ریشه یابی دوشواری، دشوار نیست / محمد بابایی
«در روانشناسی اجتماعی برخورد فرهنگها و طبقات چند نکته می توان یافت. اول، هر چه طرف انتقاد کننده قوی تر باشد، ضربه وارده دردناک تر و احساس مظلومیت در طرف ضعیف بیشتر است. چنانچه در روزنامه ای در یک شهر کوچک ایران مطلبی دائر بر وجود تنعم بی حد و حساب در شهر تهران، و حاوی اتهام اسراف و افراط در خوشگذرانی به ساکنان آن درج شود، واکنش احتمالی چنین مطلبی در تهران دلسوزی همراه با مطایبه است. در مقابل، درج مطلبی در روزنامه ای چاپ تهران حاوی انتقادی نه حتی به آن اندازه سنگین از مردم یک شهر کوچک ممکن است سبب شود مردم محلی دفتر نشریه در آن شهر را به آتش بکشند و ورود نسخه های آن را ممنوع کنند. چون موضوع را کاملا شخصی می بینند و خود را شخصاً در معرض اهانت می یابند. زمانی که در تهران مطلبی درج شد در باره حمله وحشیانه افرادی در لرستان به کوهنوردانی که از شهرهای دیگر برای سیاحت آن نواحی رفته بودند، پاسخ مقامهای محلی آکنده از خشم و ملامت بود. در موردی دیگر، یک دانشجوی اهل تهران که مقاله ای در انتقاد از خدمات شهر محل تحصیلش، بوشهر، در روزنامه در تهران منتشر کرده بود چنان زیر آتشبار حمله های شدید اهالی شهر قرار گرفت که ناچار شد در نشریه ای محلی پوزش بخواهد. انتقاد دانشجوی اهل بوشهر از مصائب خویش در شهر تهران بسیار کمتر توجه بر می انگیزد، تا چه رسد که کار به عذرخواهی از اهالی پایتخت بکشد…..وقتی فرهنگی از سوی فرهنگ بالادست تحقیر می شود، پاسخ آن ممکن است نه مقابله به مثل، بلکه پرخاش باشد. فرهنگ قوی تر به فرهنگ ضعیف تر نزدیک می شود و به معاینه آن می پردازد، در حالی که فرهنگ ضعیف تر نه تنها قادر به چنین کاری نیست بلکه از فهم گزارش حریف از آن معاینه در می ماند……واقعیات تاریخی هر چه باشد، به تجربه می بینیم که نه فصلی از کتاب، بلکه ده کتاب کامل هم اگر در ممسنی و بویر احمد در ذم اهالی شیراز یا تهران منتشر شود کسی از آنان خم به ابرو نخواهد آورد. حتی ممکن است چنین مطالبی را مفرح قلمداد کنند. برخورد دو فرهنگ، و یا دو خرده فرهنگ، پیش از هر چیز تابع برخورد دو جرم است: جرم سنگین کمتر از جرم سبک از چنین برخوردی تاثیر می پذیرد.»
پس موضوع چیست؟ حساسیت به لهجه و کاریکاتور را به وضوح دیده ایم و می بینیم، قبول تاثیر مخرب جوکها ساده سازی مسئله است، فرض اختلاف سطح فرهنگ هم آشکارا باور کردنی نیست، پس جواب چیست؟ در واقع نویسنده این مقاله و مقالات مشابه، منتقدانه و با حسن نیت تمام در پی جواب این سوال هستند که چه عواملی ترک های ایران را اینگونه حساس کرده است؟ اگر به همین روال صدها مقاله و کتاب در خصوص این مسئله و سوالی که مطرح شد نوشته شود، هرگز پاسخ و تحلیلی قابل قبول به دست نخواهد آمد، چون طرح سوال به روشنی اشتباه و از اساس خطاست. اگر نگاه را تغییر دهیم و اندکی جایگاه زبان و فرهنگ ترکی را بشناسیم، باید بپرسیم : «چرا آذربایجان هیچ حساسیتی ندارد؟»
کسی که فرهنگ آذربایجان و زبان ترکی و موسیقی و فولکلور این ملت را بشناسد، در شگفت خواهد بود که چرا تبریز طی صد سال گذشته به چنین سرنوشتی تن داده؟ شاید بتوان گفت تبریز تُرک ترین شهر منطقه خاورمیانه است. زمانی که استانبول پایتخت امپراتوری روم شرقی بود و توسط فاتحان عثمانی فتح نشده بود، تبریز شهر تُرکانی بود که به سهم خود مشغول تولید فرهنگ و دانش بودند. اکنون استانبول نوبل ادبیات را در سینه دارد و زبان و ادب ترکی را به سراسر جهان معرفی کرده، اما تبریز در اندر خم حق ابتدائی خواندن و نوشتن زبان مادری دست و پا می زند. استانبول برای یک سال پایتخت فرهنگی اروپا شد، اما فرهنگ سازان ایران معاصر از صادق هدایت و دهخدا تا جلال آل احمد و احمد شاملو با فرهنگ تُرکی نامهربانی ها کردند. عارف قزوینی بدترین اهانتها را به تُرکان کرد. استاندار تبریز در رژیم پهلوی هم لابد در مدرسه ایشان آموزش دیده بود که خرشماری را به جای سرشماری به کار برد.
استعمار داخلی و نمونهی ایران
مهدی مرتضیلو
آلبارسلان صرافی
مقدمه
در سالهای اخیر اصطلاحی تحت عنوان «استعمار داخلی» در ادبیات سیاسی فعالین حقوق ملی از جمله فعالین جنبش ملی آزربایجان به وفور یافت میشود. یکی از نوشتههایی که سالها پیش در ایران به زبان فارسی منتشر شده، کتابیست از آلبر ممی. اخیراً نیز آقای محمد آزادگر، طی مقاله ای، تحت عنوان «دربارهی «چهرهی استعمارگر و چهرهی استعمارزده»ی آلبر ممی»[۱] ضمن بازشناساندن این اثر، به نمونهی آزربایجان پرداخت و نتیجه گرفت که «آزربایجان بتمام معنا مستعمره است». شباهت آزربایجان، کردستان، خوزستان و … با هندوستان یا الجزایر از مشهورترین کشورهای مستعمره در کجاست؟ چرا فعالین جنبشهای ملی مرتباً از اصطلاح «مستعمره» برای آزربایجان، کردستان و خوزستان استفاده میکنند؟
از سوی دیگر، کنشگران جنبشهای مرکزگرا، بهرهگیری از چنین اصطلاحی را به دور از منطق و استدلال میدانند[۲] و چه بسا فعالین جنبشهای ملی را متهم به بیاطلاعی از مفهوم استعمار میکنند. در این میان، سوال اساسی که به ذهن متبادر میشود ایناست که آیا بازیگران جنبشهای ملی عدهای انسان ناآگاه، هستند؟ یا اینکه جریانات مرکزگرا مشغول سانسور و تعطیلی برخی مفاهیم متعلق به علوم انسانی و اجتماعیاند؟ چنانچه اخیراً (پس از انتخابات سال ۱۳۸۸) نیز مسئلهی به تعطیلی کشاندن دانشکدههای علوم انسانی در دانشگاههای ایران از سوی رژیم اسلامی مطرح گردید.
هدف اصلی نویسندگان در این مقاله اشاره به سیر تاریخی پیدایش و کاربری اصطلاح «استعمار داخلی» و نقش آن در مبارزات ضدنژادپرستی و ضداستعماری در سطح جامعهی جهانی در عصر حاضر و همچنین ارائه مصادیق استعمار داخلی در جامعهی ایران میباشد. هدف دیگر، به چالش کشاندن روشنفکران منتسب به جنبشهای مرکزگراست تا پاسخگوی این سئوالات باشند، که: چه تفاوتیست بین فعالین جنبشهای مرکزگرا، که خواهان تعطیلی مفاهیم علوم انسانی مرتبط با «حقوق اقوام» هستند، با افرادی که فتوای تعطیلی مفاهیم علوم انسانی مرتبط با «حقوق شهروندی» را میدهند؟ آیا به غیر از تفاوت در مصادیق تعطیلی، تفاوتِ بنیادین بین این دو طیف وجود دارد؟ یا غیر از این است که این دو گروه، دو روی یک سکهاند؟
استعمار داخلی (Internal Colonialism)
مستعمرهی (colony) داخلی، مستعمرهایست که درون مرزهای یک کشور وجود دارد. اصطلاح «استعمار داخلی»، خط بطلانی است بر اصل متعلق به قرون ۱۸ و ۱۹ که مطابق آن مستعمرهها، فقط در خارج از مرزهای یک کشور میتوانند وجود داشته باشند. در واقع، مفاهیم استعمار و مستعمره، همانند بسیاری دیگر از مفاهیم علوم انسانی و اجتماعی، طی فرایندهای سیاسی و اجتماعی، در طول تاریخ تغییر و تکامل یافتهاند. با انحلال سیستم اروپایی استعمار مستقیم (استعمار به مفهوم سنتی آن)، برخی شاید هیجانزده از مرگ استعمار مدعی دوران پسا-استعماری (postcolonialism) باشند. مطابق چنین نگرشی، استعمار همانند بردهداری، پدیدهای متعلق به تاریخ است. حال اینکه در نقطهی مقابل این طرز فکر، چارلز پیندرهاگز، استاد جامعهشناسی دانشگاه ماساچوست، معتقد به وجود پدیدهی استعمار در عصر حاضر نیز میباشد. وی، استعمار داخلی را اینگونه تعریف میکند:
«استعمار داخلی، الگوی مطیعسازی، منطبق بر مناطق جغرافیایی با ساکنین متمایز از مردمان مسلط، در درون یک کشور میباشد. نتیجهی مشخص و بارز این الگوی مطیعسازی، نابرابری جمعی سیستماتیک علیه گروه محکوم میباشد که در نهادهای اجتماعی، از جمله سیستم آموزشی، امنیت عمومی، پلیس، دادگاه، زندان، سلامتی، تولیدات فرهنگی، سرمایه گذاری و غیره بروز میکند.»[۳]
فصل مشترک استعمار به مفهوم سنتی آن با استعمار داخلی، محدودیت در اعمال تصمیمات سیاسی و همچنین روابط اقتصادی نامتقارن مابین ملت غالب و مغلوب است؛ بهطوری که جریان ثروت از سوی مناطق مورد سکونت ملت مغلوب به سمت مناطق ملت غالب میباشد. تصور نویسندگان بر این است که خوانندهی یادداشت حاضر، موافق این نکته باشد که جریان ثروت در ایران از سوی مناطق اقوام غیرفارس به سوی مناطق قوم فارس میباشد. نفت عربستان و یا معادن زیرزمینی آزربایجان و کردستان که عمدتاً صرف سرمایهگذاری در تهران و اصفهان و شیراز میشوند، نمونهی «اظهر من الشمس» جریان ثروت در ایران است.
مفهوم و هدف سیاسی بهکارگیری اصطلاح «استعمار داخلی» به روشنی آشکار است. در واقع، فعالین سیاسی متعلق به گروههای اتنیکی، نژادی یا دینی (گروههایِ مغلوب)، با تعریف روابط گروه خود با دیگر گروه اتنیکی، نژادی یا دینی (گروه غالبِ) موجود در کشور و در عین حال، با استعمال اصطلاح «استعمار داخلی» در تلاش برای فراهم آوردن پشتیبانی هر چه بیشتر مردم برای جنبشهایی هستند که با هدف خودمختاری بیشتر یا حتی استقلال مبارزه میکنند. پیدایش این اصطلاح، ناشی از جو راسیستی حاکم بر جوامع چند اتنیکی-نژادی و اعمال سیاستهای سیستماتیک تبعیضآمیز از سوی دولت علیه گروه خاصی از شهروندان میباشد (همانند سیاهان آمریکا یا بنگلادشیهای پاکستان).
وجه تشابه «استعمار» در مفهوم سنتی آن با «استعمار داخلی»، وجود گروهی از انسانها با ویژگیهای خاص نژادی، اتنیکی، مذهبی و … میباشد که به صورت قانونی و سیستماتیک مورد تبعیض قرار گرفته و ثروتهای مادی آنان مورد استثمار قرار میگیرد. بدین ترتیب، قوانین تبعیضآمیز و سیاستهای تاراج اقتصادی، اگر توسط کشور بیگانه به مردمان کشوری دیگر اعمال گردد، آنرا استعمار در مفهوم سنتی همانند استعمار هندوستان توسط بریتانیا و اگر توسط دولت یا ملت مسلط درون یک کشور علیه ملتی دیگر اعمال شود، آنرا استعمار داخلی مینامند. نمونهی بارز استعمار داخلی، سیاستهای اعمال شده بر علیه اعراب ایران میباشد، که علیرغم دارا بودن منابع نفت، جزو محرومترین مردمان کشورند. علاوه بر استثمار اقتصادی، تبعیض نژادی عریان علیه اعراب نیز یکی از پدیدههای سیستماتیک نظم سیاسی و فرهنگی حاکم بر کشور میباشد.
مشهورترین استعمال این اصطلاح، شاید به مبارزات فعالین حقوق مدنی و سیاسی در ایالات متحده برگردد. مالکوم ایکس، از فعالین حقوق مدنی سیاهپوستان امریکا، در یکی از سخنرانیهای خود در سال ۱۹۶۴ که با عنوان «انقلاب سیاهان» مشهور شده، اعلام کرد که:
«امریکا یک قدرت استعماریست. ایالات متحده ۲۲ میلیون شهروند آمریکایی آفریقاییتبار را از طریق محروم کردن آنان از حقوق شهروند درجه یک بودن، از طریق محروم کردن آنان از حقوق مدنی و بهواسطهی محروم کردن آنان از حقوق انسانی، استعمار کردهاست.»[۴]
در جریان شورشهای سال ۱۹۶۷ در ایالات متحده، مارتین لوترکینگ، فعال حقوق سیاهان و برندهی جایزهی صلح نوبل، جامعهی یهودیان سیاهپوست امریکا را تحت عنوان «مستعمرات داخلی» نام میبرد. مارتین لوترکینگ، در ماههای قبل از ترورش، اصطلاحاتی همچون «استعمار»، «استعمار داخلی»، «مستعمرهی داخلی» و غیره را به وفور مورد استفاده قرار میداد. این اصطلاحات بعدها توسط مبارزین دیگری همچون استاکلی کارمیکائیل، هیویی پرسی نیوتون و در واقع همهی اعضای حزب پلنگ سیاه[۵] مورد استفاده قرارگرفت. مارتین لوترکینگ میگفت:
«مناطق مورد سکونت سیاهپوستان، یک مستعمرهی داخلی است. ساکنان این مستعمرات داخلی تحت تسلط سیاسی، استثمار اقتصادی و تبعیض نژادی استعمارگرانشان هستند.»
کامیل لاورین، از سیاستمداران حزب کبک (Parti Québécois) مکرراً بیان میکرد که:
«کبک یک مستعمرهی کاناداست، بدین خاطر که کبک نمیتواند از تابعیت سیاسی دولت مرکزی بهسوی یک دولت مستقل رهایی یابد.»[۶]
رنه لوسکیو، نیز میگفت:
«مردم کبک چیزی بیشتر از یک مستعمرهی داخلی تحت سلطهی حکومت مردمانی دیگر نیستند.»[۷]
روبرت بلاونر، چهار عنصر اصلی مشترک میان استعمار داخلی و خارجی را اینگونه بیان میکند:
۱. قوهی قهریهی جامعهی غالب.
۲. تاثیر آشکار جامعهی غالب بر سازمانهای اجتماعی و فرهنگی مردمان تحت استعمار: چنین تاثیری نتیجهی سیاستهای سیستماتیک جامعهی غالب در جهت محدودسازی، تبدیل و نابودی ارزشهای جامعهی تحت استعمار و روشهای زندگی آنها میباشد. نمونهی ابتدایی چنین سیاستی، «سیاست آسمیلاسیون و محدودیتهای استعمال زبانی» است.
۳. استعمار شامل روابطیست که در آن امور مدیریتی و اجرایی مردمان تحت استعمار، اغلب، توسط افرادی متعلق به گروه اتنیکی مرتبط با استعمارگر انجام میپذیرد.
۴. نژادپرستی، بهعنوان یک اصل اساسی تسلط اجتماعی جامعهی غالب از طریق ایجاد حس حقارت در میان انسانهای تحت استعمار.[۸]
نمود آشکار ایجاد چنین حس حقارتی در میان غیرفارس زبانان جامعهی ایران، از طریق جوکها و تحقیر لهجههاست. وقتی خر بودن به ترک، تازی بودن به عرب، کم شعور بودن به کرد و … منتسب میشود و خردمندی، ادب و مدنیت به فارس، چه هدف دیگری جز استعمار روح و اندیشهی ترک و کرد و عرب به نفع فارسها میتواند مطرح باشد؟
مشخصهی دیگر استعمار، تفاوت در «شناخت ملی» ملت غالب و مغلوب و یا به عبارتی، «طبقهبندی هویتی» در میان این دو است. در واقع طبقهبندی هویتی همان چیزیست که به شکل روزمره توسط افراد به صورت «ما»ی (درون گروهی) و «آنها»ی (برون گروهی) مورد استفاده قرار میگیرد. بدین ترتیب با چنین طبقهبندیی، ویژگیها و خصیصههای خوشایند و مطلوب به «ما» و ویژگیهای شیطانی به «آنها» منتسب میگردد. برای نمونه، کلمه «ترک» علاوه بر اینکه نشانگر یک مجموعهی انسانی با زبان خاص میباشد، نشانگر بسیاری پیشفرضها (فارغ از درست یا نادرست بودن) در مورد آن مجموعهی انسانی نیز هست. واژهی «ترک» برای بسیاری میتواند یادآور یک خر، یک موجود کمهوش، یک رفتگر، یک وحشی و … باشد. در دیگر سو «ترک» برای بسیاری دیگر میتواند یادآور جوانمردی، شجاعت، غیرت، نترسی، یاغیگری در برابر ظالم، مهربانی و … باشد.
با تاکید بر این موضوع که طبقهبندی بر اساس «ما-آنها» و پیشفرضها و پیشداوریها در یک جامعه اجتنابناپذیر میباشد، یکی از جنبههای مهم چنین طبقهبندی درون گروهی-برون گروهی، نگاه سلسلهمراتبی گروهها به همدیگر است. بدین صورت که، اغلب، انسانهای درونگروه نسبت به انسانهای برونگروه برتر و والاتر دیده میشوند. بدین ترتیب، نگاه سلسلهمراتبی ملت غالب که صاحب ثروت، قدرت و ابزار تبلیغاتی نیز میباشد، شرایط لازم برای قبولاندن برتری ذاتی و مسلم ملت غالب را فراهم میآورد. بنابرین ملت غالب میشود ملت صاحب فرهنگ، ملت صاحب تاریخ، ملت صاحب کمالات، ملت صاحب شعور و بهطور خلاصه، میشود ملت برتر.
لازم به ذکر است که اگر دو ملت، صاحب قدرت یکسان باشند، پیشداوریها در مورد «ما» و «آنها» منجر به استعمار نمیگردد، ولی زمانی که یک ملت، بر ملت دیگر مسلط میگردد، پیشفرضها و پیشداوریها در مورد «ما» و «آنها» منجر به استعمار «اقتصادی – فرهنگی – زبانی» میگردد و ملت غالب در صدد محو و جایگزینی فرهنگ «ما» به جای فرهنگ «آنها» برمیآید، فارغ از اینکه آیا «آنها» شهروندان کشور «ما» باشند یا نه.
بنابراین استعمار، پدیدهی سادهی فقط استثمار اقتصادی و تسلط سیاسی گروه-کشور مسلط نیست. بلکه استعمار به مفهوم جداکردن مردمان مورد استعمار از خود و فرهنگشان نیز هست. استعمار، نفی سیستماتیک انسان مستعمره است. استعمار، عزم متعصبانهی استعمارگر برای انکار تمام ویژگیهای انسانی فرد مورد استعمار است. استعمار تمام انسانهای مورد استعمار خود را مجبور میکند تا این سوال را از خود بپرسند: به راستی، من کیستم؟! هدف استعمارگر چیزی نیست جز القاء این تفکر در میان انسانهای مستعمره که آنها بهجز موجودی بیارزش چیز دیگری نیستند. گذشتهی شکوهمند، سازمانها و ارگانهای متعلق به مستعمره، به صورت فیزیکی و نمادین ویران میشود. استعمارگر از سرزمین مورد استعمار مکانی میسازد که مردمان آن فقط مستحقند تحت انقیاد و حکومت دیگران باشند.[۹] استعمارگر در میان مردم تحت سلطه این گونه القا میکند که آنها انسانهای کم شعور و احمقی بیش نیستند و بنابراین استمرار سازمانها، قوانین و استثمار خود را در درون مستعمرات توجیهپذیر میسازد. نتیجهی این حکومت استعماری، انسانهایی است که برای رهایی از عقدهی خودکمبینی، راهی جز کشتن و دفن کردن هستی و ریشههای فرهنگی خود را ندارند.[۱۰]
آیا غیر از این است که پروژهی جوکسازی علیه اقوام غیرفارس در ایران در طول سدهی اخیر برای تحقیر و القا حس بیارزش بودن آنها انجام شدهاست؟ آیا این همه تحقیر و اهانتهای قومی به «آنها» به خاطر «کشتن و دفن کردن هستی و ریشههای فرهنگی» ملل غیرفارس توسط خود آنان نیست؟
روشنفکران مرکزگرایی که در آرزوی تحقق یک جامعهی آزاد و عاری از تبعیضند، باید مشخص کنند که چرا تاکنون سخنی از وجود استعمار داخلی در ایران نگفته، حتی به انکار آن نیز پرداختهاند. آیا جز این است که منافع قومی خود را بر منافع عمومی مردم ایران ترجیح داده و مایلند هر تغییر و تحولی در ایران صرفا با حفظ اقتدار و برتری قوم فارس بر دیگر اقوام و ملل ساکن ایران صورت پذیرد؟ عدم همگامی با مبارزین ضداستعمار داخلی و تکذیب و نفی تئوریک صورت مسئله (اقوام و ملل) در ایران توسط برخی از (اگر نگوییم اغلب) این روشنفکران چیزی نیست جز تاکید ایشان بر استمرار استعمار داخلی.
نتیجهگیری
۱- علیرغم محو استعمار مستقیم، پدیده استعمار به شکلی دیگر تحت عنوان استعمار داخلی یک واقعیت سیاسی – اجتماعی عصر حاضر است.
۲- مبارزات آزادیخواهانه عصر حاضر، از جمله مبارزات سیاهان آمریکا، بنگلادشیهای پاکستان و غیره با تاکید مستقیم بر پدیدهی استعمار داخلی صورت گرفته است.
۳- روابط سیاسی – فرهنگی – اقتصادی – اجتماعی مابین جوامع غیرفارسزبانان ایران با جامعه فارسزبان مصداق بارز یک رابطه استعماریست.
۴- تکذیب استعمار داخلی موجود در ایران، به معنای تاکید بر استمرار استعمار داخلی حاضر میباشد.
۵- تحقق جامعهی آزاد، در کشوری که دچار استعمار داخلیست، به مثابهی جمع اضداد بوده و به هیچ روی امکانپذیر نخواهد بود.
۶- مبارزه (نظری و عملی) با استعمار داخلی به همان اندازه که وظیفهی فعالین سیاسی بخش استعمارزدهی جامعه است، وظیفهی انسانی و روشنگرانهی روشنفکران منتسب به بخش استعمارگر جامعه که دغدغهی دموکراسی و حقوق بشر دارند نیز میباشد.
۱۰ سپتامبر ۲۰۱۲
پانوشت و مأخذ:
۱- محمد آزادگر، «درباره «چهره استعمارگر و چهره استعمار زده» آلبر ممی»:
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=31275
۲- میثم بادامچی، «ایران کشوری چندقومیتی است یا چندملیتی؟»:
http://www.radiozamaneh.com/reflections/2012/06/21/15593
۳- Charles Pinderhughes, “Toward a New Theory of Internal Colonialism”, 2011.
۴- لینک سخنرانی مالکوم ایکس، «انقلاب سیاهان»:
۵- حزب پلنگ سیاه یک سازمان انقلابی سیاهپوستان در ایالات متحده آمریکا بود که برای دفاع از حقوق سیاهان مبارزه میکرد.
۶- Camille Laurin, “No lesson learned from language ruling”, The Globe and Mail, December 20, 1979.
۷- René Levesque, “The End of All Illusions”, The Globe and Mail, December 7, 1982.
۸- Robert Blauner, “Internal colonialism and ghetto revolt”, Social Problems 16 (1969), P. 396.
۹- Frantz Fanon, “Wretched of the Earth”, Grove Press, New York, 1968, P. 250.
۱۰- Frantz Fanon, “Black Skin, White Masks”, Grove Press, New York, P. 18.
بیرلیک دويونو- گونئی آزربايجان ميللي حركتينده
دؤولت-میللت ايدولوژياسی اولان ناسیونالیسمین ان اؤنملی فونکسیونلاریندان، میللی بیرلیک یاراتماقدیر. اؤزللیکله میللی قورتولوشو اؤنده توتان ناسیونالیسم، میللی سیاست فلسفهسینین ان بلیرگین تظاهري دور. ایستعمار و آسیمیلاسیون خستهلیگینه یولوخموش بیر میللت اوچون ناسیونالیسم چیخیش یولودور. قارشیسینداکی میللتده میللی شعور یاراتماغا، میللی ایرادهنین حاکمیتده تمثیل اولماسینا چالیشان ناسیونالیسم، او میللتی میللی حاکمیت قورماق یولوندا بیر آرایا گتیرمهیه چالیشیر. میللتین بوتون کسیملرینی، جینسیتدن و دونیا گؤروشوندن آسيلی اولمایاراق بیرلشتیریر بو ایدئا. وحدت سیاستی و یا میللی سیاست میللتچیلیگین آیریلماز ایلکهسیدیر. کثرتده اولان سیاسی اجتماعی قوروپلارین وحدت نقطهسینی اورتایا قویان ناسیونالیسم، تکجه کوتلهلری دئییل، بیر بیرینه تام موخالیف ساییلان ساغچی-سولچولاری بئله بیر آرایا گتیرمهلیدیر. بئله اولمادیغی دورومدا، یا ناسیونالیسمی ایرهلی سورن آکتیویستلرده چاتمازلیق وار، یادا میللتچیلیک اوستون سؤیلم قازانماییب. بیر میللت آراسیندا اوستون سؤیلم، ان اؤنملی و عاجیل احتیاجلارین گؤسترگهسیدیر.
گونئی آزربایجاندا میللتچیلیک چوخ چوخ گئجیکمیش حرکت ساییلسا دا، گئرچکلر بوگون میللتچیلیگین یوردوموزدا اوستون سياسي سؤیلم اولماسینی گؤستریر. آنجاق میللتیمیزین چوخونلوغونو موباریزه سویهسینده میللت اولاراق بیرلشتیرمکده، اوستهلیک میللتچی آکتیویستلر و تشکیلاتلار آراسیندا بیرلیک یاراتماقدا، دوروم ایستدیگیمیز دئییل. میللتیمیزین میللی حاقلاریمیز اوغروندا بیرلشمهسی و میللی ایدولوژیمیز چئورهسینده موبایلیزه اولماسی نه قدر اؤنملی اولسادا، بوگون چوخلاریمیزی دوشوندورن مساله، میللتچی آکتیویستلر و تشکیلاتلار آراسیندا بیرلیک یاراتماقدیر. ناسیونالیسم اؤز بویوندا(بطنینده) بیرلیک داشیسا دا، بیرلیگیمیز دولاشیق بیر دوگونه چئوریلیب.
زامان زامان قایغیچکن یولداشلاریمیز بو دوگونو چؤزمهیه چالیشمیشلار. اؤلکه ایچینده و دیشاریدا بو حاقدا دؤنه دؤنه آددیملار آتیلمیش، آنجاق هامیسی سونوجسوز قالمیشدیر. بیرلیک آدی ایله اورتایا قویولان پلانلار، یئنی آیریلیقلارین قایناغی اولموشدور. بئله بیر دوروما گلیب چاتمیشیق کی، گونئی آزربایجان میللتچیلری آراسیندا بیرلیگین یاخین زاماندا یاراناجاغینا چوخ آز سایدا اومودلو اولانلار وار.
چوخ آجی دا اولسا وورقولاماق لازیمدیر کی، بو اومودسوزلوک بیر باخیشدا دوغال گؤرونور. میللی حرکتیمیزده بیرلیک اوچون اورتایا قویولان مئکانیزملر، حرکتیمیزین ماهیتینی نظرده آلمادان وئریلمیشدیر. بو مئکانیزملر، بیرلییه بویلو اولان حرکتیمیزی آز قالا واختسیز سیقط ائتمکدهدیر. بیرلیک سیییقلانمیش دوروما دوشمکدهدیر.
میللی بیرلییه اولاشماق اوچون، بیر نئچه فاکتورو گؤزه آلماق لازیمدیر:
– یوخاریدا وورقولاندیغی کیمی، ناسیونالیسم اؤزلوگونده میللی بیرلیگین جارچیسیدیر. میللتچیلیگی اؤنده توتان آکتیو اینسانلار و قوروملار بیر آرایا گلهبیلمیرلرسه، دئمهلی ناسیونالیسمدن( میللی موقعیتیمیزه اویقون) دوزگون آنلاییشیمیز یوخدور. حرکتیمیزله باغلی تئوریک آلاندا چالیشانلار میللی بیرلیگی یاراداجاق سؤیلم اولوشتورماقدانسا، ذاتیندا ایختیلاف باریندیران سؤیلملری گوندمه گتیرمیشلر. یا میللی بیرلیک آدینا، رادیکال میللتچیلیک آدینا چوخولجولوق- پلورالیسم تاپدانیب، دئموکراتیک دیرلر آیاقلانیب گلهجهیه دیکتاتورلوق و دئسپوتیزم گؤرونتوسو سرگیلنیب، یادا شففافلیق آدینا، ایدئولوژی آدینا میللی سیاستین – وحدت سیاستینین اولوشماسینا انگل تؤرنیب. بو یالنیش یاناشیملارین سونوجوندا، میللتچی اولاراق چالیشانلار بیر بیرینه قارشی قارایاخمالاردا بولونورلار. قارشیلیقلی گوون آرادان گئدیر، سونرادا بیر بیرلیک سئودالیسی بوتون بونلاری نظره آلمادان های کویله هامینی بیر آرایا گتیرمهیه چالیشیر. چوخ دوغالدیر کی، بیر بیرینی خائن آدلاندیرانلارین، یالانچی بیرلیکلرینین عمرو اوزون سورمهسین. میللی ايدولوژيمیزدن دوزگون آنلاییش اولمادیقجا، آلت دوزئیلی سؤیلملر حرکتیمیزین گوندمینده اولاجاق. بو سؤیلملرین گوندمده اولماسی، وحدت سیاستینین منیمسمهسین انگللهیهجک و کؤکسوز بیرلیکلر ژئست سویهسینده قالاجاق.
– میللی حرکتیمیزده ایختیلاف عاملی کیمی گؤرونن مسئلهلرین چوخو، اؤزلوگونده ایختیلاف عاملی دئییل، باشقا ایختیلافلارین تظاهريدير. ایختیلافلارین، آیریلیقلارین کؤکونو نظرده آلمادان، باریش و بیرلیک یاراتماق اولماز. اؤزللیکله میللی حرکتیمیزین ایلک آشامالارینداکی ایختیلافلارا بیر داها باخماق گرکیر، شخصلرین سیستئملردن داها چوخ رول اوینادیغی زامانین ایختیلافلارینا، رومانتیسمین عقلانیتدن و دوشونجهدن داها ائتکیلی اولدوغو زامانلارین ایختیلافلارینا…
همین دؤنمین یالنیش توتوملارینی دوشونوب اعترافدا بولونماق، صداقت، اینانج و جسارت نیشانهسی اولابیلر. یئنیدن گوون روحون حرکتیمیزه آشیلایابیلر. یالنیش توتوملارا گرکچه آختارماق، برائت قازاندیرماق و توجیه ائتمهیه چالیشماقلا ایختیلافلارین گؤرونتوسو ایختیلافین اؤزو کیمی قالاجاق، بونونلا دا بیرلیک یئنهده دوگونلنهجک..
– بیرلیک میللی حرکتده ایدهآل ساییلسادا، هامینی عینیلشتیرمک آنلامیندا دئییل. بیرلیک تشکیلاتلارین و شخصلرین هر آلاندا اوخشار دوشونمهسینه گلیب چاتماق دئییل، بیرلیک سیاسی-اقتصادی باخیشلاری میللی بیرلیک آدینا آرادان آپارماق دئییل، باخیشلاری قورویاراق ناسیونالیسم ایله اوزلاشتیرماق و قوشوت (مووازی)اولاراق حرکت ائتمکدیر. بیرلیک ایشچی حرکتینین، قادین حرکتینین میللی بیرلیک آدینا اریمهسی، یوخ اولماسی دئییل، دوروموموزا گؤره میللتچیلیکله اوزلاشماسی و یئرل فئمینیسم، یئرل ایشچی حرکتی یاراتماقدیر.
– بیرلیگین یارانماسی اوچون، قارشیلیقلی سایقی، قارشیلیقلی گوون گرکیر. بیرلیک آدینا سوء-ایستیفاده ائدیب، یالنیش بیر ائیلمه باشقالارینی بیرلیک آدینا تحریک ائتمک، قوشولمایانلارا خائن دئمک، بیرلیگی سیییقلاتماق و دیردن سالماقدیر. دیردن دوشن بیر آنلام گلهجکده ائنئرژی قایناغی اولابیلمز.
میللت اولاراق بیرلشمک، میللتچیلر اولاراق بیر آرایا گلمک، میللی ايدولوژينین دوغرو دوزگون منیمسمهسینه باغلیدیر، آنجاق بو ايدولوژينی بورونوب اورتایا چیخان ایکی بؤیوک فاکتوردا، میللی موبایلیزاسیون اوچون گرکلیدیر:
– مدنی توپلوملاردا میللی ايدولوژينی منیمسهین بیر نئچه گوجلو تشکیلاتین دنگهلی بیر جبهه اولوشتورمالاری ان اؤنملی بیرلیک بیچیمیدیر. بونون اوچون گوجلو تشکیلاتلارین یارانماسی، بیرلشمهیه گرک دویمالاری، ایختیلافلارینا سایقی ایله یاناشمالاری قاچیلماز ائتکنلردیر. بو تورلو بیرلیک اوچون گونئی آزربایجاندا هلهلیک سورون واریمیز. هلهلیک اؤلکهنین دورومونا گؤره کیملیگی بللی اولان میللی-سیاسی تشکیلاتلاریمیز اورتایا چیخماییب. اوستهلیک میللی حرکتده سیستئملی –تشکیلاتلی ایشلمهیی رد ائدن، شخصلرین آخوندیانا رهبرلیگینی اوستون توتان، ائتکیلی قوهلر وار. بو مسئله مدنی توپلومون ضعیف بیچیمده اولدوغونو گؤسترمکله یاناشی، میللی حرکتیمیزین گلیشمه آچیسیندان ایلک آشامادا اولدوغونو دا گؤستریر. سیستئملشمییمیزه دئمهلی هله قالیر. بئله بیر دورومدا پرینسیپال جبهه اولوشتورماغین یئری یوخدور.
– بیرلشمهیی دورتن باشقا بیر دوروم، چوخ گوجلو بیر تشکیلاتین آردی آردینا اوغورلاریدیر. بالاجا تشکیلاتلار و غئیری تشکیلاتی آکتیویستلر، گوج قایناغینا دوغرو ماقنیته چکیلر کیمی چکیلرلر. بو دورومون دئموکراتیک گلهجک آچیسیندان الوئریشلی اولماسی، سؤز قونوسو اؤرگوتون ماهیتینه باغلیدیر.
– گوجلو تشکیلاتلارین اولمادیغی، مدنی توپلومون ضعیف دوروموندا، میللی بیرلیگی کاریزماتیک میللی لیدئر یارادا بیلر.کاریزماتیک لیدئری اورتایا گتیرن اؤزل شرایطی دیرلندیریب، میللی بیرلیک یاراتماق اولار. میللی حرکتیمیز بئله بیر تجروبهنی 1375 –جی ایلده یاشامیش، گلهجکده ده میللتیمیزین ایچیندن یئنهده اؤزل شرایطده بئله اینسانلار چیخا بیلر و گوجلو تشکیلاتلارین اولمادیغی اورتامدا، میللتیمیزی بیرلشتیرهبیلر. وورقولاماق گرکلیدیر کی، کاریزماتیک میللی لیدئری اونون اؤز اؤزللیکلری و چوخ اؤزل شرایط یارادابیلر، بئله بیر قوشولدا یارانان میللی بیرلیگین اوزون سورمهسی ایسه، حرکتین بیر آشاما داها گلیشمهسینه، سیستئملشمهسینه باغلیدیر. یوخسا آرخاسیندا دئموکراتیک سیستئم اولمایان بیر لیدئرین، یاراتدیغی جوشقوسال(هیهجانی) بیرلیک، قیسسا زاماندا آرادان گئدر، دئسپوتیزم و دیکتاتورلوغا باشلانیش اولابیلر. بودا ناسیونالیسمین دئموکراتیک بویوتو ایله چلیشکیدهدیر. کاریزماتیک لیدئرین یاراتدیغی بیرلیک یالنیز اجتماعی بیر اعتراض حرکتیدیرسه، او زامان کوتله-لیدئر موناسیبتینده یوخاری درجهده ریسک اولماز. آنجاق سیستئم اولوشتورماق ایستهین بیر حرکتده، لیدئرین آرخاسیندا کسینلیکله دئموکراتیک بیر سیستئم اولمالیدیر.
میللی بیرلیگی یارادان ان دوغال عامل، اولاغاناوستو دورومون بیر میللته حاکم اولماسیدیر. ساواش زامانی، دئوریم(اینقیلاب) زامانی، قورتولوشچو ساواش هرکتی زامانی، میللتین باشقا میللت طرفیندن آچیق تحقیر اولماسی زامانی، باشقا میللت طرفیندن جینایته معروض قالینان زامان، میللی بیر فاجعهنین باش وئردیگی… کیمی دوروملاردا کیچیک ایستکلر، ایختیلافلار هامیسی کؤلگهیه دوشور. وطن سئورلیک، میللت سئورلیک، قورتولوش،حیاتدا قالما، اونور، فداکارلیق، حیثیت و هیجان اینسانلارین داورانیشلارینا حؤکم ائدیر. بئله بیر آنلار او میللتین یادداشتیندا(بللكینده) قالیر. او میللتی یاشادیر، جمعي کیملیگینه(بیز منین قارشیسیندا) معنا وئریر. بئله بیر آنلاردا، قهرمانلارین سایی الدن چیخیر. او زامان اینسانلار پرینسیپسیز، قورالسیز آنلاشماسیز بیرلشیرلر.
طبیعی کی میللی حرکت بئله بیر دورومون یاراناجاغین گؤزلیهممز. گوجلو، اخلاق ایلکهلرینه باغلی، بیر بیرینه سایقیلی یاناشان میللتچی تشکیلاتلاریمیز اولورسا، اونلارین ایستراتئژیک بیرلشمهلری و ان آزی کوالیسیون یاراتمالاری، وورقولانان رومانتیک دورومو دا یارادابیلر.
اونوتماماق لازیمدیر کی، یاراناجاق هر هانسی بیرلشمه، حرکته یئنی ائنئرژی ،هیجان و سینئرژیک گوج آرتیمی گتیرمهلیدیر. یوخسا، دورقونلوق و کانسئرواتیولیگی (محافظهكارليق) آشیلایان، غئیری سیاسی مینیموم ایستکلری اؤنده توتان، محدودلاشدیریجی بیرلشمهلر اوغروندا واخت ایتیرمهیه دیمز.
سكوت در برابر بي اخلاقي؛ جنبش ملي آزربايجان، نقش رسانه و اخلاق
يوروش مهرعلي بيگلي
نقش تبليغات و جنگ رواني در جنگها و به تبع آن در جنبشهاي اجتماعي و سياسي از ديرباز بر بازيگران سياسي شناخته شده است. در دوران معاصر نيز رسانه ها به عنوان عامل شكل دهي به افكار عمومي، از ملزومات جنگ رواني محسوب مي شوند. در مبارزات و جنبشهاي سياسي نوين رسانه ها عامل مهمي در تغيير توازن قوا و بسيج عمومي مي باشند. به علاوه انواع جديد رسانه ها امكان شكل دهي به افكار عمومي را بسي آسانتر از گذشته كرده است . اما آيا به راستي داشتن رسانه به تنهايي مي تواند باعث برتري و جذابيت يك جريان اجتماعي و بسيج قوا در اطراف آن باشد؟ اين سوال از آن جهت مطرح است كه در يك سيستم توتاليتر برتري رسانه اي از آن حاكميت مي باشد و اگر چنين است ، چه چيزي باعث مي شود كه حاكميت علي رغم برتري رسانه اي ، حداقل رسانه ها را هم براي جنبشهاي اجتماعي تحول طلب نمي تواند تحمل كند، بايد گفت كه ايدئولوژي و گفتمان جنبش اجتماعي است كه با حداقل امكانات رسانه اي مي تواند مشروعيت گفتمان حاكم را زير سوال برده و با جاذبه گفتماني جديد خود، بسيج عمومي و در نهايت جنبش اجتماعي راه اندازد.
ايدئولوژي تحول طلب و گفتمان جديد، هرچند كه عامل ايجاد مشروعيت و محبوبيت جنبش اجتماعي است اما چيزي كه مكمل ايدئولوژي و گفتمان جديد مي باشد، رفتار و عملكرد فعالان منتسب به جريان جديد مي باشد. عمل به گفتمان و ارزشهاي مطرح شده توسط بازيگران سياسي و از همه مهمتر عمل اخلاقي آنهاست كه در جهت گيري مردم مؤثر مي باشد. بي اخلاقي باعث ايجاد عدم اعتماد به بازيگران و لوث شدن ارزشهاي مطرح شده توسط آنها مي شود. فعالان جنبشهاي سياسي با هر ايدئولوژي، بايد نمود بارز اخلاقيات باشند. خود اين تعهد به اخلاقيات مي تواند در شرايط فساد اداري ، اقتصادي و سياسي نمايندگان سيستم حاكم، عامل جذابيت جريان تحول طلب باشد.
اما متاسفانه بنا به علل مختلفي از جمله برداشت نادرست از سياست و مبارزه، شاهد بروز انواع مختلفي از بي اخلاقي ها در بين فعالان جنبش ملي آزربايجان هستيم. نمود بارز چنين بي اخلاقي در يكي از رسانه هاي منتسب به حركت ملي آزربايجان يعني تلويزيون شخصي آقاي احمد اوبالي – گوناز تي وي – مي باشد كه متاسفانه به ناحق ويترين حركت ملي محسوب مي شود.
اين تلويزيون علي رغم تلاشهاي قابل تقدير خود در شكل دهي به هويت ملي تركهاي آزربايجان جنوبي متاسفانه به ابزاري براي تخريب شخصيت فعالان و سازمانهاي جنبش ملي آزربايجان در رقابتهايي كودكانه بدل شده است.عدم رعايت اصول اخلاقي در اين تلويزيون از طرف مجريان تلويزيون باعث آزرده خاطر شدن فعالان ملي شده است طوري كه بي اخلاقي را به سياست قابل انتظار اين رسانه تبديل كرده است. استفاده ابزاري موقت از فعالان قابل قبول و سپس تخريب شخصيت آنها با غوغاسالاري ، لو دادن فعالان جنبش دانشجويي آزربايجان كه منجر به دستگيري 9 نفر از فعالان دانشجويي بلافاصله بعد از اين عمل غيراخلاقي در سال 87 شد و افترا زدن به فعالان سياسي كه رويكرد مبارزه آشكار را در پيش گرفته اند از جمله كارهاي غيراخلاقي اين تلويزيون مي باشد. متاسفانه فعالان و تشكلهاي حركت ملي آزربايجان بارها در برابر اين بي اخلاقي ها سكوت كرده اند. بايد گفت كه سكوت فعالان ملي در برابر اين بي اخلاقي به مراتب نگران كننده تر از خود اين رفتارهاي زشت مي باشد.
دلايل سكوت فعالان حركت ملي در برابر بي اخلاقي رسانه اي:
-
ترس از رسانه و محافظه كاري : قدرت رسانه در جنگ قدرت و شكل دهي به افكار عمومي و تاثير آن بر موقعيت اجتماعي افراد باعث مي شود كه بسياري از افراد نخواهند موقعيت خود را به ريسك انداخته و با تنها تلويزيون منتسب به حركت ملي آزربايجان دربيفتند كه هيچ تعهد و مسئوليتي در برابر رفتارهاي خود ندارد.
- عدم انتظار از گوناز تي وي : بسياري از فعالان صادق و دلسوز حركت ملي با در نظر گرفتن سابقه گوناز تي وي ، آن را زياد جدي نمي گيرند. آنها به اين نوع رفتارها عادت كرده اند و انتظار رفتاري عاقلانه و سياسي از اين رسانه را ندارند و لذا لزومي در برخورد با رفتارهاي غير اخلاقي آن نمي بينند.
- اوپورتونيسم و انتخاب بين بد و بدتر : ارزش دهي به فرصت هاي ناچيز و انتخاب بد از ميان بد و بدتر رويكردي است كه برخي از فعالان ملي متاسفانه آن را رفتاري سياسي تلقي مي كنند. برخي فعالان علي رغم قبول كردن بي اخلاقي هاي گوناز تي وي ،حضور در گوناز تي وي را فرصتي براي طرح افكار مفيد خود مي دانند. برخي نيز وجود اين تلويزيون را به علت نقش آن در بيداري ملي به عدم وجود آن ترجيح داده و اقدام به اصلاح اين رفتارها را فداي انتخاب بد از ميان بد و بدتر مي كنند.
- فقر فرهنگ مبارزه : روحيه مبارزه، ارزشهاي اخلاقي والايي همچون فداكاري ،صداقت و عشق را مي طلبد. در يك فضاي مبارزه واقعي انسانها نسبت به اين ارزشها حساسيت نشان مي دهند. عدم حساسيت نسبت به اين ارزشهاي اخلاقي، نشانگر نبود روحيه مبارزه مي باشد.
- عدم وجود همبستگي و مسئوليت متقابل : همبستگي و مسئوليت متقابل از علائم يك سيستم زنده و شرط بقاي آن مي باشد. عدم حساسيت به تخريب همقطاران نشانه اي از عدم وجود همبستگي و مسئوليت متقابل مي باشد. اين كمبود، هشداري از وجود عاملي خطرناك است كه بقاي سيستم را نشانه رفته است. علت اين عدم وجود همبستگي و مسئوليت متقابل بحثي جداگانه را مي طلبد.
نتايج زيانبار عدم حساسيت و واكنش حركت ملي آزربايجان به رفتارهاي غير اخلاقي
- رواج رفتارهاي غير اخلاقي و باز توليد بي اخلاقي
-
سركوب فعاليت آشكار سياسي و رواج فعاليت هاي زيرزميني و به تبع آن جلوگيري از توده اي شدن جنبش ملي
- از بين رفتن اعتماد متقابل بين فعالان و عدم شكل گيري اتحاد واقعي
- نسبت دادن رفتارهاي غير اخلاقي يك رسانه به كل حركت ملي آزربايجان به علت عدم موضع گيري به موقع
- قدر نشناسي نسبت به مبارزين و القاء پوچي هزينه دادن در راه حركت ملي
- انفعال و ترجيح گوشه گيري بر فعاليت پس از زندان توسط فعالان سياسي به علت ترس از سوژه تخريبات شدن
عدم واكنش و حساسيت به بي اخلاقي در حركت ملي آزربايجان عوارضي به مراتب بيشتر از موارد ذكر شده خواهد داشت. هرچند كه سكوت فعلي فعالان و سازمانهاي حركت ملي در مقابل اين بي اخلاقي به معني رضايت نيست اما بايد بدانيم كه مبارزه ما يك مبارزه همه جانبه مي باشد. اين حركت بايد همزمان با مبارزه عليه شوونيزم ، استعمار نوين و استبداد، بايد مبارزه با بي اخلاقي و لمپنيسم را هم سرلوحه خود قرار دهد.
منبع : Yeni GAMOH
گونئی آزربایجان آددیم – آددیم عصیانا یاخینلاشیر
عاریف کسکین: گونئی آزربایجان آددیم – آددیم عصیانا یاخینلاشیر. بو، عصیان بو گون و یا صاباح اولماسا دا، باش وئرجیی موطلقدیر. گونئی آزربایجان تورکلرینین صبری توکنمک اوزرهدیر
تورکییهنین ایران اوزره تانینمیش سیاسی آنالیتیکی عاریف کسکین دئییر کی، حاضردا ایراندا عرب جوغرافیاسیندا باش وئرن دییشیکلیکلره یؤنهلیک بیر-بیریله ایکی فرقلی باخیش اورتایا قویولوب: «خامنه ایی و موحافیظه کارلار تونیس و مصردکی حادثهلرین یئنی بیر ایسلام اینقیلابینین ایستیقامتینین اولدوغونو ادعا ائتدیلر.
اونلارا گؤره، مصر و تونیس خالق 1979-جی ایل اینقیلابیندان تأثیر آلمیش و ایندی ده اونو اؤزونه اؤرنک گؤتوروب، بو حرکاتی حیاتا کئچیردیلر. موحافیزکارلاردان فرقلی اولاراق، ایصلاحاتچیلار و «یاشیل حرکاتی»نین بؤیوک حیصهسی بو حادثهلرین کؤکونده 2009-جو ایلده ایراندا باش وئرن پروسئسلرین تأثیرینین دوردوغونو قئید ائدیرلر. نئجه کی، میرحوسیین موسوینین «مصر و تونیس خالقی بیزی اؤرنک آلدی» آچیقلاماسی بونا مثالیدیر. گؤروندوگو کیمی، ایراندا بوتون قروپلار حادثهلرین اونلاردان قایناقلاندیغینی بیلدیریرلر. اما ایکی اؤلکهده اینقیلابین اوغورلا نتیجلنمهسی ایران موخالیفتینین حرکته کئچمهسینه سبب اولوب. ایندی موخالیفتچیلر «اونلار باجاردیلارسا، بیزده باجارا بیلریک» دئمهیه باشلاییبلار. بو اینقیلاب ایران موخالیفتینه هوس و گوج وئریب. بو بیرمنالیدیر. اونلار دا یارانمیش فورصتدن مومکون قدر ایستیفاده ائتمک و بونونلا دا بوتون دونیانین دقتینی ایرانا یؤنلتمک ایستییرلر. شوبههسیز کی، مصر و تونیسده کی خالق حرکاتینین اوغورو ایران حاکمیتینین داخیلی سیاستی باخیمیندان اونون خئیرینه اولمادی. عکسینه، حاکیمیت داخیلی ایختیلافلاری آلوولاندیردی. بو گونه قدر خامنه ایی رئژیمی سیاسی تارازلیق قورماق ایستییردی، بوندان سونرا بو چتینلشهجک. بئلهلیکله، حادثهلر ایصلاحاتچیلارلا موحافیظه کارلار آراسیندا ایختیلافی کسکینلشدیریب». اونون سؤزلرینه گؤره، ایلک گوندن گونئی آزربایجان میللی حرکاتینین فعاللاری مصر حادثهلرینی دقتله ایزلییردیلر: «محض مصردکی دییشیکلیکلر دئموکراتیکلشمه ایستیقامتیندهدیر و بؤلگهنین دئموکراتیکلشمه پروسئسینه فایدالی اولاجاق. ایندیدن گؤرونور کی، مصر اولایلاری گونئی آزربایجاندا حادثهلره موثبت تأثیر ائدیب. بونون نتیجهسینده بعضی گونئیلیلر «میدانا چیخمالی و اؤزوموزو گؤسترملیییک» دئییرلر. عمومیتله، تاریخی پروسئسلر ده تصدیقلییر کی، گونئی آزربایجان سیاسی حادثهلره گئج داخیل اولار، آنجاق نتیجه آلینمایینجا گئری چکیلمز. ستتارخانین سؤزلریله دئسک «آزربایجان داش قازان کیمیدیر، گئج قیزار و سویوماسی ایسه چوخ چتین اولور». منیم شخصی فیکیرلریمه گؤره، گونئی آزربایجان آددیم – آددیم عصیانا یاخینلاشیر. بو، عصیان بو گون و یا صاباح اولماسا دا، باش وئرجیی موطلقدیر. گونئی آزربایجان تورکلرینین صبری توکنمک اوزرهدیر. عینی زاماندا مصردکی حادثهلر بو پروسئسلری داها دا سرعتلندیرهجک. اصلینده «یاشیل حرکات» کئچن ایل مؤوقعیینی دییشیب و ایراندا یاشایان دیگر خالقلارین حاقلارینی قبول ائتسیدی، گونئی آزربایجانین ایشی داها راحت اولاردی و مقاومت ایمکانلاری تئزلشردی. «یاشیل حرکات»این فارس میللیتچیلیگینی بوراخماماسی گونئی آزربایجانین یاواش و داها تمکینلی حرکت ائتمسیله نتیجهلندی. گونئی آزربایجان اؤز میللی کیملیک و ماراقلارینین فرقیندهدیر و اؤنوموزدکی مقاومت بو چرچیوه ده اولاجاق». عاریف کسکین بیلدیریر کی، ائرمنیستان ایرانین ایکی اوزلو سیاستینین گؤستریجیسیدیر: «اؤزونو ایسلام دونیاسینین لیدئری اولدوغونو ادعا ائدن ایرانین ائرمنیستان کیمی خریستیان بیر دؤولتی حمایه ائتمهسی بیر داها گؤستریر کی، بو دؤولت ایسلام پرینسیپلریندن اوزاقدیر. ایران ائرمنیستانا فارس میللیتچیلیگی پریزماسیندان باخماقدادیر. فارس میللیتچیلیگی ایدئولوگیاسی آزربایجان و تورک دوشمنچیلیگی اوزرینده فورمالاشیب. هم ده موناقیشهنین حل اولونماماسی و اوزانماسی ایرانین خئیرینهدیر. ائرمنیستانین آزربایجانلا گرگین موناسیبتی ایرانداکی تورکلر اوچون بیر گوج مرکزی اولماسینین قارشیسینی آلیر. آیریجا، ائرمنیستان – آزربایجان ساواشی هر ایکی دؤولتی ایرانا دوغرو یؤنلدیر. ایکینجیسی، ایران ائرمنیستانین روسیادان آیریلیب قربین تأثیر دایرهسینه دوشمهسینی ایستمیر. باشقا بیر ایفاده ایله دئسک، ایران ائرمنیستانین روسیادان آیریلیب قربه یاخینلاشماسیندان قورخور و بونون قارشیسینی آلماق اوچون اؤزو مجبور اولوب ائرمنیستانی دستکلییر و اؤز تأثیر دایرهسینده ساخلاماق ایستییر. بیر طرفدن ایران ائرمنیستانی تورکییهنین قافقازداکی فعالیتینی محدودلاشدیرمانین واسطهلریندن بیری اولاراق گؤرور، دیگر طرفدن ده آوروپا و آبش-داکی ائرمنی دیاسپورونون قلوبال سیاستده اؤزونه بعضی قاپیلار آچا بیلجیینی دوشونمکدهدیر.
خالق جبهه سی
گونازپورت کوچوردو
ساغ یوخسا سول سؤز قونوسو دئییل، دوزگون آدیملاماق سؤز قونوسو اولمالیدیر
ایشیق سؤنمز
فارس ایستعمارچی یانچیلارینا گؤره ایران ممالیکی محروسه سینده کی فارس ایستعمارچیلیغینا توتولموش میللیتلر، اؤز میللی کیملیک و منلیکلرینی یاشادابیلمه لری اوچون ایران ممالیکی محروسه سینی بیر کیچیک ائو (خانوداه) کیمی نظره آلماق و بیر ائوده کی باجی قارداشلیق مسئله سینی قابارداراق فارس ایستعمارچیلیغین مرحمت الینی فارس اولمایان مللیتلرین باشینا چکمک ده فارس سول مئاب تشکیلاتلارا وئریلمه لی ایمیش . بو آچیدان دنیز ایشچی ایمضاسی ایله فارس تشکیلاتلارینی «ایران سراسری» آدلاندیرماق ایران ممالیکی محروسه سینده کی میللیتلر مسئله نی حل ائتمک دئییل، عوامفریبلیک داورانیشلارا قاپیلاراق فارس ایستعمارچیلیغینا برائت قازاندیرماق، فارسلیق دوشونجه و مفکوره سینی یوزماغا (توجیه ائتمگه) و فارس ایستعمارچیلیق مقوله سی اوزره اؤرتو چکمک ایزلنیمینی اورتایا قویماق مقوله سی ساییلار. زامان الدن وئرمه دن دنیز ایشچی ایمضاسی ایله یازیلمیش مقاله نین بعضی مقاملارینی نظردن کئچیرمگه چالیشاق:
«در خانواده های ما میان فرزندان رابطه ای بصورتی سنتی حاکم بود که بر اساس آن خواهران باید از برادران اطاعت میکردند، برادران کوچکتر از برادران بزرگتر و همه فرزندان از برادر بزرگ. این رابطه که نشانگری از پدر سالاری و مرد سالاری بود، بخوبی جا افتاده و کار میکرد. بر اساس این مناسبات هر کسی جایگاه خویش را میدانست و بر پایه های یک نوع استبداد خانوادگی، در یک شرایط دستوری و امن، همه چیز اداره میشد. البته طبیعی است که همه چیز به صورت امر و نهی ما بین برادران و خواهران پیش برده نمیشد. روابط عاطفی برادرانه و خواهرانه آنقدر قدرتمند بود که این رابطه دستوری را تحت تاثیر قرار میداد، ولی ماهیت چنین مناسباتی بر اساس دیکتاتوری، پدر سالاری و زن ستیزی استوار بود. بر اساس موازین بین المللی حقوق بشر هر فرد برابر با انسانهای دیگر حق دارد از تمامی مزایای انسانی اجتماعی بصورتی مساوی برخوردار باشد، حالا این فرد میخواهد یک دختر باشد، یا برادر کوچکتر» .
گؤروندوگو کیمی دنیز ایشچیلر بو اؤرنکلری سرگیلمکله ایران ممالیکی محروسه سینده کی میللتلری کیچیک آنلاییشلا بیر ائو (خانواده) کیمی گؤسترمگه چالیشارکن بیر ائوده بیر دیل و مدنیتین حاکیم اولماسینی اوسته ایشاره ائتدیگیمیز دک باشقا دیل و مدنیتلرین بوگونکو کیمی فارسلیق دگیرمنینده دارتیلیب یوخ اولماسی دوغرولتوسوندا عوامفریبلیگه یول آچار. دئمک، بیر ائوده باجی و قارداشلار آراسیندا اولان ایلگی و ایلشگی آتا و آنا واسیطه سی ایله اوشاقلارا آشیلانمیش ساییلار. اونلار دا دونیایا گؤز آچان گوندن باشلایاراق بیر بیرلرینه قارشین اولوشدوردوقلاری و گلیشدیردیکلری محبت اساسیندا ایلگی و ایلیشگیلرینی دوغال و طبیعی بیچیمده یاشاتمالارینا باخمیاراق دنیز ایشچی ایمضاسی ایله فارس ایستعمارچیلیق مفکوره سینی یوزماغا (توجیه ائتمگه) چالیشان ذات فارس ایستعمارچیلیق دیلینی، میللیتلرین آنا دیلی نین یئرینه اوتورتماغا چالیشار. بو ذات ایران ممالیکی محروسه سینده کی میللیتلر مسئله سینی اله آلارکن ده اؤزونو آددا ایصلاحن «دئموکرات و سکولار» قلمه آلاراق منسوب اولدوغو آذربایجان ملتینه باغلی بیر عنصر دئیل، میللیتلر مسئله سی آچیسیندان فارس حاکیمیتینه پوزیسیون گؤرونن فارس ایستعمارچیلیق جبهه سینده اؤزونه یئر آچماغا چالیشار، اوخویوروق:
«در مناسبات و تحولات سیاسی جاری در ایران،سه جبهه بموازات همدیگر در حرکت میباشند. این سه جبهه عوض اینکه با تعمیق مبارزات مردی به همدیگر نزدیک گردند، از همدیگرفاصله بیشتری میگیرند. تعمیق فاصله ها از طرف دیگر به سوء برداشتها، مشکوک بودن به دیگری و حتی در مواردی به کینه و نفرت از همدیگر هم تبدیل میگردد.این سه جبهه عبارت هستند از » جبهه جریان سبز که جریانی اصلاح طلب میباشد و رهبری آن از حکومت کنده شده است». جبهه دوم » جبهه نیروهای سوسیال دموکرات و سکولار دموکرات که با سابقه ای به مراتب طولانیتر و خارج از چهارچوبه حکومت اسلامی در راه حقوق بشر، آزادی، سکولاریسم، مدرنیته و عدالت اجتماعی مبارزه میکند». جبهه سوم مربوط میشود به » جبهه جریانهای سیاسی ملّی دموکراتیک متعلق به ملیتهای مختلف ترک آذری و کرد و بلوچ و عرب خوزستانی و ملیتها ی دیگر میباشد. احزاب سیاسی آنها» مثل حزب دموکرات کردستان ایران که از نظر آرمانی، ساختاری و پایگاه مردمی وزنه قابل توجهی در معادلات سیاسی کشور را تشکیل میدهند» .
اوسته گؤروندوگو کیمی دنیز ایشچی «مردم» کلمه سینی بیر گؤز بویاما وسیله سی کیمی اورتایا آتماغا چالیشار. مسئله نین هارادا یئر آلدیغینی باشا دوشمک اوچون دنیز ایشچی آدلارینی چکدیگی ایصلاحن جبهه لر اوزرینده دوراقلامامیز لازیم گؤرونر. مؤللیف «جبهه سبز» آدلاندیردیغی آخین، جمهوری ایسلامی حاکیمیتینی فارسلیق اساسیندا اؤز دوشونجه لرینه اویقونلاشدیرماغا چالیشارکن مؤللیف ایددعا ائتدیگی ایکینجی فارس آخینلاری «جبهه سکولار» بوگونکو فارس حاکیمیتی نین هر بیر قیمته دگیشمه سینی و فارسلیق اساسیندا دینین حاکیمیتدن اوزاق اولماسی شرطی ایله فارسلیق اساسیندا اورتاق دیل تاپیلماغی فارس ایستعمارچیلیق چیخارلارینا اویقون گؤررکن، گئنه ده مؤللیف جبهه دئیه قلمه آلدیغی «میللیتلر» ایستر بیرینجی و ایسترسه ده ایکینجی فارس آخینلارینی، فارس ایستعمارچیلیغینی توتولدوغو توزاقدان قورتارماغا چالیشدیقلاری نین فرقینده اولدوقلارینی، مؤللیف اؤزو ده فارس ایستعمارچیلیق مفکوره سی ایله یوغرولدوغو اوچون گؤز آردی ائده رک فارسلیغین بیر ماشاسی دورومونا دوشدوگونون فرقیندا اولمادیغینی سرگیلمیش اولار. دئمک، ایران ممالیکی محروسه سینده مؤللیف ایددعا ائتدیگی «دئموکراتلیق، دئموکراتیک توپلوملار» فارسلیق اساسیندا دئییل، هر بیر میللت اوولادلاری نین فارس ایستعمارچیلیق دوشونجه و مفکوره سیندن آرینماقلاری و اؤز دوشونجه لرینه و میللتلرینه اویقون تشکیلاتلار یاراتمالاری ایله اورتایا گله بیلجگ بیر ائحتیمال ساییلمالیدیر. دئمک، فارس ایستعمارچیلیق تشکیلاتلاریندا پادوچولوق ائده رک اؤزونو دئمکورات گؤسترمگه چالیشاق گئرچکلیک ایله اویوشمایان بیر یاناشما ساییلار. گئنه ده اوخویوروق:
» این سه جبهه در حالیکه جدای از همدیگر به انسجام فکری، ساختاری، آرمانی و برنامه ای لازم میرسند، بصورتی کاملا مجزا کریستالیزه شده و جبهه های مستقل و متفاوتی از مبارزه در راه تحولات سیاسی را بعضا بدون اینکه بخواهند بدانند در جبهه دیگر چه میگذرد، یا بخواهند با دیگری وارد دیالوق سیاسی، اجتماعی و ساختاری بشوند، به پیش میبرند. در عین حال که این تشتت سه جبهه مانع پیشبرد مبارزات دموکراتیک مردمی با برخورداری حد اکثر از پتانسیلهای دموکراتیک آن میشود، از طرف دیگر در خطرناکترین حالت این امکان را فراهم می آورد که حکومت ولایی نظامی ارتجاع قادر بشود با دامن زدن به این فاصله ها، حتی بتواند در مواردی این جبهه ها را در مقابل همدیگر قرار بدهد» .
اوسته ایشاره اولوندوغو و ایرانچیلیق مقوله سیندن ده آنلاشیلدیغی کیمی هر شئی یی فارسلیق و فارس محورلیک اساسیندا یوروملاماق، «گلین من دئدیگیم کیمی یئنیدن قوشولاق» دئمک، ایران ممالیکی محروسینده کی توپلوملار، او جمله دن فارس توپلومو اوچون ده دئموکراتیک بیر نوپلوم اولاناق و ایمکانینی اولوشدوراجاق دئییل، بو یاناشما یالنیز فارس مفکوره لی بورقولار (پیچلر) واسیطه سی ایله فارس حاکیمیتچیلیک سیستیملری نین، بیربیرلری نین یئرینده اوتورماسینا یول آچاجاق فارس ایستعمارچیلیق مقوله سی ساییلار. فارس قوروپلاشمالاری نین بو چکیشمه لری ایران ممالیکی محروسه سینده فارس تمامیتچیلیک سورجی سونا چاتان گونه دک ایستعمارچی قووه لر طرفیندن دوشونولموش بیر فارسلیق مقوله سی ساییلار. فارس ایستعمارچیلیغی نین ایستعمارچیلیق بویوندوروغو آلتیندا دئمکراسی دئیه ازیلمیش مییللتلره «خرمن» وعده سی وئرمک ایسه، ازیلمیش میللت اوولادلاری نین بورجو و وظیفه سی دئییل، فارس ایستعمارچیلیغینا حئیران اولموش و اؤز میللی کیملیک و منلیگی نین فرقیندا اولمایانلارین فارس رذالتینی قبول ائتدیکلری قوللوقچولوق ساییلار. دنیز ایشچی ایمضاسی ایله یازیلمیش یازیدان گئنه ده اوخورویوق:
«جبهه جنبش سبز به رهبری آقایان کروبی و موسوی که جریانی غیر سکولار بوده و در مسیر و راستای دموکراسی و حقوق بشر حرکت میکند و تلاش دارد ، این ارزشها را در چهارچوبه نظام جمهوری اسلامی ایران تعمیق ببخشد در مقابل نظام سیاسی نظامی ولایت فقیه صف بندی کرده است» .
اوسته کی گؤروش سازمان فداییان خلق ایران- فارس (اکثریت) تشکیلاتی نین 1358، 1359 و 1360 اینجی ایللر بوگونکو فارس خاکیمیتی نین برکیمه سینه داییر اؤنه سوردوگو ساییقلامالاری خاطیرلاتمیش اولار. او زامان دا بو ذاتلار خمینی خططی نین ضد امپیریالیست اولدوغونو اؤنه سوره رک «سپاه پاسدارلارین آغیر سیلاحلا یاراقلانماسینی» تبلیغ ائدیردیلر. بیلیندیگی کیمی او زامانلار دا میرحسین موسویلر فارس حاکیمیت باشچیسی (1360- 1368) و مهدی کروبی ده ایلک بنیاد شهید و سونرا مجلیس باشقانی اولماق اوچون آدیملایان شخصلر آراسیندا یئر آلیردی. مؤللیفین اوسته کی دئموکراتلیق و بشر خاقلاری ایددعاسینا گلدیکده بو انسان حاقلاری مقوله سی ده بیر چوخلارینا گؤره فارس محورلیک بیر مقوله ساییلار. بیلیندیگی کیمی فارس جمهورلوق باشقانی زامانی تبریزده کی میرحسین موسوی نین سئچیم تبلیغات کومیته سی آذربایجان دیل و مدنیتینی اؤنه سورمک ایستگن شخصلری، میللی باسقیلارا معروض قویموشلار. زامانیندا حسن ارک ده بو دوغرولتودا آذربایجان توپلومونا بیلگی و معلومات وئرمیش. دنیز ایشچی اؤزو ده فارس محورلیک مقوله سینی کؤلگه ده ساخلایاراق فارس حاکیمیتی نین پوزیسیون قانادی ایله بازارلیق ائتمک اوچون بعضی گؤروشلری ایفاده ائتمگه چالیشار، اوخویوروق:
» این جبهه در عین حال نتوانسته است به دلیل اینکه هنوز جبهه نیروهای سبز به دلایل آرمانی و پیوسته گیهای حکومتی حاضر نیست با نیروهای چپ و یا سکولار وارد مناسبات مستقیم بشود، با جبهه نیروهای سبز ائتلافی در مقیاس رهبری و ساختاری در راستای عبور از ولایت فقیه ایجاد بکند. در مناسبات ما بین ایندو جبهه در این مرحله بر آیند کارکرد به این صورت عمل میکند که جبهه نیروهای سوسیال دموکراسی و سکولار دموکراسی بصورت فعالی پشتیبانان و حامیان جریان سبزی هستند که مثل تجربه حمایت از آقای خمینی در سالهای 58 و 59، جبهه سبزآماده همکاری آشکار و علنی با سکولار دموکراتها و سوسیال دموکراتها نمیباشد. این در حالی است که جبهه سبز از پشتیبانی کامل جبهه سوسیال و سکولار دموکراسی در راه دستیابی به ارمانهای خویش بهره میگیرد. جبهه نیروهای سبز هنوز تمامیت نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی آن و ولایت فقیه را زیر سوال نبرده و از حفاظت کلیت نظام پشتیبانی میکند» .
اوسته گؤروندوگو کیمی بو ذاتلار فارس ایستعمارچیلیق مقوله سینه آرخالاناراق فارس آخینلاریندا یانلیشلیقلاری گؤره گؤره گئنه ده حاکیمیت اوغروندا ایلریلمگه دوغرو الی آیاقدان آییرد ائتمک ایستمزلر. داها آرتیق بو دوغرلتودا دوشونجه یئریتمک اوخوجولارا بوراخیلیر. دنیز ایشچی گئنه ده یازیر:
» جبهه سوم مربوط میشود به نیروهای ملی دموکراتیک جنبشهای ملی ملیتهای مختلفی که در چهارچوبه جغرافیایی ایران زندگی میکنند. ریشه اصلی شکل گیری این جریانها بخصوص مربوط میشود به بیش از هشتاد و پنج سال تبعیض بر علیه هویت ملی این ملیتها، محروم کردن آنها از امکان تحصیل به زبان مادری، فراهم کردن امکانات آموزش وپرورش و ارتقاء فرهنگهای ملی، تبعیض در محیط کار و اجتماعی، غارت منابع طبیعی مناطق جغرافیایی آنها بدون اینکه آنها به اندازه مورد نیازشان در تقسیم بودجه کشوری سهیم باشند…» .
مؤللیف اوسته اؤنه سوردوگو ایفاده لره بیر ایگنه اوجو قدر اینانارسا، ندن فارس ایستعمارچیلیق تشکیلاتلارینا پادوچولوق ائتمکدن واز کئچمگه یه رک یئری گلرکن آذربایجان میللی تشکیلاتلارینی فارس حاکیمیتی نین ولایت فقیه قانادی ایله ایش بیرلیک ائتمکده گوناهلاندیرار مسئله سی ده اوخوجولار قارشیسیندا مؤللیفه یؤنلمیش بیر سورقو ساییلار . دئمک، ظاهیرده دئمکورات گؤرونمگه چالیشماق و تئوری و عملده ایسه فارسلیق مفکوره سی و فارس ایستعمارچیلیق قوللوقچولوغو بو ذاتلاری ایفلیج دوروما دوشوره جک بیر ایکیلم (Dual) ساییلار. بو ایکیلم یاناشما مؤللیفین بوتون یازیلاریندا اؤزونو گؤسترمکده دیر، اوخویوروق:
«… بازتابهای عکس العملی گستره ادامه دار هشتاد و پنج ساله چنین سیاستهای نژاد پرستانه آپارتایدی و اسیمیله گرانه خود را از یکطرف خود را بصورتی جنبش دموکراتیک در راستای برچیدن زمینه های چنین تبعیضهای ملی شکل گرفته و بصورت قدرتمندی ادامه دارد. از طرف دیگر گستره وسیع و عمیق چنین سیاستهای آپارتایدی موجب نفرت و خشم کور بخش قابل توجهی از جوانان پر شور ملیتهای دیگرنسبت به ملیت حاکم و نژاد آریایی میگردد» .
اوسته گؤروندوگو کیمی فارس ایستعمارچیلیق و وحشیلیک سیاستینه قارشی قویمانی مؤللیف «خشم کور» دئیه قلمه آلار. ایستعمارچیلیق و راسیستلیک مقوله سینه قارشی قویماغی «خشم کور، ناسیونالیست کور» آدلاندیرانلار یئری گلرکن فاشیست آخینلارین یانیندا یئر آلاجاقلارینا هئچ ده شک بوراخمامیشلار. بو دئدیکلریمیزی فارس سول مئاب آخینلاری و اونلارین قوللوقچولاری کئچمیش 85 ایلده دؤنه دؤنه ایثبات ائتمیشلر. ایستر 1324-1225 اینجی ایل آذربایجان میللی حکومتی زامانی، ایستر 1358 اینجی ایل خالق مسلمان حرکتی زامانی و ایسترسه ده 1385 اینجی ایل فارس سول مئاب تشکیلاتلاری و اونلارین قویروقلاری فارس فاشیستلیگی و ایستعمارچیلیغی یانیندا یئر آلدیقلارینی ایثبات ائتمیشلر. بو ذاتلار انسانلارا بیر پیشیک جه ده اؤنم و اهمیت وئره جک دئییللر. پیشیک پیشیکلیگینده چیخیلماز دورومدا جیرماقلا اؤزونو ساوینماغا چالیشار، کیمسه ده بو داورانیشی اونا خوشاگلمز قلمه آلماز. آنجاق فارس ایستعمار تشکیلاتلاری و اونلارا قویروق اولموشلار فارس ایستعمارچیلیغی و فاشیستلیگینه قارشین اعتراض ائدنلرین داورانیشلارینی «خشم کور» و اؤزلرینی «ناسیونالیست کور» دئیه قلمه آلارلار. گؤروندوگو کیمی بو ایفاده لر ایله گئنه ده فارس میللیتچیلیگی و فاشیستلیگی بو یالانچی دئمکرات مئابلارین اؤرتوسو آرخاسیندا گیزلنمیش و بارینمیش اولار. دنیز ایشچی گئنه ده یازیر:
» این نسل جدید فعالین ملی پرشور …. کینه خویش را بصورت خشم پر کینه و کوری بسمت تمامی نهادهای اجتماعی، مدنی، صنفی، سیاسی و فرهنگی هنری غیر ملی و غیر خودی بعنوان سنبل های ساختاری ملیت حاکم فارس بر میگردانند. بصورتی روشن، آنها مانع و سّد اصلی تحول اجتماعی بالنده را نه ولایت فقیه، نه جمهوری اسلامی، بلکه نهادهای مدنی سرتاسری را که آنها با دید خودشان متعلق به ملیت فارس میشناسند، بعنوان دشمن ملی خویش میشناسند… آنها در تحولات اجتماعی سیاسی کشوری تبدیل به بینشی به مثابه یک خیابان یک طرفه ای میشوند که انتظار دارند همه از خواسته های آنها حمایت بکنند، آنها از خواسته های کسی حمایت نکنند. همه از زندانیان سیا سی آنها حمایت بکند، آنها از زندانیان کسی حمایت نکنند. همه از تظاهرات و خواسته های آنها حمایت بکنند، آنها در تظاهرات بخاطر برچیدن ولایت فقیه، در کنار ولایت فقیه علیه جنبش سرتاسری آزادیخواهی صف آرایی بکنند» .
دنیز ایشچی نین ایران ممالیکی محروسه سینده میللیتلر مسئله سینه قارشین بو چیرکین بیچیمده یاناشماسی، فارس ایستعمارچیلیغی نین توپلوم و اجتماعیتی آلداتماق اوچون محمدرضا شاه واسیطه سی ایله نخست وزیر دگیشدیرمه سینی خاطیرلاتمیش اولار. دنیز ایشچی ده فارس ایستعمارچیلیغینی آرخادا گیزلتمک و اونو اماندا توتدورماق اوچون فارس اجتماعی، مدنی، سیاسی قوروملاری وار دئیه گؤزه بویاماغا چالیشار . دئمک، فارس ایستعمارچیلیغینا و فاشیستلیگینه معروض قالان میللتلر هر هانکی بیر فارس دئموکرات مئابی نین سؤزونه قولاق آساجاق دئییل، هر هانکی بیچیمده و دوندا اولاجاق فارس ایستعمارچیلیغینا یوخ دئمک نیتینده قرارلیدیرلار. بو یاناشمانی دنیز ایشچیلر اؤز قولاقلارینا سیرقا ائتمه لیدیرلر. دنیز ایشچی گئنه ده یازیر:
«امروز صحبت بر سر موضوع دیگری میباشد. این بررسی مربوط میشود به مناسبات جبهه دوم ، یعنی جبهه نیروهای سوسیال دموکراسی و سکولار دموکراسی با جبهه سوم، یا جبهه فعالین ملی دموکراتیک جنبشهای ملی. ایندو جبهه بصورتی موازی با همدیگر در شرایطی حرکت میکنند که هر روز با همدیگر فاصله بیشتری میگیرند. همزمان با این فاصله گیری، نه تنها ریشه های کینه و نفرت و خشم در میان نسل پر شور و احساس فعالین ملی تشدید میگردد، در جبهه نیروهای سوسیال دموکراسی و سکولار دموکراسی، روحیه پان ایرانیستی فارس محوری با روحیه حذف هویتی ملیتهای دیگر همچنان بر جای خود پابرجا میباشد. این دوستان گوشهای خود را پنبه کرده اند و نمیخواهند فریاد ضد تبعیض ملی نسل نوین ملیتها را بشنوند، تا چه رسد به اینکه در راه زدودن آثار هشتاد و پنج سال تبعیض ملی علیه ملیتها و اعمال به تبعیض مثبت به نفع آنها اقدام کرده باشند» .
اوسته گؤروندگو کیمی دنیز ایشچی بیر مرشد کیمی اورتادا موعضه ائتمگه چالیشار، کیم کیم ایله طرفدیر مسئله سینی گؤز اؤنونه آلمازکن آشاغیدا گؤره جگیمیز دک منسوب اولدوغو فارس ایستعمارچی تشکیلاتی داها دئموکرات و داها دا انسانچیل دئیه اؤومگه چالیشار، اوخویوروق:
«باید گفت که «جبهه سکولار و سوسیال دموکراسی نسبت به دو جبهه دیگر از نظر باورمندی به ارزشهای بشری انسانی نوین دنیای گلوبال امروزین در راستای ایجادی جامعه ای آزاد، آباد و بدون تبعیض از ژرفای بیشتری بر خوردار است. باورمندیهای تئوریک به اندیشه های اجتماعی مدرن امروزین، همراه با خود مسئولیتهای تاریخی ویژه ای را طلب میکند. یکی از این مسئولیتها پذیرش پرچمداری راستین آرمانهای مردمی در راه برچیدن تبعیضهای ملی بر بستر برابر هویتی ملیتهایی که در چهارچوبه ایران زندگی میکنند، میباشد» .
اوسته گؤروندوگو کیمی دنیز ایشچی ایران ممالیکی محروسه سینده کی میللیتلری، فارس دئموکرات مئابلاری نین بؤلونمز مولکو «ملک مشاع» دئیه دالانچا کیمی قلمه آلماغا چالیشار. اوسته لیک بو خانخانلیق و فئوداللیق مفکوره سی ایله ده گؤز بویاماغا چالیشار. دنیز ایشچی بو گؤروشلری اورتایا آتارکن، اؤزونه اوماج آوابیلمگنلرین باشقالارینا دا اوماج آوابیلمدیکلرینی اونوتموش اولار. دئمک، ایران ممالیکی محروسه سینده کی فارس سول مئاب تشکیلاتلار، ایستعمار یؤنلو اولدوقلارینا باخمایاراق بو تشکیلاتلارین فارس حاکیمیتچیلیگی باشینا گلمک احتیمالی هله لیک صیفیردن داها دا آشاغی اولدوغونو بیله دنیز ایشچی درک ائتمدیگی اوچون خالق اجتماعیتینی آلداتماق و منسوب اولدوغو تشکیلاتلا داها آرتیق قوللوقچو توپلاماق اوچون بو بوش سؤزلری بیربیرلری نین آردینجا سیرالاماغا چالیشار. دنیز ایشچی دالاندارلیق آچیسیندان فارس سول مئاب تشکیلاتلارینا داها آرتیق وظیفه لری یوکلمگه چالیشار، اوخویوروق:
» نه تنها باید با تحریف و انکار هویت تاریخی ملی مردم دیگر با بکار گیری کلماتی تحقیر آمیز از قبیل «اقوام و عشایر» به شدت مقابله کرد، بلکه باید زمینه تئوریک و برنامه ای را برای شکوفایی ارزشهای ملی ملیتهای دیگر فراهم کرد. با پرچمداری مدافعه راستین از حقوق دموکراتیک ملیتهای دیگر، نه تنها جلو افراطی گری کور ملی را میتوان گرفت، بلکه این شور و انرژی را میتوان در راستای مبارزات دموکراتیک کانالیزه کرد. این ارزشها فقط آنموقع قابل تحقق است که باید باور داشته باشیم که ایران کشوری چند ملیتی است. هر ملیتی هویت تاریخی فرهنگی ویژه خویش را دارا میباشد. وقتی ما مطرح میکنیم ایران کشوری چند ملیتی است، شرط امروزین مناسبات ما بین ملیتها نمیتواند بر مبنای مناسبات سنتی «پدر سالارانه» تنظیم گردد. این نوع برخوردها نه تنها مغایر با ارزشهای دموکراتیک جهان امروزین میباشد، بلکه از نظر پراگماتیک، تاثیرات عمیق تخریبی داشته اند که اثرات امروزین آن را بصورت سوق دادن بخش قابل توجهی از نیروهای جبهه دموکراسی به سمت افراطی گران کور ملی میشود مشاهده کرد. همان ارزشها و دستاوردهای بزرگی که در زمینه های مناسبات سیاسی طی سالهای گذشته به قیمت گزافی بدست آورده ایم، باید در مورد باورمندیها به مناسبات ملی بسط داده و گسترش بدهیم. دو ستون اساسی چنین مناسباتی بر محورهای «تولورانس ملی» ، و » پولورالیسم ملی» در مناسبات ما بین ملیتها می باشد. الان تمامی نهادهای سیاسی، اجتماعی، سیاسی، رسانه ای و ساختاری و غیره ای که ما راه می اندازیم، همه بر پایه های ارزشهای ملیت فارس بنیانگذاری میگردد، به صورتی که بقیه ملیتها باید خود را در آن مستحیل بکنند. چه تعداد از رزمندگان راه ازادی ملیتهای مختلف در رسانه های ما شناسانده شده وانعکاس پیدا میکنند؟ چه تعداد از شعرا، نویسندگان، هنرمندان ملیتهای غیر فارس با ارائه نمونه هایی از هنرهای آنها در رسانه ها، وب سایتها و نهادهای ما شناسانده میشوند؟ تا چه اندازه ما در زمینه باروری ارزشهای ملی آنها در نهادهای مدنی که به راه می اندازیم، اقدام میکنیم؟ تا چه اندازه در راه آزادی زندانیان سیاسی آنها صدایمان را بلند میکنیم؟» .
اوسته گؤروندوگو کیمی دنیز ایشچی روسیه کمونیست ایستعمارچیلاری 1920- 1990 اینجی ایله دک اوستلندیگی گؤرئو و وظیفه لری فارس سول مئاب ایستعمارچی تشکیلاتلارا یوکلمگه چالیشار. بئله لیکله ده فارس دیل و مدنیتی اساسیندا «اتحاد شوروی ایران» شعاری سسسیز سمیرسیز اورتایا قویولموش اولار. بو دا چؤللوکده بیر عوامفریبین بالیق توتماغا چالیشدیغینی و بعضیلرینی ده دعا ائتمک اوچون داغ باشینا یوللادیغینی خاطیرلاتمیش اولار. روسیه کمونیست ایستعمارچیلیق تئوریسینه اساسن روسیه چارلیغی یئرینه اوتورموش روسیه کمونیستلیک حاکیمیت سیستیمینده روس اولمایان میللتلرین میللی مسئله لری نین اورتایا آتیلماسی «ناسیونالیست کور» قلمه آلیندیغی کیمی فارس کمونیستلیک حاکیمیت سیستیمینده ده فارس اولمایانلارین میللی مسئله لری نین اورتایا آتیلماسی آشیری کؤر میللیتچیلیک»افراطی گران کور ملی» قلمه آلیناجاق گؤرونر. دئمک، ایران ممالیکی محروسه سینده کی میللیتلر مسئله سینی توتدوغو یوللاریندان آزدیرماق اوچون بو مسئله لرین حیاتا کئچیلمه سینی بیر خرمن وعده سی کیمی فارس سول مئاب تشکیلاتلارینا یوکلمک و خالق اجتماعیتینی خوشبخت اولاجاقلار دئیه قارا نوخود دالیسیجا فارس تشکیلاتلاریندا فارسلیق حاکیمیت سیستیمینی قوروماق اوچون سفربر ائتمک گرکلی گؤرونر دئیه تکلیف تکلیفین آرخاسیجا فارس ایستعمارچیلیق تشکیلاتلارینا باشلاریندا سازمان فداییان خلق ایران- فارس )اکثریت) تشکیلاتینا یوکلنمیش اولار. دنیز ایشچی گئنه ده یازیر:
» ما اگر «شاملو» ها داریم، در کنار آن » مختومقلی» ها، » هئمن» ها، » بولوت قارا چورلو» ها و هزاران شاعر، هنرمند، نویسنده و رزمندگان راه آزادی از این ملیتهای گوناگون داریم که باید با توجه به رنگارنگی آنها با افتخار همه آنهارا در آغوش فشرده و با تولورانس لازم به جامعه بشناسانیم. باید «پلورالیسم ملی»، بموازات «پلورالیسم سیاسی» فرهنگ رفتاری منشهای سیاسی ما را تحت الشعاع قرار بدهد. هنوز بیماری تحمیل فرهنگ «مونو کالچرال»، » مونو ریس» ، «مونو لینگوال»و غیره نه تنها تمام رسانه های ما را تحت پوشش خویش قرار داده ، بلکه از تار و پود وجود تک تک ماها بیرون نرفته است» .
دئمک، فارس تشکیلاتلاری بو آدی چکیلن میللتلرین (ملیتهای گوناگون) دیل و مدنیت مسئله لرینی میر حسین موسوی کیمی خرده فرهنگ دئیه بو دیللرده کئچمیشده یازیب یارادانلارین آدلارینی عزیزلمک ایله بو دیل و مدنیت صاحابلارینی فارسلیق مقوله سینده هضم و جذب ائتمک ایران ممالیکی محروسه سینده کی میللی مسئله لری دوزگون یولوندان آزدیرماق اوچون بیر چیخیش یولو ساییلار . گؤروندوگو فارس ایستعمارچیلیغینا اوس و عاغیل قویماداقدا فارس مدنیت راسیستلری تایسیز و میثالسیز ساییلارلار. دئمک، بو مسئله کئچمیشده تقی ارانی، احمد کسروی، حسین کاظمزاده (ایرانشهر)لر و منوچهر مرتضوی و جواد شئیخ الاسلامیلر واسیطه سی ایله فارس ایستعمارچیلیغی نین بئینینه قویولوردوسا، بوگون فارس سول مئاب تشکیلاتلارینا قوللوقچو اولموش دنیز ایشچی لر واسیطه سی ایله اینتئرنئت دونیاسیندا یاییلماغا و اجتماعیتی آلداتماغا یؤنلمیش بیر یؤنتم ساییلار.
قایناقلار:
[1] دنیز ایشچی، پلورالیسم سیاسی یا پدر سالاری ملی: http://www.kar-online.com/wp/?p=17731
[1] دنیز ایشچی، باخ اورادا.
[1] دنیز ایشچی، باخ اورادا.
[1] دنیز ایشچی؛ اورادا.
[1] دنیز ایشچی، اورادا.
[1] فارسلیق حاکیمیتینی دیندن آیری گؤرمک ایستگن کسیمی منظور اولموش (حزب توده و قالیقلاری، فداییچیلیق قالیقلاری، جبهه میللی (حزب پرگهر، حزب پان ایرانیست، حزب میللت، نهضت آزادی، جنبش ملسمان مبازر و شرکاء).
[1] دنیز ایشچی، اورادا.
[1] دنیز ایشچی، اورادا.
[1] دنیز ایشچی، سیاست مستقل ملی، یا پشتیبانی از ولایت فقیه در آذربایجان: http://solgunaz.com/Articles/Deniz_ishchi_35.htm
9.1 ایشیق سؤنمز، دنیز ایشچی ایمضاسی ایله «ایسته دی قاش قویا، ووردو گؤزون چیخارتدی! » باشلیغی ایله یازیلمیش یازییا باخیش: http://www.azadtribun.net/x19918.htm
9.2 ایشیق سؤنمز، دنیز ایشچی ایمضاسی ایله «خوروزون قویروغونا ایناناخ، یا ملّانین آند ایچمه سینه» آدلی یازیلمیش یازییا باخیش : http://www.azadtribun.net/x19942.htm
9.3 ایشیق سؤنمز، ایشیق سؤنمز دنیز ایشچی ایمضاسی ایله یازیلمیش «آلترناتیوها، پرینسیپها و هژمونیها » آدلی یازییا باخیش: http://www.azadtribun.net/x19997.htm
[1] دنیز ایشچی، اورادا.
[1] دنیز ایشچی، اورادا.
[1] محمدرضا شاه دا حاکیمیتدن اوزاقلاشماق یئرینه نخست وزیر دگیشمگه چالیشیردی. امیر عباس هویدانین یئرینه جمشید آموزگار، شریف امامی و شاهپور بختیارلاری گؤزه سوخماغا چالیشدیغینا باخمایاراق خالق اجتماعیتی «نه قم میخواهیم، نه کاشان! لعنت بر هر دوتاشان!» دئیه شاهی حاکیمیتدن ایستعفا وئرمگه زورلاییردی. نتیجه اعتیباری ایله فارس ایستعمارچیلاری باشقا بیر فارس بورقوسونو (پیچینی) خالق اجتماعتینه یئدیردیلر.
[1] دنیز ایشچی، اورادا.
[1] دنیز ایشچی، اورادا.
[1] دنیز ایشچی، اورادا.
[1] دنیز ایشچی، اورادا.
[1] ایشیق سؤنمز، اؤزلرینی یاشیل حرکت آدلاندیران فارسچی تمامیتچیلرین باشچیسی میرحسین موسوی نین میللت آنلاییشی اوزره باخیش: http://www.azadtribun.net/-249.htm
دانیشیق- 14 / آزربایجان دموکراسی اوجاغی نین گونتای گنجالپ لا اوزه ل سؤیله شی سی
آذربایجان دموکراسی اوجاغی : میللی حرکت نه زامانا قدر ایراندا اولوب-بیتنلر حاقیندا سوکوت ائدهجک ؟ میللی فعاللارین سوکوتو اونلاری توپلومون مرجع طیفی دوروموندان آییرماغا زمین یاراتمازمی ؟ ایراندا اولان باشقا حرکتلر ایله اینتیقادی بیر دیالوگون قورولماسی بیزیم میللی چیخارلاریمیز اوغروندا اولا بیلر یوخسا او حرکتلرین ایچینده اریمک تهلوکهسی وار ؟ و …. بونا بنزر باشقا سورولاریمیزین جاوابینی سیاسی آراشدیریجی سایین گونتای گنجالپ دان سوروشموشوق، سایغی دیر دوشونورلریمیزین امکداشلیغی ایله بو مباحیثهلرین گئنیشلنمهسی و بو مباحیثهلرین ایچیندن میللی منافعیمیز اوغروندا دوغرو بیر یول خریطهسینین ایپ اوجلارینین چیخماسینی آرزو ائدیریک.
اينديکي دورومدا نه ائتمه لي یيک؟
بعضن ايجتيماعي اولايلارين سورعتلي گليشمه سي اينسانلارين بيلينج دوزئييني اوسته له يير. ياراديليشي اعتيباري ايله اينسانين دويقوسالليغا قاپيلماسي اؤزونو دوشونجه لره بوراخماسيندان داها آساندیر. بو اوزدن ده تاريخ، دويقولارين اورونو، بيليم ايسه، داها چوخ دوشونجه نين اورونودور. بيليم و دويقوسالليق آراسيندا تارازليق ياراتماق گره کير، یعنی عاغیل و دویقو آراسیندا. مشخص اولاراق «نه ائتمه ميز گره کير؟» سوروسونا من بو شکيلده جاواب وئره بيلرم: بيز چاليشمالاريميزي دويقو پلانيندان دوشونجه پلانينا سؤوق ائتمه لي یيک. چونکو بيز تاريخ بويو فيکرن مغلوب اولموشوق. اينقيلاب ياراداجاق گوجوموز هر زامان اولموش، ايندي ده وار. لاکين ميللي دوشونجه زمينينده بيز اوزون زاماندان بري يئنيله- يئنيله گلميشيک. اساس آماجيميز بو يئنيلگه ني تاريخدن قالديرماق اولماليدير. بونون اوچون سياسي-ايجتيماعي اينقيلابا ايمکان يوخدورسا، مدنييتده اينقيلاب ائتمه لي یيک. بيزيم بو قونو اوزرينده درينجه چاليشماميز گره کير. فارسلارين پوزيسيونو ايله بيزيمکي عئيني دئييل. بيز آسيميلاسيونا محکوم ائديلميشيک. مدني اينقيلاب يولويلا بيريکديره جگيميز گوجو باشقا تور الده ائده بيلمريک. يعني بير نيته ليک يولوندا چابالاريميزي سوردورمه لي یيک. تلسمه يه گرک يوخدور، تاريخين سونو دا دئييلدير. ميللي دويقو و دوشونجه لريميزي توپلومون درين قاتلارينا داشيماليييق. بو دا اؤرنه یين ايراندا هانسيسا حرکته و گؤستريلره قاتيلماقلا گئرچکلشه بيلمز. فارسلار دئموکراسي يولوندا موباريزه آپاريرلارسا، بيز ميللي- دئموکراسي يولوندا موباريزه آپاريريريق. هر تورلو ايراندا دئموکراسي ساواشلارينا مورال دستک وئرمک بورجوموزدور، آنجاق بو اؤز کيمليگيميزی اونوداراق او حرکتين بير پارچاسي اولماق آنلاميندا اولماماليدير. اولايلاري موقاييسه يولو ايله داها ياخشي آنلايا بيلريک. چينده دئموکراسي يولوندا موباريزه گئدير. آنجاق دوغو تورکيستانين دردي باشقا. بونا رغمن باتيداکي دوغو تورکيستان ليدئرلري چينده کي دئموکراتيکلشمه حرکتينه قاتيلماسالار دا اونا تئوريده دستک وئرمکده ديرلر. سانيرام بيزده ده بونا بنزر پوزيسيون وار. ياشيل حرکتي دونيا دستکله مکده ايکن، بيزيم اونا «بونلار دا کئچميشده ايقتيداردا اولموشلار» کيمي باياغي سؤزلرله قارشي چيخماميز ائتيک دئييل، دونياداکي اؤزگورلوک دالغالاري نين اسينتيسي ايله اويوملو آچيقلاما دئييل. آنجاق بوتون اولانلارين اؤته سينده بيزيم تمل سورونلاريميز وار، اونا جاواب وئرمه ميز لازيمدير. دوشونن بير تورک توپلومو اولوشدورماميز لازيم. بونون اوچون ميللي آيدينلاما ائوره لري گره کير. بو، اولمادان بيز گئرچک تاريخي پوزيسيونوموزو الده ائده بيلمريک. منجه، بير چوخ سواللار دوشونجه زمينينده هله جاوابلانيب توپلومون قاتمانلارينا ياييملانماميشدير. دوشونجه دوزه ني دَييشمه ليدير، يوخسا هئچ بير دَييشيم اولماز. بيزيم آچيميزدان دا گئرچک اينقيلاب بودور. اوزون سورسه ده بيز چابالاريميزي بو يؤنده يوروتمه لي یيک. بير آز دا بيز صبيرلي اولاليم، باشقالاري اينقيلاب ائتسينلر. تلسمه يه گرک يوخدور و گنجلريميزي بو جاناوار رئژيمه يئم ائتمه مه لي یيک. دونيا و اورتا دوغوداکي اولايلار بو رئژيمله حسابلاشاجاق. اوزون سورمز. بيز آنا آماجيميزين پئشينده اولماليييق. ميللي کادرلاشما، ميللي ايراده، ميللي هوقوق، ميللي اوردو، ميللي کيمليک. بيزيم آنا سورونلاريميز بودور. بونلارين سياسي، مدني، هوقوقي و تاريخي ادبيياتيني هله اولوشدورماميشيق. بيز هله اکينله مشغول اولماليييق. بيزيم بيچينيميز بير آز زامان آلاجاق. زامان هر شئيين چؤزوجوسودور. يئتر کي، بو زامانين ايچيني تورکچه دوشونجه لرله دولدورا بيله ليم. بيز ميللي حرکتين دوشونجه سيني، ائتيگيني و ائستئتيگيني اولوشدورماقلا گؤرولي یيک.
ايرانداکي ايچ چکيشمه هارا گئدير؟
بير چوخ فيلوسوفلارين اورتايا قويدوغو ديالئکتيک ائوريم سورجي ايران شرطلري اوچون ده اويقولانماقدادير. هر حاکيم تئز اؤز ايچيندن آنتيتئزيني يئتيشديرر. بئله اولمازسا، ائوريم اولماز. ايران اينقيلابي دا اؤز آنتيتئزيني يئتيشديرميشدير. هئچ بير موخاليفت ايراندا ياشيللار کيمي بو مؤحتشم حرکتي يارادا بيلمزدي. چونکو اونلارين هئچ بيري نين خالق ايچينده نوفوذو يوخدور. ياشيل حرکت ايلک باشلانقيجيندا ياسال بير حرکت ايدي. باخ، آنتيتئزلر بو شکيلده ياسال اولاراق اورتايا چيخار، سونرا ياسالارا سيغماز، يئني آناياسا ايستر. ياسال اولدوغو اوچون دَييشيمدن يانا اولان، ديني ايستيبداددان بئزميش اولان توپلوم چوخ گوجلو شکيلده قاتيلدي. چونکو ايلک گونلرده اؤلدورمه يوخ ايدي. تبليغات ايدي. سئچيمه حيله قاريشديقدان سونرا دا توپلومون قاتيليمي چوخ مؤحتشم ايدي. چونکو ياسال حرکت ايدي. یا دا توپلوم یاسال اولدوغونو سانیردی. اؤلدورمه لر، سالديريلار توپلومو قورخوتدو. قاتيليملار آز اولسا دا داوام ائتدي. آنجاق هر باسقي اؤزونه اويقون تپکي اولوشدورار. ياشيل حرکت ياسا ديشيليغينا ايته له ندي. ليدئرلري توتوقلانديقدان سونرا تامامن بو ساواش ياسالارا قارشي دؤنوشدو. ايندي آرتيق آناياسانين اويقولانماسي يولوندا دئييل، آناياسانين دَييشمه سي يولوندا ساواش گئدير. اوزون ايللر بويونجا اؤلکه نين سرمايه سيني اله کئچيرميش بو رئژيم اؤلر، آناياسانين دَييشيمينه گئتمز. دونيا کامواويو رئژيمه قارشي دؤنوشموش بو ساواشا دستک وئرير. بو اوزدن ده آرتيق بؤيوک اوچوروملار موخاليفت و رئژيم آراسيندا اورتايا چيخميش. بؤيوک آيت اللاهلار دا ليدئرلرين توتوقلانماسينا تپکي گؤستريرلر. بو گليشمه لر رئژيمه قارشي ساواشي داها دا تشويق ائتمکده دير. آنجاق دَييشيمين چوخ قانلي و سانجيلي، هم ده اوزون وعده لي اولماسي سؤز قونوسو اولا بيلر. اؤنملي اولان توپلومدا رئژيمين 32 ايلليک قورخو دوزَنينه قارشي اعتيراض جسارتي نين يارانماسيدير.
بيز نه زامانا قدر سوکوت ائده جه یيک؟
سوکوت ائتمه ميشيک. گوجلو دوشونجه ايشلري ايله اوغراشان اينسانلاريميز وار. هم داخيلده، هم ده خاريجده. يانليش اورتاملاردا چتينليکله بيريکديرديگيميز ميللي ائنئرژيميزي سوکوتو پوزماق آدي ايله هدر وئرمک دوغرو اولماز. ظاهيرن سس سيزليک اولاراق گؤرنن بو سوکوتوموزون پوزولماسيني زامان اؤزو بللي ائده جک. بيز ايراندا دئموکراسي يولوندا گئدن ساواشلارا آچيقجا آچيقلامالاريميزدا دستک وئرمه لي یيک منجه. بونون ياني سيرا بللي زامان اوچون حاضيرلانماليييق. ياخين گله جکده ده بؤيوک دَييشيملر اولا بيلر. خامنه ایي اؤله بيلر. باشقا اولايلار دا اولا بيلر. بئله اولور گئنلده. ائله بير آن گلير کي، ديکتاتور رئژيملر آرتيق خيابانلارداکي گؤستريلره گول له آتا بيلمير. موزاکيره يه باشلايير. هر زامان بئله اولموش، ايراندا دا بئله اولاجاغي بکله نير. باخ، بو زامان بيزيم سوکوتوموزون ايچيندن بؤيوک سسلر چيخاجاق. بيز بو گونه حاضير اولماليييق. گونئي آذربايجاندا و ايرانين گئنه لينده مؤحتشم تورکلوک حرکتي باشلامالي و ايرانين دَييشيک حربي يئرلرينده گؤرَولي اولان تورکلري ميللي حرکتين يانيندا و اؤنونده آپاريجي گوج کيمي گؤرمه لي یيک. بئله اولمازسا، باتي آذربايجاندا ميلتيميزين اوزَرينه سويقيريم اويقولانا بيلر. ميلتيميزي قوروماقلا موکللفيک. آنجاق او زامان هانسي سياسي اؤنجه ليکلرله چيخيش ائده جگيميز قونوسوندا بير سؤز دئيه بيلمرم. بونو او زامانکي پوزيسيونلار بللي ائدر.
بيزيم عمل ائتمه ميز اوچون هانسي شرطلرين اولماسي گره کير؟
بيرينجي، توپلوموموزدا گئنيش تورکلوک بيلينجي اولوشماليدير. بو اولمازسا، اولماز. ايکينجي، توپلوموموزدا تورک کيمليگي و تورک ديلي اوداکلی (مرکزلي) چاغداشلاشما سورجي باشلاماليدير. اوچونجو، بيزيم باشقالاري ايله تاريخي ايستکلريميزين سينيرلاري بليرلنمه ليدير. نييت بيزيم حرکتين اونتولوژيسيني اولوشدورار. توپلوملار تاريخلرينه، طبيعتلرينه گؤره ميلتلشمزلر، نييتلرينه گؤره ميلتلشرلر. آتا سؤزوموز دئيير: «نييت هارا منزيل اورا.» نييتيميزين يازيسي، صنعتي، ائتيگي و ائستئتيگي آچيقجا گؤز اؤنونده اولماليدير. بؤيله اولدوغوندا عمل اوچون، يالنيزجا هله صينفي کيمليگي بللي اولمايان گنجلر آکتيو اولمازلار، بوتون صينيفلر، اؤزلليکله اورتا صينيف ده بو حرکته قاتيلار. 2006-جي ايلده گنجلريميز شهيد اولدو. بو موباريزه يه بازار دستک وئرمه دي. اعتيصابلار اولمالي ايدي. ندن بئله اولمادي؟ چونکو اونو دا زامان يئتيشديره جک. بيزيم موباريزه يه بوتون طبقه لر قاتيلمالدير. بونلار زامانلا اولوشاجاق و بيزيم عمل مئيدانيميز او زامان داها دا گئنيشله يه جک.
بعضي آيدينلاريميز ايراندا اولان باشقا حرکتلر ايله تنقيدي دييالوغون قورولماسيندان ياناديرلار. بونون بيزيم ميللي چيخارلاريميز اوغروندا اولا بيله جگيني دوشونورلر. سيزجه بؤيله دير، يوخسا او حرکتلرين ايچينده اريمک تهلوکه سيمي وار؟
بو حرکتلرين ايچينده اريمه تهلوکه سي دئيه بير شئي يوخدور. اگر بو حرکت هانسيسا بير حرکتين ايچينده ارييه جک درجه ده ضعيفديرسه، او زامان اونا گووَنمک ده اولماز. نييه اريسين کي؟ ارييه جک اولان بير حرکتين گله جگينه گووَنمک اولماز کي. ايراندا بعضي دَييشيملر اولاجاق کي، بيز اونلارلا ايشبيرليگي ائتمک زوروندا اولاجاغيق. بيز بو اؤلکه ده ياشاييريق، بو اؤلکه نين گئرچکلري نين ديشينا چيخا بيلمريک. ياشيل حرکتله ايشبيرليگي ائده ليم دئينلر ده هاقليديرلار. بورادا هاقسيز اولان يوخدور. اؤنملي اولان اولايا هانسي باخيش آچيسيندان باخماقدير. يعني ياشيل حرکته قاتيليمدان نييت ندير، او، گؤز اؤنونده بولونماليدير. ياشيل حرکت ايراندا ياشايان بوتون ميلتلرين يارارينادير. باشدا دا بيزيم ياراريميزادير. چونکو موسوي تورکدور. بيز سوي اولاراق تورک اولان هر کسين تورکلويه يارارلي اولا بيله جگينه اينانماليييق. يوخسا 30 ميليون تورک حاققيندان دانيشا بيلمريک. 30 ميليون تورک دئديگيميز وارليغين 10 ميليونو بلکه موسوي کيميدير. بيز فردلرله ايلگيلنمه مه لي یيک سيستئمله ايلگيلنممه لي یيک. يعني اؤرنه یين موسويني ده تورکلوگوندن اوزاقلاشديرميش اولان بير دوزن وار. بو دوزن بيزيم دوشمنيميزدير، موسوي کيمي شخصييتلر دئييل. آيريجا، بو گون موسوي دونيادا دئموکراسيدن يانا اولان بير ليدئر کيمي تانينميش و اونون تورک اولماسي دا بو آچيدان تورکلر اوچون بير مزييتدير. بير شکيلده بيز ياشيل حرکتين ديشيندا دئييليک. ليدئرليگينده یيک. تورک اينساني اولاراق بو حرکتين باشينداييق. آنجاق مودئرن تورک ايستکلري اولاراق حرکتين ديشينداييق. بونو دا اله کئچيرمه نين يؤنته ملري اوزرينده دوشونمکده يارار وار. موسوی اؤزبه اؤز تورکدور. اونون دونیا گؤروشو دارتیشیلا بیرلر. میللییتی تورکدور. میللییتی اینسانا وئرن دوغادیر، اونو دَییشدیرمک اولماز. دَییشیمی، آسیمیلاسیون یولویلا اولور.
بيرلشديرجي عاميللر ندير؟
بيزيم اساس بيرلشديريجي عاميليميز اورتادا يوخدور نه يازيق کي. چونکو بيرلشديريجي عاميل، دوشونجه لر دئييل، اورتاق بير اينانجدير. دوشونجه پروفئسسيونال بير ايشدير. بيري آز بيلر، بيري چوخ. آنجاق توپلومو بير مرکزده بوتونلشديرن اورتاق بير اينانجدير. بو گونه قدر ده بيزيم فارسلارين قارشيسيندا يئنيليشيميزين سببي بودور. مثلن دوغو تورکيستاندا بيرلشديريجي بير اينانج عاميلي وار. توپلومون آسيميلاسيونونو اؤنله يير. منجه دوغو تورکيستاندا آسيميلاسيون يوخدور، کولونيزاسيون وار. آنجاق ايراندا تورکلرين آسيميلاسيونو سؤز قونوسودور. چونکو اويقورلارين اينانج فرقليليگي اونلارين قورويوجوسو و بيزيم فارسلارلا ايناج اؤزدئشليگيميز بيزيم اريديجيميزدير. بونون اوزَرينده بؤيوک دين موتفککيرلري دوشونمه ليدير. بو، بيزيم تاريخي سورونوموزدور، اساس سورونوموزدور. تورک— ايسلام اینانجی اولوشماليدير. بونون اسکيلردن اؤرنکلري واردير. آنجاق پهلويلر، اؤزلليکله ايسلام رئژيمي چوخ گوجلو بيچيمده تورکلرين اؤزگورلوکچو ايسلام آلقيلاييشلاريني محو ائتديلر. بونو جانلانديرمانين بير يولو اولمالي. بير مدنييتين اورتا ديرگيني تشکيل ائدن اينانجدير. بير توپلوم اينانجيني ايتيرديگينده، باشقا ميلتلرين ايچينده اريمه سي آسانلاشار. بيزيم اينانجيميزي فارسلار چالميشلار. بونو اونارماميز لازيمدير. تورک کيمليگي آنادولودا اولدوغو کيمي ايراندا دا تورکلرين اينانج دوزئيينه يوکسلمه ليدير. آتاتورکون ان بؤيوک باشاريسي تورک کيمليگيني توپلومون تاريخي اينانجي ايله اؤزدئشلشديرمه سي اولموشدور. بيز بو کيمي بؤيوک ايشلرله اوغراشماليييق. بو دا سوکوت آنلاميندا دئييل، تاريخين درينليگيني ائتکيله يه جک ايشلر گؤرمک آنلاميندادير.
پرگار بیبیسی و طواف کعبۀ نژادپرستی
ابوذر آذران
بی بی سی فارسی هم به جمع راویان جکهای توهینآمیز به ملت ترک پیوست. دیشب در روز جهانی زبان مادری، بهجای پرداخت به این مساله مهم، دو تا دلقک به برنامه مثلا تئوریک پرگار دعوت کرد و هر دو، علاوه بر اینکه جک گفتن به اقوام را عادی و مثبت ارزیابی کردند، با پلشتی تمام، خود نیز به بازگویی جک های توهین آمیز کوچه و بازاری درباره ترکان ایران پرداختند: «یه ترکه … »
مجری پرگار که همیشه سعی دارد در برنامه اش به کسی توهین نشود، زمانی که آقایون به ترک ها توهین کردند، سکوت کرد. اگر هادی خرسندی نمی خواهد با جک هایش به اعتقادات مذهبی مادربزرگش توهین کند، چطور به خوداجازه می دهد هویت و فرهنگ و زبان سی میلیون ترک زبان ایرانی را مسخره کند؟ چطور میتوان به این فاجعه نژادپرستانه خندید و مثل آب خوردن از کنارش گذشت؟
آقای خرسندی، تو که احتمالا نژادپرست نیستی، آیا می دانی توهین به ترک ها، نژادپرستی تمام عیار است؟ آقای اسپراکمن، اگر مواظب هستی که هولوکاست سوژه طنز نشود، چگونه ترکها را سوژه مسخره می کنی و اصلا هم شک نداری که کار نژادپرستانه ای کرده ای؟ آقای پل اسپراکمن، اگر هیتلر چند هزار بهودی را در کوره های آدم سوزی سوزاند، شما هیتلرهای مدرنی هستید که چندین میلیون ترک را به مسلخ ژنوساید عظیم فرهنگی برده اید.
آقای داریوش کریمی، آیا می توانی در برنامهات، توهین علنی به کوروش و داریوش و آریانیسم را تحمل کنی؟ آیا بر اهانت به نژآد آرایایی ات، اعتراض نمی کنی؟ آیا به نظر تو، توهین به مادرت ایراد ندارد؟ توهین به زبان مادری و هویت اجدادی من، یعنی توهین به مادر من. این را که باید بفهمی. در اول صفحه فیس بوک پرگار، نوشته ای؛ نطرات نباید توهین آمیز باشند. من می گویم برادر من، تو با برنامه توهینآمیزت، نفرت کاشتی و توهین پراکندی.
خرسندی و پل اسپراکمن اعتقاد درستی دارند که طنز تنها برای خنداندن نیست بلکه حاوی پیامهای اجتماعی و سیاسی است. آقایان، وقتی ترک ها را در میلیون ها جک، «خر» معرفی می کنید، به نظر شما سوای توهین به یک ملت، چه پیامی به بافت اجتماعی ایران میدهید؟ پیام این طنزها جز این است که ترکها خرند و خرها پست ترین و حقیرترین آفریده هستی هستند که تنها باید به زور بازو کار کنند و هرگز نباید پای بر رده آدمیان بگذارند؟ همین طنزها، ترک ها را ترور شخصیت کرده و آنها را به شهروندی درجه دو بدل کرده است.
طنز ایرانی چه نوع طنزی است؟ من می گویم: طنزی ویرانگر. طنزی که مجاهدت های علمی، سیاسی، اقتصادی یک ملت را در لایه ای ظخیم از توهین پنهان می کند و بهجای تقدیر از آنان، ترک ها را خر معرفی کند. طنز ایرانی، ابزاری است در دست پان آریانیسم برای ژنوساید فرهنگی و پاکسازی قومی. این طنز میخواهد نژادی را فره و برتر جلوه کند و نزادی دیگر را حقیر و خر.
فاجعه اینجا است که می گویند؛ ما برای اصفهانی ها هم جک می گوییم برای رشتی ها نیز. اما خود می دانند که میان این و آن چه تفاوت عمیقی وجود دارد. طنز برای اصفهانی و رشتی، طنزی دروننژادی، اجتماعی و غیرنژادی است ولی طنز برای ترک ها؛ سیاسی و نژادپرستانه است. طنازان برای تمام هویت ترکی جک می گویند نه برای شهرهای آزربایجان. اگر مثلا برای کسی به صرف تبریزی بودن جک می ساختند تلقی نژادی برداشت نمی شد، اما وقتی برای کلیت ترک ها جک می سازند و در همه حال، آنان را خر و کودن و نفهم معرفی می کنند، این ضدنژادی است. آیا برای کلیت قوم فارس اینچنین توهین های روا می رود؟ آیا طنزهای این طنازان، قوم فارس را به صفت خاصی آراسته اند جز به برتری و نیکویی؟
فاجعه بارتر اینکه پل اسپراکمن می گوید این جک ها در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم رواج دارد اول اینکه مگر اروپا و آمریکا الگوی طنز و فرهنگ ماست؟ ثانیا، آیا در اروپا و آمریکا، یک ملت همه تاریخ ملتی دیگر را نادیده می گیرد و در کوچه و بازار و دانشگاه و رسانه او را همواره خر معرفی می کند؟ آیا این توهین بی حد و مرز و هرجایی و هرزمانی، در این سطح در اروپا هم جریان دارد؟
پل اسپراکمن در جایی می گوید طنز اما نباید شبهه نژادپرستی داشته باشد. مثلا نباید هولوکاست را سوژه جک کرد. پس جک مرزهایی دارد آقای خرسندی. یکی از این مرزها همین نژادپرستی است یکی بگوید خر خطابکردن یک ملت در این وسعت، نژادپرستی نیست؟ آیا نژادپرستی شاخ و دم دارد؟
آقای خرسندی، گفتی اینهمه جک قومی آمده و رفته و هیچ اتفاقی نیافتاده. متاسفم که از تاریخ ایران هیچ خبر نداری. مگر فاجعه خرداد 85 را در آزربایجان ندیدی؟ آیا فکر می کنی برای سوسک خطاب کردن یک ملت، خندید یا گریست؟ آقای خرسندی، اگر سالها اعتراض ملی آزربایجانی ها به این جک های نژادپرستانه را نمیبینی حداقل دل من را ببین. ده سال است هر روز در پایتخت پان آریانیسم، هرجا که نژاد برتر کم آورده، خر خطابم کرده و طردم کرده است.
آقای خرسندی، تو مواظب روح معنوی مادربزرگت هستی که مبادا چینی نازک باورهایش ترک بخورد و ناراحت شود، چرا نگران دل من نیستی؟ تو که اخلاقگرایی، تو که انساندوستی. ببین، وقتی در حضور من جک ترکی می گوید، اشکهایم سرازیر می شود و دلم می لرزد. تنها من نیستم میلیون ها ترک همزبان من نیز چنین اند. اگر در فلسفه شما، جک قومی اشکالی ندارد، حتما در جهانبینی شما، رنجاندن دیگران، غیراخلاقی است ببین تو با جکهای توهینآمیزت، با من و همزبانان من چه میکنی؟
آقای خرسندی، طنزهای تو حتما هم باید سوژهایت را برنجاند اما شرط دارد کسانی باید از جک های تو برنجند که دشمن ملتاند و ظلم کردهاند و تو باید بهعنوان نماینده یک ملت، آنها را با طنزت خوار کنی، بگذار آنان برنجند و عصبانی شوند اما آیا من هم؟ من چرا؟ من آیا بخاطر ترک بودنم گناهی مرتکب شده ام و ظلمی کرده ام؟ چرا باید هر روز دلم خون شود از بس که خر خطاب میشوم؟
آقای پل اسپراکمن، من روند جریان ضدنژادپرستی سیاهپوست های آمریکا را پی گرفته و مطالعه کردهام، میخواهم حسی را به شما منتقل کنم. وضعیت ترک های ایران در برابر رفتارهای نژادپرستانه نژاد فارس، بی شباهت به وضعیت اسفبار سیاهان در برابر سفیدها نیست. ما مسخره می شویم طرد می شویم حق آموزش زبان خود را نداریم مدام بخاطر لهجهمان نحقیر می شویم. هماره انکار می شویم. آنها کاکاسیاه خطاب می شدند مارا خر خطاب می کنند. نژاد آنگلاساکسون حقیقت را پذیرفت و از نژادپرستی اعلام برائت کرد و سیاهان را حتی بر تخت ریاست جمهوری نشاند اما ما ترکان ایران، نه تنها از اوج شکوه به زیر کشیده شدیم بلکه حتی آموزش زبان مادریمان نیز، حقی است که به رویا پیوسته است.
این طنز نیست آقای اسپراکمن، این تاریخ درد است. خروجی این تاریخ، سقوط ملتی است که نخستین مشروطۀ خاورمیانه آفرید. دوستانم و کسانم، برای رهایی از توهین و خر خطاب نگرفتن، ترک بودن خود را انکار میکنند. این طنز نیست ابزاری است برای الیناسیون فرهنگی یک ملت. وقتی کودک دبستانی را ترک خر خطاب می کنند او از پدر و پدربزرگ و جد و آبادش متنفر می شود و پیش از هر چیزی، سعی می کند که دیگر ترک نباشد. من عمق فاجعه را زمانی فهمیدم که وارد دانشگاه تهران شدم هیچ یادم نمیرود که در نخسیتن کلاس درس، همینکه دهان من باز شد، کلاس منفجر شد استاد گفت: نخندید از پست کوه آمده است زبان آدمیزاد بلد نیست هنوز بدوی است… .
» ترک خر» واژه غریبی نیست در ایران. همگان، همه جا و هرزمان، این واژه را می شنوند. گویندگان آنها همه فارساند و البته اندکی هم ترک. اینکه چرا بخشی از ترک ها به بازگویی این طنزهای توهین آمیز رومی آورند در مرحله اول نشانگر وسعت رواج آن است و در مرحله دوم بیانگر حکایتی تلخ. وقتی مدام توهین میشنوی و نمیتوانی جلوی توپخانه را بگیری، تنها یک راه برای رهایی از این جهنم داری، خودت هم پشت تیربار بنشینی تا با پذیرفتن هویتی دیگر، در امان بمانی.
» یه ترکه » روایت هماره قوم فارس است، روایتی که از قامت طنز هم فرارفته و وارد ادبیات جدی و تریبونهای رسمی هم شده است. این توهینها در قامت طنز هم بسیار تلخ و نژادپرستانه است، اما وقتی مدام در صداوسیما، رسانههای چپ و راست، کلاسهای درسی دانشگاهی، گعدههای آخوندی، نشستهای سیاسی و فرهنگی و …. بازگویی میشود، فاجعه را از سطح طنز توهینآمیز به اراده آگاهانه سوق میدهد. » یه ترکه» تنها در زبان خرسندی و اسپراکمن نمی چرخد، ورد زبان روحانیون عالیرتبه ایران است و سرواژۀ زبان آزادیخواهان و فرهنگیان و هنرمندان و … .
یکسانسازی هویت ایرانی و پروژه «ایران=پرشیا» پروژه نفرت و اهانت است، پروژه ای در چند جبهه: جبهه اول رواج وسیح جک ترکی و خر خواندن ترکان و رنجاندن و فراری دادن آنان از زبان و فرهنگ اجدادیشان و در جبهه دوم تحریف هویت و تاریخ و آذریخواندن. این پروژه شیطانی بسیار حرفهای طراحی شده است. وقتی از سیلاب توهینآمیز «ترک خر» فرار میکنی، باید راهی منطقی برای گریز بیابی. فاز دوم پروژه در کمین است تا این انسان رنجیده را بقاپد. توهین و انکار تنها جبهههای پروژه نفرت نیستند. ارعاب، منع آموزش زبان مادری، کتابسوزی، قتلعام، کشتار زنجیرهای روشنفکران و … دیگر جبهههای این پروژه است.
توهین به زبان آزربایجان و هویت ملت ترک، مرض فارسها است. آنانکه اعتقاد دارند جکهای ترکی، کار استعمار است و دامن میهندوستان بافرهنگ، پاک است، کوتاهنگاهی به نوشتهها و گرایشهای بزرگان فرهنگ صد سال اخیز بیاندازند و ببینند که بزرگانشان چه گلهایی کاشتهاند.
امید داشتیم با برآمدن گفتمان حقوق بشر، دموکراسی خواهی و ضد نژادپرستی، هژمونی « ترک خر و آریای فره » از بین برود؛ اما، با کمال تاسف شاهدیم که دقیقا در روز جهانی زبان مادری و در اوج دموکراسیخواهی ملت ایران، بی بی سی که خود را تریبون همه انسانها و همه آزادیخواهان می داند، برنامه ای را روی آنتن می فرستد که در آن علاوه بر عادی جلوه دادن توهین به ملت آزربایجان و تبرئه نژادپرستان، بهصورت علنی و مکرر به ترکها توهین میشود.
در حیرتی عمیق و رنجآور فرو میروی وقتی می بینی کسانی که ردای انساندوستی و دموکراسیخواهی بر تن کردهاند، در گفتار و کردار، همه اصول اخلاقی دموکراسی را زیر پا می گذارند. مگر می شود دمکراسی خواه بود و به حقوق بشر اعتقاد داشت و آزادی را پاس داشت و ادعای اخلاق داشت؛ اما، نژادپرست بود و ملتی را خر خطاب کرد؟
مطالب مرتبط:
دموکراسیخواهی با طعم نژادپرستی / به مناسبت روز جهانی زبان مادری
عاریف کسکین-دن گونوموز ایله باغلی دورد اؤنملی یازی
نه زامانا قدر سکوت ائده جه ییک؟
بیزیمله نیه دوشمنلیک ائدیرلر؟
مرکزیتچی گوچلر نه قدر دموکراتلار؟
هر میللی فعالین بیرینجی وظیفهسی ندیر؟
یاشیل حرکاتییلا عینی صفده اولماغیمیز ایمکانسیزلاشدیغی اوچون یئنی صحیفهیه کئچملیگیک. دورودوغوموز یئرده آددیملاریمیزی سایماقدان وازکئچملیگیک ایندی. بیزیم اوچون ایرانداکی مسئلهلر یاشیل حرکاتینی آشیب. یئنی صحیفه آچیلماق اوزره. ایران رژیمینین اؤمرونون اوزونلوغو و قیسالیغی گوندمده. بیزیم اساسی مسئله و سوالیمیز “ ایران رژیمی نه زامان قدر دوام ائده بیلر” سورونسالی/پروبلماتیگی و بو ایستیقامتده” بیز نئیلمه لیگیک” مسئلهسی اولمالیدیر.
عاریف کسکین-دن گونوموز ایله باغلی اوچ اؤنملی یازی
نه زامانا قدر سکوت ائده جه ییک؟
گونئی آزربایجان میللی حرکاتینین یاشیل حرکاتی و ایران اژیمی آراسینداکی چاتیشمایا/توققوشمایا یؤنهلیک مؤوقعیی هم سئویندیریجی هم ده نیگران-ائدیجیدیر. سئویندیریجی یانی بودور کی، میللی حرکاتیمیز اؤز ایلکه/اوصول و دوغرو دوروشوندا ایصرار ائدیر. بوتون یالتاقلیق و حده-قورخولارا بویون ایمیر. اؤز بیلدیگی و ایناندیغی دوغرو یولدا گئدیر. نیگران-ائدیجی طرف بودور کی میللی حرکاتیمیز بو مسئلهیه تک آلترناتیفلی/سئچنکلی یاناشیر. میللی حرکاتیمیز بو مسئلهیه “یاشیل حرکاتینا قاتیلیب-قاتیلماما” ایکیلمی ایله باخیر. بو ایکیلمی آشاجاق و اؤز حرکات و مانورا قابیلیتینی آرتیرارجاق آلترناتیفلرین آختاریشیندا دئییل. بو چرچوهده نیگران-ائدیجی ایکینجی مسئله ده اودور کی، میللی حرکاتیمیز یاشیل حرکاتینی جدییه آلمیر. 2009-داکی حالت-ی روحییه ایله مسئلهیه باخیر. “2009-دا نتیجه آلابیلمدیگی اوچون بوگونده آلابیلمز” فیکیرلر سسلندیریلیر.
بو باخیش آچیسی ایندی خطالیدیر. چونکی ایندیکی مرحلهده هم ایران ایچیندکی شرطلر دئییشمیش هم رگیوندا/منطقهده و هم ده دونیادا شرطلر فرقل اولموشدور. یاشیل حرکاتی و ایران رژیمی آراسینداکی چکیشمه قیسا سورهلی و آسانلیقلا حل اولونجاق مسئله اولماقدان چیخمیش و رژیمین ایچ ترازلیغینی پوزموشدور. مسئله ائله جدیدیر کی ایندی هم ایرانین اؤز ایچینده هم ده دونیادا ایسلام جومهوریتینین دئوریلمسی/سرنیگونیسی مباحیثه ائدیلیر. حال-حاضیرداکی شرایطده گونئی آذربایجان میللی حرکاتی “یاشیل حرکاتینا قاتیلیب-قاتیلماما” ایکیلنمینی بیر طرفه آتمالیدیر. بو مباحیسهلر بیزی ایچیندن چیخیلماسی چتین اولان بیری مدار-ی بسته(قیسا دؤنگو) ایچینه سوخور. بو مباحیثهلر بیزیم اؤز میللی ایستراتژیمیزی گلیشدیرمهیه مانع اولار. منه گؤره بو مباحیثهلرین دؤورو بیتیب آرتیق. چونکی آرتیق بیزیم یاشیل حرکاتییلا عینی صفده اولماغیمیز ایمکانسیزلاشیب.
یاشیل حرکاتییلا عینی صفده اولماغیمیز ایمکانسیزلاشدیغی اوچون یئنی صحیفهیه کئچملیگیک. دورودوغوموز یئرده آددیملاریمیزی سایماقدان وازکئچملیگیک ایندی. بیزیم اوچون ایرانداکی مسئلهلر یاشیل حرکاتینی آشیب. یئنی صحیفه آچیلماق اوزره. ایران رژیمینین اؤمرونون اوزونلوغو و قیسالیغی گوندمده. بیزیم اساسی مسئله و سوالیمیز “ ایران رژیمی نه زامان قدر دوام ائده بیلر” سورونسالی/پروبلماتیگی و بو ایستیقامتده” بیز نئیلمه لیگیک” مسئلهسی اولمالیدیر.
ایندیکی شرایطده بیر-نئچه آددیم ایلرله مه لیگیک. اساسی ایستراتژیلریمیزی گلیشدیرمهیه باشالامیالیییق. حاضرلیقسیز یاخالانماق ایستمیریکسه و آزربایجانداکی حادثهلر بیزیم الیمیزدن و کونترولوموزدن چیخماسینی ایستمیریکسه یعنی دؤنم اوچون ایستراتژیلریمی گلیشدیرملیگیک.
بیز، 2009-دان بری اؤنه سوردوگوموز “اوچونجو جبهه” مدلینی مباحیثهیه آچمالیییق. اوچونجو جبههنین آچیلماسینا فیکری و عاطیفی/دویغوسال اولاراق اؤزوموزو حاضیرلامالیییق. اوچونجی جبهه مودهلینین دارتیشیلما زامانی گلیب. “نه زامانا قدر سوکوت ائلیه جه ییک”، “اوچونجو جبههنین آچیلما زامانی گلیب-چاتیب یا یوخ” و “ اوچونجو جبهه آچیلیرسا نلر اولابیلر” و بنزری سوللارین جوابلانماسی زامانی گلیب چاتیبدیر.
———————————————————————————————-
بیزیمله نیه دوشمنلیک ائدیرلر؟
گونئی آذربایجان میللی حرکاتی ایراندا فعالیت ائدن مرکزیتچی بوتون گروپلار، تشکیلاتلار، شخصیتلر و آخیملار طرفیندن قبول ائدیلمیر. میللی حرکاتیمیزی نه لیبراللار قبول ائدیر نه ده مارکسیستلر. نه ایسلامجیلار قبول ائدیر نه لائیکلر. نه جومهوریتچیلر قبول ائدیر نه شاهچیلار. نه حاکیمیت قبول ائدیر نه ده موخالیفت. اونلارا گؤره میللی حرکاتین اصالتی یوخدور. کؤکسوز، منحریف، شیشیردیلمیش و سوسیال بازاسی اولمایان مارژینال آخیمدیر. اوستهلیک تورکییه و قوزئی آذربایجانین ماشالاری ساییلیرلار. اونلارا گؤره ایران رژیمی اؤز موخالیفتینی پارچالماق اوچون میللی حرکاتی یاراتمیش و دستکلمکدهدیر.
بیزیمله نیه دوشمنلیک ائدیرلر؟
میللی حرکاتین منفی ایماژین طبیعی و نورمال دئییل. بو ایماژین یارانماسیندا چئشیدلی فاکتؤرلرین دخالتی وار. بو منفی ایماژین یارانماسیندا میللی حرکاتیمیزین اؤزونون ده اؤنملی رولو اولدوغونو سؤیلیه بیلریک. چونکی بیزیم مرکزیتچی گوچلره باخیشیمیز هر آزامان آغ-قارا منطیقی ایله اولوبدور. “اونلارا نه ائدرسک دئییشمزلر” دئمیشیک. اؤزوموزو اونلاردان ائله آییرمیشیق کی اونلارلا دانیشماغی و موزاکره ائتمه یی میللی ایلکهلرین پوزولماسی اولاراق گؤروروک اؤزوموز و اونلارین آراسینا بؤیوک دووار هؤرموشوک. ائله کی ایندی بیزه قارشی بلوک شکیلده قارشی جبههده دوروبلار.
بو مسئله ده بیزیم خطالاریمیز اولسا دا بو ایشین تعیین ائدیجی عاملی بیزلر دئییلیک. گونئی آذربایجان میللی حرکاتینین قارشیلاشدیغی بو پروبلئم، اصلینده فارس میللیتچیلیگینین تورکلوگه قارشی آچتیغی ساواشین فرقلی شکیلده تظاهرودور. ایرانداکی سیاسی جریانلارین ایدولوژیک تمایوللرینین فرقلیلیینه باخمایاراق هامیسی فارس میللیتچیلیگینین انتلکتول شرایطینده یئتیشیرلر. فارس میللیتچیلیگینین تمل وارساییملارینی بدیهیات کیمین قبول ائدیب اونلاری سورغولاماق احتیاجی حیسس ائتمهدن اؤز ایدولوژیک دوروشلارینی شکیللندیریرلر. فارس میللیتچیلیگی بوتون فرقلی ایدولوژیلرین تمل ایسکلتینی تشکیل ائدیر. ایرانین پروبلئمی آچیق شکیلده “ من میللیتچییم” دین گروپلار دئییل. چونکی فارس میللیتچیلیگی ایندی اؤرتوک/پنهانی شکیلده اؤز وارلیغیمی سوردورور.
فارس میللیتچیلرینین بوتون چالیشمالارینین آچیق ویا گیزلی هدفی، آذربایجانی تورکلوکدن آیریشدیراراق اونو آذری تئوریسی چرچوهسینده ایرانلیلیق ایچینده اریتیلهجک شکیلده دؤنوشتورمک (ایستیحاله) و اهلیلشدیرمک اولموشدور. فارس میللیتچیلیگی یوز ایله یاخیندیر دؤولتین بوتون کولتورل، سیاسی، ایقتیصادی، ایداری، حربی و دیپلوماتیک ایمکانلارینی آذربایجانی دؤنوشدورمه ایستیقامتینده سفربر ائتمیشدیر. نئجه کی ایرانین بوتون انتئلکتول ایمکانلاری بو چرچئوه شکیللنمیشدیر.
گونئی آذربایجان میللی حرکاتی ایران تاریخینده ایلک اولاراق بوتون بو چالیشمالارا قارشی چیخاراق و اونلارین بدیهیات اولاراق گؤسترمهیه چالیشدیقلاری آرگومانلاری سورقولامایا باشلامیشدیر. آذربایجانلیلارین تورک میللتینین بیر پارچاسی اولدوغونو و آذربایجانین اؤزونه مخصوص دیلی، کولتورو و عنعنهسی اولدوغونو دیله گتیرمیشدیر. بو ایدعالار ایرانین انتلئکتول فضاسیندا خیانتله اتهاملاندیریلاجاق قدر یابانجی دوشونجهلردیر. اونلار “بو فیکیرلر هاردان چیخدی؟” دئییرلر. فارس و ایران مفهوملاری اونلارین ذهنینده ائله اینیلشیب کی او داشلامیش اؤن یارغیلاری/پیش داوریلری سیندیرماق ایستهین هر ادعا تهلیکهلیدیر، خیانتدیر و بیگانهلرین کومپلوسودور/توطئهسیدیر . حالبو کی، چاغداش ایران تاریخینی اوخویانلار بیلیر کی اصلینده فارس میللیتچیلیگی یابانجیلارین پروژهسیدیر. اینگیلتره ، آمریکا، یهودی سرمایهسی و عمومیتله قربین آکادمیک و سیاسی فعالیتینین محصولودور.
مرکزیتچی گوچلر نه قدر دموکراتلار؟
بیزه قارشی سرگیلنن منفی دوروشون آلتیندا اؤرتوک/پنهانی فارس میللیتچیلیگی یاتیر. مرکزیتچی گوچلرین بو تفککوردن اوزاقلاشماسی اونلارین دوشونجهلرینین دموکراتیکلشمهسی و لیبراللشمسیله مومکون اولاجاقدیر. اونلار دموکراسینی درونیلشتیرمیی باشارارلارسا بو پروبلمدن اوزاقلاشا بیلرلر. دموکراتیک رژیملرده دینی، مذهبی، اتنیک، جینسیت، سینفی و بنزری بوتون فرقلیلیکلر قانون طرفیندن تأمینات آلتینا آلینیر. بوگون کاناداد داخیل بیر چوخ باتیلی اؤلکهلرده رژیملر اؤزلرینی ائتنیک کیملیکلردن آریندیریلار/تمیزلییر. دؤولتلر دین، مذهب و جینسیت وب. مسئله لرده طرفسیز اولدوغو کیمین ائتنیسیته و کولتورل کیملیکلر مسئلهلرینده ده طرفسیز اولمالیدیر. “ایران فقط فارسلاریندیر” سؤزونو هچ بیر تاریخی سندله ایضاح ائتمک مومکون اولمادیغی کیمین بو دوشونجه نی هئچ بیر دموکراتیک ایلکه ایله ده آچیقلاماق مومکون دئییل. “سن تورک دئییلسن آذری سن” سؤزو هچ بیر دموکراتیک پرنسیپله اویوشماز. دئموکراتیک رژیملر آسیمیلاسیونجو رژیملر دئییللر، تام ترسینه آسیمیلاسیونو انگللهین رژیملردیرلر. اگر بوگون ایراندا 35 میلیونا یاخین اینسانلار اؤزلرینی تورک اولاراق آدلاندیریرلارسا اونلار تورکدورلر. اونلارا دؤولتلر “سن تورک دئییلسن آذری سن” دییه بیلمز. بو تور ایستکلر دموکراتیک پرنسیپلره مغاییر اولدوغو کیمین اینسان حاقلارینین دا چییننمهسی دئمکدیر. آذری تئوریسی ایثاباتلانماسی زور و ایمکانسیز اولان تاریخی اویدورما اولدوغونو بیلیریک. بو تاریخی اویدورمانین دوغرو اولدوغونو دا قبول ادئرسک بیزیم طلبلریمیز و ایستکلریمیز ده هئچ بیر تأثیر قویماز. توتالیم کی، بیز کئچمیشده احمد کسرینین ادعا ائتدیگیمیز شکیلده آذری اولموشوق. بو تاریخی ادعا بوگون هچ بیر معنا/آنلام ایفاده ائتمیر. چونکی اساس و میار اولان منیم بوگونومدور. من ایندی اؤزومو تورک اولاراق بیلیرم و تورکچه دانیشیرام. ایران آدلانان جوغرافیایا هم ایسلام دینی هم شیعهلیک چوخ سونرا گلیب. اوندا هم ایسلامی هم شیعهلیگی یاساقلاماق لازیمدیر. “ایسلامی بوراخیب اسکی دینیمیزه دؤنمهمیز لازیمدیر” دئمک گرکیر. چاغداش تاریخیمیزده بونلاری دئدینیز و آنتی ایسلام سیاستینیز تئوکراتیک/توتالیتر رژیمین اورتایا چیخماسییلا نتیجهلندی. آنجاق ایندی اینسانلارین دین و مذهبلریله ایشینیز یوخ. ان آزی بو مسئله ده راسیونل(عقلانی) و دموکراتیک باخیشا یئتیشدیگینیز مثبت دورومدور. بوگونکو چاغداش دموکراسیلردن تجروبه ائتدیگیمیز کیمین تاریخی هچ بیر ایدعایلا دموکرتایک حاقلاری باستیرماق اولماز. تاریخ فاکتؤرو اینسان حاقلارینی تعطیل ائتمز. مرکزیتچیلر هم تاریخیمیزی تحریف ائدیرلر و تحریف ائتدیکلری یالان تاریخ آنلاییشینا دایاناراق طبیعی حاقلاریمیزی الیمیزدن آلیرلار.
ایراندا 35 میلیونا یاخین تورک یاشاییر. بو اینسانلار اوچون پروژه و برنامهنیز ندیر؟. اونلارین دیلینی، تاریخینی و کولتورلرینی نه زامانا قدر اینکار ائدجکسینیز؟ . 35 میلیون اینسانین نیه اؤز دیللرینده مدرهسهسی یوخدور؟ نیه قزته، تو و رادیوسو یوخدور؟. بو سواللار و طلبلر هله مینیمال ایستکلریدیر. تورکلرین مینیمال ایستکلرینی قبول ائتمهین اؤزونو نجه دموکرات حساب ائدبیلر کی؟.
مرکزیتچی گوچلرین دموکراسینی یاریمچیلیق اؤیرندیکلرینه دایر باشقا بیر اؤرنک داها وئریم. دموکراتیک اؤلکهلرده دینی، مذهبی، جینسی،صینفی وب. اولغولار اطرافیندا هم سیاسی هم مدنی پلاندا تشکیلاتلانماق سربستدیر. اینسانلار اؤز دیل، تاریخ و مدنیتلرینی قوروماق اوچون تشکیلاتلانما حاقلاری واردیر. دؤولتین ان اؤنملی گؤروی بو تشکیلاتلارین امنیتینی تامین اتمکدیر. گونئی آذربایجان میللی حرکاتی، ایران ایچیندکی یاشایان آذربایجان تورکلرینین سیاسی آخیملارینین بیریسیدیر. بو حرکت بوگون ده وار اولدوغو کیمین ایران ایسلام جومهوریتی دئوریلسه ده یئنه ده وار اولاجاقدیر. بو حرکتین ایستک و طلبلرینی قبول ائتمهیه بیلرسینیز، آنجاق اونو یاساقلاماق، یوخ ائتمک و سیاسی خریطهدن سیلیب آتمایا حاقینیز یوخدور. اونو یوخ ائتمک اوچون بو قدر اخلاق دیشی یالان، ایفتیرا، شانتاژ و پسیخولوژی اوپراسیونلارا تشببوس ائتمک فاشیزان داوارنیشدان باشقا بیر شئی دئییل. بو تور گیریشیملرین دموکراسی و اینسان حاقلارییلا اویوشمایاجاغی آشیکاردیر. گونئی آذربایجان میللی حرکاتینین سیاسی قدرینی فقط آذربایجانلیلار تعیین ائدبیلر. مرکزیتچیلر دموکراسینین فقط شیرین طرفی اولدوغونو دوشونورلر. آنجاق دموکراسینین چوخ آجی طرفلری ده وار. ایسته مه دیگینیز و به ین مه دیگینیز تشکیلاتلار حاکیمیته گلر و ایللرجه گئتمهیه ده بیلرلر. دموکراسی نتیجهسی بللی اولمایان آنجاق قورالی بللی اولان بیر اویوندور. اؤلچو و اساس میللتین ایرادهسی ایسه و او دا دموکراتیک سئچیملرله تظاهر ائدیرسه و بو قورالی هامیمیز قبول ائدیریک سه، اوندا دموکراتیک اولقونلوغا/بولوغا چاتمیشیق دئمکدیر. قرب دموکراسیسینین اساس چیخیش تلوراسن اولدوغو بیلینیر. باتیلیلار دین ساواشلارینی انگللمک یوللارینی آختاریرکن تلورانس، لیبرالیزیم، دموکراسی و اینسان حاقلاری مفهوملارینا گلیب چاتیبلار. باتی دموکراسینی دینی، کولتورل، ائتنیک و مذهبی فرقلیلیکلری تأمینات آلتینا آلماق اوچون کشف ائدیبدیر. بیز ده باتیدان اؤیرنملیگیک.
مرکزیتچی گوچلر اؤزلرینی دموکراسی حواریسی و بیزی ده انگل اولاراق گؤستریرلر. آنجاق بیلمهلیدیرلر کی اونلارا دموکراسینی بیز اؤیرتتیگیمیز اوچون دموکراسینین نه اولدوغونو اونلاردان دا یاخشی بیلیریک. بیز اونلارا “فارس میللیتچی سؤیلمی ایله دموکراسی اولماز” دئییریک. ایراندا ایستیبدادی یوخ ائتمک ایسته ییرکسه گلین اونو اورتایا چیخاران بوتون دوشونجه، ایدولوژی و قوروم/قورولوشلاری ییخاق. ایستیبدادی اورتن/تولید ائدن و اونو بسلهین عامللر اولدوغو سورهجه ایستیبداد یئنه گلهجک. فرقلی گئییم، رنگ، دیل و گفتمانلا/سؤیلمله گلهجک. مرکزیتچیلر یاپیسال/ساختاری دئییشیم ایستمیرلر. اونلار ایستیبدادی/دیکتاتورلوغو اورتایا چیخاران سوسیال، کولتورل، ایقتیصادی و سیاسی یاپیلارین/ساختارلارین دئییشمهسینی ایستمیرلر. بیزیم اساس دردیمیز و مسئلهمیز بودور.
“هر بیر میللی فعال بیر میسیونر” ایستراتژیسی
مرکزیتچیلر حاقسیز اولدوقلاری حالدا حاقلی گؤرسنیرلر. چونکی هر زامان اولدوغو کیمین بوگون ده دونیانین بؤیوک گوچلر اونلارین آرخاسیندادیر. اونلارین الینده چوخ چشیدلی تبلیغات و تأثیر قویما ایمکانلاری وار. اونلارین بیزیم علیه یمیزده یایدیقلاری ایفتیرالار زامان ایچینده بیزه ضرر وئرمهیه باشلایاجاق. بو ایفتیرالارین بیزه ضرری چوخ بؤیوک اولابیلر. دونیا ایچتیمایتی ایله علاقهلریمیزی زدلیبیلر. بین الخالق تشکیلاتلارلا موناسبتیمیزی منفی لشدیربیلر. دونیانین بؤیوک گوچلرینی بیزیم دوشمنیمیزه چئویربیلر. آذربایجان-تورک میللتیله اولان موناسبتیمیزه زیان وئره بیلر.
بیز ایفتیرالارینین قاباغینی ایندیدن آلابیلمزسک چوخ چتینلیکلرله اوزلشجه ییک. بو ایفتیرالارلا بیرلیکده ساواشمالیییق. هر کس اؤز ایمکان دایرهسینده معاریفلندیرمه ایشی ایله مشقول اولمالیدیر. حقیقتلری هم میللتیمیزه هم دونیایا آنلاتمالیییق. دونیایا حقیقتی آنلاتماق اوچون تلویزیونا چیخماق لازیم دئییل. ایش یئریندکی اینسانلارا، دوستلارمیزا، قوهوم–قرابالاریمیزا و کیمینله دانیشابیلیرکسه دانیشمالیییق. ایندی “میسیونر” اولما زاماندیر. آذربایجان-تورک میللتینین “میسیونرلری” اولاراق اؤز فیکیر و ایستکلریمیزی دونیایا چاتدیرمالیییق.
———————————————————————————————–
هر میللی فعالین بیرینجی وظیفهسی ندیر؟
گونئی آذربایجاندا گرچک سیاسی گوچ کیمدیر؟ گونئی آذربایجان میللی حرکاتی گونئی آذربایجان سیاسی حیاتینا حاکم سیاسی حرکت اولاراق ادعا ائدبیلریکمی؟. ایران ایچیندکی آذربایجان تورکلرینین سیاسی داورانیش/رفتارلاریندا اؤز میللی کیملیک و هوویتلری نه قدر تأثیر قویور؟. یاشیل حرکاتی و ایران رژیمی چاتیشماسی/توققوشماسیندا سسسیز قالان آذربایجانین بو سیاسی رفتارینی اونون میللی بیلینچ/شعورو اساسیندا آنالیز ائتمهیه نه قدر حاقیمیز واردیر؟ بو آنالیزلری هانسی اجتیماعی، سیاسی و ایقتیصادی فاکتلارا دایاندیریریق؟ ایران ایچیندکی آذربایجان تورکلری ایران سیاسی حیاتینداکی اصلی و اساسی تضادی/چلیشکینی نه اولاراق گؤرورلر؟ اونلارین گؤزونده میللی مسئله اساسی مسئله دیرمی؟ میللی مسئله اونلارین اساسی مسئلهسی اولدوغونو هاردان بیلیریک؟ آذربایجان تورکلرینین میللی شعورو “فارس میللیتچیلیگی اولمادان ایراندا دموکراسی اولماز” دیهجک قدر یوکسلیب می؟ نیه دایاناراق ادعا ائدیریک کی آذربایجانین بیرینجی مسئلهسی اونون میللی مسئلهسیدیر و ایقتیصادی، سوسیال و سیاسی مسئلهلری ایکینجی درجهلی اولاراق گؤرور؟ باشقا بیر سؤزله، گونئی آذربایجاندا یاشایان تورکلری نه قدر تانییریق؟ اوغروندا موباریزه ائله دیگیمیز آذربایجان تورکلری حاقیندا قاپساییجی تحلیل/آنالیزمیز وارمی؟.
یوخاریداکی سواللار سیزه شاشیردیجی گلبیلر. آنجاق او سواللارا جواب وئرمهین سیاسی حرکتین نتیجه آلماسی او قدر ده آسان دئییل. بیز نتیجه آلماق ایستییریکسه اؤز میللیتهمیزی یاخشی تانیمالیییق. میللی حرکاتیمیزین گوجونو، ایمکانلارینی و سینیرلیقلیلارینی (محدودیت) یاخشی بیلمه لیگیک. آذربایجانین شهر و کندلرینده نه قدر نفوذوموز اولدوغونو دوغرو اؤلچمه لیگیک. هانسی اجتیماعی/سوسیال صینیفلارین بیزیمله اولدوغونو دوغرو تشخیص ائتمه لیگیک. آذربایجانین اؤز میللی کیملیک و هوویتی یولوندا نه قدر فداکارلیک ائلمه قاپاسیته/ظرفیتی اولدوغونو اوبجکتیف اولاراق دیرلندیرمه لیگیک. آذربایجان-تورک میللتینین بیزدن نه گؤزلدیگینی و اونلارا نه وئرمهمیز گرکدیگینی دقتله آراشدیرمالیییق.
یوخاریدا بلیرتدیگیم مسئلهلری نه قدر دقته آلیریق؟. دوغروسونو سؤیلمک گرکیرسه دقته آلمیریق. “ بابام دئدی کؤر دئدی هر گلنه وور دئدی” منطیقیله موباریزه اولماز. میللتینی تانیمایان سیاسی حرکت- نه قدر نیتی یاخشی اولارسا دا اولسون- اؤز میللتینی فلاکته آپاریب چیخاردار. گلینن نوقطهده اؤز میللتیمیزی هر طرفلی تانیمایا احتیاجیمیز وار. بعضیلرمیز “ بیز تانییریق” دئیه بیلرلر، آنجاق، اونلارا دا دئمهلییم کی تاسوفله تانیمیریق. بیزیم هله ده گونئی آذربایجانین ایقتیصادی ایمکان و محدودیتلری حاقیندا سامباللی و ال ایله توتولور تحلیلیمیز یوخدور. بیزیم هله ده اؤز ایچیمیزدکی مذهبی آزلیقلاریمیز(اهل-ی حق و سنیلر) حاقیندا نه ایستاتیستیک(آماری)فعالیتیمیز وار نه ده اونلارلا نئجه رفتار ادجییمیز حاقیندا دموکراتیک برنامهمیز وار. تاسوفله بو لیستنی سونسوزا قدر اوزاتماق مومکوندور .
دئیه بیلرسینیز کی بو ایشلر متخصصلرین ساحهسی اولدوغو اوچون بونلار آراشدیرماجیلارین گؤرویدیر. اون دا من ده سوروشارام کی بس سیاستچیلر نه ایشه یارارلار؟ بیزیم سیاسی تشکیلاتلاریمیزین ایشی ندیر؟. منه گؤره گونئی آذربایجان میللی حرکاتینداکی تشکیلاتلار اؤز گؤرولرینی یئرینه گتیرمیرلر. بوتون بو مسئلهلری ایشیقلاندیرماق اوچون کولئکتیف(جمعی) چالیشمایا احتیاج واردیر. کولئکتیف فعالیتلر ده تشکیلاتلارین گؤرویدیر.
گونئی آذربایجان میللی حرکاتی نتیجه آلماق ایستییرسه اؤز میللتینی و او میللتین ایچیندکی نفوذ و محدودیتلرینی تانیمالیدیر. اوستهلیک هر زاماندا گؤزلری ده او اینسانلارین اوستونده اولمالیدیر. اونلارین درد، سئوینچ، اومود، آرزو و قورخولارینی یاخشی بیلمهلیدیر . بیز اؤز میللتیمیزی گؤزلمله ملیگیک، موشاهیده آلتیندا توتمالیییق. بیزیم گؤزلمیمیز پولیس و گوونلیکچی گؤزلمیندن فرقلی اولمالی و آنالیزجی گؤزویله باخمالیییق. بیزیم گؤزلمیمیزین نسنهسی (مفعول-ی شناساییسی) میللتیمیزین کولئکتیف تمایوللری، آرزولاری، قورخولاری و گلهجک اوچون دوشونجهلری اولمالیدیر. بیز اؤز میللتیمیزین فارس میللیتچیلیگیندن، ایرانچیلیقدان، مرکزیتچی گوچلردن و مرکزیتچی سیاسی آخیملاردان نه اندازه ده قوپوب-قوپمادیغینی بیلمه لیگیک و بو مسئله نی ده هر زامان گؤزلم آلتینا آلمالیییق.
بو ایشلر تشکیلاتلارین وظیفهسی اولدوغو حالدا اونلارین بو ایستیقامتده فعالیت ائتمه نیتلری یوخدور. گؤرولدوگو کیمین مسولیت فردلرین اوستونه دوشور. بو ایش اوچون میللی فعاللار اؤزلرینی یئتیشدیرمهلیدیرلر. سیاست، سوسیولوژی، ایقتیصاد، پسیخولوژی (روانشناسی) و بین الخالق علاقهلر حاقیندا چیخان کیتاب و مقالهلری اوخوماق گرکیر. زاماینیمیز آزدیر. “هر کس اؤزونون مسئولودور” ایلک/پرنسیپیله عمل ائدهرک آراشدیرما و اوخوما فعالیتیمیزی باشلامالیییق. کیتاب، مقاله و کیچیک یازی اولاسا ده بله اوخوماغین اؤزو ده بیر موباریزه اولدوغونا اینانمالیییق. آراشدیرماق اؤزو ده موبریزهنین اؤنملی پارچاسیدیر. بو ایستیقامتده هر کس اؤزونو یئتیشدیرمکله مسئول اولدوغونون بیلینجینده اولمالیدیر. بیز اؤز تئوریک بیلگیمیزی ایلرلتمه لیگیک و بونونلا برابر اؤز میللی ساحهمیز (گونئی آذربایجان) حاقیندا دا چوخ یؤنلو و اوبجئکتیف بیلگی و معلوماتلارا صاحب اولمالیییق. بیزیم میللی حرکاتیمیزدا ضیالی یوخدور دئییلر. ضیالی گؤیدن زنبیلله دوشومور کی. ضیالیلار گئجه-گوندوز اوخویاراق یئتیشیرلر. اینسانلارین چوخو اؤز حیاتلارییلا مشغول اولارکن اونلار اوخویورلار. او قدر اوخویور و دوشونورلر کی اونلارین دا “روحلاری ترله ییر”.
ایران رژیمی اوچوروما دوغرو گئدرکن گونئی آذربایجان دا یاواش یاواش عصیانا حاضیرلاشیر. بیز اؤزموزو حاضیرلاساق دا حاضیرلاماساق دا آذربایجان عصیان ائدهجک. آذربایجانین عصیانی بیزیم ایستک و ایرادهمیزدن موستقیل اولاراق گرچکلشهجک. آذربایجان بیزی گؤزلمهیهجک. گونئی آذربایجان عصیان ائتدیگی زامان اونو میللی حرکاتیمیز رهبرلیک ائتمهلی و ائدبیلمهلیدیر.
اونا گؤره گونئی آذربایجانی تانیمالیییق. اونو درینلمهسینه اؤیرنمه لیگیک. تمایوللرینی بیلمه لیگیک. اونا گؤره سؤزومو ینه ده تکرارلاییرام: هر بیر گونئی آذربایجان میللی فعالی اؤزونو سیاسی متخصص کیمین یئتیشدیرمهلی. بو “مومکون دئییل” دئمه یین. مومکوندور. ائتدیگیمیز هر تور تنبللیک و ضعییفلیک میللتیمیزین ضررینه اولدوغونون بیلینجینده اولمالیییق. تنبللیگی بوراخمالی و یولا قویولمالیییق. آتالاریمیز “گؤز قورخاقدیر آیاق ایسه ایگید ” دئییبلر.
یازیلار عاریف کسکین-ین فیس بوک صحیفه سیندن آلینمیش و اؤیرنجی سیته سی امکداشلاری طرفیندن کؤچورولموشدور.
فارس حاکیمیتی اوغروندا قارشی دورما و ایران ممالیکی محروسه سینده کی میللیتلرین اؤز میللی کیملیک و منلیکلرینی یاشادا بیلمک مسئله سی
بوگونکو ایران ممالیکی محروسه سینده کی فارس اولمایان دیل و مدنیت صاحابلاری اؤزلری ایستمدن فارس ایستعمارچیلیغینا تابع توتولدوقلاری اوچون اونلارین ایستعمارچیلیق مقوله دن آزاد اولمالاری دا فارس حاکیمیت و مخالیفتینی دولاییلی یوللار ایله بیر یانا بوراخاراق ایران ممالیکی محروسه سینده کی میللیتلر مسئله سینی اورتایا قویاراراق آشامالی (مرحله لی) بیچیمده فارس ایستعمارچیلیغینا سون قویماق اولار دئیه دوشونمه لی ییک. بو گؤروشو آنلاشیلار بیچیمده قاوراماق اوچون اوزرینده دوراقلاماق داها دا مقصده اویقون گؤرونور دئیه دوشونوروم. فارس ایستعمارچیلیق حاکیمیتی فارس اولمایان ائتنوسلارین شهر، کند و ولایتلرینده فارس دیل و مدنیتی اساسیندا ایداره چیلیک سیستیمینی دیکلده رک بو خالقلارین ایستر مادی یئر آلتی و یئر اوستو قایناقلارینا و ایسترسه ده معنوی و ذهینلرینه حوکوم سورمه نی و بوتوپلوملاری تاریخ سورجینده فارسلیق باتلاغیندا فارس ائدره رک بیر میللی وارلیق اولاراق یوخ ائتمه نی اؤزو اوچون قاچینماز بیر هدف دئیه نظره آلمیشدیر. قاچینماز دئدیکده فارس دیل و مدنیتی نین قیسیرلیغی و صنعت باجاریغی باخیمیندان فارس توپلومونون یوخسول اولماسی نظرده توتولار. فارس ایستعمارچیلیغی اینگلیس ایستعمارچیلیغی کیمی زنگین دیل، مدنیت و آنا صنعته صاحاب اولموشسایدی، اینگیلیستان کیمی ایشغال آلتیندا توتدوغو تورپاقلاردان آشامالی (مرحله لی) گئری اوتورمانی نظره آلاردی. فارس ایستعمارچیلیق حاکیمیتی و اونا پوزیسیون آدلانان فارس تشکیلاتلاری و فارس مدنیت راسیستلری فارس ایستعمارچیلیق نیتلرینی فارس دیل و مدنیتی و صنتعچیلیگی اوزریندن دولاییلی بیچیمده بو ممالیکی محروسه ده کی فارس اولمایان توپلوملار علیهینه یئریده بیلمه دیکلری اوچون فارسلار دا میللی و دئموکراتیک توپلوما یییه اولسونلار دوشونجه سینی قاورایابیلمه یه رک فارس ایستعمارچیلیغینا توتولموش ممالیکی محروسه نی فارسلیق اساسیندا انسانلیق مقوله سی حؤکوم سوره بیله جک بیر مملکت بیله ائده بیلمه یه جک گؤرونرلر. ائله اوندان یانا دا دوننکی اعدام ائدیجی حاکیمیت باشچیلاری (میرحسین) و اونون جمهور باشقانلاری (هاشمی رفسنجانی بهرمانی و سید محمد خاتمی یزدی) و مجلیس باشقانی (مهدی کروبی) نی اوزلرینه بیر الک کیمی توتاراق دئموکراتیک ایران خیالی ایله اؤزلرینی آلداتماغا چالیشارلار. دئمک، فارس ایستعمارچیلیق سیاستی آذربایجان مشروطه حرکاتی یئنیلگه یه اوغرادیقدان سونرا ائتنیک آذربایجان باشدا اولماقلا باشقا ائتنوسلارا حاکیم کسیلمکله بو ممالیکی محروسه ده کی فارس اولمایان دیل و مدنیت صاحابلارینی یوخلوغا اوغراتمانی فارسچی آخینلار و فارس مدنیت راسیستلری اؤزلری اوچون یاشاما شانسی دئیه نظره آلمیش گؤرونرلر. ائله اوندان یانا دا بو ذاتلار ایچ مسئله لری حل ائتمک یئرینه فرضی و خاریجی دوشمنلر اورتایا آتماغا چالیشارلار. بو فرضی دوشمنلر بیر چوخ زامان «تورک و عرب» دئیه قلمه آلینار. بئله لیکله ده دورمادان «پان عربیسم و پان تورکیسم!!» بیر قورخو وسیله سی دئیه، خوخو کیمی فارس مدنیت راسیستلگینده اریمیش و فارس حئیرانلیغینا وورولموشلار واسیطه سی فارس اولمایان توپلوملارا یئریلدیلمیش اولار. فارس مدنیت راسیستلیگی و ایستعمارچیلیغینی آذربایجان آدینا نماینده لیک ائدن محفللردن بیری ده «جنبش آذربایجان برای تمامیت ارضی ایران» آدلی محفل ساییلار. بو محفل کئچمیشده کی فارس سلطنت حاکیمیتی نین قالیقلاری و بیر سیرا آشیرای (اولترا) فارس مدنیت راسیستلیگینه اساسلانمیش زرتشت ستوده، لهراسب زینالی، سیروس آموزگار…. و باشقالارینی ایچرمکده دیر. بو محفل ایران ممالیکی محروسه سینده کی تورکلرین میللی وارلیقلارینی داناراق اونلاری تورک دئییل، فارسلیق اساسیندا «آذری» قلمه آلاراق ایران ممالیکی محروسه سینده کی تورکلرین میللی دیللرینی پارسی دئیه آلار. بو محفلین اینتئرنئت سیته سی نی لهراسب زینالی ایداره ائدر، اورادا اوخویوروق :
«ما براین باوریم که ایران ، خانه مشترک ملت ایران است. این ملت واحد علاوه بر داشتن زبان مشترک و ملی «پارسی » به زبان ها ولهجه های گوناگون سخن می گوید»[1].
بو ذاتلار بو شیادلیغا ال آتارکن افسانه کیمی آنیلان «پرس، پئرس، پرت» ایمپراتورلوق آدینی هندوستان و سونرا افغانستاندان تورک شاهلاری واسیطه سی ایله ایران ممالیکی محروسه سینه گتیریلمیش «دری فارسی» دیلی نین آدینا دویونلمکله فارسلاری بو ممالیکی محروسه نین اصل صاحیبلری باشقا دیل و مدنیت صاحابلارینی ایسه خاریجی عنصر دئیه قلمه آلار و اوسته لیک جمهوری ایسلامی فارس سیستیمی نین سازمان امنیت ایداره چیلیگینه آذربایجان میللی حرکتینی باسقی آلتینا آلماسی اوچون خط وئرمگه چالیشارلار، اوخویوروق:
» پیش از این نیز طی یک پیش بینی عنوان کرده بودم، پانترکان در تمامی سطوح، در حال جسارت هایی بی پروا هستند که هر روز شاهد صحنه هایی از آن هستیم. …. مسئولین امر به ویژه در حوزه های فرهنگ، مانند وزارت ارشاد و آموزش عالی در سال های گذشته با بی تفاوتی وسهل انگاری به هشدار دلسوزانی مانند پرفسور عنایت اله رضا، دکتر داریوش همایون و دکتر پرویز ورجاوند … عنایت نکرده و اجازه دادند ماشین رسانه ای پانترکیسم در قالب چاپ نشریه، کتاب، جزوه، CD، و برگزاری همایش، نشست و کنسرت های متعدد موسیقی، ساختمان باوری را پی ریزی نمایند که بر مبنای آن برخی جوانان ساده و خام ِفرودست روستایی و شهری و همچنین برخی دانشجویان آذربایجانی کم سواد و زودباور، برای خود هویتی تورک گرا متصور شوند و در بیان بهتر، خود را ترکانی بدانند که در سرزمین ایران ماوا دارند، و در بیانی دیگر، ضمن جدا پنداشتن هویت خود از هویت ایرانیان و جدایی از آن، خویشتن را با ترکان عالم هم هویت و حتی هم نژاد بدانند. متاسفانه علیرغم هشدار بی شمار دلسوزان ایران دوست، پانترکیستها در حاشیه امنیتی مشکوک و شگفت انگیز! سرگرم ِ فعالیت های بسیار مخرب خود و مغزشویی برخی جوانان ِ آذربایجانی شده و می شوند. نشریات رنگانگی مانند نوید آذربایجان، امید زنجان، وارلیق، توپراق، گونش،… و کتاب های انبوه … کنسرت های موسیقی فراوان تجزیه طلبان، رسانه اینترنتی و وبلاگ ها و سایت های شرم آور پانترکیستها در سالهای اخیر چنان هجمه ای به تاریخ ایران، تمدن درخشانش، مفاخر تاریخی و ادبی ِ بی مانندش مانند کورش، داریوش، فردوسی، … و حتی مفاخر معاصر ایران مانند افشار و غیره و همچنین پرچم ایران و هویت ایرانی روا داشته اند که در تاریخ هیچ سرزمینی سابقه ندارد. در نهایت افسوس حتی آذربایجانی های حاضر در بدنه ی نظام جمهوری اسلامی، علیه این وطن فروشان سخنی ولو به انتقاد نگشاییده اند«[2].
اوسته کی مقاملاری نظره آلدیقدا اؤزونو آذربایجانلی قلمه آلان بئلنچی ذاتلار آغاج قوردونا بنزرلر. هر آغاجی اؤز ایچیندن ییمگه چالیشان قورد کیمی بو فارس مدنیت راسیستلیک محفلی ده آذربایجان دوشسمنلری ایله ال بیر اولاراق بیر یاندان آذربایجان میللتینی و میللی حرکتینی تحقیثر ائتمگه و باسقی آلتیندا توتدورماغا چالیشار، باشقا یاندان آذربایجانین میللی وارلیغینی یوخ ائتمگه چالیشان فارس ایستعمارچی شخص و محفل باشچیلارینی اؤمک (مدح ائتمک) ایله اؤز یالتاقلیغینی اورتایا قویموش اولار. اوسته کی تحقیر ائدیجی و دوشمن بالتاسینا ساپ اولما ماهیتلی گؤروش یالنیز کئچمیش نئچه ایلده آذربایجان میللی کیملیگی و منلیگی علیهینه بو فارس مدنیت راسیستلیگی محفلی نین طرفیندن یئریدیلمیش بیر اؤرنک ساییلار. بیلیندیگی کیمی بو ذاتلار بوگون فارسلیق حرکتی دئیه قلمه آلینمیش محمد خاتمی و علی اکبرب هاشمی رفسنجانی نین عباسی آلتینا سیغیناراق «یاشیل حرکت» دئیه حاکیمیتی فارسلیق عباسی نین آلتیندان فارس کیراواتلیلارا تحویل آلماق اوچون دری قابیقدان چیخار، اوسته لیک آذربایجان آدینا خالق اجتماعیتینی آلداتماغا چالیشارلار. بونلارا باخمایاراق آذربایجان میللتی اؤز تورک میللی منلیگی و کیملیگینی درک ائتدیگی و میللی مسئله نی یالنیز فارس حاکیمیتلری و فارس مدنیت راسیستلری قیسیتلاماغا چالیشدیقلاری بؤلگه لره (شرق و غرب آذربایجانا) دئیلل، بوتون ائتنیک گونئی آذربایجان تورپاقلاریندا میللی مسئله نی اورتایا قویدوغو اوچون بو ذاتلار آرتیق گلنلیک ائده رک آذربایجان میللی مسئله سینی، آذربایجانین میللی مسئله سی دئییل، بیر قوم و عشیرت مسئله سی کیمی ایران ممالیکی محروسه سی نین بوتون بؤلگه لرینه نیسبت وئرمگه چالیشارلار. گئنه همانکی سیته دن پ شهباز ایمضاسی ایله اوخویوروق:
» آیا شما می دانید بزرگترین شهر آذری نشین دنیا کجاست ؟؟ پس گوش هایتان را باز کنید تا این حقایق را بشنوید. بزرگترین شهر آذری نشین نه تبریز است و نه باکو بلکه تهران است . قوم آذری در تمامی نقاط دیگر ایران از قدیم وندیم بدلایل گوناگون سیاسی و اجتماعی واقتصادی حضور تاریخی تعیین کننده پیدا نموده اند. تنها تهران نیست که آذری ها حضور دارند بلکه در اصفهان و شیراز و خوزستان و مخصوصا در آبادان و مشهد و گیلان و مازندران و…..استقرار دارند . می دانید معنی و مفهوم این حضور قدرتمندانه چیست؟؟ آقای جواد هیات نمی شود شما را آدم بی اطلاعی فرض کرد پس این حالت می ماند که از دایره انصاف و عقل خارج شده اید. این توضیح را برای شما نمی دهم بلکه برای کسانی میدهم که شما فریبشان می دهید»[3].
اوسته گؤروندوگو کیمی بو قوم آدلاندیردیقلاری آذربایجانین تورک میللتی یالنیز ائتنیک آذربایجان تورپاقلاری (ری- تهران، همدان و قارا کیلیسا) ایچریسینده کی بؤلگه لرده دئییل، بوتون ایران ممالیکی محروسه سینی سارمیش بیر میللت ساییلار. بونلارا باخمایاراق آذربایجانلیلار خوراسان ولایتینده کی (خوراسان تورکلری) و فارس ولایتلرینده کی (قاشقای تورکلری) نین ده میللی حاقلارا صاحیب اولماسیندان یانا اولدوقلارینا و تاریخ بویو ایران ممالیکی محروسه سینه حاکیم کسیلمه لرینه باخمایاراق بوگون هئچ بیر فارس و عرب بؤلگه لریدن اؤزلرینه پای اووماق ایسته مز. دئمک ایمپراتورلوقلار دؤنمی چوخدان کئچمیش.
اوسته گؤروندوگو کیمی فارس ایستعمارچیلیغی و فارس مدنیت راسیستلیگی مفکوره سی دموکلاس قیلینجی کیمی ایران ممالیکی محروسه سینده فارس اولمایان اتنوسلارین باشلاری نین اوزرینده اسه رک اونلارا خوش گون گؤرمک اولاناق و ایمکانی وئره جک دئییل. بئله بیر دورومدا آتالار یاخشی دئمیشلر: ایلانین آغینا دا لعنت، قاراسینا دا! دئمک، ایصلاحاتچی موسوی، کروبی سینه ده لعنت، فارس مدنیت راسیستی ساییلان لهراسب زینالی، سیروس آموزگار، زرتشت ستوده، اؤزونو کمونیست کلمه آلان فرخ نگهدار و شرکاء، اؤزونو حزب دمکراتیک مردم ایران مسئولو آدلاندیران بابک امیر خسروی و شرکاء هامیسینا لعنت. اونلار منسوب اولدوقلاری خالقالارینا کؤرک چئویردیکلری و دوز چؤرک یئییب قاب قاجاق سیندیردیقلاری هامیسینا لعنت!!
قایناقلار:
[1] لهراسب زینالی: منشورواهداف جنبش آذربایجان برای دموکراسی و یکپارچگی ایران: http://www.iranazar.net
[2] لهراسب زینالی، چالش میان دو هویت ایرانی و ترکی در عصر کنونی: http://www.iranazar.net/index.php?option=com_content&view=article&id=5364:2010-09-18-09-22-15&catid=36:2009-05-18-13-58-43&Itemid=61
[3] پ. شهباز، مرزهای آذربایجان کجاست: http://www.iranazar.net/index.php?option=com_content&view=article&id=8405:2011-02-19-09-18-33&catid=51:2009-06-26-21-44-12&Itemid=83
ایشیق سؤنمز 20.02.2011