئیس جمهوری ، من نیز چون دیگر باشندگان این سرزمین طی سه سال گذشته شاهد کوششها و تلاشهای صمیمی جنابعالی برای ایجاد یک فضای متفاوت و باز در کشور و رهانیدن آن از شرایط خاص بحرانی بوده و هستم و پیگیری آنجناب در زمینه توسعه سیاسی و سامان دهی کشور بر اساس یک جامعه مدنی را ارج می نهم. ولی اجازه می خواهم به عنوان شهروندی که از 15 سالگی بدون وقفه نیم قرن است در تمامی فعالیتها و مبارزات ملی حضور داشته و فشارها و زندان های دوران شاه و سپس جمهوری اسلامی نتوانسته او را دلسرد و ناامید بنماید توجه آنجناب را به توطئه سنگینی که در قبال وحدت ملی ، یکپارچگی کشور و استقلال آن در حال شکل گرفتن است جلب و تقاضا کنم تا موضوع را جدی و اساسی تلقی بفرمایید و هر چه سریعتر هیاتی صاحب صلاحیت و آگاه و میهن دوست را که به استقلال و وحدت ملی و یکپارچگی کشور و توانمند ساختن فرهنگ ملی به عنوان مهمترین اصل می اندیشند و آنرا برای هر تحول و توسعه ای اساس کار میدانند مامور بفرمایید تا از ابعاد مختلف ، موضوع را چنانکه هست بررسی و در کوتاه مدت پیشنهادهای لازم را برای اقدامی موثر به حضورتان تقدیم بدارند.

آقای رئیس جمهور ، از سالها پیش فعالیتهای جهت داری ……….. برای رودرروئی با پدیده وحدت ملی و زیر پرسش بردن آن به بهانه وجود قومیتها و زبانها و گویشهای مختلف در ایران جریان  داشته و با وجود سیطره بی چون و چرای ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی بر همه امور هیچگاه با آن برخوردی صورت نگرفته است. این در حالی است که نیروهای ملی و گستره صاحبان اندیشه و قلم وابسته به آنها که دغدغه اصلی شان حفظ یکپارچگی میهن و وحدت ملی بوده است ، زیر فشار قرار داشته اند. نگاهی به انتشار کتابها و نشریات پرشماری که اساس کارشان بر درهم شکستن وحدت ملی و زبان فارسی به عنوان محور همبستگی فرهنگی جامعه قرار دارد ، بیانگر میدان دادن به این جریان خزنده است.

جناب آقای خاتمی  ، میدانید که تاکنون سه کنگره بنام » آزربایجانیان جهان » در آمریکا و آلمان با سکانداری و حمایت مالی ترکیه و مشارکت علنی جمهوری آزربایجان و زیر پرچم آن کشور تشکیل و در آنها درباره پیوستن آزربایجان به جمهوری آزربایجان و رسمیت یافتن زبان ترکی در  ایران سخن گفته شده است . شماری از دانشجویان ایرانی اهل آزربایجان که در ترکیه مشغول تحصیل هستند بدون ثبت در پاسپورت ، با هزینه ترکیه به این کنگره ها برده شده و در آنها شرکت یافته اند. نمی دانم از سوی دستگاه وزارت خارجه چه گزارشهایی در این باره دریافت داشته اید و چه مواضعی اتخاذ شده است.

جناب رئیس جمهوری ، نمی دانم تاکنون دستگاه ریاست جمهوری و ارگانهای فرهنگی کشور گزارشی در باره نوشته های مجله ها و روزنامه های : بارلیق ( درستش وارلیق است ) – چیچک ،نوید آزربایجان ، امید زنجان ، مبین ، شمس تبریز و… دیگر نشریه های دوزبانه به حضورتان تقدیم داشته اند یا نه ؟ دور به نظر میرسد که چنین گزارشی دریافت کرده باشید و در برابر مواضعی که در آنها گرفته شده بی تفاوت مانده باشید.

نمی دانم مقامهای کشور از نوک هرم تا به پایین که طی دو سه سال اخیر نسبت به ساده ترین جمله های نشریات اصلاح طلب بشدت برآشفته می شوند و تا مرز توقیف و زندانی کردن پیش میروند و مقامهای نظامی تا حد زبان بیرون کشیدن به تهدید می پردازند ، در برابر نوشته هایی که از هموطنان آزربایجانی به عنوان » ملت آزربایجان » یاد می کنند و از » حقوق ملت آزربایجان » سخن می گویند چه واکنشی نشان داده اند ، بی تفاوتی در برابر این جریان خزنده تا به آنجا ادامه می یابد که امسال با یک سازماندهی همه جانبه از سوی ترکیه و جمهوری آزربایجان و عوامل اجیر شده ایرانی آنها یکی از درخشانترین چهره های تاریخ استقلال طلبی ایران در برابر تجاوزگران عرب ، یعنی بابک خرمدین به عنوان سمبل استقلال طلبی و جداطلبی ترکان به بدترین شیوه ممکن مورد بهره برداری قرار می گیرد و در روز دهم تیرماه جمعیتی نزدیک به ….. هزار نفر به قلعه بابک به کلیبر کشانده میشوند و گروهی کوچک از آنها سرود » یاشا یاشا آزربایجان » مربوط به فرقه دمکرات را سر می دهند.

جناب  رئیس جمهورر ، باید یزدان پاک را سپاس گفت که به دلیل عظمت تاریخ ایران ، حتی دشمنان وحدت ملی و استقلال کشور نیز چاره ای ندارند تا برای جلب نظر مردم به قهرمانان و اسطوره های ملی تمسک بجویند. این در حالی است که دولتمردان این سرزمین حتی آنهایی که با تاریخ و فرهنگ ایران آشنایی دارند ، به دلیل نحوه برخورد گروهی انحصار طلب ، هنوز به خود اجازه نمی دهند که برای حفظ هویت ملی و فرهنگی این سرزمین و آشنایی گسترده نسل جوان با آن بر پیشینه تاریخی و فرهنگی کشور و ارزشهای آن تکیه کنند و دست کم چهره های ماندگاری چون ابومسلم خراسانی ، یعقوب لیث ، بابک خرمدین و دهها چهره پرآوازه دیگر را با برپایی بزرگداشتها و ساختن پیکره هایشان مطرح بسازند . دریغ و صد دریغ.

جناب آقای رئیس جمهور ، روزنامه ها و هفته نامه های وابسته به جریان پان ترکیسم بر اساس رهنمودهای سامان دهی شده بوسیله ترکیه از مدتها پیش با انتشار مقاله های فراوان می کوشند تا با قلب واقعیت های مسلم تاریخی ، هویت ایرانی ترک زبانان ایران را با صراحت انکار و آنها را از نظر نژادی و فرهنگی نه تنها قومی متفاوت بلکه » ملتی » متفاوت با بقیه ایرانیان قلمداد کنند و سابقه آنها را به سومریها و 7500 سال پیش برسانند  و بگویند » آزربایجانیها و ترکهای ایران زمین قوم نیستند بلکه ملتند…. »  و یا اینکه » در کشور سیاست پنهانی استحاله فرهنگی و اضمحلال زبانی و اجتماعی ملت آزربایجان پیش برده شده است » و » ما ترک هستیم ، آریایی و آذری نیستیم » در این تبلیغات گسترده شمار ترک زبانان ایران را 30 ملیون ذکر می کنند و در جریان انتخابات در مورد شمار ترک زبانان شهر تهران چنین می نویسند » شنیده می شود که برخی از کاندیداهای ترک حتی در تهران نیز خواهند کوشید تا با چاپ پلاکاردها و تراکتهایی به زبان ترکی آرای 5 ملیون شهروند ترک پایتخت را بدست آورند.»

آقای رئیس جمهور ، بر اساس این زمینه سازیهاست که سرانجام گروه پان ترکیستها با بی پروایی بخود اجازه می دهند تا نامه ای را با امضای شماری از نمایندگان مجلس و چند فرد شناخته شده فعال پان ترکیست درباره تحصیل و تدریس زبان ترکی در تمامی سطوح از ابتدایی تا عالی ترین  سطح دانشگاهی ، ایجاد فرهنگستان زبان ترکی ، اختصاص یک شبکه مستقل تلویزیونی به زبان ترکی و … را به حضور جنابعالی بفرستند و بخواهند که به خواسته هایشان پاسخ مثبت داده شود.

آقای رئیس جمهور ، همانطور که مشاهده فرمودید شماری از نمایندگان شهرهای کردزبان نیز این نامه را امضا  کرده اند این بدان معنی است که آنها نیز خواستار همین مطالب برای مناطق کرد نشین هستند و اگر وضع به همین منوال پیش برود باید در انتظار تقاضای مشابه از سوی ترکمن زبانان ، عرب زبانان ، بلوچ زبانان و … نیز بود . این همه یعنی سازماندهی یک حرکت ویرانگر در جهت درهم شکستن وحدت ملی و فراهم ساختن زمینه های لازم برای طلب خودمختاری.

جناب آقای رئیس جمهور ، دور به نظر میرسد که سازمانهای اطلاعاتی درباره تلاشها و هزینه ها و اقداماتی که از سوی آنها با پشتیبانی آمریکا در راستای تقویت پان ترکیسم صورت می پذیرد ، اطلاعات جامعی در اختیار نداشته باشند.ایلچی بیگ و حزب او در جمهوری آزربایجان مسئولیت سامان دهی و ارتباط با پان ترکیستهای ایران را بر عهده داشت.آگاهی دارید که جمهوری آزربایجان خط خود را از » سیریل » به لاتین ترکیه تغییر داده و برآنست که آنرا با تمهیدات خاص در آزربایجان گسترش دهد با توجه به آنچه جسته گریخته به گوش ما میرسد ، پان ترکیستها در دستگاه دولت و سازمانهایی چون صدا و سیما صاحب نفوذ می باشند لذا برنامه ها زبان ترکی افزایش یافته و در مصاحبه ها بیشتر به زبان ترکی با مردم گفت و گو می شود و باین ترتیب پیام میدهند که مردم فارسی نمیدانند و اگر هم بدانند نمی خواهند صحبت کنند بنابراین دور به نظر نمیرسد که جماعتی در چارچوب توجیه توسعه سیاسی و احترام به خواست مردم بکوشند تا زمینه را برای گونه ای پاسخگوئی موافق به خواسته های طرح شده فراهم سازند و در دولت جنابعالی کشور را با یک فاجعه ملی مواجه سازند.

جناب آقای رئیس جمهور ، به عنوان سابقه به آگاهی میرسانم که در ماه نخست شروع کار دولت موقت که اینجانب مسئولیت وزارت فرهنگ و هنر را بر عهده داشتم ، یک هیات حدود بیست نفره به سرپرستی شادروان مفتی زاده از کردستان به تهران آمدند تا درباره مسائل مختلفی از جمبه همین مساله آموزش به زبان کردی آنهم نه به این گستردگی تقاضای آقایان ، با دولت مذاکره کنند. مسئولیت این کار بر عهده شادروان فروهر و من گذارده شد و در یک جلسه بیش از چهار ساعت با وجود شرایط خاص آن زمان ، به آقایان توضیح دادم که شما با این پیشنهاد به دلایل بسیار ( که یک بیک برشمردم ) نه تنها به همه ملت ایران  که به مردم کرد این سرزمین نیز لطمه ای شدید خواهید زد و از جمله یادآور شدم که شما فرزندان خود را از دستیابی به گنجینه عظیم کتابها و مقاله های فارسی در تمامی زمینه ها محروم می سازید، در حالی که هیچ منبعی برای جایگزین کردن به زبان کردی وجود ندارد. مذاکرات آن شب نتیجه بخش بود و بدلیل آنکه هیئت از تحصیل کردگان تشکیل یافته بود متوجه ژرفای موضوع شدند و از پی جستن آن صرفنظر کردند.

جناب آقای رئیس جمهور ، جنابعالی بهتر می دانید که طرح این خواسته ها همه و همه جنبه سیاسی دارد و در راستای فشار سیاسی مطرح گردیده تا بر قدرت مانور ترکیه در قفقاز و آسیای مرکزی بیافزاید و از توان ایران بکاهد و اجازه ندهند تا ما به تقویت حوزه فرهنگ ایرانی در منطقه  بپردازیم. بنابراین می پذیرید که ایجاب می کند تا از موضع اقتدار با این توطئه برخورد بگردد  و اجازه ندهیم تا فاجعه افغانستان به گونه ای دیگر تکرار بگردد.

جناب آقای رئیس جمهور ، اگر به فریادهای جمعی از نیروهای ملی در این سالها توجه شده بود و شرایط لازم برای طرح مسائل مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران در درون کشور و منطقه آسیای مرکزی و قفقاز در بیرون فراهم گشته بود ، امروز ما در موقعیت دیگری قرار داشتیم . طی این بیست سال هیپچ کوششی در زمینه بازشناسی ارزش های والای فرهنگ ایرانی به عمل نیامد و اجازه داده نشد تا هویت این ملت چنانکه باید به فرزندان آن شناسانده شود، در پیش از انقلاب کوشش شد تا چهار واحد درس » تاریخ و فرهنگ ایران » برای تمامی رشته های دانشگاهی  یه عنوان درسهای اصلی منظور بگردد این درس بعد از انقلاب حذف و جایش را چیزهای دیگر گرفت.

دستگاه رادیو و تلویزیون کشور طی این بیست سال نه تنها در این زمینه کاری نکرده است که با اجرای برنامه های خشک و بی محتوا ، همه بویژه نسل جوان را گریزان ساخته و امروز در عمده استانهای ترک زبان ، این رادیو و تلویزیون ترکیه و باکو و نوارهای ویدئویی و کاست آنهاست که حرف اول را میزنند. جوانی که نه از رادیو و تلویزیون ، نه در مدرسه و نه در دانشگاه درباره پیشینه میهن ، تاریخ کشور و فرهنگ سرزمین آموزش نبیند ، طبیعی است که گفته های بی پایه و غیرعلمی جمعی پان ترکیست که از ترکیه تغذیه می شوند می تواند ذهن او را بخود مشغول بدارد و برای او هویتی روغین بسازد.

جناب آقای رئیس جمهور ، حدود سه سال از طرح موضوع » گفتگوی تمدنها » می گذرد دستور بفرمایید چند نفر صاحبنظر به ارزیابی برنامه های اجرا شده با بودجه کلان از سوی مرکز وابسته به ریاست جمهوری بپردازند و حضورتان گزارش دهند که چه نتایجی در بر داشته است ما می توانستیم دست کم در چارچوب این مرکزبر اساس برنامکه های سنجیده شده ، همایش ها ، سمینارها و مراسمی برپا بداریم که بطور غیرمستقیم جوانان این سرزمین ، بویژه مناطقی را که زیر تبلیغات ضدملی قرار دارند به شناخت مطلوب برسانیم و بر اساس مبانی علمی نشان دهیم که ما در ایران ، ترک زبان داریم  نه » ترک » و بکوشیم تا هویت واقعی هموطنان آزربایجانی و ترک زبان خود را به آنها بشناسانیم و از سوی دیگر شمار فراوانی از جوانان حوزه فرهنگ ایرانی در بیرون مرزها را با پیشینه فرهنگی و تاریخی مشترکمان آشنا کنیم ولی در این راه هیچ گامی برنداشتیم ، شاید هنوز باز هم فرصت باشد و اگر همت کنیم بتوانیم کاری درخور انجام دهیم.

جناب آقای رئیس جمهور ، در شرایط موجود پان ترکیست ها یک حرکت گسترده فرهنگی را سامان دهی کرده اند و نیاز بدان است که با یک عزم ملی ، به مدد صاحبنظران ، در چارچوب یک برنامه ریزی حساب شده ولی خیلی سریع با همان حربه به مقابله پرداخت و با یک برنامه درست ….. ………از سوی دیگر ایجاب میکند تا در زمینه سیاسی نیز دست به اقداماتی زده شود تا گروه فعال پان ترکیست ها نتوانند با بی پروایی به تبلیغ گفته های ناصحیح خود بپردازند و ذهن ها را آشفته کنند.چگونه است که دستگاه مطبوعات وزارت فرهنگ در برابر توطئه های عجیب و غیر منتظره حدود بیست نشریه ترکی – فارسی هیچگونه موضعی نمی گیرد و بازخواستی نمی کند

، مگر میشود از مردم آزربایجان به عنوان یک ملت یاد کرد مگر کسی حق دارد سرزمین » آران «یا جمهوری آزربایجان را به شیوه آنها » آزربایجان شمالی » و تنها سرزمین شناخته شده در طول تاریخ بنام آزربایجان  را » آزربایجان جنوبی » یاد کند. بر اساس کدام پژوهش باستان شناسی و قوم شناسی و تاریخی باشندگان آزربایجانی را می توان » ترک » دانست یا اینکه بر اساس کدام پژوهش و تحلیل علمی کسی حق دارد تبلیغ کند که زبان ترکی در آزربایجان ریشه 7500 دارد و

زبان فارسی به آنها تحمیل شده است ؟ مشکل بنظر میرسد که به طرح مباحث غیرعلمی و غیرواقع به منظور بهره برداری سیاسی در جهت لطمه زدن به وحدت ملی کشور در شرایط حساس و بحرانی امروز بتوان عنوان اظهارنظر داد و نسبت به آن بی تفاوت ماند.

جناب رئیس جمهور، ایجاب می کند در قبال این حرکت خطرناک سیاسی که از بیرون مرزها بشدت حمایت میشود با قدرت و درایت برخورد بگردد و از گسترش آن جلوگیری شود راهکارهای بسیاری در این باره وجود دارد باید در یک ستاد مرکب از کارشناسان و صاحبنظران درباره آن تصمیم گیری شود.باید سیاست بهره جستن از آموزگاران ، دبیران و استادان بومی در برخی استانها مورد تجدیدنظر جدی قرار بگیرد و با اتخاذ شیوه های سنجیده شده شرایطی پدید آید تا محوربودن زبان فارسی بعنوان زبان اصلی آموزش مورد تاکید قرار گرفته و با تنظیم برنامه های پرجاذبه جانبی ، کوشش گردد تا جایگاه آن به گونه ای دلخواه تثبیت شود نباید اجازه داد تا تحصیل کردگان کم سواد ترکیه در مراکز آموزش عالی بکار گرفته شوند و ضمن کاهش سطح علمی دانشگاهها در راستای تقویت پان ترکیستها عمل کنند ، باید به شرایط اقتصادی ،اجتماعی و نیازهای نسل جوان در استانهائی که با زبان و گویش های متفاوت سخن می گویند توجه بیشتری بشود و زمینه های نارضایتی و بیکاری کاهش بیابد ،باید دولت تکلیف خود را با صدا و سیما روشن بسازد و شرایطی فراهم آورد تا این رسانه عظیم با بودجه سرسام آورش در خدمت وحدت ملی درآید و با تغییر کلی در محتوای برنامه ها و ایجاد جاذبه در آنها ، از قدرت پیام رسانی بالایی در زمینه شناساندن فرهنگ ملی و گسترش زبان فارسی و ادبیات آن در داخل و خارج کشور برخوردار بگردد.

جناب آقای رئیس جمهور ، امیدوارم که توانسته باشم در این نوشته ، نگرانی همه نیروهای ملی و آزاداندیش ایران را که نگران لطمه خوردن به وحدت ملی ، یکپارچگی کشور و استقلال آن هستند به جنابعالی منتقل کرده باشم و آرزو کنم که موضوع به واقع جدی گرفته شود و هرچه سریعتر اقداماتی درخور ، صورت پذیرد.

با آرزوی سرفرازی و نیکبختی ملت بزرگ ایران

دوستدار                      دکتر پرویز ورجاوند

12/7/79


نقد آقای سعید نعیمی بر نامه دکتر ورجاوند به خاتمی

آقای افشین جعفرزاده  که گویا از منسوبان جبهه ملی نیز می باشند در کامنتی زیر نامه دکتر ورجاوند به سید محمد خاتمی نوشته اند :

» به شما آگاهی میدهم که دکتر ورجاوند کمترین مشکلی با زبان مادری شیرین ترکی آزربایجانی نداشتند.ایشان درد یکپارچگی سرزمینی برای ایران داشتند و مخالف دیدگاهی بودند که می خواهد با استحاله زبان آزربایجانی آن را به ترکی استانبولی بدل کرده و زمینه را برای تجزیه ایران فراهم آورند. شما خوب میدانید که افرادی چون فرزاد صمدلی و چهرگانی و …. پس از فرار از ایران مکنونات خود را آشکارا بیان می کنند و هدفی جز تجزیه ایران ندارند. شادروان دکتر ورجاوند نقشی بی بدیل برای آزربایجان در جنبش مردم سالاری ایران قایل بودند و همواره می گفتند که هیچ حرکت آزادی خواهی و روشنفکری در ایران بدون آزربایجان پا نمی گیرد و به سرانجام نمیرسد. این اندیشه های ایراندوستانه بود که آن روانشاد را در معرض هجمه دشمنان ایران قرار داده بود..»

اگرچه جناب جعفرزاده در کامنت خود به افراد دیگری اتهاماتی متوجه نموده اند ، لیکن من در این نوشته درصدد رد اتهامات و دفاع از ایشان نیستم و هدف بنده تنها نشان دادن این نکته است که دکتر ورجاوند و جبهه ملی متاسفانه همواره با زبان و هویت و هستی ترکان ایران سر ستیز داشته و در حد توان و در پوشش وحدت ملی و یکپارچگی و ….به مقابله با طرح حقوق فرهنگی و ملی آنها پرداخته و با زیر پا گذاشتن همه اصول اخلاقی و قانونی سعی در نابودی زبان و فرهنگ ترکی داشته اند.

این نوشته را قدمی میدانم در جلوگیری از بازتولید افکار مبتنی بر نژادگرایی و توجیه استبداد و خودکامگی فرهنگی و امید به اینکه وارثان فکری دکتر ورجاوند و جبهه ملی و بویژه شعبه تهران حزب نازی – حزب پان ایرانیست – با پذیرش تکثر فرهنگی و زبانی و فاصله گرفتن از انحصارطلبی و تمامیت خواهی ، راه مدارا در پیش گیرند و بیش از این به نقار و کدورت ملی دامن نزنند.

جدا از اظهارات خصوصی و بیان خشنودی جناب دکتر ورجاوند از روند فارسیزاسیون در قزوین و زنجان و اظهار امیدواری به گسترش آن به شهرهای دیگر آزربایجان – که در یک مورد خود شاهد این اظهارات بوده ام –  در اینجا با نقل قسمتهایی از آثار مکتوب ایشان نشان خواهم داد که ایشان آیا براستی » کمترین مشکلی با زبان مادری شیرین ترکی آزربایجانی نداشتند « یا در حد توان در نابودی آن کوشیدند؟

خوانندگان منصف خود قضاوت خواهند کرد که دکتر ورجاوند نه تنها مخالف حیات فرهنگی زبان ترکی است بلکه ایشان در بسیاری موارد در پوشش ایران پرستی و وحدت ملی و … حتی قائل به نقض اصول و موازین ابتدایی اخلاقی و انسانی است و اینجاست که بار دیگر چهره نژادپرست و غیر ستیز ناسیونالیسم فارس گرا – در ظاهر ایران دوست – نمایان می گردد.

به بیان دیگر همانگونه که راست گرایان مذهبی ، بیان و طلب هر حقی را با توهم تضعیف وحدت اسلامی و ضدیت با اسلام و شریعت و ولایت فقیه بر نمی تابند راست گرایان سکولار جبهه ملی نیز هر طلب حق دمکراتیک و مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر  و هر اظهار نظر مخالف با تابوهای ذهنی و عقاید تاریخی و باستانگرایانه خود را تضعیف کننده وحدت ملی و تجزیه طلبی قلمداد می کنند و به سان اقتدارگرایان مذهبی درصدد حذف مخالفین با برچسب زنی و اتهام زنی و سناریو سازی بر می آیند و خدای را صد مرتبه شکر که امروزه دستشان از قدرت سیاسی کوتاه است و فعلا حذف فیزیکی و سرکوب مخالفان خود را عاجزانه از حکومت طلب می کنند.

اینک قسمتی از نامه عقده گشایانه دکتر ورجاوند به محمد خاتمی رئیس جمهور وقت را که در قسمتهایی همچون گزارش یک مخبر دون پایه یک سرویس امنیتی به مافوق می باشد و عمق دشمنی دکتر ورجاوند و همفکرانش را با هستی فرهنگ ترکی و دوستداران فرهنگ و زبان ترکی می نمایاند را باهم مرور می کنیم.

دکتر ورجاوند در ابتدای نامه خاتمی را بدلیل ایجاد فضای باز سیاسی و طرح جامعه مدنی می ستاید ، در ادامه وی با جهت دار خواندن تلاشهای نسل جوان آزربایجان در حفظ زبان و هویت خود دستگاه امنیتی و خاتمی را بدلیل عدم سرکوب دوستداران فرهنگ و زبان ترکی اینگونه مورد سرزنش قرار میدهد:

» آقای رئیس جمهور ، از سالها پیش فعالیتهای جهت داری … برای رودرروئی با پدیده وحدت ملی و زیر پرسش بردن آن به بهانه وجود قومیتها و زبانها و گویشهای مختلف در ایران جریان داشته و با وجود سیطره بی چون و چرای ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی بر همه امور هیچگاه با  آن برخوردی صورت نگرفته است. این در حالی است که نیروهای ملی و گستره صاحبان اندیشه و قلم وابسته به آنها که دغدغه اصلی شان حفظ یکپارچگی میهن و وحدت ملی بوده است ، زیر فشار قرار داشته اند

گویا از دیدگاه ایشان فعالیت و کوششهای انسانهای عاقل می تواند بی جهت و بی هدف نیز باشد ، لازم است همگان بدانند که فعالیت هویت طلبان ترک کاملا جهت دار و هدفمند بوده و جهت و هدف فعالیتهای نسل جوان آزربایجان زنده نگهداشتن فرهنگ و هویت ترکی و رشد و توسعه آزادیهای مدنی و دمکراتیک است.

در ادامه دکتر ورجاوند در قامت یک سناریو نویس امنیتی ظاهر می شود و می نویسد :

» جناب آقای خاتمی  ، میدانید که تاکنون سه کنگره بنام » آزربایجانیان جهان » در آمریکا و آلمان با سکانداری و حمایت مالی ترکیه و مشارکت علنی جمهوری آزربایجان و زیر پرچم آن کشور تشکیل و در آنها درباره پیوستن آزربایجان به جمهوری آزربایجان و رسمیت یافتن زبان ترکی در  ایران سخن گفته شده است . شماری از دانشجویان ایرانی اهل آزربایجان که در ترکیه مشغول تحصیل هستند بدون ثبت در پاسپورت ، با هزینه ترکیه به این کنگره ها برده شده و در آنهاشرکت یافته اند.» و » نمی دانم تاکنون دستگاه ریاست جمهوری و ارگانهای فرهنگی کشور گزارشی در باره نوشته های مجله ها و روزنامه های : بارلیق ( درستش وارلیق است ) – چیچک ،نوید آزربایجان ، امید زنجان ، مبین ، شمس تبریز و… دیگر نشریه های دوزبانه به حضورتان تقدیم داشته اند یا نه ؟«

و

» جناب آقای رئیس جمهور ، روزنامه ها و هفته نامه های وابسته به جریان پان ترکیسم بر اساس رهنمودهای سامان دهی شده بوسیله ترکیه از مدتها پیش با انتشار مقاله های فراوان می کوشند تا با قلب واقعیت های مسلم تاریخی ، هویت ایرانی ترک زبانان ایران را با صراحت انکار و آنها را از نظر نژادی و فرهنگی نه تنها قومی متفاوت بلکه » ملتی » متفاوت با بقیه ایرانیان قلمداد کنند و سابقه آنها را به سومریها و 75،، سال پیش برسانند  و بگویند » آزربایجانیها و ترکهای ایران زمین قوم نیستند بلکه ملتند…. «

و یا اینکه

» در کشور سیاست پنهانی استحاله فرهنگی و اضمحلال زبانی و اجتماعی ملت آزربایجان پیش برده شده است «

و

» ما ترک هستیم ، آریایی و آذری نیستیم «

متاسفانه پس از نامه دکتر ورجاوند همه نشریات فوق الذکر به جز » وارلیق»- که فصلنامه می باشد – به محاق توقیف رفتند. و آرزوی مرحوم دکتر ورجاوند محقق شد ، لیکن ذکر نکاتی را در این نوع مواجهه دوگانه با مسابل واحد قابل ذکر می دانم:

1- مرگ خوب است ولی برای همسایه . مطبوعات هم در صورتی آزاد هستند که حرفها و فرمایشات ما را نشخوار کنند

2-  امیدوارم خوانندگان گرامی این قسمت از نامه دکتر ورجاوند را با نوشته های کیهان و برادر حسین اشتباه نگیرند

مرحوم ورجاوند که گویی نوشتن نامه به رییس جمهور را حق انحصاری خویش میداند با اشاره به » نامه حدود هفتصد نفر از نمایدگان مجلس شورای اسلامی ، روشنفکران ، روزنامه نگاران ، نویسندگان و ..آزربایجان به رییس جمهور » با عصبانیت و با پان ترکیست خواندن همه امضا کنندگان می نویسد:

» آقای رئیس جمهور ، بر اساس این زمینه سازیهاست که سرانجام گروه پان ترکیستها با بی پروایی بخود اجازه می دهند تا نامه ای را با امضای شماری از نمایندگان مجلس و چند فرد شناخته شده فعال پان ترکیست درباره تحصیل و تدریس زبان ترکی در تمامی سطوح از ابتدایی تا عالی ترین  سطح دانشگاهی ، ایجاد فرهنگستان زبان ترکی ، اختصاص یک شبکه مستقل تلویزیونی به زبان ترکی و را به حضور جنابعالی بفرستند و بخواهند که به خواسته هایشان پاسخ مثبت داده شود

«جناب آقای رئیس جمهور ، دور به نظر میرسد که سازمانهای اطلاعاتی درباره تلاشها و هزینه ها و اقداماتی که از سوی آنها با پشتیبانی آمریکا در راستای تقویت پان ترکیسم صورت می پذیرد ، اطلاعات جامعی در اختیار نداشته باشند.ایلچی بیگ و حزب او در جمهوری آزربایجان مسئولیت سامان دهی و ارتباط با پان ترکیستهای ایران را بر عهده داشت

اگر جناب دکتر ورجاوند حق دارند که با سناریو سازی و شعبده بازی مخالفان فکری خود را ایادی آمریکا و ترکیه و آزربایجان و .. بنامند پس چگونه است که همه به این قبیل نوشته ها و سخنان کیهان و اقتدارگرایان راست ایراد می گیرید آیا با منطق دکتر ورجاوند همه اتهامات ذکر شده علیه نویسندگان و روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و … مبنی بر دریافت دلار از آمریکا درست به نظر نمی رسد؟ آیا با این منطق » سعید امامی وار » خود دکتر ورجاوند متهم به آمریکایی و انگلیسی بودن نمی شوند ؟ آیا مطابق منظق پیش گفته و با در نظر گرفتن دفاع جانانه ایشان از آریایی گری و نژاد آریایی ، شخص ایشان در ردیف طرفداران فاشیسم هیتلری و حزب نازی قرار نمی گیرند؟

دکتر ورجاوند در ادامه برای چندمین بار برای رهایی از کابوس آزادی فرهنگی ترکان ایران به  توهم توطئه دچار می شود و خواستار اقتدار خاتمی در سرکوب این توطئه ! می گردد:

» جناب آقای رئیس جمهور ، جنابعالی بهتر می دانید که طرح این خواسته ها همه و همه جنبه سیاسی دارد و در راستای فشار سیاسی مطرح گردیده تا بر قدرت مانور ترکیه در قفقاز و آسیای مرکزی بیافزاید و از توان ایران بکاهد و اجازه ندهند تا ما به تقویت حوزه فرهنگ ایرانی در منطقه بپردازیم. بنابراین می پذیرید که ایجاب می کند تا از موضع اقتدار با این توطئه برخورد بگردد «

وی با انتقاد از عملکرد مرکز گفتگوی تمدنها و گلایه از سهم نبردن از بودجه کلان مرکز بار دیگر به انکار هویت واقعی مردم آزربایجان می پردازد و توان خود و همفکرانش در جعل تاریخ و تحریف بدیهیات و شستشوی مغزی جوانان را به رخ می کشد:

» ما می توانستیم دست کم در چارچوب این مرکز بر اساس برنامه های سنجیده شده ، همایش ها ، سمینارها و مراسمی برپا بداریم که بطور غیرمستقیم جوانان این سرزمین ، بویژه مناطقی را که زیر تبلیغات ضدملی قرار دارند به شناخت مطلوب برسانیم و بر اساس مبانی علمی نشان دهیم که ما در ایران ، ترک زبان داریم  نه » ترک » و بکوشیم تا هویت واقعی هموطنان آزربایجانی و ترک زبان خود را به آنها بشناسانیم «

وی با آشفتگی و عصبانیت تمام از گسترش خودآگاهی ، بازگشت به خویشتن و گسترش علاقه به زبان و فرهنگ ترکی بویژه در نسل جوان ترکان ایران خواستار  » یک برنامه ریزی حساب شده ولی خیلی سریع « می گردد و می افزاید:

» چگونه است که دستگاه مطبوعات وزارت فرهنگ در برابر توطئه های عجیب و غیر منتظره حدود بیست نشریه ترکی – فارسی هیچگونه موضعی نمی گیرد و بازخواستی نمی کند»

و

«بر اساس کدام پژوهش باستان شناسی و قوم شناسی و تاریخی باشندگان آزربایجانی را می توان » ترک » دانست «

براستی آیا نیازی به پژوهش باستان شناسی و قوم شناسی برای ترک نامیدن ترکان ایران وجود دارد؟ یا اینکه منظور ایشان از پژوهش البته جعل و تحریف بدیهیات آشکار و اظهر من الشمس برای » آذری  و آریایی » خواندن ترکان و آسیمیله کردن آنهاست. وی دوباره از خاتمی می خواهد که با اقتدار با جریان هویت طلبی ترکان برخورد گردد و یکی از راهکارها را تبعید معلمان ترک به سایر نقاط کشور و آوردن معلم از جاهای دیگر به استانهای ترک نشین ذکر می کند.

» جناب رئیس جمهور، ایجاب می کند در قبال این حرکت خطرناک سیاسی که از بیرون مرزها بشدت حمایت میشود با قدرت و درایت برخورد بگردد و از گسترش آن جلوگیری شود راهکارهای بسیاری در این باره وجود دارد باید در یک ستاد مرکب از کارشناسان و صاحبنظران درباره آن تصمیم گیری شود.باید سیاست بهره جستن از آموزگاران ، دبیران و استادان بومی در برخی استانها مورد تجدیدنظر جدی قرار بگیرد و .. «

بیاد بیاوریم که سالها پیش دکتر جواد شیخ الاسلامی از فاشیستهای فارس گرا در کتاب قتل اتابک مینویسد:

» نیز می توان کودکان آزربایجانی و زنجانی –  تفکیک زنجان از آزربایجان در این قبیل نوشته ها روح بیمار و مالیخولیایی این افراد را نمایان می کند –  و خوزستانی ( اعم از دختر و پسر ) را به سیستم مبادله جوانان که در اروپا مرسوم است برای یکی دو سال در خانواده های محترم فارس …. به عنوان مهمان پذیرفت و از این راه به ترویج و تحکیم زبان فارسی پرداخت و…»

احتمالا دکتر ورجاوند با توجه به شرایط جدید و درک غیر انسانی بودن نسخه شیخ الاسلامی در جدا کردن خردسالان از والدین ، پیشنهاد تبعید معلمان را ارائه می دهد .

نامه ایشان پس از بحثی در کم سوادی تحصیل کردگان ترکیه و لزوم پاکسازی آنها از مراکز آموزش عالی و دانشگاهها و با آرزوی اقدامات درخور و هرچه سریعتر پایان می یابد ، هر چند با کنکاش بیشتر در سایر نوشته ها و مواضع دکتر ورجاوند و سایر منسوبان جبهه ملی و حزب پان ایرانیست می توان رگه های آشکار ترک ستیزی و ضدیت با اصول و موازین حقوقی پذیرفته شده و جعل و تحریف واقعیات و بدیهیات تاریخی و علمی را یافت لیکن در اینجا به همین بسنده کرده و سخن خود را به پایان میبرم و بار دیگر اظهار امیدواری می کنم که جبهه ملی با فاصله گرفتن از موضع نژادی و زبانی و پذیرش واقعی برابری حقوقی همه شهروندان در همه ابعاد سیاسی و فرهنگی و …. به چند دهه ترویج نابرابری و شوونیسم و برترانگاری نژادی و زبانی پایان دهند و در ساختن زندگی مسالمت آمیز و آزاد و برابر برای همه شهروندان ایران سهیم گردند.

سعید نعیمی

86/04/17


در ادامه یادداشتی از کانون دموکراسی آزربایجان که مستندات تاریخی و عقلی ترک بودن مردم آزربایجان را نشان می دهد اضافه می کنیم . باشد که موجب عبرت خردورزان باشد:

بحثی تاریخی و مستند و منطقی در باب ( ترکی یا آذری) و اتمام حجت با سفسطه گران

یک بحث کلی راجع به واژه مجعول » آذری » که مرحوم کسروی با هدف ترکی زدایی جعل و رایج کرد خدمت دوستان تقدیم می کنیم تا همه ابعاد آن مشخص گردد:

– مساله بسیار ساده و چنین است که زبان ما ترکی است و ما ترک هستیم و پدران و مادران و اجداد ما همه خود را ترک مخوانند و ملل و اقوام همسایه نیز ما را ترک خوانده اند نه چیز دیگر. .و اسناد و نوشته های بیشماری در شرح این امر بدیهی موجود می باشد.

– موضوع بحث و اعتراض ما هم مشخص است که میخواهیم زبان ترکی به عنوان زبان بیش از سی میلیون ایرانی رسمی شود و فرهنگ و هویت ترکی هم ایرانی تلقی گردد نه بیگانه و غیر خودی ، چون بدون رسمی شدن زبان ترکی در ایران ، دمکراسی ناممکن بوده و سرابی بیش نیست و آفت دمکراسی هم پان ایرانیسم و ترک ستیزی است

– دوست محترم آذری واژه ای جعلی است که برای تحریف واقعیت فرهنگی و زبانی ترکها در ایران و جمهوری آزربایجان از سوی حکومتهای شوروی و ایران ابداع شده است و شما از هر انسان بدون غرض و مرضی سوال کنید خودش را نه آذری بلکه ترک و زبانش را تورکی میخواند.

وانگهی وقتی برخی هموطنان از ما بهتر میخواهند ما را مورد لطف و عنایت و عطوفت قرار دهند ما را ترک خر می نامند نه آذری خر ( نمونه آخرش را نیز در کرمان و تهران دیدیم که بیشتر از ده ها هزار تماشاچی در روز روشن و با وقاحتی بی سابقه شعار میدادند : ترک خر – ترک خر – ترک خر. صدای نعره های نفرت افکن این جماعت چنان بود که از تلویزبون هم شنیده می شد، یعنی یا تماشاگران با همت مضاعف فحاشی میکردند یا عوامل تلویزیونی هم از این اتحاد و همدلی موجود در تحقیر ترکها بوجد آمده و صدای تماشاچیان عزیز فارس را فیلتر نمی کردند.با اینحال در اصل اتفاق خاصی نیافتاده است این فحشها همه روزه در مدرسه و کوچه و دانشگاه و بازار گفته میشود و چیز جدیدی نیست و کودکان ترک با این تحقیر و سرخوردگیها بزرگ میشوند.)

– شما از این واهمه دارید که با بیان واقعیات و صحه گذاشتن بر زبان و هویت ترکی ، ترکها از ایران جدا شوند درحالیکه اینطور نیست چیزی که باعث جدایی میشود سرکوب فرهنگی و زبانی و آسیمیلاسیون و فارسی سازی اجباری و تغییر اسامی جغرافیایی رودها و شهرها و کوهها و …. از ترکی به فارسی است که مورد پذیرش مردم نیست

راه حل هم بسیار ساده است ، رسمیت زبان ترکی و برابری حقوقی همه ایرانیها اعم از فارس و تورک و کورد و….

-با کسانی که عنادورزانه ترکی را آذری میگویند هیچ حرفی نیست که همچنان با جعل واقعیات خوش باشند ولی برای سایر عزیزان حتی با نظرات مخالف احترام بسیار قائل هستیم و این چند سطر را به همه آنها تقدیم میکنیم:

– لطفا واقعیات را بپذیرید برای مبارزه با تجزیه و حفظ وحدت ایران ، دشمنی با واقعیات و تحریف زبان و تاریخ و فرهنگ مردم ترک ایران آب در هاون کوفتن است- مساله اصلی ترکها در ایران نه تاریخ و نژاد که برخورداری از حقوق فرهنگی و سیاسی است و هیچ تنافر و تضادی بین داشتن هویت ترکی با ایرانیت و ایرانی بودن نیست .

-ادعاهای آقایان پان ایرانیست به فرض صحت هم ربطی به مساله مذکور ندارد و فقط برای رد گم کردن و تغییر صورت مساله و بردن بازی در زمین و مسیری است که نه پایانی دارد و نه راه حلی برای مساله اصلی » طلب حقوق فرهنگی ، زبانی و سیاسی برای ترکان و رسمیت هویت ترکی در ایران » ارائه میدهد سهل است که موجب نقار و بدفهمی و ترویج ادبیات سخیف نژادپرستی نیز میگردد.

– برای قضاوت سایر دوستان منصف و شریف به دو مغالطه و آدرس غلط اصلی سروران پان آریانیست را ذکر و پاسخ آن را نیز تقدیم میکنم :یکی از ادعاهای این ذوات عالی آذری خواندن ترکی و مجادله و سفسطه در باب قدمت حضور زبان ترکی در ایران و آزربایجان و دیگری آران خواندن جمهوری آزربایجان است.

جواب:

– طبری در وقايع سال ۱۰۴ هجري مينويسد: «و في هذه السنه غزا الجراح بن عبدالله الحکمي و هو امير علي ارمينيه و آزربايجان ارض الترک ففتح علي يديه بلنجرم و هزم الترک: و در اين سال جراح بن عبدالله الحکمي جنگ کرد. او امير ارمنستان و آزربايجان سرزمين ترکان بود. وي بلنجرم را با دستان خويش فتح کرد و ترکان را شکست داد.» (طبري ج ۵ ص ۳۶۸) مولف البدايه و النهايه نيز در ج ۹ ص ۲۵۶ به اين امر اشاره کرده است.بنا بر سخن طبری اولا نام این زبان و مردمان ترکی و ترک است و آذری لغتی نامربوط دراین مورد است در ثانی حداقل در سال 104 هجری ترکها ساکن این مناطق بوده اند.

همچنين طبري در باب وقايع سال نود هجري مي نويسد: «و فيها غزا مسلمه بن عبدالملک الترک حتي بلغ الباب من ناحيه آزربيجان ففتح حصونا و مدائن هنالک: در اين سال (۹۰ هجري)مسلمه بن عبدالملک با ترکان جنگيد و تا منطقه باب الابواب (دربند) آزربايجان رسيد و در آنجا شهرها و قلعه ها را فتح کرد.». (طبري ۵ ص ۲۲۶)

از این سند نیز به وضوح مستفاد میشود که حداقل تا شهر دربند آزربایجان خوانده میشده است و جعل کلمه آران که منطقه ای در داخل آزربایجان است تنها ناشی از فوبیای ذوات عالی پان آریانیست است.

به آقایان و خانمهای عزیزی که با وجود این دلایل و اسناد روشن و مبرهن باز بر دگمهای خود اصرار دارند درودهای گرم و سلام صمیمی تقدیم میکنیم که :و اذا خاطبواهم الجاهلون قالوا سلاما

این متن خلاصه می تواند فرقانی برای جدا کردن مسیر عناد و حق جویی مورد استفاده قرار گیرد.

همچنین دکتر فرهاد کابوسی در ردیه ای علمی پنبه جعلیات ایدئولوژیک مرحوم کسروی و شرکا را رشته کرده است که در وبلاگ و یادداشتهای ما قابل ملاحظه است حال این گوی و میدان

مدعیان تز وجود زبانی به اسم آذری دلایل عقلی خود را ارائه کنند تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد .

با احترامات

کانون دموکراسی آزربایجان

12 سپتامبر 2010 - Posted by | فارسی, مقاله - تحلیل, آنا دیلی, آذربایجان, آزربایجان, باخیش - دیدگاه, حقوق اقوام, حرکت ملی | , , , , , ,

3 دیدگاه »

  1. با بهترین درودها خدمت شما عزیزان و یکایک هموطنان عزیز ترک ایرانی

    خیلی کوتاه و خلاصه می خواستم نظرات خود را بیان کنم و آرزو دارم تا مطالب اینجانب ، با درایت و وسعت نظر مورد تامل و نظر عزیزان قرار گیرد. در ابتدا می‌خواستم بدانم چرا این تصویر را برای آقای خاتمی برگزیده‌اید !؟ امیدوارم پاسخی روشن داشته باشد. همچنین بنده می‌خواستم بدانم که جناب نعیمی چرا اینچنین به مرحوم ورجاوند پاسخ گفته‌اند !؟ گرچه این مطلب برای سالهای پیش است ، اما به باور بنده تا زمانی که ما ایرانیان فرهنگ نقد و گفتمان را در نیافته‌ایم ، اوضاع بر همین منوال خواهد بود. ایشان متاسفانه بجای پاسخ به اتهامات و شبهات مرحوم ورجاوند ، با کینه و نفرت خاصی سعی در سیاه نمایی و دراز کردن انگشت اتهام بسوی ایشان کرده‌اند و بجای رفع ابهامات ، به گسترش و انشقاق بیشتر دامن زده‌اند و در پایان نامه‌ي خویش نیز آرزوی مساوات و همدلی و هم‌فکری و … کرده‌اند که فی‌الواقع آن طرز دیدگاه و تفکر با این آرزو و امید جور در نمی‌آید. بهرحال متاسفانه گرفتاری ما ملت همواره همین موضوعات بوده و اینکه فرع را بجای اصل نشانده ایم و گرفتاریها و دغدغه‌های والا را رها کرده‌ایم و بر سر موضوعات مبتذل و سخیف سخن پراکنی‌ها کرده‌ایم . اینجانب به واقع نمی‌دانم آیا اندیشه و منش و تفکر امثال ورجاوند ها اینچنین است یا خیر ، اما بعنوان یک ایرانی با بسیاری از مطالب ایراد شده توسط ایشان مخالف هستم و به هیچ وجه تمامی فعالیت‌ها و کوشش‌های نسل جوان و تازه پا به عرصه گذاشته‌ي ایرانیان ترک را مساوی با فرهنگ ستیزی و منفعت‌طلبی و جدایی طلبی و … نمی‌دانم . اما با این دغدغه و نگرانی ایشان و امثال ایشان نیز موافق هستم که بنابه شواهد و اخبار فراوانی ، دشمنان و بدخواهان ملت ایران در منطقه و جهان ، درحال جهت بخشی و شکل دهی نهضت‌های ضد ملی و ایرانی هستند و دائم پیگیر این موضوعات می‌باشند. متاسفانه امثال جناب نعیمی ، هیچگاه خط مشی و مرز حقیقی خود را با بیگانگان و اندیشه های استعماری و استثماری مشخص نساخته‌اند و بجای پاسخ گویی به شبهات ، در توسع و گسترش آن دامن می‌زنند. در اینکه عده‌ای مزدور و ضد وطن درحال فعالیت‌های فرهنگی – اجتماعی و سیاسی برای جدایی طلبی اقوام ایرانی هستند که هیچ شکی وجود ندارد ، اما اینکه موضوع اصلی چنین مباحثی گرد این اتهامات بچرخد ، حقیقتا بنده مخالف آن هستم. بی خردی و کم فرهنگی و عدم درک و درایت ما ایرانیان در طول تاریخ سبب گشته است که بیگانگان از خود ما برای سرکوب و جدایی و تفرقه میان ما استفاده‌ي ابزاری نمایند . ای کاش روزی رسد که ما ملت ، با حفظ روح و تفکر ملی و میهنی و ایرانی ، به خرد و فرهنگ و تفکر یکدیگر احترام بگذاریم و همچون کوروش بزرگ ، نماد ترقی خواهی – توسعه‌ي ملی – وحدت ملی و فرهنگی و مذهبی گردیم و گرد یک پرچم مشترک ، آئین‌ها – مذاهب – عقاید و زبان‌ها و خرده‌فرهنگ‌های خویش را پاسداری کنیم . بنده با نظرات کانون دموکراسی آزربایجان موافق هستم و امیدواریم این اندیشه ثمر دهد . همچنین موضوع دیگر مد نظر من ، جفایی است که در حق نیروهای ملی و برخی از فعالان جبهه‌ي ملی ایران می‌رود می‌باشد . متاسفانه در زمانه‌ای که دنیا به سمت دموکراتیزاسیون و نهادینه سازی حقوق بشر پیش می‌رود ، ما مردم گرفتار شعارها و نزاع های سیاسی – تاریخی هستیم که به هیچ دردی نمی‌خورد ! ، در خیابان‌های ما – تورک و کرد و بلوچ و … را اعدام می کنند و به خون می؟شند . در بیدادگاه‌ها کمترین احترامی برای انسانیت قائل نیستند چه رسد به قوم گرایی ، همه‌ي ادیان و فرهنگ ها و اقوام ایرانی گرفتار دشمنی مشترک گشته‌اند و حال بدبختی‌ ما این شده که چرا کسروی چنین گفت و چرا …
    ای کاش ما یک گاندی داشتیم . ای کاش کوروش دیگری در این سرزمین ظهور می کرد . ای کاش هرکدام ما یک ایرانی وطن خواه به تمام معنا بودیم . در زمانه‌ای که دشمنان قسم خورده‌ي این سرزمین مشغول انداختن چفیه بر گردن مجسمه‌ي هخامنشی هستند ، متاسفانه و شوربخانه دغدغه‌های ما انچنان سخیف گشته است که بجای پرداختن به درد بزرگ و عمیق بشری و انسانی ، گرفتار مرزها و محدوده‌ها و نژادها و زبان‌ها گشته‌ایم و …
    شاید بازهم باید یک جنگ خانمان سوز و یا یک فتنه‌ي خارجی سبب گردد تا با هم متحد و همدل گردیم ! ، نمی‌دانم ، اما ای کاش فرزندان آینده‌ي ایران زمین ، بتوانند با آزادی و استقلال و برابری و عدالت زندگی کنند و در یک فضای آزاد و دموکراتیک ، به نشر عقاید و بازجستن حقایق بپردازند …
    ای کاش آگاهی‌های تاریخ و قومی ما ملت و دانش و فضیلت آگاهان ما ، گره گشا شود و بجای نگرش‌های کوته فکرانه ، دامنه‌ي بیداری و آگاهی و اندیشه‌ورزی را در جامعه‌ي ما محقق سازد و پرورش دهد .اتحاد آفرین باشد و دشمن ستیز …

    با آرزوی ایرانی آزاد و آباد و مستقل و با فرهنگ
    شاد و پیروز باشید

    دیدگاه توسط نواندیش | 13 سپتامبر 2010 | پاسخ

    • با سلام دوست گرامی
      هیچ قصد خاصی نبوده و قضاوت به عهده خواننده است. مطالب هم مربوط به چند سال پیش است که ما به دلیل اهمیت موضوع دوباره دوباره منتشر نموده ایم. آقای نعیمی هم از افراد مدافع حقوق بشر و آزادیهای دمکراتیک است و بدون توجه به شخصیت قربانیان نقض حقوق بشر در این مسیر تلاش می کوشند و این هم آخرین مصاحبه ایشان:

      سعید نعیمی در گفتگو با بامدادخبر: حکم حسن اسدی، انتقام‌جویی بازجویان از سازمان ادوار است
      http://www.bamdadkhabar.net/2010/09/post_4228/

      دیدگاه توسط azdemokrasi | 13 سپتامبر 2010 | پاسخ

  2. […] This post was mentioned on Twitter by kristoffer, Azarbaijan آزربایجان. Azarbaijan آزربایجان said: متن کامل نامه دکتر ورجاوند به خاتمی و نقدی بر این نامه و اندیشه های دکتر ورجاوند: http://wp.me/pKsLE-9A http://wp.me/pKsLE-9A […]

    بازتاب توسط Tweets that mention متن کامل نامه دکتر ورجاوند به خاتمی و نقدی بر این نامه و اندیشه های دکتر ورجاوند « کانون دمکراسی آزربايجان -- Topsy.com | 13 سپتامبر 2010 | پاسخ


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s