سه روايت موازي از تأسيس حكومت ملي آزربايجان جنوبي / علي رضا اردبيلی
سه روايت موازي از تأسيس حكومت ملي آزربايجان جنوبي يك واقعه تاريخي واحد شصت و هشت سال بعداز 21 آذر 1324 و تأسيس حكومت ملي آزربايجان جنوبي
از ميان تحولات مهمي كه در پس لرزه حوادث جنگ جهاني دوم، به وقوع پيوست، تشكيل حكومت ملي آزربايجان در شمال غرب ايران، از هر جهت حائز اهميت است. اين واقعه تاريخي از هر منظر كه بدان نگريسته شود، تأثيرات طولاني مدتي در تاريخ آزربايجان و ايران بجا گذاشته است.
نيم قرن تاريخ بزرگي و وحدت آزربايجان
تاريخنگاري فارسي و روسي در مورد حوادث تاريخي فاصله مرگ نادرشاه افشار (19 ژوئن 1747) تا جلوس فتحعلي شاه قاجار (17 ژوئن 1797) به تخت سلطنت، بسيار با خصت رفتار ميكند. بي ميلي اين منابع نسبت به تاريخ اين دوره پرماجرا با توجه به ايدئولوژي ناسيوناليسم روس و فارس معني خاصي پيدا ميكند. در شرايط نبود حكومتهاي قدر قدرت جابر، آزربايجان در شمال و جنوب، از جنوب تا شمال بعنوان يك بازيگر مستقل سياسي-جغرافيايي، به استثناي يك فاجعه طبيعي (زلزله تبريز در سال 1762) دوراني از آرامش و رشد اقتصادي را تجربه كرد. محمد قولو خان افشار اورمولو رهبر شجاع اين استقلال، با قتل آقا محمدخان قاجار در قلعه شوشا (17 ژوئن 1797)، لشگركشي هاي وي به قصد اشغال شمال آزربايجان توسط خاندان قاجار را نقش برآب كرد اما در قبال تدارك بزرگ نظامي فتحعلي شاه تاب مقاومت نياورد. نگاهي به ليست شركت كنندگان در قورولتاي ملي آزربايجان در پايان دوره استقلال مذكور در تبريز، روشنگر عزم جزم يك آزربايجان يكپارچه براي حفظ استقلال خود است:
1 سردار محمد قولوخان افشار اورومولو: رهبر حكومت فدراتيو و مستقل آزربايجان به مركزييت اوروميه/اورمو
2 حسينقليخان دنبلي: خان تبريز
3 صادق خان شقاقي: خان اردبيل
4 جعفر قليخان دنبلي: خان خوي و ديلمان
5 ابراهيم خليل خان جاوانشير: خان قره باغ
6 احمد خان: خان مراغه
7ابراهيم آغا موکري: خان ساووجبالاغ
8 محمودخان افشار: خان صايين قالا
9 حسين قولو خان: خان باکو
10 محمد خان ايرواني. خان ايروان
11 جعفرخان شقاقي: خان قاراداغ
12 مصطفي خان: خان شيروان
13 افراسياب سلطان زرزا: خان اوشنو
14 قرني آقا : امير عشاير
14 نماينده آراگلي خان والي گرجستان
16 جاوادخان گنجه اي: خان گنجه (به تاريخ 4 ژانويه 1803 در يك دفاع قهرمانانه در مقابل قشون روسيه به هلاكت رسيد)
17 عباسقلي خان قانلي قلينج: نماينده نخجوان
18 عطاخان سرابي: خان سراب
اين قورولتاي با اهداف روشن سياسي و نظامي به قصد مقابله با هجوم نظامي قشون فتحعلي شاه بود كه عمليات دفاعي متعاقب آن، بعداز كش و قوس فراوان ناكام ماند و فتحعلي شاه موفق به شكست دادن قشون آزربايجان و تصرف اروميه، مركز حكومت ملي محمد قولوخان افشار اورمو شد.
ميدانيم كه تاريخنگاري فارسي، نه از «تقسيم آزربايجان» بلكه از «جدايي قفقاز جنوبي از ايران» نام ميبرد و از اين جهت با تاريخنگاري آزربايجاني در تضاد آشكار است. روشن است كه روايت اول يعني «تقسيم» در صورتي درست است كه «آزربايجان» قبلا واحد سياسي مستقلي بوده باشد و روايت مدعي «جدايي از…» در صورت جداشدن آزربايجان از يك واحد سياسي ديگر (ايران) درست خواهد بود.
پيمان گلستان به تاريخ 24 اكتبر 1813 منعقد شد، اما زنجيرهاي از تحولات تاريخي بر مبناي عامل خارجي توسعه طلبي روسيه و عامل داخلي نارضايتي مردم آزربايجان از حاكمان پايتخت جديد ايران، 16 سال قبل از آن، از تاريخ شكست دولت ملي محمد قولوخان اورمولو شروع شده بود. بعنوان مثال دو تن از فرماندهان قشون روسيه در جنگ با قشون قاجار يعني ژنرال جعفرخان شقاقي و سردار جعفر قليخان از دولتمردان و سركردگان نظامي دولت محمدقولوخان بودند. خدادخان فرزند محمد قولوخان نيز با فرار از محل تبعيد خود در بارفروش مازندارن به قشون روسيه پيوست. جعفرقلي خان در سال 1804 وقتي عباس ميرزا از لشكر روس شكست خورد به همراه برادرش امير اصلان خان و برادرزاده اش كلبعلي خان به ارتش روسيه پيوست. جعفر قليخان به پاداش خدمات خود، حكومت شهر شكي را بطور موروثي از روسها دريافت كرد. از اين اين داستان طولاني ذكر يك نكته ديگر هم بعلت تضاد آن با مدعيات مكتب تاريخنوسي فارسي جالب است. موجي از مهاجرتها به سوي ولايات شمالي ملحق شده به روسيه يا اشغال شده از سوي ارتش آن كشور به جريان افتاد. از جمله جماعت زيادي بخاطر محبوبيت سردار جعفرقليخان به حوالي شهر شكي محل حكومت وي مهاجرت كرده و روستاي «جعفرآباد» را بياد وي بنياد گذاشتند كه خانواده ميرزا فتحعلي آخوندواو در ميان آنها بود. امروز هم اين روستا با جمعيتي نزديك به دو هزار نفر با همين اسم در محل تاريخي خود قرار دارد. بعداز وفات جعفرقليخان به مرگ طبيعي (سوم دسامبر 1814) حاكميت شكي به پسر وي اسماعيل مي رسد. فتحعلي خان خويسكي (1875-1920) از معماران جمهوري خلق آزربايجان و از رهبران طراز اول اين جمهوري، نوه اسماعيل بود. (اين فصل از تاريخ آزربايجان هنوز چنانچه بايد معرفي نشده است)
در عين حال تاريخ الحاق و اشغال شهرهاي آزربايجان شمالي از تاريخ عقد قراداد گلستان بسيار زودتر و نسبت به تاريخ شكست حكومت مستقل آزربايجان، بسيار نزديكتر است. بعنوان مثال اشغال گرجستان كه در قلمرو حكومت محمد قولوخان افشار بود در سال 1801 يعني تنها چهار سال بعداز تسلط فتحعليشاه بر آزربايجان واقع شد و بدنبال آن سرازير اشغال آزربايجان از سوي قواي روسيه شروع شد. چند مرحله آغازين پروسه به شرح زير بود:
الحاق شرق گرجستان، قازاخ و شمسه ديل به روسيه: 12 سپتامبر 1801
الحاق جار- بالاكن به روسيه: 29 مارس 1802
اشغال گنجه از سوي ارتش روسيه: 3 ژانويه 1803
امضاي الحاق قاراباغ به روسيه: 14 ماه مه 1805
امضاي قراداد الحاق خانات شكي به روسيه: يك هفته بعداز تاريخ فوق
الحاق خانات شيروان به روسيه: 27 دسامبر 1905
از شش مورد فوق، عمليات جنگي براي اشغال، تنها در مورد گنجه ثبت شده است و در منابع تاريخي از بقيه موارد تحت عنوان «الحاق» نام برده شده است كه بمعني گسترش مرزهاي روسيه در داخل آزربايجان بيشتر از طريق مذاكره، تطميع و احياناً تهديد مستقيم و غيرمستقيم است.
به اينترتيب، مرز روسيه در درون آزربايجان بسوي جنوب در حال پيشروي بود. مبناي اين تغيير برخلاف تاريخنويسي فارسي، بسيار پيچيده و شامل عوامل مختلفي است كه غلبه نظامي قشون روسيه تنها يكي از آنهاست. لازم به ذكر است كه وفاداري اين مناطق به حكومتهاي مركزي هميشه كوتاه مدت بوده و از لحظه برگشت قشون دولتي از سركوب نظامي، شروع به كمرنگ شدن ميكرده است. بعنوان مثال منطقه قازاخ در دوران حاكميت سلطان احمد سوم (1703-1730) امپراطور عثماني دواطلبانه به تابعيت عثماني درميآيد و اين تنها مورد از اين موارد نيست. در جعبه ابزار روسها براي عملي كردن توسعه طلبي خودشان، حداقل چهار وسيله زير موجود بود: مذاكره، تطميع، تهديد و اعمال زور نظامي. نارضايتي از حاكميت تهران و بطور همزمان، وسوسه بودن با روسيه نيمه اروپايي-نيمه صنعتي در ميان اهالي و رهبران آزربايجان هم در اين معادلات نقش مهمي بازي كردهاند. اصولا اگر دو قتل متقابل از دو سو رخ نميداد، خوشبيني اهالي آزربايجان به روسيه و ترجيح دادن امپراطور روس به پادشاه ايران، نيازمند زور نظامي زيادي نبود. يكي از اين دو قتل در باكو صورت ميگيرد. در تاريخ 8 فوريه 1806 ژنرال پاول سيسيانوو در حال مذاكره با حسين قولو خان، خان باكو بود كه از سوي اصلان خان برادرزاده خان باكو به قتل ميرسد. قتل بعدي كه تخاصمات آزربايجان با روسيه را دامن ميزند، در بلاد خانباغي قاراباغ از سوي نظاميان روس صورت ميگيرد. اينبار ابراهيم خليل جوانشير خان بزرگ قاراباع به همراه خانوادهاش به قرباني بازي بزرگي كه بر سر توسعه مرزهاي جنوبي روسيه در جريان بود، تبديل ميشود. (12 ژوئن 1806) دو قتلي كه در اين فاصله چهار ماهه رخ ميدهد، بدبيني آزربايجانيها نسبت به نيات امپراطوري روسيه را سبب ميشود. از اين تاريخ شدت درگيريها و نياز روسيه به اعمال خشونت نظامي بشدت افزايش مييابد. حتي اگر آمران اين قتلها را نشناسيم، در سياسي بودن اين قتلها و تأثير آنها بر روند مناسبات مثلث آزربايجان-روسيه-ايران ترديدي نيست.
جزئيات اين حوادث خارج از موضوع اين مقاله است. اما آنچه مهم است، وجود پيوندهاي تاريخي شمال و جنوب آزربايجان در كليه اين مراحل است. اين پيوندها در تاريخ نويسي ناسيوناليسم حاكم بر ايران، نه پيونده آزربايجان-آزربايجان بلكه با نام «پيوند آزربايجان-ايران» نام برده ميشود. در كليه اين مراحل تاريخي ديدن پيوند همه جانبه آزربايجان-آزربايجان (كه ما امروزه شمال-جنوب ميناميم) سير طبيعي خود را دارد.
شهادت يك شاهد از روحيه جامعه آزربايجان از منظر روابط آزربايجان-آزربايجان را نيز بايستي به اين بخش معترضه از مقاله حاضر افزود. شاهد مزبور يك ارمني و پدر ميرزامكلم خان معروف است و مشاهدات وي 48 سال بعداز انعقاد قراداد توركمنچاي صورت ميگيرد:
ميرزا يعقوب خان پدر ميرزا ملكم خان در نامه اي به دنبال مشاهدات خود در آزربايجان جنوبي، به تاريخ اول دسامبر 1876 به شاهزاده فرهاد ميرزا معتمدالدوله، نسبت به وجود تمايل در ميان مردم آزربايجان جنوبي براي پيوستن به «نصف ملت و طايفۀ خود كه در ضل رعايت امپراتور (روسيه) غنوده و در هر باب محسود اهالي ايران واقع شده اند» خبر ميدهد. اين نامه 42 سال پيش از تشكيل جمهوري دمكراتيك آزربايجان شمالي به رهبري حزب مساوات از سوي يك ارمني نوشته شده است. (رحيم رئيس نيا؛ ايران و عثماني در آستانه قرن بيستم، انتشارات ستوده، تبريز، 1374، جلد اول، ص 188)
چنانچه ميبينيد، شهادت فوق از ميرزايعقوب خان، عناصري دارد كه از نقطه نظر موضوع اين مقاله حائز اهميت فراوان است.
در آن تاريخ هنوز، «وطن» عبارت از روستاي محل تولد بود و از زندگي در ده مجاور، بنام «روزگار غربت» ياد ميشد. رشد اقتصاد، صنعت، علم و فرهنگ در آزربايجان شمالي تازه شروع ميشد. برادران سوئدي نوبل در همال سالي وارد باكو ميشوند كه ميرزا يعقوب خان سطور فوق را روي كاغذ آورده است. از اين تاريخ است كه روابط شمال-جنوب وارد يك فاز جديد ميشود. باكو به قلب طپنده صنعت انرژي جهان، ثرتمندترين شهر دنيا، مكان اجراي بزرگترين پروژههاي ساختماني، يك مركز فرهنگي و به يك شهر اروپايي و مركز افكار و جنبشهاي انقلابي تبديل ميشود.
چه كسي ميتواند ادعا كند كه پيوندهاي فرهنگي، اقتصادي و خويشاوندي آزربايجان-آزربايجان با تبديل شدن باكو به يك متروپول صنعتي-اقتصادي-فرهنگي، ميتواند كمتر شده باشد؟
فاكتهايي كه با غيبت خود در منابع فارسي خودنمايي ميكنند
فاكتهايي كه بر همدلي و پيوندهاي فرهنگي دو پاره آزربايجان دلالت دارند، بنحو مٶثري در رسانهها، منابع، اخبار و توليدات فرهنگي ايران سانسور ميشوند. از طرف تلويزيون فارسي بي بي سي يك پروژه استراتژيك با سرمايه كلان براي ساختن يك فضاي مشترك فارسي (يك فارسستان) در جريان است. اما ما شاهد كوچكترين انعكاس اخبار مربوط به مراودات اقتصادي، آموزشي و فرهنگي مابين شمال و جنوب آزربايجان از سوي رسانههاي فارسي در داخل و خارج كشور نيستيم.
در منابع تاريخي فارسي، ما اشاراتي به فاكتهاي زير نميبينيم:- فعاليت نمايندگان و شعبات حزب مساوات در جنوب آزربايجان،
-همدردي آزربايجانيها با همديگر در جريان فجايع طبيعي غير طبيعي،
– كمك آزربايجان شمالي و ميلونرهايي چون حاجي زين العابدين تقي يئو به انقلاب مشروطه، به تأسيس مدارس مدرن و ديگر فعاليتهاي نهادسازانه فرهنگي،
– وجود شخصيتهاي فرهنگي و سياسي از جنوب در جريان رنسانس بزرگ شمال در پايان دو دهه پاياني قرن نوزدهم و دو دهه آغازين قرن بيستم،
– نقش فرهنگ سازانه راديو (و در ادامه تلويزيون) باكو در جنوب از وراي ديوار آهنين در سه دهه بعداز جنگ جهاني دوم،
– نقش فعالين آزربايجان جنوبي در جنبش استقلال طلبي آزربايجان شمالي در سالهاي پاياني دهه 1980 تا استقلال آزربايجان شمالي،
– وحدت فرهنگ شفاهي و فرهنگ موسيقي شمال وجنوب،
– اوج گيري سريع روابط همه جانبه آزربايجان-آزربايجان با فروپاشي شوروي كه اينك با شكوفايي اقتصادي آزربايجان شمالي وارد يك فاز كمي وكيفي جديد شده است
– جذبه جنبههاي مدرن زندگي و نزديكي آزربايجان شمالي به اروپا و بخصوص عضويت آزربايجان شمالي در نهادهاي متعدد اروپايي در مقايسه با گرفتاريهاي مرسوم در ايران. اين نكته سواي وحدت فرهنگي دو پاره آزربايجان است. يعني حتي اگر اهالي آزربايجان شمالي يك ملت بالكل متفاوتي مثلا اوكرائيني يا بلاروس بود، بازهم جنبههاي وسوسه انگيز زندگي در آنجا قابل انكار نميبود. تصور كنيد در حالي كه رژيم كنوني ايران مثل جنايتكاران در چنبر مراقبت چهار چشمي دنيا قرار دارد، جمهوري آزربايجان در حال تدارك اولين دووره بازيهاي المپيك اروپايي است.
– وجود همبستگي نيرومند عاطفي نسبت به نيمه ديگر در هر دوسوي آزربايجان. اين احساس در شمال آزربايجان گاه نيرومندتر از اعتقادات ديني اهالي است
اكراه منابع فارسي از پرداختن به اين بخش از تاريخ منطقه و كلا همه ادواري كه آزربايجان در جنوب و شمال حيات سياسي واحدي داشته است، يا پرده پوشاني همه پيوندهاي ميان دو پاره آزربايجان، دلايل استعمارگرانه واضحي دارد. براي نشان دادن بهتر اين مدعا، شايد تنها اشاره به يك نكته ديگر كافي باشد. فريدون فاطمي بعنوان يكي از مهمترين مترجمان ايران با همكاري يك انتشاراتي معتبر، دست به ترجمه يك سلسله نقشه هاي تاريخي زده است كه در مقايسه نسخه اوريژينال انگليسي به قلمكالين پتر مك ايوديColin Peter McEvedy (1930 2005) – ، همه مواردي كه در نسخه اصلي آزربايجان بصورت واحد سياسي مستقل نشان داده شده، در نسخه فارسي مطابق دكترين ناسيوناليسم حاكم، تغيير يافته است. (لينك براي ديدن جزئيات امر) در نسخه فارسي در ميان تحريفات بسيار ديگر از جمله نقشه سالهاي 888، 925، 1000، 1030 و 1361 بعداز ميلاد براساس شابلون ايدئولوژيك ناسيونالسيم فارسي حاكم بر ايران، تغيير كرده است. (براي ديدن نقشههاي مزبور كه بصورت پنج جفت، يعني كپي از پنج نسخه چاپي انگليسي به همراه كپي از ترجمه فارسي تنظيم شدهاند، بر روي رقم مربوط به سالها در جمله بالا كليك كنيد)
سه روايت موازي
نگاه استعماري فوق به آزربايجان كه در صدد انكار هويت فرهنگي واحد در شمال و جنوب است، در نگاه به تاريخچه حكومت ملي آزربايجان به رهبري سيدجعفر پيشهوري، طبعا نميتواند نگاهي از منظر روابط تبريز- باكو به ماجرا بيندازد.
به هر تقدير ما امروز شاهد وجود حداقل سه روايت موازي از اين واقعه تاريخي هستيم. اين روايتها موازي هستند به اين معني كه بعلت نبود يك ديالوگ، با هم سر كار پيدا نميكنند و اجباري هم براي مقابله با هم ندارند. امروز طرفداران روايت فارسي بخصوص با اشاره اسناد آرشيوهاي سابقا مخفي شوروي، هيچ ترديدي در اصالت روايت خود ندارند و جنبش ملي آزربايجان نيز، هيچ تقابلي مابين خواستهاي امروز خود و برنامه و اقدامات حكومت ملي آزربايجان به رهبري سيد جعفر پيشهوري نميبيند. كافي است به باندرول دهها متري جوانان آزربايجان در استاديوم سهند تبريز در تاريخ 9 دسامبر 2009 بيندازيد تا ببينيد كه آزربايجانيها تا چه اندازه بر صحت روايت خود داراي اعتماد بنفس هستند. (عكس مزبور ضميمه اين مقاله است)
روايت فارسي: ناسيوناليسم مركزگراي فارس، جهان را از دريچه نگراني خود از به خطر افتادن تماميت ارضي ميبيند. حكومت ملي آزربايجان در در شرايط اشغال كشور ايران از سوي قواي نظامي متفقين تشكيل شده و داراي ارتش و اسكناس و پستهاي گمرك مرزي با ايران بوده است و مهمتر از همه هاله تقدس زبان فارسي را هم در هم شكسته و زبان توركي را زبان نظام آموزشي، اداري و نظامي كرده است. تكليف چنين حكومتي از ديد ناسيوناليسم فارسي روشن است.
از اين منظر، «آزربايجان شمالي» هيچ هويت متفاوت با كليت رهبري شوروي وقت را نداشته است.
بر اساس سناريوي فارسي، انگيزه بروز ماجرا قصد روسيه براي جداكردن آزربايجان از ايران بود. در طرف خير و در نقش مثبت رژيم محمدرضا شاه با «اهالي آزربايجان» و كشورهاي غربي به كار كاملا مشروع «آزاد سازي» آزربايجان مشغول بودهاند.
امثال ذولفقاريهاي زنجان، اقشار سنتي و دستجات آدمكش در خدمت ارتش شاهنشاهي در اين روايت همانا «ملت غيور و وطندوست آزربايجان» هستند.
روايت روسي: اين روايت همرشته با روايت كمونيستي نيز هست. اين روايت، بخش پشت پرده از نقش اتحاد شوروي در اين واقعه را انكار كرده و نقش كشور شوراها را، كمك انترناسيوناليستي دانسته و تشكيل حكومت ملي آزربايجان را مثل همه دستاورهاي ديگر آزربايجان در شمال و جنوب، از معجزات كمونيسم و از قبل مرحمت روسها ميداند.
در سناريو روسي انگيزه بروز ماجرا حركت جهان براي برپايي كمونيسيم است و نقش ارتش شوروي چيزي جز تظاهر طبيعي همبستگي انترناسيوناليستي پرولتاريا و زحمتكشان نيست. مرتجعين داخلي و نيروهاي امپرياليستي، «بچههاي بد» اين سناريو هستند.مثل بقيه تاريخ شوروي و كمونيسم، فرق واقعيات تاريخي با تبليغات ايدئولوژيك رسمي، بسيار زياد است. اينك با باز شدن آرشيوهاي بسته سابق، ما جزئيات بينظيري از لحظه به لحظه آماده كردن حكومتهاي كمونيستي در شهرهاي اوفا وكويبيشيف داريم. نام تك تك افراد، آموزشها، ليست معلمين، تاريخ و ليست اسامي هواپيماها يا واحدهاي نظامي ارتش سرخ كه اين كادرها را به كشورهاي مربوطه منتقل كرد، شرح از ميدان به در كردن همه ارگانهاي غير كمونيستي و نهادهاي جامعه مدني تا استقرار آرامش قبرستاني و حاكميت تك حزبي و همه جزئيات اين تحولات در اسناد دولتي شوروي و مستعمرات اروپايي آن مستند است كه در قالب كتابهاي تاريخي در دو دهه اخير منتشر شدهاند.
ميزان و نحوه دخالت دولت شوروي در تحولات آزربايجان جنوبي در همان سالها هم اينك روشن است. از جمله تفاوت آشكار اين دخالت با دخالتهاي مشابه در اروپاي شرقي قابل توجه است. در همه اين موارد، پروژههاي دولت سازي شوروي به هيچوجه از محبوبيت در ميان اهالي بومي برخوردار نبوده و در همه موارد در ستيز با اراده مردم، روشنفكران، جامعه مدني و نيروهاي سياسي بومي، عملياتي شده است و در هيچكدام از كشورهاي دست ساز شوروي از اروپاي شرقي تا اتيوپي و افغانستان، از موفقيتهاي حكومت ملي آزربايجان در حدي كه در گزارشهاي بيطرف ثبت شده است، خبري نيست. نكته قابل توجه ديگر، عدم موفقيت دولت شوروي براي اجراي پروژهاي مشابه در ديگر مناطق اشغالي در ايران است. بعنوان مثال با اينكه در آن سالها، خاطره «جمهوري شوروي گيلان» هنوز چندان قديمي نشده بود، در گيلان شاهد هيچ حركتي در جهت ايجاد ارگانهاي خود حكومتي از نوع حكومت ملي آزربايجان نيستيم. اين دو نكته نشانگر پايه مردمي حكومت ملي آزربايجان و اهميت عامل داخلي در شكل گيري حكومت ملي است.
روايت آزربايجاني: نقد اين روايت به هر دو روايت قبلي، بي توجهي روايت فارسي به اراده آزربايجان جنوبي و ناديده انگاري نقش مستقل از مسكوي آزربايجان شمالي از طرف راويان روايت روسي است. روايت آزربايجاني، نقش رهبري حزب كمونيست و نهادهاي فرهنگي اجتماعي و روشنفكران آزربايجان شمالي را در تعامل با اراه ملي آزربايجان جنوبي عامل داخلي و تعيين كننده و دو مركز قدرت مسكو و تهران را عوامل خارجي ميشمارد. در اين روايت ليستي از هفت مداخله كشورهاي غربي كه در سرنوشت آزربايجان جنوبي تأثير بلافاصله داشتهاند، به شرح زير موجود است:
- تأسيس رژيم راسيستي پهلوي از سوي بريتانيا كه جزئيات لحظه به لحظه ماجرا از زبان معمار اصلي يعني اردشير جي ريپورتر در وصيت نامه منتشر شده وي نقل شده است.
- مداخله بريتانيا در انتقال سلطنت به محمد رضا پهلوي كه شرح جزئيات آن در خاطرات تيمسار حسين فردوست آمده است.
- مداخله اول شوروي در حمايت همه جانبه از حكومت ملي آزربايجان كه تا نوروز 1325 ادامه داشت.
- مداخله دوم شوروي براي ترغيب و حتي وادار كردن حكومت ملي آزربايجان به تسليم در برابر ارتش مركزي.
- مداخله كشورهاي غربي و سازمان ملل كه تحت كنترل آنها بود بر عليه موجوديت حكومت ملي آزربايجان.
- مداخله ارتش ايران در زير پا گذاشتن توافقات حقوقي معتبر با حكومت ملي آزربايجان و لشگركشي و ارتكاب جنايات جنگي و جنايت عليه بشريت در آزربايجان در آذرماه 1325 و ماههاي بعداز آن.
- مداخله مشترك بريتانيا و آمريكا در كودتاي 28 مرداد.
البته از نظر جنبش ملي آزربايجان از مجموع هفت مورد مداخله خارجي فوق، تنها يكي از آنها به نفع آزربايجان بوده است و خشنترين وضد انسانيترين آنها از سوي ارتش شاهنشاهي با حمايت كشورهاي غربي انجام گرفته است.
در سناريو آزربايجاني، هم شوروي و هم كشورهاي غربي و حتي سازمان ملل متحد كه تحت كنترل كامل كشورهاي غربي است به يك اندازه خارجي و بيگانهاند. روايت آزربايجاني مداخله اول شوروي را انكار نميكند. اما هم مداخله اول شوروي را از نظر جهت ماهيت اين مداخله ارزيابي ميكند و هم مداخله دوم شوروي از نوروز 1325 به بعد را در جهت منافع حكومت مركزي ميشمارد و بالاتر از آن، مداخله كشورهاي غربي را هم مداخله خارجي ميشمارد كه ماهيت ضد آزربايجاني آن روشن است. همچنانكه بر سر كار آمدن خاندان پهلوي و ابقاي آن يك بار در شهريور 1320 و بار ديگر در مرداد 1332 را هم مداخله خارجي در جهت خلاف منافع آزربايجان ميداند.
در مذاكرات متفقين براي تقسيم دنياي بعداز جنگ، ايران و آزربايجان جنوبي درون آن مثل دوران قبل از جنگ، حوزه نفوذ بلامنازع غرب تعيين شده بود. اصل ماجرا عامل داخلي يعني انگيزه اهالي آزربايجان جنوبي براي پايان دادن به سيستم آپارتايد فرهنگي و اقتصادي حكومت مركزي است.
طبق اسناد موجود، شيطنت استالين و بي محلي وي به توافقات تهران و يالتا، نتيجه تطميع وي از سوي رهبران آزربايجان شمالي است، كه در جريان مداخله اول تا خروج از معركه (24 مارس تا ششم ماه مه 1946) در جهت اراده ملي آزربايجان عمل ميكرد. بعداز فشار غرب و يادآوري ايين نكته كه اين جغرافيا جزو منطقه نفوذ غرب باقي خواهد ماند، كسب امتيازات اقتصادي از تهران را به «انجام وظايف انترناسيوناليستي» ترجيح دهد. از اين تاريخ به سعي استالين بر اساس نامه ضميمه اين مقاله، مجاب كردن آزربايجان جنوبي به تسليم بود و از اين سلسله اقدامات بايستي بنام مداخله دوم شوروي ياد كرد كه همسو با منافع رژيم محمدرضاشاهي و متحدين غربي آن بود.
اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي در آزربايجان دوستي خود مثل همه قدرتهاي بزرگ، با طرف گيري و حمايت از آزربايجان جنوبي، اهداف ژئوپوليتيك خود را مد نظر داشت. همانطور كه بريتانيا و آمريكا و بقيه كشورهاي غربي نيز در حمايت از تهران با اين اهداف عمل ميكردند. نكته مهم ديگر آن است كه اتحاد شورووي دو نوع مداخله در موضوع مورد نظر داشت. مداخله اول در جهت تحقق حكومت ملي آزربايجان و مداخله دوم كه بعداز تفاهم با كشورها غربي بود و در جهت وادار كردن رهبران حكومت ملي آزربايجان به تن دادن به سازش با تهران.
بحث حقوقي
بسياري از نزديك به دويست كشور مستقل جهان امروز، استقلال خود را مرهون مداخلات مستقيم خارجي يا شرايط مساعد بين المللي و فشارهاي جهاني براي غلبه بر يك ارتش نيرومندتر از خود هستند. نجات از سلطه استعمار، از اشغال مستقيم نظامي و از وابستگي به يك دولت ديگر و كسب حق تعيين سرنوشت، هرگز راحت نبوده است. هم اينك در همسايگي ايران حكومت عراق، حكومت اقليم كردستان عراق و حكومت افغانستان محصول مداخله مستقيم خارجي هستند. سوريه صحنه مداخلات ايران، روسيه و همه كشورهاي منطقه و قدرتهاي بين المللي است و كشور اوكرائين سالهاست كه صحنه كشاكش فرساينده روسيه از شرق و غرب از غرب است. امروز مشروعيت حكومت كردهاي عراق، مرتبط با نحوه شكل گيري آن (نتيجه مستقيم مداخله نظامي غرب) نبوده و بطور مستقيم با اين نكته در ارتباط است كه تا چه اندازه اراده شهروندان حكومت اقليم كردي را نمايندگي ميكند. همين نكته را در مورد حكومت كرزاي بر افغانستان يا حكومت صربستان هم ميتوان گفت.
يافتن «حق» و «ناحق» در اين ميدان، بسته به اين فاكتور است كه كشور ايران را بعنوان يك «كل واحد» در نظر بگيريم كه ملل تشكيل دهنده آن، از هيچ حق حاكميت ملي national sovereignty برخوردار نيست. در اينصورت، دفاع كشورهاي غربي از رژيم تهران را ميتوان -بدون دفاع از جنايات بيشمار ارتش در آزربايجان- مشروع دانست و مداخله دوم شوروي در همسويي با اهداف كشورهاي غربي را هم پذيرفت. اما اگر كوچكترين اعتناي حقوقي به حق تعيين سرنوشت آزربايجان جنوبي داشته باشيم، مداخله اول شوروي در جهت خواستهاي مردم آزربايجان است. در جنگهاي كره، ويتنام و افغانستان هم مداخله خارجي از دو سو در جريان بود و بسته به اينكه از كدام معيارهاي حقوقي عزيمت كنيم، نتيجه قضاوت ما ميتواند متفاوت باشد. قدر مسلم اين است كه اراده شهروندان، بايستي ملاك اصلي قضاوت ما باشد، هر چند كه تشخيص اين اراده بدون برپايي يك انتخابات آزاد بسيار دشوار است.
بدون در نظر گرفتن عامل داخلي، توضيح اين نكته كه چرا دولت شوروي در ديگر نواحي تحت اشغال خود مثل گيلان موفق به برپايي حكومتهاي محلي وابسته نشد و كارنامه شگرف يكساله حكومت ملي كه در تضاد با نتايخ فاجعه بار همه حكومتهاي دست ساز شوروي و از جمله دولت كمونيستي جايگزين در آزربايجان شمالي (از 28 آورل 1920 به بعد) است، غيرممكن ميشود.
اگر حكومت ملي آزربايجان تنها نتيجه مداخله خارجي بود، اصولا بايستي با خروج نيروهاي شوروي، حيات اين حكومت خودبخود و حتي بدست مردم به پايان ميرسيد. برانداختن يك حكومت محصول اراده خارجي بدون حمايت مردم، بخصوص كه از ثروت سهل الوصولي مثل نفت هم محروم باشد، بخصوص شش ماه بعداز خروج آخرين سربازان شوروي از منطقه، نيازمند لشگركشي، قتل عام، محاكمات صحرايي و اعدام و امواج بي پاياني از مهاجرين و تبعيديان سياسي در چهار جهت جغرافيايي نيست. به شهادت ويليام داگلاس در سطور زير توجه كنيد:
«زمانی که ارتش دولتی وارد آزربایجان شد سرو صدای نعره آوری ایجاد کرد. سربازان دولتی تاراج را آغاز کردند، غارت میکردند و میبردند هرچه به دستشان میرسید و به آن هم رحم نمیکردند. (در مقام مقایسه) ارتش روسها از رفتار و کردار بغایت بهتری برخوردار بودند. ارتش دولتی که خود را ارتش نجات بخش مینامید، قشون درنده و اشغالگر بود. این ارتش زخمهای وحشتناکی در مردم به جای گذاشت. خرمن های دهقانان سوزانده شده نابود گشتند، زنان و دختران روستاییان آزربایجان مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. خانههای مردم غارت و چپاول شدند. اغنام و احشام (چهارپایان) روستاییان به غارت رفتند و دزدیده شدند. ارتش دولتی خارج از کنترل بود. ماموریت ارتش شاهنشاهی آزادی و نجات بود، اما این ارتش مردم عادی را مورد شکار قرار داد و ویرانی، غارت و مرگ از خود بجای گذاشت.»
در دو روايت فارسي و روسي، رابطه آزربايجان-آزربايجان (باكو-تبريز يا شمال جنوب) را ناديده ميگيرند. اين رابطه بسيار عميق كه در فوق شرح كوتاهي از آن رفت، تاريخي و فارغ از نياز به اثبات وجود است. در حالي كه كشورسازان پروژه «ايران نوين» براي گرد هم آوردن ملل مختلف زنداني اين مجموعه، خود را محتاج دست يازيدن به هر جنايتي كردهاند، وحدت آزربايجان-آزربايجان نه محتاج اعمال خشونت نظامي بوده و نه نيازي به ممنوع كردن فرهنگ ديگران و انكار موجوديت آنها دارد. در سالهاي اخير بعداز پايان شب طولاني كمونيسم، هر دو پاره ملتي تقسيم شده، به هزار و يك شكل و در هر سطحي پاره گمشده خود را در طرف ديگر ديده است. تصور كنيد كه امروز در دويستمين سالگرد پيمان گلستان و بعداز زندگي درازمدت با يك پرده آهني در ميان دو آزربايجان، هنوز هم آنچه طبيعي و مبرهن است وحت فرهنگي و تاريخي دو آزربايجان است اما وحدت كشوري بنام ايران نيازمند جعلياتي بنام «تاريخ ايران باستان» و اعمال ستم ملي عليه تك تك مليتهاي اسير درون اين كشور است و تاكنون شاهد لشگركشيهاي متعددي براي سركوب اراده ملي ملتهاي ساكن اين كشور بودهايم.
رواايت روسي از ماجرا هم بشرطي ميتوانست قابل اعتنا باشد كه رفتار دولت شوروي با جمهوري دمكراتيك آزربايجان شمالي از 28 آوريل 1920 تا استقلال مجدد اين جمهوري در سال 1991 را در نظر نگيريم. از اين بساط ذكر دو نكته شايد به تنهايي گوياتر از اسناد بسياري باشد.
نكته اول: ارتش سرخ اتحاد شوروي در هيچ تاريخي به رفتار انساني مشهور نبوده است. اين ارتش از پيروزي استالينگراد تا فتح برلين تاريخي از سبعيت از خود بجا گذاشته است. همين ارتش در آزربايجان جنوبي رفتاري انساني داشته است و اين مسئله مستقيما با تمهيدات رهبري سياسي آزربايجان شمالي مربوط بوده است.
نكته دوم: اتحاد شوروي در حالي دردوره مداخله اول خود، از رسميت زبان تركي در آزربايجان جنوبي دفاع كرده است كه هنوز در آزربايجان شمالي اين زبان اين موقعيت را نداشت و براي رسميت اين زبان هم مرگ استالين، هم يازده سال زمان و هم مبارزه همه جانبه جامعه آزربايجان شمالي لازم بود.
سوآل اين است كه اگر حمايت كمونيسم از آزربايجان بخاطر حقوق بشر٬ دمكراسي٬ ارزشهاي انساني٬ مرحمت روسها يا نتيجه معجزات كمونيسم بوده است٬ پس چرا شورويها در آزربايجان تحت كنترل (دقيقتر: اشغال) خود٬ از دادن موقعيت «زبان دولتي» به زبان توركي آزربايجاني٬ خودداري ميكردند؟ اساسا اين واقعيت كه دولت شوروي در آزربايجان جنوبي واقع درنيمه كاپيتاليستي جهان جنگ سردي٬ يازده سال زودتر از «جمهوري سوسياليستي شوروي آزربايجان» دولتي شدن زبان مردم را پذيرفتهاند٬ براي اين طرفداران و مبلغان روايت روسي-كمونيستي، حتي بعنوان سوآل مطرح نشده است تا چه رسد كه جوابي براي توضيح و توجيه آن جستجو كرده باشند. توجه كنيد كه زبان توركي آزربايجاني در آزربايجان شمالي تنها در نتيجه امواج اعتراضات همه جانبه و مبارزات رشنفكران و دولتمردان آزربايجان در فضاي نسبتا باز بعداز مرگ استالين (5 مارس 1953) در تاريخ بيستم ماه اوت 1956 موقعيت زبان دولتي يافت. در حاليكه مقامات شوروي 11 سال قبل از آن در زمان حضور ارتش شوروي در ايران٬ از رسمت زبان توركي در حكومت ملي آزربايجان جنوبي حمايت كرده بودند. براي آشنايي با شرح مبارزات سياسي اهاالي و روشنفكران آزربايجان شمالي براي به رسميت درآوردن زبان توركت آزربايجاني در «جمهوري شوروي سوسياليستي آزربايجان» در سال 1956 به اين منبع مراجعه كنيد: پروفسور جمیل حسنلی: تصويب قانون دربارهی زبان رسمي آزربايجان در دوران استيلاي روسيه
رديه مشترك روايت روسي و فارسي
واقعيت اقدامات حكومت ملي آزربايجان و رفتار آن با اهالي، با نهادهاي ديني، با حق مالكيت، با اقلييتهاي اتنيك (قومي)، بق روشنفكران و دگرانديشان است. اگر اين حكومت طبق روايت روسي از معجزات كمونيسم و نشانه مرحمت انترناسيوناليستي روسها بوده است يا اگر طبق روايت روسي يك «حكومت پوشالي» ساخت روسيه كمونيستي بوده است، بايستي عملكرد يكساله حكومت ملي هم از الگوهاي قبلي يا همزمان يا بعدي كمونيستي پيروي ميكرد. در اينجا ابتدا به نقل قولي نسبتا طولاني از ويلييام داگلاس در باره كارنامه حكومت ملي آزربايجان بپردازيم:
«۱. قسمت مهم برنامه وی که بخش اعظم روستاییان از آن پشتیبانی میکردند، اصلاحات ارضی بود. این اصلاحات چاشنی اندکی از کمونیسم هم داشت. او زمینهای مالکان بزرگ فراری را ضبط کرد و آن را بین روستاییان تقسیم کرد. اما پیشه وری هرگز به اموال و املاک مالکانی که در آزربایجان ماندند دست نزد، قانون جدید تنها سهم ساکنان املاک را از محصولات افزایش داد.
۲. پیشه وری همچنین چاشنی اندکی از سوسیالیسم به برنامههایش داد و دولت او بانکهای بزرگ را ملی کرد.
۳. کار بزرگ دیگری که پیشه وری بعد از اصلاحات ارضی، که مورد پشتیبانی کامل مردم قرار گرفت جلوگیری از هرگونه رشوه خواری کارمندان دولتی بود که رشوه را به عنوان جرم تلقی کرد. دو کارمند عالیرتبه و چند کارمند جز دولت وی به همین جرم رشوه گیری از مردم به دار آویخته شدند. این قانون اثر فوق العاده روشنی داشت. بازرگانان و تجار به من گفتند که در دوران پیشه وری حتی آنها به خود جرات میدادند که مغازهها و حجره های خود را شبها هم باز بگذارند، بی آنکه ترسی از دزدها داشته باشند. مردم عادی به من گفتند برای اولین بار در دوران پیشه وری مردم میتوانستند ماشینهای خود را شبها در خیابانها نگه دارند بی آنکه کسی چراغها، لاستیکها و یا دیگر قطعات مهم ماشیناش را از دست بدهد.
۴. کلینیکهای پزشکی ایجاد شدند، برخی سیار بود و در خدمت روستاییان اطراف تبریز.
۵. قیمت کالاهای مایحتاج مردم به طور شدیدی کنترل میشد، احتکار مواد غذایی به شدت تنبیه میشد، نوعی سهمیه بندی غذایی به کار افتاد تا هریک از شهروندان بتوانند نیازهای حداقل خود را دریافت دارند. پیشه وری قول داده بود که هزینه زندگی چهل درصد کاهش یابد و او موفق به انجام این کار شد.
۶. حداقل دستمزد و حداکثر ساعات کار مشخص شد و سیستم چانه زنی جمعی مابین کارمندان و کارفرمایان برای اولین بار به راه افتاد.
۷. پروژه کارهای عام المنفعه برگزار شد و اکثر خیابانها و جادهها اسفالت شدند هرکس بیکار بود به کار گمارده شد.
۸. سیستم گسترده آموزشی برنامه ریزی و اجرا شد برای تمام روستاها مدرسه طرح ریزی شد و دانشگاه تبریز با دو کالج دیگر افتتاح شد، کالج پزشکی و دانشکده ادبیات (دانشگاه تبریز هنوز دایره است) عرصههای مربوط به فرهنگ آزربایجان مورد تاکید قرار گرفت. زبان تدریس در دوره ابتدایی به آزربایجانی تغییر یافت.
۹. پیشه وری مدافع خود مختاری برای آزربایجان بود. اما او جدایی از ایران را نمیخواست. او میخواست حداقل نصف مالیاتی که از آزربایجانیها اخذ میشود در آزربایجان هزینه شود. او میخواست این استان به درجه بیشتری حق خودکفایی و خود گردانی داشته باشد و در پارلمان دولتی تهران نیز نمایندگان بیشتری داشته باشد.»
اين اقدامات حكومت ملي در عرض يكسال است. اما اين همه ماجرا نيست. به اين لييست بايستي ليس طولانيتري را نيز افزود: ليست كارهايي كه حكومتهاي دست ساز شوروي قبل از حيات يكساله حكومت ملي، همزمان با حيات آن در اروپاي شرقي و بعداز آن تا فروپاشي كمونيسم در اقصي نقاط جهان مرتكب شدند اما حكومت ملي آزربايجان مرتكب آن كارها نشد. بعنوان شاهد اين مدعا، سطر به سطر كتاب خاطرات آيت الله مجتهدي بعنوان يك مخالف فكري حكومت ملي، گواه صادق رفتار انساني و دموكراتيك حكومت ملي با نهادهاي مدني، مطبوعات، قوه قضائيه و دگرانديشان و معتقدين به دين است. «بحران آزربایجان» (25-1324 ه.ش) یا خاطرات آیت الله میرزا عبدالله مجتهدی، مٶسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، تهران، 1381
شهادت ويليام داگلاس از اقدامات و اصلاحات يكساله حكومت ملي آزربايجان امروز در 68-مين سالروز تأسيس آن، مشابه خواستهاي امروزي جوانان و همه اقشار جامعه آزربايجان و مطابق با ليست خواستههاي جنبش ملي آزربايجان است. به اين اعتبار، حكومت ملي آزربايجان بخش مهم و درخشاني از تاريخ آزربايجان است.
پايان مقاله
استكهلم 12 دسامبر 2013
—————————————————————————–
ضميمه:
نامه زير در اصل دفاعيه «رفيق استالين» از مداخله دوم خود در جهت به تسليم وادار نمودن حكومت ملي است. پايه مردمي حكومت و استقلال شخصيت سيد جعفر پيشهوري از لابلاي جملات نامه زير پيداست. استالين بروشني ميگويد كه تعهدات بين المللي شوروي در برابر غرب كه نيمي از اروپا را به زير سلطه شوروي ميراند، اجازه ادامه حمايت از حكومت ملي آزربايجان را به اين كشور نميدهد. صرف نوشتن اين نامه پولميك از سوي استالين در روزهايي كه قويترين رهبر جهان بود، نشانگر استقلال شخصيت پيشهوري است و اگر روايت فارسي ماجرا را بپذيريم، اين اقدام استالين بي معني خواهد بود. اين نامه براي نشان دادن نادرستي روايت روسي هم حاوي نكات ارزندهاي است. جالب است كه استالين در نامه زير دفاع از قوام را بمنزله تضعيف انگلستان معرفي ميكند. به اين جمله استالين توجه كنيد:
«طورى كه شنيده ام شما ميگوئيد كه ما شما را ابتدا به عرش اعلا برديم و سپس به قعر ادنى پرت كرده به شما بى احترامى نموديم.»
صرفنظر از كلمات و عبارات انتخاب شده از سوي استالين، جمله فوق در واقع انعكاس رفتار دوگانه و انجام دو مداخله متفاوت از سوي اتحاد شوروي در موضوع آزربايجان جنوبي است.
تأكيدات در نامه استالين از من است.
«به رفيق پيشه ورى
بنظر ميرسد شما دربررسى وضع داخلى ايران و همچنين بُعد بين المللى مسئله دچار اشتباه شده ايد.
اولا: شما ميخواهيد تمام خواست هاى انقلابى خلق آزربايجان فورا برآورده شوند. و ليكن شرايط فعلى، تحقق اين برنامه را غير ممكن ميسازد. لنين خواست هاى انقلابى را بصورت خواست هاى عملى – تكرار ميكنم: بصورت خواست هاى عملى مطرح ميكرد و اين كار را زمانى انجام ميداد كه كشور در حال گذار از تجربه يك بحران انقلابى در اثر جنگى ناموفق با دشمنى خارجى باشد. اين وضع در سال ١٩٠٥ هنگام جنگ ناموفق با ژاپن و در سال ١٩١٧ هنگام جنگ ناموفق با آلمان موجود بود. اينجا شما ميخواهيد از لنين پيروى كنيد. اين، چيزى بسيار خوب و قابل تحسين است.
اما وضع كنونى ايران كاملا فرق ميكند. در ايران هيچ وضع عميقا انقلابى موجود نيست. در ايران تعداد كارگران كم است و آنها سازماندهى خوبى ندارند. دهقانان ايران هنوز فعاليت جدى از خود نشان نميدهند. ايران در حال جنگى بر عليه دشمن خارجى نيست كه باعث تضعيف دايره هاى انقلابى (حكومتى؟ -مترجم) از طريق يك شكست نظامى شود. نتيجتا در ايران شرايطى كه كارآمد بودن تاكتيك هاى سال هاى ١٩٠٥ و ١٩١٧ را تائيد كند موجود نيست.
ثانيا: مطمئنا اگر قواى شوروى در ايران باقى ميماندند شما ميتوانستيد روى موفقيت در امر خواست هاى انقلابى خلق آزربايجان حساب كنيد. اما ما ديگر نميتوانستيم نيروهاى شوروى رادر ايران نگهداريم و آن هم در وهله نخست بدين سبب كه ادامه حضور آنها در ايران بنياد سياست هاى آزادسازانه ما در اروپا و آسيا را مختل ميكرد. بريتانيائى ها و آمريكائى ها به ما گفتند اگر نيروهاى شوروى ميتوانند در ايران بمانند در آنصورت چرا نيروهاى بريتانيا در مصر، سوريه، اندونزى، يونان و بهمين ترتيب نيرو هاى آمريكا در چين، ايسلند و دانمارك نتوانند بمانند. از اين جهت ما تصميم گرفتيم نيروهارا از ايران و چين بيرون ببريم تا اينكه اين بهانه را از دست بريتانيائى ها و آمريكائيها بگيريم، جنبش آزاديبخش در مستعمرات را دامن بزنيم و بدين ترتيب سياست آزاد سازى خود را حق بجانب تر و موثر تر نمائيم.
ثالثا: با اين تفاسير در رابطه با وضع ايران ميتوان چنين نتيجه گيرى كرد: در ايران بحران عميق انقلابى وجود ندارد. در ايران اوضاع جنگى با دشمنان خارجى موجود نيست كه در نتيجه يك شكست نظامى ارتجاع تضعيف شود و باعث بحران گردد. تا مدتى كه قواى شوروى در ايران بودند شما فرصت دامن زدن به مبارزه در آزربايجان و سازماندهى يك نهضت گسترده دمكراتيك با خواست هاى همه جانبه را دارا بوديد. اما نيروهاى ما ميبايست ايران را ترك ميكردند و چنين هم كردند. آنچه در ايران ميبينيم چيست؟ ما در اينجا شاهد نزاعى بين حكومت قوام و دواير طرفدار انگليس ايران هستيم كه نماينده ارتجاعى ترين عناصر ايران هستند. قوام در گذشته هر قدر هم كه ارتجاعى بوده باشد، بايد امروزه براى حفظ خود و حكومتش بعضى اصلاحات دمكراتيك را انجام داده و حمايت نيروهاى دمكراتيك ايران را جلب كند. تاكتيك ما در چنين شرايطى چه بايد باشد؟ بنظر من ما بايد از اين نزاع استفاده كنيم تا اينكه از قوام امتياز بگيريم، از او حمايت كنيم تا نيروهاى طرفدار انگليس را منزوى نمائيم و زمينه اى براى ادامه دمكراتيزه كردن ايران را مهيا كنيم. تمام توصيه هاى ما به شما مبتنى بر اين تشخيص است. البته در پيش گرفتن تاكتيك ديگرى هم ممكن بود: تف كردن به همه چيز، قطع رابطه با قوام و با اين ترتيب تضمين پيروزى مرتجعين طرفدار انگليس. اما اين ديگر نه يك تاكتيك بلكه حماقت ميبود. اين درواقع خيانت به امر خلق آزربايجان و دمكراسى ايرانى ميبود.
رابعا: طورى كه شنيده ام شما ميگوئيد كه ما شما را ابتدا به عرش اعلا برديم و سپس به قعر ادنى پرت كرده به شما بى احترامى نموديم. اگر اين شنيده هايم درست باشد، براى ما جاى تعجب است. واقعا چه اتفاقى افتاده است؟ در اينجا ما تكنيكى را بكار برده ايم كه هر انقلابى با آن آشناست. در هر شرايطى كه شبيه شرايط امروز ايران باشد، اگر كسى بخواهد حد اقل معينى از طلب هائى را از حكومت بدست آورد، در آنصورت جنبش بايد به راه خود ادامه دهد، از خواست هاى حد اقل فراتر رود و خطرى (فشارى، -مترجم) براى حكومت ايجاد كند تا اينكه دادن امتياز از سوى حكومت تامين گردد. اگر شما خيلى پيش نميرفتيد در شرايط كنونى ايران نميتوانستيد به اهدافى (امتيازاتى، -مترجم) نائل شويد كه حكومت قوام امروزه ناچار به تامين آن است. قانون جنبش انقلابى همين است. بى حرمتى به شما اصلا و ابدا مطرح نيست. بسيار عجيب است كه شما تصور ميكنيد ما شما را آلوده به لكه ننگ و بى احترامى كرده ايم. بر عكس، اگر شما عاقلانه رفتار كنيد و با حمايت معنوى ما خواهان قانونى شدن وضع واقعى و فعلى در آزربايجان شويد در آنصورت هم آذرى ها و هم ايران به شما بعنوان پيشاهنگ جنبش مترقى و دمكراتيك در خاورميانه احترام خواهد گذاشت.
ى. استالين
منبع : تریبون
استعمار داخلی و نمونهی ایران
مهدی مرتضیلو
آلبارسلان صرافی
مقدمه
در سالهای اخیر اصطلاحی تحت عنوان «استعمار داخلی» در ادبیات سیاسی فعالین حقوق ملی از جمله فعالین جنبش ملی آزربایجان به وفور یافت میشود. یکی از نوشتههایی که سالها پیش در ایران به زبان فارسی منتشر شده، کتابیست از آلبر ممی. اخیراً نیز آقای محمد آزادگر، طی مقاله ای، تحت عنوان «دربارهی «چهرهی استعمارگر و چهرهی استعمارزده»ی آلبر ممی»[۱] ضمن بازشناساندن این اثر، به نمونهی آزربایجان پرداخت و نتیجه گرفت که «آزربایجان بتمام معنا مستعمره است». شباهت آزربایجان، کردستان، خوزستان و … با هندوستان یا الجزایر از مشهورترین کشورهای مستعمره در کجاست؟ چرا فعالین جنبشهای ملی مرتباً از اصطلاح «مستعمره» برای آزربایجان، کردستان و خوزستان استفاده میکنند؟
از سوی دیگر، کنشگران جنبشهای مرکزگرا، بهرهگیری از چنین اصطلاحی را به دور از منطق و استدلال میدانند[۲] و چه بسا فعالین جنبشهای ملی را متهم به بیاطلاعی از مفهوم استعمار میکنند. در این میان، سوال اساسی که به ذهن متبادر میشود ایناست که آیا بازیگران جنبشهای ملی عدهای انسان ناآگاه، هستند؟ یا اینکه جریانات مرکزگرا مشغول سانسور و تعطیلی برخی مفاهیم متعلق به علوم انسانی و اجتماعیاند؟ چنانچه اخیراً (پس از انتخابات سال ۱۳۸۸) نیز مسئلهی به تعطیلی کشاندن دانشکدههای علوم انسانی در دانشگاههای ایران از سوی رژیم اسلامی مطرح گردید.
هدف اصلی نویسندگان در این مقاله اشاره به سیر تاریخی پیدایش و کاربری اصطلاح «استعمار داخلی» و نقش آن در مبارزات ضدنژادپرستی و ضداستعماری در سطح جامعهی جهانی در عصر حاضر و همچنین ارائه مصادیق استعمار داخلی در جامعهی ایران میباشد. هدف دیگر، به چالش کشاندن روشنفکران منتسب به جنبشهای مرکزگراست تا پاسخگوی این سئوالات باشند، که: چه تفاوتیست بین فعالین جنبشهای مرکزگرا، که خواهان تعطیلی مفاهیم علوم انسانی مرتبط با «حقوق اقوام» هستند، با افرادی که فتوای تعطیلی مفاهیم علوم انسانی مرتبط با «حقوق شهروندی» را میدهند؟ آیا به غیر از تفاوت در مصادیق تعطیلی، تفاوتِ بنیادین بین این دو طیف وجود دارد؟ یا غیر از این است که این دو گروه، دو روی یک سکهاند؟
استعمار داخلی (Internal Colonialism)
مستعمرهی (colony) داخلی، مستعمرهایست که درون مرزهای یک کشور وجود دارد. اصطلاح «استعمار داخلی»، خط بطلانی است بر اصل متعلق به قرون ۱۸ و ۱۹ که مطابق آن مستعمرهها، فقط در خارج از مرزهای یک کشور میتوانند وجود داشته باشند. در واقع، مفاهیم استعمار و مستعمره، همانند بسیاری دیگر از مفاهیم علوم انسانی و اجتماعی، طی فرایندهای سیاسی و اجتماعی، در طول تاریخ تغییر و تکامل یافتهاند. با انحلال سیستم اروپایی استعمار مستقیم (استعمار به مفهوم سنتی آن)، برخی شاید هیجانزده از مرگ استعمار مدعی دوران پسا-استعماری (postcolonialism) باشند. مطابق چنین نگرشی، استعمار همانند بردهداری، پدیدهای متعلق به تاریخ است. حال اینکه در نقطهی مقابل این طرز فکر، چارلز پیندرهاگز، استاد جامعهشناسی دانشگاه ماساچوست، معتقد به وجود پدیدهی استعمار در عصر حاضر نیز میباشد. وی، استعمار داخلی را اینگونه تعریف میکند:
«استعمار داخلی، الگوی مطیعسازی، منطبق بر مناطق جغرافیایی با ساکنین متمایز از مردمان مسلط، در درون یک کشور میباشد. نتیجهی مشخص و بارز این الگوی مطیعسازی، نابرابری جمعی سیستماتیک علیه گروه محکوم میباشد که در نهادهای اجتماعی، از جمله سیستم آموزشی، امنیت عمومی، پلیس، دادگاه، زندان، سلامتی، تولیدات فرهنگی، سرمایه گذاری و غیره بروز میکند.»[۳]
فصل مشترک استعمار به مفهوم سنتی آن با استعمار داخلی، محدودیت در اعمال تصمیمات سیاسی و همچنین روابط اقتصادی نامتقارن مابین ملت غالب و مغلوب است؛ بهطوری که جریان ثروت از سوی مناطق مورد سکونت ملت مغلوب به سمت مناطق ملت غالب میباشد. تصور نویسندگان بر این است که خوانندهی یادداشت حاضر، موافق این نکته باشد که جریان ثروت در ایران از سوی مناطق اقوام غیرفارس به سوی مناطق قوم فارس میباشد. نفت عربستان و یا معادن زیرزمینی آزربایجان و کردستان که عمدتاً صرف سرمایهگذاری در تهران و اصفهان و شیراز میشوند، نمونهی «اظهر من الشمس» جریان ثروت در ایران است.
مفهوم و هدف سیاسی بهکارگیری اصطلاح «استعمار داخلی» به روشنی آشکار است. در واقع، فعالین سیاسی متعلق به گروههای اتنیکی، نژادی یا دینی (گروههایِ مغلوب)، با تعریف روابط گروه خود با دیگر گروه اتنیکی، نژادی یا دینی (گروه غالبِ) موجود در کشور و در عین حال، با استعمال اصطلاح «استعمار داخلی» در تلاش برای فراهم آوردن پشتیبانی هر چه بیشتر مردم برای جنبشهایی هستند که با هدف خودمختاری بیشتر یا حتی استقلال مبارزه میکنند. پیدایش این اصطلاح، ناشی از جو راسیستی حاکم بر جوامع چند اتنیکی-نژادی و اعمال سیاستهای سیستماتیک تبعیضآمیز از سوی دولت علیه گروه خاصی از شهروندان میباشد (همانند سیاهان آمریکا یا بنگلادشیهای پاکستان).
وجه تشابه «استعمار» در مفهوم سنتی آن با «استعمار داخلی»، وجود گروهی از انسانها با ویژگیهای خاص نژادی، اتنیکی، مذهبی و … میباشد که به صورت قانونی و سیستماتیک مورد تبعیض قرار گرفته و ثروتهای مادی آنان مورد استثمار قرار میگیرد. بدین ترتیب، قوانین تبعیضآمیز و سیاستهای تاراج اقتصادی، اگر توسط کشور بیگانه به مردمان کشوری دیگر اعمال گردد، آنرا استعمار در مفهوم سنتی همانند استعمار هندوستان توسط بریتانیا و اگر توسط دولت یا ملت مسلط درون یک کشور علیه ملتی دیگر اعمال شود، آنرا استعمار داخلی مینامند. نمونهی بارز استعمار داخلی، سیاستهای اعمال شده بر علیه اعراب ایران میباشد، که علیرغم دارا بودن منابع نفت، جزو محرومترین مردمان کشورند. علاوه بر استثمار اقتصادی، تبعیض نژادی عریان علیه اعراب نیز یکی از پدیدههای سیستماتیک نظم سیاسی و فرهنگی حاکم بر کشور میباشد.
مشهورترین استعمال این اصطلاح، شاید به مبارزات فعالین حقوق مدنی و سیاسی در ایالات متحده برگردد. مالکوم ایکس، از فعالین حقوق مدنی سیاهپوستان امریکا، در یکی از سخنرانیهای خود در سال ۱۹۶۴ که با عنوان «انقلاب سیاهان» مشهور شده، اعلام کرد که:
«امریکا یک قدرت استعماریست. ایالات متحده ۲۲ میلیون شهروند آمریکایی آفریقاییتبار را از طریق محروم کردن آنان از حقوق شهروند درجه یک بودن، از طریق محروم کردن آنان از حقوق مدنی و بهواسطهی محروم کردن آنان از حقوق انسانی، استعمار کردهاست.»[۴]
در جریان شورشهای سال ۱۹۶۷ در ایالات متحده، مارتین لوترکینگ، فعال حقوق سیاهان و برندهی جایزهی صلح نوبل، جامعهی یهودیان سیاهپوست امریکا را تحت عنوان «مستعمرات داخلی» نام میبرد. مارتین لوترکینگ، در ماههای قبل از ترورش، اصطلاحاتی همچون «استعمار»، «استعمار داخلی»، «مستعمرهی داخلی» و غیره را به وفور مورد استفاده قرار میداد. این اصطلاحات بعدها توسط مبارزین دیگری همچون استاکلی کارمیکائیل، هیویی پرسی نیوتون و در واقع همهی اعضای حزب پلنگ سیاه[۵] مورد استفاده قرارگرفت. مارتین لوترکینگ میگفت:
«مناطق مورد سکونت سیاهپوستان، یک مستعمرهی داخلی است. ساکنان این مستعمرات داخلی تحت تسلط سیاسی، استثمار اقتصادی و تبعیض نژادی استعمارگرانشان هستند.»
کامیل لاورین، از سیاستمداران حزب کبک (Parti Québécois) مکرراً بیان میکرد که:
«کبک یک مستعمرهی کاناداست، بدین خاطر که کبک نمیتواند از تابعیت سیاسی دولت مرکزی بهسوی یک دولت مستقل رهایی یابد.»[۶]
رنه لوسکیو، نیز میگفت:
«مردم کبک چیزی بیشتر از یک مستعمرهی داخلی تحت سلطهی حکومت مردمانی دیگر نیستند.»[۷]
روبرت بلاونر، چهار عنصر اصلی مشترک میان استعمار داخلی و خارجی را اینگونه بیان میکند:
۱. قوهی قهریهی جامعهی غالب.
۲. تاثیر آشکار جامعهی غالب بر سازمانهای اجتماعی و فرهنگی مردمان تحت استعمار: چنین تاثیری نتیجهی سیاستهای سیستماتیک جامعهی غالب در جهت محدودسازی، تبدیل و نابودی ارزشهای جامعهی تحت استعمار و روشهای زندگی آنها میباشد. نمونهی ابتدایی چنین سیاستی، «سیاست آسمیلاسیون و محدودیتهای استعمال زبانی» است.
۳. استعمار شامل روابطیست که در آن امور مدیریتی و اجرایی مردمان تحت استعمار، اغلب، توسط افرادی متعلق به گروه اتنیکی مرتبط با استعمارگر انجام میپذیرد.
۴. نژادپرستی، بهعنوان یک اصل اساسی تسلط اجتماعی جامعهی غالب از طریق ایجاد حس حقارت در میان انسانهای تحت استعمار.[۸]
نمود آشکار ایجاد چنین حس حقارتی در میان غیرفارس زبانان جامعهی ایران، از طریق جوکها و تحقیر لهجههاست. وقتی خر بودن به ترک، تازی بودن به عرب، کم شعور بودن به کرد و … منتسب میشود و خردمندی، ادب و مدنیت به فارس، چه هدف دیگری جز استعمار روح و اندیشهی ترک و کرد و عرب به نفع فارسها میتواند مطرح باشد؟
مشخصهی دیگر استعمار، تفاوت در «شناخت ملی» ملت غالب و مغلوب و یا به عبارتی، «طبقهبندی هویتی» در میان این دو است. در واقع طبقهبندی هویتی همان چیزیست که به شکل روزمره توسط افراد به صورت «ما»ی (درون گروهی) و «آنها»ی (برون گروهی) مورد استفاده قرار میگیرد. بدین ترتیب با چنین طبقهبندیی، ویژگیها و خصیصههای خوشایند و مطلوب به «ما» و ویژگیهای شیطانی به «آنها» منتسب میگردد. برای نمونه، کلمه «ترک» علاوه بر اینکه نشانگر یک مجموعهی انسانی با زبان خاص میباشد، نشانگر بسیاری پیشفرضها (فارغ از درست یا نادرست بودن) در مورد آن مجموعهی انسانی نیز هست. واژهی «ترک» برای بسیاری میتواند یادآور یک خر، یک موجود کمهوش، یک رفتگر، یک وحشی و … باشد. در دیگر سو «ترک» برای بسیاری دیگر میتواند یادآور جوانمردی، شجاعت، غیرت، نترسی، یاغیگری در برابر ظالم، مهربانی و … باشد.
با تاکید بر این موضوع که طبقهبندی بر اساس «ما-آنها» و پیشفرضها و پیشداوریها در یک جامعه اجتنابناپذیر میباشد، یکی از جنبههای مهم چنین طبقهبندی درون گروهی-برون گروهی، نگاه سلسلهمراتبی گروهها به همدیگر است. بدین صورت که، اغلب، انسانهای درونگروه نسبت به انسانهای برونگروه برتر و والاتر دیده میشوند. بدین ترتیب، نگاه سلسلهمراتبی ملت غالب که صاحب ثروت، قدرت و ابزار تبلیغاتی نیز میباشد، شرایط لازم برای قبولاندن برتری ذاتی و مسلم ملت غالب را فراهم میآورد. بنابرین ملت غالب میشود ملت صاحب فرهنگ، ملت صاحب تاریخ، ملت صاحب کمالات، ملت صاحب شعور و بهطور خلاصه، میشود ملت برتر.
لازم به ذکر است که اگر دو ملت، صاحب قدرت یکسان باشند، پیشداوریها در مورد «ما» و «آنها» منجر به استعمار نمیگردد، ولی زمانی که یک ملت، بر ملت دیگر مسلط میگردد، پیشفرضها و پیشداوریها در مورد «ما» و «آنها» منجر به استعمار «اقتصادی – فرهنگی – زبانی» میگردد و ملت غالب در صدد محو و جایگزینی فرهنگ «ما» به جای فرهنگ «آنها» برمیآید، فارغ از اینکه آیا «آنها» شهروندان کشور «ما» باشند یا نه.
بنابراین استعمار، پدیدهی سادهی فقط استثمار اقتصادی و تسلط سیاسی گروه-کشور مسلط نیست. بلکه استعمار به مفهوم جداکردن مردمان مورد استعمار از خود و فرهنگشان نیز هست. استعمار، نفی سیستماتیک انسان مستعمره است. استعمار، عزم متعصبانهی استعمارگر برای انکار تمام ویژگیهای انسانی فرد مورد استعمار است. استعمار تمام انسانهای مورد استعمار خود را مجبور میکند تا این سوال را از خود بپرسند: به راستی، من کیستم؟! هدف استعمارگر چیزی نیست جز القاء این تفکر در میان انسانهای مستعمره که آنها بهجز موجودی بیارزش چیز دیگری نیستند. گذشتهی شکوهمند، سازمانها و ارگانهای متعلق به مستعمره، به صورت فیزیکی و نمادین ویران میشود. استعمارگر از سرزمین مورد استعمار مکانی میسازد که مردمان آن فقط مستحقند تحت انقیاد و حکومت دیگران باشند.[۹] استعمارگر در میان مردم تحت سلطه این گونه القا میکند که آنها انسانهای کم شعور و احمقی بیش نیستند و بنابراین استمرار سازمانها، قوانین و استثمار خود را در درون مستعمرات توجیهپذیر میسازد. نتیجهی این حکومت استعماری، انسانهایی است که برای رهایی از عقدهی خودکمبینی، راهی جز کشتن و دفن کردن هستی و ریشههای فرهنگی خود را ندارند.[۱۰]
آیا غیر از این است که پروژهی جوکسازی علیه اقوام غیرفارس در ایران در طول سدهی اخیر برای تحقیر و القا حس بیارزش بودن آنها انجام شدهاست؟ آیا این همه تحقیر و اهانتهای قومی به «آنها» به خاطر «کشتن و دفن کردن هستی و ریشههای فرهنگی» ملل غیرفارس توسط خود آنان نیست؟
روشنفکران مرکزگرایی که در آرزوی تحقق یک جامعهی آزاد و عاری از تبعیضند، باید مشخص کنند که چرا تاکنون سخنی از وجود استعمار داخلی در ایران نگفته، حتی به انکار آن نیز پرداختهاند. آیا جز این است که منافع قومی خود را بر منافع عمومی مردم ایران ترجیح داده و مایلند هر تغییر و تحولی در ایران صرفا با حفظ اقتدار و برتری قوم فارس بر دیگر اقوام و ملل ساکن ایران صورت پذیرد؟ عدم همگامی با مبارزین ضداستعمار داخلی و تکذیب و نفی تئوریک صورت مسئله (اقوام و ملل) در ایران توسط برخی از (اگر نگوییم اغلب) این روشنفکران چیزی نیست جز تاکید ایشان بر استمرار استعمار داخلی.
نتیجهگیری
۱- علیرغم محو استعمار مستقیم، پدیده استعمار به شکلی دیگر تحت عنوان استعمار داخلی یک واقعیت سیاسی – اجتماعی عصر حاضر است.
۲- مبارزات آزادیخواهانه عصر حاضر، از جمله مبارزات سیاهان آمریکا، بنگلادشیهای پاکستان و غیره با تاکید مستقیم بر پدیدهی استعمار داخلی صورت گرفته است.
۳- روابط سیاسی – فرهنگی – اقتصادی – اجتماعی مابین جوامع غیرفارسزبانان ایران با جامعه فارسزبان مصداق بارز یک رابطه استعماریست.
۴- تکذیب استعمار داخلی موجود در ایران، به معنای تاکید بر استمرار استعمار داخلی حاضر میباشد.
۵- تحقق جامعهی آزاد، در کشوری که دچار استعمار داخلیست، به مثابهی جمع اضداد بوده و به هیچ روی امکانپذیر نخواهد بود.
۶- مبارزه (نظری و عملی) با استعمار داخلی به همان اندازه که وظیفهی فعالین سیاسی بخش استعمارزدهی جامعه است، وظیفهی انسانی و روشنگرانهی روشنفکران منتسب به بخش استعمارگر جامعه که دغدغهی دموکراسی و حقوق بشر دارند نیز میباشد.
۱۰ سپتامبر ۲۰۱۲
پانوشت و مأخذ:
۱- محمد آزادگر، «درباره «چهره استعمارگر و چهره استعمار زده» آلبر ممی»:
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=31275
۲- میثم بادامچی، «ایران کشوری چندقومیتی است یا چندملیتی؟»:
http://www.radiozamaneh.com/reflections/2012/06/21/15593
۳- Charles Pinderhughes, “Toward a New Theory of Internal Colonialism”, 2011.
۴- لینک سخنرانی مالکوم ایکس، «انقلاب سیاهان»:
۵- حزب پلنگ سیاه یک سازمان انقلابی سیاهپوستان در ایالات متحده آمریکا بود که برای دفاع از حقوق سیاهان مبارزه میکرد.
۶- Camille Laurin, “No lesson learned from language ruling”, The Globe and Mail, December 20, 1979.
۷- René Levesque, “The End of All Illusions”, The Globe and Mail, December 7, 1982.
۸- Robert Blauner, “Internal colonialism and ghetto revolt”, Social Problems 16 (1969), P. 396.
۹- Frantz Fanon, “Wretched of the Earth”, Grove Press, New York, 1968, P. 250.
۱۰- Frantz Fanon, “Black Skin, White Masks”, Grove Press, New York, P. 18.
بیرلیک دويونو- گونئی آزربايجان ميللي حركتينده
دؤولت-میللت ايدولوژياسی اولان ناسیونالیسمین ان اؤنملی فونکسیونلاریندان، میللی بیرلیک یاراتماقدیر. اؤزللیکله میللی قورتولوشو اؤنده توتان ناسیونالیسم، میللی سیاست فلسفهسینین ان بلیرگین تظاهري دور. ایستعمار و آسیمیلاسیون خستهلیگینه یولوخموش بیر میللت اوچون ناسیونالیسم چیخیش یولودور. قارشیسینداکی میللتده میللی شعور یاراتماغا، میللی ایرادهنین حاکمیتده تمثیل اولماسینا چالیشان ناسیونالیسم، او میللتی میللی حاکمیت قورماق یولوندا بیر آرایا گتیرمهیه چالیشیر. میللتین بوتون کسیملرینی، جینسیتدن و دونیا گؤروشوندن آسيلی اولمایاراق بیرلشتیریر بو ایدئا. وحدت سیاستی و یا میللی سیاست میللتچیلیگین آیریلماز ایلکهسیدیر. کثرتده اولان سیاسی اجتماعی قوروپلارین وحدت نقطهسینی اورتایا قویان ناسیونالیسم، تکجه کوتلهلری دئییل، بیر بیرینه تام موخالیف ساییلان ساغچی-سولچولاری بئله بیر آرایا گتیرمهلیدیر. بئله اولمادیغی دورومدا، یا ناسیونالیسمی ایرهلی سورن آکتیویستلرده چاتمازلیق وار، یادا میللتچیلیک اوستون سؤیلم قازانماییب. بیر میللت آراسیندا اوستون سؤیلم، ان اؤنملی و عاجیل احتیاجلارین گؤسترگهسیدیر.
گونئی آزربایجاندا میللتچیلیک چوخ چوخ گئجیکمیش حرکت ساییلسا دا، گئرچکلر بوگون میللتچیلیگین یوردوموزدا اوستون سياسي سؤیلم اولماسینی گؤستریر. آنجاق میللتیمیزین چوخونلوغونو موباریزه سویهسینده میللت اولاراق بیرلشتیرمکده، اوستهلیک میللتچی آکتیویستلر و تشکیلاتلار آراسیندا بیرلیک یاراتماقدا، دوروم ایستدیگیمیز دئییل. میللتیمیزین میللی حاقلاریمیز اوغروندا بیرلشمهسی و میللی ایدولوژیمیز چئورهسینده موبایلیزه اولماسی نه قدر اؤنملی اولسادا، بوگون چوخلاریمیزی دوشوندورن مساله، میللتچی آکتیویستلر و تشکیلاتلار آراسیندا بیرلیک یاراتماقدیر. ناسیونالیسم اؤز بویوندا(بطنینده) بیرلیک داشیسا دا، بیرلیگیمیز دولاشیق بیر دوگونه چئوریلیب.
زامان زامان قایغیچکن یولداشلاریمیز بو دوگونو چؤزمهیه چالیشمیشلار. اؤلکه ایچینده و دیشاریدا بو حاقدا دؤنه دؤنه آددیملار آتیلمیش، آنجاق هامیسی سونوجسوز قالمیشدیر. بیرلیک آدی ایله اورتایا قویولان پلانلار، یئنی آیریلیقلارین قایناغی اولموشدور. بئله بیر دوروما گلیب چاتمیشیق کی، گونئی آزربایجان میللتچیلری آراسیندا بیرلیگین یاخین زاماندا یاراناجاغینا چوخ آز سایدا اومودلو اولانلار وار.
چوخ آجی دا اولسا وورقولاماق لازیمدیر کی، بو اومودسوزلوک بیر باخیشدا دوغال گؤرونور. میللی حرکتیمیزده بیرلیک اوچون اورتایا قویولان مئکانیزملر، حرکتیمیزین ماهیتینی نظرده آلمادان وئریلمیشدیر. بو مئکانیزملر، بیرلییه بویلو اولان حرکتیمیزی آز قالا واختسیز سیقط ائتمکدهدیر. بیرلیک سیییقلانمیش دوروما دوشمکدهدیر.
میللی بیرلییه اولاشماق اوچون، بیر نئچه فاکتورو گؤزه آلماق لازیمدیر:
– یوخاریدا وورقولاندیغی کیمی، ناسیونالیسم اؤزلوگونده میللی بیرلیگین جارچیسیدیر. میللتچیلیگی اؤنده توتان آکتیو اینسانلار و قوروملار بیر آرایا گلهبیلمیرلرسه، دئمهلی ناسیونالیسمدن( میللی موقعیتیمیزه اویقون) دوزگون آنلاییشیمیز یوخدور. حرکتیمیزله باغلی تئوریک آلاندا چالیشانلار میللی بیرلیگی یاراداجاق سؤیلم اولوشتورماقدانسا، ذاتیندا ایختیلاف باریندیران سؤیلملری گوندمه گتیرمیشلر. یا میللی بیرلیک آدینا، رادیکال میللتچیلیک آدینا چوخولجولوق- پلورالیسم تاپدانیب، دئموکراتیک دیرلر آیاقلانیب گلهجهیه دیکتاتورلوق و دئسپوتیزم گؤرونتوسو سرگیلنیب، یادا شففافلیق آدینا، ایدئولوژی آدینا میللی سیاستین – وحدت سیاستینین اولوشماسینا انگل تؤرنیب. بو یالنیش یاناشیملارین سونوجوندا، میللتچی اولاراق چالیشانلار بیر بیرینه قارشی قارایاخمالاردا بولونورلار. قارشیلیقلی گوون آرادان گئدیر، سونرادا بیر بیرلیک سئودالیسی بوتون بونلاری نظره آلمادان های کویله هامینی بیر آرایا گتیرمهیه چالیشیر. چوخ دوغالدیر کی، بیر بیرینی خائن آدلاندیرانلارین، یالانچی بیرلیکلرینین عمرو اوزون سورمهسین. میللی ايدولوژيمیزدن دوزگون آنلاییش اولمادیقجا، آلت دوزئیلی سؤیلملر حرکتیمیزین گوندمینده اولاجاق. بو سؤیلملرین گوندمده اولماسی، وحدت سیاستینین منیمسمهسین انگللهیهجک و کؤکسوز بیرلیکلر ژئست سویهسینده قالاجاق.
– میللی حرکتیمیزده ایختیلاف عاملی کیمی گؤرونن مسئلهلرین چوخو، اؤزلوگونده ایختیلاف عاملی دئییل، باشقا ایختیلافلارین تظاهريدير. ایختیلافلارین، آیریلیقلارین کؤکونو نظرده آلمادان، باریش و بیرلیک یاراتماق اولماز. اؤزللیکله میللی حرکتیمیزین ایلک آشامالارینداکی ایختیلافلارا بیر داها باخماق گرکیر، شخصلرین سیستئملردن داها چوخ رول اوینادیغی زامانین ایختیلافلارینا، رومانتیسمین عقلانیتدن و دوشونجهدن داها ائتکیلی اولدوغو زامانلارین ایختیلافلارینا…
همین دؤنمین یالنیش توتوملارینی دوشونوب اعترافدا بولونماق، صداقت، اینانج و جسارت نیشانهسی اولابیلر. یئنیدن گوون روحون حرکتیمیزه آشیلایابیلر. یالنیش توتوملارا گرکچه آختارماق، برائت قازاندیرماق و توجیه ائتمهیه چالیشماقلا ایختیلافلارین گؤرونتوسو ایختیلافین اؤزو کیمی قالاجاق، بونونلا دا بیرلیک یئنهده دوگونلنهجک..
– بیرلیک میللی حرکتده ایدهآل ساییلسادا، هامینی عینیلشتیرمک آنلامیندا دئییل. بیرلیک تشکیلاتلارین و شخصلرین هر آلاندا اوخشار دوشونمهسینه گلیب چاتماق دئییل، بیرلیک سیاسی-اقتصادی باخیشلاری میللی بیرلیک آدینا آرادان آپارماق دئییل، باخیشلاری قورویاراق ناسیونالیسم ایله اوزلاشتیرماق و قوشوت (مووازی)اولاراق حرکت ائتمکدیر. بیرلیک ایشچی حرکتینین، قادین حرکتینین میللی بیرلیک آدینا اریمهسی، یوخ اولماسی دئییل، دوروموموزا گؤره میللتچیلیکله اوزلاشماسی و یئرل فئمینیسم، یئرل ایشچی حرکتی یاراتماقدیر.
– بیرلیگین یارانماسی اوچون، قارشیلیقلی سایقی، قارشیلیقلی گوون گرکیر. بیرلیک آدینا سوء-ایستیفاده ائدیب، یالنیش بیر ائیلمه باشقالارینی بیرلیک آدینا تحریک ائتمک، قوشولمایانلارا خائن دئمک، بیرلیگی سیییقلاتماق و دیردن سالماقدیر. دیردن دوشن بیر آنلام گلهجکده ائنئرژی قایناغی اولابیلمز.
میللت اولاراق بیرلشمک، میللتچیلر اولاراق بیر آرایا گلمک، میللی ايدولوژينین دوغرو دوزگون منیمسمهسینه باغلیدیر، آنجاق بو ايدولوژينی بورونوب اورتایا چیخان ایکی بؤیوک فاکتوردا، میللی موبایلیزاسیون اوچون گرکلیدیر:
– مدنی توپلوملاردا میللی ايدولوژينی منیمسهین بیر نئچه گوجلو تشکیلاتین دنگهلی بیر جبهه اولوشتورمالاری ان اؤنملی بیرلیک بیچیمیدیر. بونون اوچون گوجلو تشکیلاتلارین یارانماسی، بیرلشمهیه گرک دویمالاری، ایختیلافلارینا سایقی ایله یاناشمالاری قاچیلماز ائتکنلردیر. بو تورلو بیرلیک اوچون گونئی آزربایجاندا هلهلیک سورون واریمیز. هلهلیک اؤلکهنین دورومونا گؤره کیملیگی بللی اولان میللی-سیاسی تشکیلاتلاریمیز اورتایا چیخماییب. اوستهلیک میللی حرکتده سیستئملی –تشکیلاتلی ایشلمهیی رد ائدن، شخصلرین آخوندیانا رهبرلیگینی اوستون توتان، ائتکیلی قوهلر وار. بو مسئله مدنی توپلومون ضعیف بیچیمده اولدوغونو گؤسترمکله یاناشی، میللی حرکتیمیزین گلیشمه آچیسیندان ایلک آشامادا اولدوغونو دا گؤستریر. سیستئملشمییمیزه دئمهلی هله قالیر. بئله بیر دورومدا پرینسیپال جبهه اولوشتورماغین یئری یوخدور.
– بیرلشمهیی دورتن باشقا بیر دوروم، چوخ گوجلو بیر تشکیلاتین آردی آردینا اوغورلاریدیر. بالاجا تشکیلاتلار و غئیری تشکیلاتی آکتیویستلر، گوج قایناغینا دوغرو ماقنیته چکیلر کیمی چکیلرلر. بو دورومون دئموکراتیک گلهجک آچیسیندان الوئریشلی اولماسی، سؤز قونوسو اؤرگوتون ماهیتینه باغلیدیر.
– گوجلو تشکیلاتلارین اولمادیغی، مدنی توپلومون ضعیف دوروموندا، میللی بیرلیگی کاریزماتیک میللی لیدئر یارادا بیلر.کاریزماتیک لیدئری اورتایا گتیرن اؤزل شرایطی دیرلندیریب، میللی بیرلیک یاراتماق اولار. میللی حرکتیمیز بئله بیر تجروبهنی 1375 –جی ایلده یاشامیش، گلهجکده ده میللتیمیزین ایچیندن یئنهده اؤزل شرایطده بئله اینسانلار چیخا بیلر و گوجلو تشکیلاتلارین اولمادیغی اورتامدا، میللتیمیزی بیرلشتیرهبیلر. وورقولاماق گرکلیدیر کی، کاریزماتیک میللی لیدئری اونون اؤز اؤزللیکلری و چوخ اؤزل شرایط یارادابیلر، بئله بیر قوشولدا یارانان میللی بیرلیگین اوزون سورمهسی ایسه، حرکتین بیر آشاما داها گلیشمهسینه، سیستئملشمهسینه باغلیدیر. یوخسا آرخاسیندا دئموکراتیک سیستئم اولمایان بیر لیدئرین، یاراتدیغی جوشقوسال(هیهجانی) بیرلیک، قیسسا زاماندا آرادان گئدر، دئسپوتیزم و دیکتاتورلوغا باشلانیش اولابیلر. بودا ناسیونالیسمین دئموکراتیک بویوتو ایله چلیشکیدهدیر. کاریزماتیک لیدئرین یاراتدیغی بیرلیک یالنیز اجتماعی بیر اعتراض حرکتیدیرسه، او زامان کوتله-لیدئر موناسیبتینده یوخاری درجهده ریسک اولماز. آنجاق سیستئم اولوشتورماق ایستهین بیر حرکتده، لیدئرین آرخاسیندا کسینلیکله دئموکراتیک بیر سیستئم اولمالیدیر.
میللی بیرلیگی یارادان ان دوغال عامل، اولاغاناوستو دورومون بیر میللته حاکم اولماسیدیر. ساواش زامانی، دئوریم(اینقیلاب) زامانی، قورتولوشچو ساواش هرکتی زامانی، میللتین باشقا میللت طرفیندن آچیق تحقیر اولماسی زامانی، باشقا میللت طرفیندن جینایته معروض قالینان زامان، میللی بیر فاجعهنین باش وئردیگی… کیمی دوروملاردا کیچیک ایستکلر، ایختیلافلار هامیسی کؤلگهیه دوشور. وطن سئورلیک، میللت سئورلیک، قورتولوش،حیاتدا قالما، اونور، فداکارلیق، حیثیت و هیجان اینسانلارین داورانیشلارینا حؤکم ائدیر. بئله بیر آنلار او میللتین یادداشتیندا(بللكینده) قالیر. او میللتی یاشادیر، جمعي کیملیگینه(بیز منین قارشیسیندا) معنا وئریر. بئله بیر آنلاردا، قهرمانلارین سایی الدن چیخیر. او زامان اینسانلار پرینسیپسیز، قورالسیز آنلاشماسیز بیرلشیرلر.
طبیعی کی میللی حرکت بئله بیر دورومون یاراناجاغین گؤزلیهممز. گوجلو، اخلاق ایلکهلرینه باغلی، بیر بیرینه سایقیلی یاناشان میللتچی تشکیلاتلاریمیز اولورسا، اونلارین ایستراتئژیک بیرلشمهلری و ان آزی کوالیسیون یاراتمالاری، وورقولانان رومانتیک دورومو دا یارادابیلر.
اونوتماماق لازیمدیر کی، یاراناجاق هر هانسی بیرلشمه، حرکته یئنی ائنئرژی ،هیجان و سینئرژیک گوج آرتیمی گتیرمهلیدیر. یوخسا، دورقونلوق و کانسئرواتیولیگی (محافظهكارليق) آشیلایان، غئیری سیاسی مینیموم ایستکلری اؤنده توتان، محدودلاشدیریجی بیرلشمهلر اوغروندا واخت ایتیرمهیه دیمز.
از پان ترکیسم تا نژادپرستی (1) – عایشه حُرٌ
مترجم: باخیش سببی
• ایدئولوژی پان ترکیسم به مفهوم اتحاد تمامی ترکهای ساکن در جغرافیای بزرگ ازحوزه بالکان تا آسیای میانه ، توسط روشنفکران ترک تبار ساکن روسیه چون اسماعیل گاسپیرنسکی (گاسپیرالی اسماعیل) (۱)، علی حسین زاده (توران) ، احمد آقایف (آقا اوغلی) ، احمد جعفر اوغلی ، محمد امین رسول زاده ، ذکی ولیدی توغان (۲) و یوسف آقچورا (۳) به کشورعثمانی آورده شد. …
عایشه حُرّ ( Ayşe Hür ) در سال ۱۹۵۶ در شهرآرتوین که پدرش از ترکان بالکان و مادرش از شهر استانبول که هر دو به شغل آموزگاری مشغول بودند زاده شد . با آنها در اورفا و نازیللی زندگی کرد .بعد ها در استانبول جای گزید ، در بخش تاریخ دانشگاه بوغازچی و بخش روابط و سیاست بین المللی تخصص خود را به پایان رساند . در سال ۲۰۰۵ تز لیسانسیه خود را روی تاریخ اتحاد اروپا و سیاست های صلح طلبانه و مسائل ارامنه در انستیتو آتاترک همان دانشگاه نوشت .هم اکنون [۲۰۰۸] درحال به پایان رساندن دکترای خود است . ۲۰ سال کارگری ، کارمندی و رئیسی کرده و ده سال آخر را در خصوص علوم اجتماعی و بازاریابی و برنامه سازی رسانه ای گذرانده است . در روزنامه های طرف ، رادیکال ، آگوس و مجلات مختلف به نوشتن تاریخ اجتماعی و سیاست مشغول است .
مقدمه مترجم
در مقطع کنونی مبارزات مردم ایران علیه حکومت اسلامی ، جنبش های ملی و قومی و مبارزات دمکراسی خواهانه وضد استبدادی برای رسیدن به اهداف خود نمی توانند بدون داشتن ارتباط با همدیگر به پیش برده شوند. حکومت اسلامی شووینیست با شگردهای متفاوت تلاش دارد از یکسو مبارزات ملیت ها را از پیوند با مبارزات سراسری باز دارد و از طرفی دیگر به سمت و سوئی افراطی و نژادپرستانه در برابر دیگر ملیت ها هدایت کند تا از وحدت فکری و عملی آنها جلوگیری کرده و بتواند براحتی به سرکوب این جنبش ها بپردازد. این سیاست حکومت در دیگر مناطق ملی با در تنگنا گذاشتن آنها و سوقشان به مبارزه خشن و مسلحانه و در آذربایجان با روش های کج دار و مریز، با مخالفت های آشکار و موافقت های پنهانی از پانترکیسم و بوزقورت گرائی انجام می گیرد.متاسفانه در درون حرکت های ملی هستند گروههائی که اعتقاد به برتریت ملی دارند و خواسته یا ناخواسته موقعیت بوجود آمده را برای ارائه افکار افراطی خود مساعد می بینند .
تا زمانی که حرکت ضد استبدادی از به رسمیت شناختن مبارزات احقاق حقوقی ملیت ها طفره برود و تمرکز زدائی را بخشی از مبارزات ضد استبدادی و دمکراسی خواهانه به حساب نیآورد نه تنها خود را در مبارزه با استبداد مذهبی بی یاور میسازد بلکه خود نیز عاملی در نزدیکی جنبش های ملی و قومی به اندیشه های پان ناسیونالیستی و دوری بیشتر آنها از جنبش دمکراسی خواهانه میشود. آشکار است جنبش ضد استبدادی مرکز تا به حال تصویرچندان شفافی از خود ارائه نداده و نتوانسته اعتماد ملیت ها را برانگیزد.
آغشته کردن مبارزات احقاق حقوقی ملیت ها با افکار و اعمال ناسیونالیستی و تاکید براینکه ملتی از نظر تاریخی و فرهنگی بر ملیت های دیگر برتری دارد ،هموار کردن راه بر نژادپرستی است . تاریخ خونین نژاد پرستی در جهان نشان داده در جوامعی که ناسیونالیسم برانگیخته شده و هویت و اصلیت ملی جایگزین ارزش های انسانی گشته ، رفته رفته پرچم نژاد پرستی برافراَشته گردیده و در نهایت به حذف فیزیکی دیگران انجامیده است.
ناسیونالیسم افراطی خود را در میان خواسته های مردم تحت ستم ، مردمی که برای کسب دیگرباره زبان و فرهنگ شان مبارزه میکنند پنهان میکند ، تلاش آنها را به بیراهه برده و ازمحتوی خالی میکند . مردمی را که برای رهائی از ستم ملی کوشش میکنند تا به حقوقشان برسند ، درنهایت به انتقام جوئی و انتقام گیری می کشاند. بذر افکار نژاد پرستانه در آغاز توسط پان ناسیونالیست ها کاشته میشود با تهیج احساسات جامعه قد کشیده و با رسیدن به اندیشه برتری نژادی به بار مینشیند.
پست ترین اندیشه ای که طیفی از بشر میتوانست برای اعمال نفوذ بر همنوع خود و برای دست یازی به قدرت و حفاظت از قدرت به دست آمده ، بوجود آورد بی هیچ تردیدی نژاد پرستی است. نژاد پرستی و برتری خواهی ملی و قومی در آغاز توسط روشنفکران ناسیونالیست تئوریزه شده ، توسط آنها با نظریات شبه علمی آمیخته میشود. در پیوند با پدیده های غیر بیولوژیکی مثل دین ، زبان و فرهنگ درآغاز با روش های تزریقی ، آموزشی ـ تلقینی و در نهایت ازطرف نژاد پرستان صاحب قدرت بصورت خشن و پلیسی ـ امنیتی وارد اجتماع میشود .روشنفکران ناسیونالیست افراطی همواره و همراه نظریه پردازان نژاد پرست با طراحی استادانه نظریات دروغین علمی ، تاریخی ، زیست شناسی ، تحقیق و مطالعه دقیق روانشناسانه اجتماع و فراهم آوردن فضائی متشنج و احساساتی در جامعه نقش بسزائی دروقوع جنایات و نسل کشی ها داشته و دارند. نژاد پرستی با توسل به احساسات افراطی، برانگیخته ،اعمال ومحفاظت می گردد.
از دید نظریه پردازان نژاد پرست اعمال و رفتار انسانها را شاخصه های ارثی و ذاتی تعیین میکند و تبار هر انسانی نشانگر هویت نژادی و ملی آن است . براین اساس ارزش انسان نه با هویت فردی او بلکه بر مبنای هویت نژادی و ملی او سنجیده میشود. تاریخ نژاد پرستی سرشار از انواع و اقسام تئوری ها و رفتارهای برتری طلبانه گروهی بر علیه همنوعانشان است. اهانت و تهمت ها ، تحقیر و خوارشمردن ها ، اجحاف و غارت ها ، زندان و سرکوب ها و آدم سوزی و نسل کشی ها نتیجه و یادگارافکار نژادپرستانه در تاریخ بشری است ، نژاد پرستی لکه ای ننگین و ماندگاردر تاریخ و ابزاری مخوف در نهان خانه برتری خواه هان قدرت طلب است.
در تمام کشورهائی که نژاد پرستی خود را در عرصه اجتماعی نشان داده از سبک و روشی یکسان و شبیه به هم برخوردار بوده و فقط مجریان آن متفاوت بوده اند.اگر به سیر تاریخ نژاد پرستی در دو کشور ایران وترکیه نگاه کنیم که تقریبا همزمان به این راه گام گذاشته اند به خیلی از اتفاقات ورفتارهای مشترک و مشابه بر خواهیم خورد که از طرف حاکمان شوینیست فارس و پانترکیست ترکیه اعمال شده است . رفتارهائی که بصورت الگو برداری از آلمان نازی و ایتالیای فاشیست برای برتری طلبی نژادی بکار برده میشد .
جنبش ملیت ها چون دیگر جنبشهای احقاق حقوقی بصورت گسترده در ایران آغاز شده است وطبیعی است که خطرات بزرگی آنها را برای رسیدن به اهداف شان تهدید میکند از جمله تلاش گسترده ای به انحای مختلف برای انداختن فاصله بین ملت ها انجام می گیرد . جای امید است که تحقیق نویسنده مقاله وترجمه آن بتواند آغازی برای شناختی بیشتر از افکار ونظریاتی خطرناک در جنبش ملی باشد که متاسفانه پنهان و آشکار ریشه درناسیونالیسم افراطی و نژاد پرستی دارند. نظرات و اظهاراتی که در زیر لفافه مبارزه با راسیسم فارس ،افکار نژادپرستانه خود را آشکار می کنند وتخم نفرت وکین می پاشند. با تحقیر و “بی شعور”خواندن ملتی دیگردر می یابند که ملت مزبور ” نقص و ایراد کروموزومی” دارند ! با این نوع بیانات نه تنها اعتماد میان ملیت ها را از بین می برند بلکه از شاٌن و قرب ملتی که به آن تعلق دارند می کاهند.
« اینها [فارس ها] یک ایراد کروموزومی دارند، چیزی دارند که بمحض خارج شدن از تخم، تفکرات راسیستی ذهنشان را کور کرده است. … اینها اگر بعنوان ملت یک ذره شعور داشتند، یک ذره عقل داشتند، می توانستند بعنوان ملت از منافع خودشان دفاع کنند. منافع اینها در از هم پاشیدن ایران نیست. … ولی در نتیجه نقص کروموزومی شان، بی شعوریشان،پائین بودن فهم و دراکه است، بخاطر این ایرادهایشان است که رسانه های جمعی شان کند می شود. که – چنانکه گفتم ربطی به مدیاشان ندارد…» (از سخنان یک فعال به اصطلاح ملی – پانزدهم آوریل ۲۰۱۱، در یک سخنرانی اینترنتی عمومی)
و برای اثبات ادعایشان همفکران پزشک خود را آدرس میدهند. غافل ازاینکه نزدیک هشتاد سال قبل در ترکیه آنها نیز به کشف چنین ایرادهای ژنتیکی در دیگر مردمان غیر ترک نایل شدند و به اصلاح ژنتیکی آنها کوشیدند اما نتیجه چه شد و چه به دست آوردند.
عایشه حُرّ محقق و تاریخ دان برجسته ترکیه که در عین حال روزنامه نگاری تیزبین نیز هست در تاریخچه بسیار کوتاهی که از پان ترکیسم و نژادپرستی در ترکیه ارائه میدهد ما را در وحله اول با سیر رشد نژاد پرستی در ترکیه و چگونگی گرایش حکومت به آن و روش های تئوریکی و شیوه های نظریه پردازان نژادپرستی که همواره زیر چتر حمایت حکومت بوده اند آشنا می سازد و با آغاز دهه شصت که این بار نژاد پرستان خود را بصورت حزب و سازمان های نظامی تروریستی با نام میلیتچی متشکل کرده اند و دست به اعمال آدم ربائی ، بمب گذاری و قتل و جنایت های دیگر میزنند پرده بر میدارد.
باخیش سببی مهر ماه ۱۳۹۰
از پان ترکیسم تا نژادپرستی
ایدئولوژی پان ترکیسم به مفهوم اتحاد تمامی ترکهای ساکن در جغرافیای بزرگ ازحوزه بالکان تا آسیای میانه ، توسط روشنفکران ترک تبار ساکن روسیه چون اسماعیل گاسپیرنسکی (گاسپیرالی اسماعیل) (۱)، علی حسین زاده (توران) ، احمد آقایف (آقا اوغلی) ، احمد جعفر اوغلی ، محمد امین رسول زاده ، ذکی ولیدی توغان (۲) و یوسف آقچورا (۳) به کشورعثمانی آورده شد.
بخصوص کتاب سه طرز سیاست آقچورا ( ۱۹۰۴) که در زمان خود به رومانتیک ، عجیب و افراطی بودن تعبیر میشد ، چکیده دیدگاه های آقچورا وبه مانیفست پان ترکیسم شهرت داشت ، روشنفکران دوره پایانی عثمانی و در راس آنها ضیا گوگ (۴)آلپ را بسیار تحت تاثیر قرارداد.
اما پان ترکیسم – و به تعبیر گوک آلپ «تورانگرایی» – بعد از دوران نبردهای رهایی بخش(۵) با موانعی جدی روبرو شد زیرا آتاترک معتقد بود که پان ترکیسم می تواند مناسبات ترکیه – شوروی را که با معاهده بی طرفی و دوستی مورخ ۱۷ ژانویه ۱۹۱۷ وارد فاز جدیدی شده بود، به خطر اندازد.
مجلاتی مانند ینی ترکستان ، اودلو یورت ، ینی قافقازیا و آذری تورک که در بین سالهای ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ از طرف آذری هائی که بعد از انقلاب شوروی در ترکیه ساکن شده بودند چاپ می شد یکایک توقیف شده و نحوه برخورد رسمی با ایدئولوژی نژادپرستی ترکی را سیاست چگونگی رابطه ترکیه با شوروی و آلمان تعیین و تغییر می داد.
در مارس سال ۱۹۳۱ مصطفی کمال [آتاترک] لانه های ایدئولوژیک پان ترکیسم یعنی «تورک اوجاقلاری» [کانون های ترک] را تحت کنترل فرقه جمهوریت خلق(CHF )(6)در آورد و بعد از اتمام گنگره چهارم فرقه جمهوری خواه خلق در سال ۱۹۳۵، سازمان مطبوعات ترک، سازمان زنان ترک، سازمان افسران ذخیره ترک، سازمان ملی دانشجویان ترک، مراکز ماسونی ترک و نیز روزنامه یارین [فردا] – همراه با روزنامه نگارانی چون شوکت ثریا آی دمیر، یعقوب قدری قارا عثمان اوغلو، برهان آصف بلگه، وداد ندیم تور، اسماعیل حوسرو توکین و روزنامه کادرو به مدیریت محمد شوقی یازامان که از حزب جمهوری خواه مستقل (۷)– منحله در سال ۱۹۳۰- حمایت کرده بودند، مجبور به کناره گیری از فعالیت شدند.
ازاین تاریخ به بعد موضع گیری در برابر نژادپرستی در چهار چوب چگونگی رابطه [ترکیه] با اتحاد شوروی و دولت آلمان به شکلی پراگماتیک به همدیگر گره خورد.
دراین دوره نخبه گان کمالیست که دستیابی به شاخصه های تمدن غرب را تا درجه تقلید رسانیده بودند، اشتیاق فراوانی برای کپی برداری از دیدگاههای علمی و ایدئولوژیک حاکم بر غرب از خود نشان می دادند و در نتیجه در سالهای ۱۹۳۰ – یعنی دوران گسترش فاشیسم در جهان- ناسیونالیسم ترک نیز شعار «یک دولت، یک ملت، یک فرهنگ، یک پیشوا، یک دکترین، یک حزب» سرداد. برای حمایت از این نظرات یکسان سازی نیاز به کمک دیسیپلین های علومی چون تاریخ ، باستان شناسی ، زبان شناسی ، علم اصلاح ژن (اوژنیک «علم اصلاح نژاد») و انسان شناسی… بود تا بتوان به ایجاد نژاد واحد دست یافت. (واژه «اوژنیک» در سال ۱۸۸۳ از طرف فرانکیس گالتون – که در جستجوی راههای پرورش جنین های سالم بود، از ترکیب eus (بمعنی خوب) و genes بمعنای «زاینده» ابداع شد. «دانش اوژنیک» در «ثمر بخش ترین» (!) شکل خود در آلمان نازی و ایتالیای فاشیست مورد استفاده قرار گرفت.)
نظریه تاریخ ترک
در دوره جمهوریت اولین بخش ایجاد شده در دارالفنون ، ( که از سال ۱۹۳۳ به دانشگاه استانبول تغیرنام داد ) بخش انسان شناسی بود. در سال۱۹۳۳ نظریه تاریخ ترک که توسط افرادعالمی چون آفت اینان (۸) ،حمدالله صبحی تانری اور، سمیح رفعت ، صدری مقصودی آرسال ، رشید غالیب ، یوسف آقچورا و شمس الدین گون آلتای ترویج شده بود توسط آفت اینان موضوعات اساسی آن این گونه فرمولبندی گردیده بود .
اولین قوم برتر و مدنی بشریت ، ترکهائی هستند که وطنشان آلتایلار وآسیای میانه است.
اساس تمدن چینی را ترک ها پایه گذاری کرده اند.
در ایران و بین النهرین ترکها بودند که پیش از ۷۰۰۰ سال قبل از میلاد اولین دوره تاریخی را برای بشریت با برقراری نخستین جامعه مدنی با نامهای سومریان ، آکدها و عیلامیان تشکیل دادند.
ساکنین دائمی دلتای مصر ترکها بوده و مدنیت مصر را ترکها بوجود آورده اند.
در بین النهرین ۲۳۰۰ سال قبل از میلاد ، سامی حمورابی مشهور ، آشوریانی که در تاریخ دارای جایگاه هستند وتاریخی در بین تاریخ هستند . دورویان هائی که نام یونانی گرفته اند اهالی اصلی آناتولی بوده و اولین صاحبین حقیقی آنجا و اجدادشان ترک هستند.
شبیه این نظریه را درسال ۱۹۲۲ مصطفی کمال آتاترک در آدانا بزبان آورده بود.
این نظریه محصول روانی دفاع در برابر تلقی تحریک آمیز غربی ، مبنی بر درجه ی دوم بودن نژاد ترک بود واز دیگرسو غرور خرد شده شان را که با سقوط امپراطوری عثمانی به وجود آمده بود ترمیم می کرد، و همچنین بدین وسیله میخواستند در آناتولی از حقوق تاریخی ادعا شده توسط مردمانی غیر ترک چون کردها ، رومی ها و ارمنی ها که سعی در تصاحب آنجارا داشته اند جلو گیری کرده و به آماج خود برسند.
قانون سکونت
تصویب قانون سکونت درسال ۱۹۳۳ هموطنان را به دو گروه نژاد ترک و نژاد غیر ترک تقسیم کرد وهمه را بوسیله قانون نام خانوادگی با نا دیده گرفتن تفاوت های اصلیت و نسبیت ،دین و مذهب وزبان مجبور به انتخاب فقط نام خانواد گی ترکی نمود ونقش مهمی در همانند سازی هویت [هموطنان] بازی کرد.
درسال ۱۹۳۶ با به میان کشیدن تئوری زبان خورشید(۹) که ادعا میکرد محصول زبان ترکی که ریشه تمامی زبانها ی فرهنگی جهانی است . در ظاهرنژاد ترک راسازنده تمامی تمد نهای جهانی و درنتیجه والا ترین نژادها قلمداد میکرد اما در واقع می خواست بیان کند ، که تمام خلقهای ساکن آناتولی در اصل ترک هستندو فقط به علت عوامل گمراه کننده ای چون زبان، دین و مذهب ترک بودن خود را فراموش کرده اند.
و در همین سالها بود که ستاره تئوریسین های نژادپرست افراطی چون حسین نیهال آتسیز (۱۰) و رها اوغوز تورک قان (۱۱) رو به درخشش گذاشت.
انسان شناسی
با آشکارشدن اینکه مصطفی کمال [آتاترک] آثارمتفکران نژاد پرستی چون آرتور دگوبیناو(۱۲) و اویگئنه پیتارد را با دقت تمام خوانده است ، اگر به نقش نژاد در سخنان مصطفی کمال دقت شود درسخنانی چون « خوشبخت کسی که میگوید ترک هستم» «یک ترک برابر با جهان است» «جوانان ترک … نیروئی که لازم دارید در خون اصیلی است که در رگهایتان جاریست» «نژاد ترک در جهان زیبا ترین نژادهاست» عنصر نژاد هم با شاخصه های فیزیکی و هم با ایده هویت ملی همخوانی داشت.
در جهت واقعیت بخشیدن به سخنان آتاترک، با ایجاد مرکزمعاینات انسان شناسی ترک ، درمیان اولین پروژه های کاریشان، “اندازه گیری جمجمه های جمع آوری شده از قبرستان قاراجا احمد” و تحقیق و پژوهش مقایسه ای روی کودکانی که از التقاط ریشه های متفاوت مثل ترک ، ارمنی، یهودی و یونانی بوجود آمده اند، می توان نام برد.
مجله دانستنی انسان شناسی ترک که در زمان انتشار خود با ریاست افتخاری وزیران آموزش وپرورش درفاصله سالهای ۱۹۲۵/۱۹۳۹ منتشرمیشد در مجلات چاپ این دوره خود می نوشت برای استفاده ازعلوم انسان شناسی به عنوان یک وسیله علمی جهت اثبات برتر بودن نژاد ترک ، نمونه های زیادی دال بر شکاندن و ترکاندن سر و جمجمه انسانها در آن دوره موجود است.
در سری کنفرانسها ی ترتیب داده شده توسط حزب جمهوریخواه خلق(CHP)دربین سالهای ۱۹۳۵ – ۱۹۴۵ تیتر بعضی از موضوعات بیان شده چنین بوده است :
معاینات انسان شناسی برروی تاریخ نژادی آناتولی
اقدامات اصلاح نژاد ( اصلاح ژن)
تحقیقات اولیه انسان شناسی بر روی مغز های ترکها
نقش وراثت در حفظ نژاد
و راه های پیشگیری از التقاط نژادی
آفت اینان از فعالین اصلی نظریه تاریخ ترک “برای نشان دادن اینکه ترکان براکی سفال آلپ نمونه کامل نژادی بوده اند” در مقدمه پایان نامه دکترای خود چنین می گوید :” مصطفی کمال در میان کارهای بزرگ دولتی شخصا با نظریات تاریخی مشغول شد. در خصوص تحقیقات علمی در مورد تاریخ ملتی که آنها را آزاد کرده بود به تاریخ دان ها وظایفی داده بود…درسال ۱۹۳۶ تمایل خود را برای چاپ یک پوستر به مقدار زیا د درسراسرکشور در خصوص اندازه گیری از بدن انسان بیان کردم،وی مناسب دیده و مرا بدان امر تشویق کردند و امر کردند که این را از دولت خواستار شوم .”
در نتیجه، این تلاش “عظیم نژاد پرستانه “، ۶۴ هزار نفر را زیر پوشش خود گرفت و با کمک همه جانبه نخست وزیری ، وزارت امنیت ملی ، وزارت بهداشت و وزارت آموزش پیش برده شد.اندازه گیری ها توسط پزشکان ارتش ، پزشکان وظیفه ، ماموران بهداشت وآموزگاران بدن شناسی( علوم تجربی) انجام شد سربازان به عنوان افراد افتخاری تحت اوامرآفت اینان قرار گرفتند.
دراین تلاش “علمی” موضوعات راهبردی اینها بودند:
اندازه گیری سر انسانهای در قید حیات
اندازه گیری جمجمه های مردگان
اندازه گیری شاخصه های اعضای بدن انسان
تشخیص خصوصیات اخلاقی فرد از روی جمجمه سر
نوع موی انسان
طول قد و درازی پاها
مقدار وزن مغز افراد و اشکال جمجمه
محاسبه شاخصه های چهره ،چشم ،چانه و بینی
اما در اساس این تلاش حتی بصورت ظاهری هم با استانداردهای علمی هم خوانی نداشت.
پژوهش ها در روی جوانانی که هنوز به رشد جسمی کامل نرسیده بودند انجام می گرفت، در اندازه گیری ها ازوسایل استاندارد استفاده نمی شد، در مورد معیارو ضوابط انتخاب مواد توضیحی داده نمی شد، در مواقعی مقدار دوز برخی از مواد تا زمانی که فرضیه جواب دهد افزایش می یافت. برخی مواقع با مشاهده تنها یک نمونه مقاله هائی نوشته میشد ، وبعضا نیز بدون اینکه آزمایشی انجام گیرد جواب و نتیجه آن داده میشد.
با وجود تمامی این دستکاری ها ، اکتشافات علمی بدست آمده با فرضیه های ایدئولوژیکی ، در برابر واقعیاتی چون ساختار اجتماعی ، سنن و رسوم ، پرورش یافتن در روستا ، زیستن در کناره های دریا ، و خیلی از عوامل مختلف که میتوان بیان کرد ، زیر سوال میرفت. خلاصه هر زمان که می خواستند با نمونه های ممتاز خود ساخته ، اکتشافات علمی را اعلام میکردند.
۲۰ .۲۰۰۸٫۰۴
توضیحات
(۱) اسماعیل گاسپیرالی * / گاسپیرینسکی (۱۲۶۷ـ۱۳۳۲/ ۱۸۵۱ـ۱۹۱۴) از رهبران نهضت فرهنگی جدیدها و پان ترکیسم بود پان ترکیسمِ گاسپیرالی ، که شعار آن «اتحاد در زبان و اندیشه و عمل » بود بیشتر فرهنگی بود تا سیاسی ، حال آنکه روشنفکران دیگر تاتار چون یوسف آقچورا و عبدالرشید ابراهیم بیشتر از پان ترکیسم سیاسی هواداری می کردند. “رحیم رئیس نیا” – از مترجم
(۲) ذکی ولیدی توقان در سال ۱۸۹۰ دریکی از روستاهای باشقیرمتولد شد .همزمان با تحصیلات ابتدائی به فرا گیری خصوصی زبان روسی پرداخت و از سال ۱۹۰۲ زبان عربی را یاد گرفت .در سال ۱۹۰۹ در کازان فارغ التحصیل شد و در مدرسه ای تاریخ ترک و تاریخ ادبیات عرب درس می داد در سال ۱۹۱۱ با انتشار کتاب تاریخ ترک وتاتار معروف شد. نماینده مسلمانان اوفا در مجلس تزاری روس شده و به همین منظوربه پترزبورگ رفت در آنجا با وقوع انقلاب شوروی به مخالفت با بلشویک ها در آمد.در۱۹۱۸ دستگیر و بعد از فرار از دست بلشویک ها در حکومت باشقیرسمت وزیر جنگ را به عهده گرفت. بارها با لنین و استالین دیدار کرد وبعد از چندی به ترکستان رفته به مخالفت و مبارزه خود با حکومت سوسیالیستی ادامه داد .به شورش باسماچی ها که معروف به حرکتی راهزنانه در ترکستان بود پیوست ، موسس اتحاد ملی ترکستان و اولین رئیس آن می باشد.
درسال ۱۹۲۵ به خواست و سفارش فعالین پان ترکیستی چون فواد کوپورلو و آقچورا از طرف دولت وقت به ترکیه دعوت و در سال ۱۹۲۵ به سرپرستی انجمن تالیف و ترجمه آنکارا منصوب شد و بعد از چندی در استانبول معاونت مدرسی تاریخ ترک را در دارالفنون به عهده گرفت. درمباحثه ای که به سال ۱۹۳۲ درگنگره تاریخ ترک بین او و رشید غالب پیش آمد و موجب برانگیخته گی ها بر علیه وی شد، ترکیه را ترک کرده و به وین نقل مکان کرد. بعد از نوشتن دکترای خود به دعوت وزیرآموزش ملی ترکیه درسال۱۹۳۹ دوباره به استانبول بازگشته وکرسی تاریخ عمومی ترک ها را بنیان گذاشت.
با آغاز جنگ جهانی دوم به فعالیت گسترده ای همراه با دیگرنژادپرستان علیه اتحاد شوروی و تبلیغ پان تورانیسم دست زد اما بعد از پیروزی شوروی در جنگ به جرم تورانگرائی محاکمه و به ده سال زندان محکوم شد ولی بعد از مدتی کوتاه در دادگاه دوم تبرئه و به سمت قبلی خود برگشت.
او تا پایان عمر خود به سال ۱۹۷۰ که در استانبول رویداد همیشه مبلغ و مروج پان ترکیسم بوده است. –از مترجم
(۳) یوسف آقچورا ۱۸۷۶ – ۱۹۳۵ وی از تاتارهای قازان بود که پس از تحصیل در استانبول و پاریس به قازان بازگشت و درگیر فعالیتهای ملی و فرهنگی تاتارهای آن سامان شد. وی در معروفترین مقاله خود، «اوچ طرز سیاست » (سه طرز سیاست )، که بعضی آن را بیانیه پان تورانیسم به شمار آورده اند ، سه مشی سیاسیِ عثمانی گرایی ، اتحاد اسلام و پان ترکیسم را بررسی می کند. وی پس از ارزیابی هر سه مشی سیاسی و برشمردن موانع ایجاد ملت واحد عثمانی و متحد کردن مسلمانان ، از تشکیل ملت واحد ترک براساس وحدت نژاد، یعنی متحد کردن کلیه ترکها در ترکیب یک دولت جانبداری می کن. “رحیم رئیس نیا” – از مترجم
(۴) ضیاء گوک آلپ (۱۲۵۵ـ۱۳۰۳ ش / ۱۸۷۶ـ۱۹۲۴)، از نظریه پردازان پان ترکیسم در ترکیه ، که از فعالان حزب اتحاد و ترقی و از حدود ۱۳۲۸ عضو کمیته مرکزی آن بود، سعی در سازماندهی ترک گرایی و بیدارسازی شعور ملی ترکان با هدف توسعه دامنه نفوذ حکومت اتحاد و ترقی داشت . ازینرو نه تنها از اتحاد ترکان ، بلکه برخلاف کسانی مانند آقچورا، از اتحاد اسلام و اتحاد ذاتی ترک گرایی و اسلام خواهی و در عین حال از تجدد دفاع می کرد و بر آن بود تا هر سه جریان مورد علاقه اتحادیون را در چهارچوب نظامی واحد تدوین کند. وی این نظر را در مقاله بلندی با عنوان «ترک شدن ، مسلمان شدن ، معاصر شدن » تشریح کرد و آن را در مجله تورک یوردو (در ۱۳۳۱ـ۱۳۳۲) به چاپ رساند و سپس به صورت جزوه ای در ۱۳۳۶ منتشر کرد.”رحیم رئیس نیا” – از مترجم
(۵) جنگهای استقلال که بعد از شکست امپراطوری عثمانی درجنگ جهانی اول ، بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ دربسیاری از جبهه ها، محدوده ای که میثاق ملی نامیده می شد صورت گرفت و در سال ۱۹۲۳ به اختتام حکومت عثمانی منجر شد که در ترکیه به ملی مجادله یا قورتولوش ساواشی معروف است. – از مترجم
(۶)CHF که بعد ها به CHP حزب جمهوری خواه خلق تغییرنام داد .– از مترجم
(۷) در سالهای نخست جمهوری ترکیه در دوره ای که عرصه سیاسی به احزاب مختلف واگذارمیشد به پیشنهاد و خواست آتاترک و همچنان انتصاب علی فاتح اوخ یار به رهبری فرقه توسط وی که از دوستان قدیمی و یکی از هم پیمانان او بود در اوت سال ۱۹۳۰فرقه جمهوری خواه مستقل ساخته شد.در برنامه فرقه بر اصول جمهوری خواهی، ملیت گرائی و لائیک بودن تاکید شده بود و خواهان ورود سرمایه خارجی بکشور و مخالف مداخلات دولت در امور اقتصادی بود .در مدت زمان کوتاهی این فرقه از حمایت بیشماری برخوردار گردید که رهبران فرقه جمهوریت خواه خلق را نگران کرد. علی فاتح اوخ یار با یقین به اینکه با قدرتمند شدن حزبش در مقابل رئیس جمهور (آتاترک) قرار خواهد گرفت و جرم بسیار بزرگی را مرتکب خواهد شد در نوامبر همان سال فرقه جمهوری خواه مستقل را منحل کرد.– از مترجم
(۸) آتاترک از دوران جوانی ۹ کودک شامل دختر و پسر را به عنوان فرزند معنوی قبول کرد زمینه تحصیل فرزندان معنوی اش را نیز فراهم نمود ازبین این فرزندانش، نام آفت، صابیحا،، رقیه و نبیله در وصیتنامه وی آمده است.
آتاترک در ایام انقلاب پوشش در روز ۱۱ اکتبر ۱۹۲۵ به ازمیر آمد. وی در این سفر در کنار بازدید از سازمانهای مختلف، از مدارس نیز دیدن کرده و سخنرانیها ایراد نمود. در همان روزها در حین جلسه ای در یکی از مدارس ازمیر، با آفت خانیم رو برو شد. آتاترک از آنجا که ریشه خانوادگی آفت خانیم از مقدونیه را می شناخت نسبت به وضعیت شغلی وی توجه نشان داد. آفت اینان در آن مدرسه مسئولیت داشت و دوست داشت ضمن ادامه تحصیل، زبان خارجی فرا بگیرد. آتاترک برای این منظور ضمن گفتگو با پدر و مادر آفت خانیم، وی را برای یادگیری زبان فرانسه رهسپار لوزان نمود.
آفت اینان سپس، در دبیرستان دخترانه فرانسویان در استانبول به تحصیلات خود ادامه داد و ضمن شرکت در امتحان رشته دبیری تاریخ در مقطع راهنمایی مدرک دبیری را اخذ کرد.
آفت اینان سپس در مدرسه موسیقی آنکارا به عنوان معلم تاریخ و اطلاعات کشور مشغول به کار شد.وی همیشه در زمان دانشجویی، اندوه خود را از اینکه اطلاعات کافی درباره تمدن ترک وجود ندارد ابراز می کرد.
یک روز، آفت خانیم از آتاترک پرسید: “ما به عنوان یک ملت چه دستاوردهای فرهنگی ای داشته ایم و جایگاه ما در تمدن جهانی در کجاست؟”
آتاترک پاسخ داد: “این یک تکلیف است که باید ضمن تحقیق و پژوهش در آن، باید انجام گردد.”
به همین دلیل آفت اینان مسئولیت آغاز فعالیتها برای تأسیس بنیاد تاریخ ترک را برعهده گرفته و در تحقیقات گروهی شرکت کرد.وی به فعالیتهای آکادمیک خود ادامه داده و در سال ۱۹۳۸ دوره لیسانس و یک سال بعد نیز دوره دکترای خود را به پایان رساند. به این ترتیب، وی به درجه دانشیاری و پروفسوری نائل آمد.
آفت اینان به عنوان یکی از اعضای هیأت موسس بنیاد تاریخ ترک، سالهای مدیدی به ریاست همطراز این بنیاد پرداخته و مدیریت انستیتوی تاریخ انقلاب ترک را در دانشگاه انکارا نیز به عهده گرفت. وی آثار متعددی درباره تاریخ ترکها و آتاترک منتشر نمود.آفت اینان در جمهوری تازه تأسیس ترکیه در موضوعات بسیار مهمی همچون تاریخ ترک فعالیتهای آکادمیک داشت.او اینان در سال ۱۹۸۵ چشم از جهان فروبست. ” سایت فارسی TRT ” – از مترجم
(۹) تئوری زبان خورشید که در سالهای ۱۹۳۰ از حمایت آتاترک برخوردار بود وتوسط او ترویج یافت ادعا میکرد که زبان ترکی یکی از اولین زبانهای تاریخ بشری است اما از طرف زبان شناسان مورد قبول واقع نگردیده وبه سرعت اهمییت خود را از دست داد . – از مترجم
(۱۰) حسین نهال آتسیز در ژانویه ۱۹۰۵ در استانبول زاده شد . دوره ابتدائی و متوسطه را در مدارس فرانسوی و آلمانی گذرانده بود. در سال ۱۹۲۲ وارد دانشکده پزشکی ارتش شد. در این دوره در دانشکده تحت تاثیرافکار ناسیونالیستی قرار گرفت. درمراسم تشیع جنازه ضیا گوگ آلپ از پایه گزاران ناسیونالیسم ترک با دانشجویان مخالف افکار ناسیونالیستی درگیر و به زد وخورد پرداخت .درسال ۱۹۲۵ از دانشکده پزشکی اخراج شد.بعد از مدت کوتاهی کار در کشتی های مسافربری ،در سال ۱۹۲۶ دردانشکده ادبیات ثبت نام کرد ولی بعد از یک هفته به خدمت نظام فرا خوانده شد وبعد از ۹ ماه در استانبول به پایان رساند.
با نشر مقاله ای با نام اسامی مناطق متعلق به ترکها در آناتولی که با همکاری دوستش احمد ناجی تهیه کرده بودند نظر استادش فواد کوپورلو ، در دانشکده ادبیات را به خودش جلب کرده ودر سال ۱۹۳۰ با نوشتن پایان نامه تحصیلی خود ا زآن دانشکده فارغ التحصیل شد.با انتشار مجله ای به نام آتسیز با همکاری افراد معروفی چون فواد کوپورلو و ذکی ولیدی دوغان به ترویج پانترکیسم پرداخت.
او در سالهای قبل وبعد از جنگ جهانی با انتشار مجلات و نوشته هایش پیوسته به مقابله با اندیشه های چپ پرداخته وهمیشه در خدمت ملی گرائی افراطی ، پان تورانیسم ونژاد پرستی بود.اودر سال ۱۹۷۵ به علت سکته قلبی در گذشت. – از مترجم
( ۱۱ ) رها اوغوز ترک قان در سال ۱۹۲۰ در استانبول متولد شد .بعد از اتمام دوره دبیرستان در استانبول از رشته حقوق در دانشگاه آنکارا فارغ التحصیل شد. استادی خود را از دانشگاه استانبول گرفت.تخصص خود را در رشته تاریخ و ترک شناسی از دانشگاه سوربن و روانشناسی تجربی را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد.بعد از تبرئه دادگاه دوم توران گراها به امریکا رفته و از سال ۱۹۴۷ تا سال ۱۹۷۲ در دانشگاه های آمریکا از جمله کلمبیا بکار مشغول شد. او در دوره ترک گرائی به فعالیت های زیادی در جامعه دست زد. در این خصوص به نویسندگی و روزنامه نگاری پرداخت.نوشته های او در خصوص پان ترکیسم و تورانیسم خیلی خوشایند دولتمندان ترک گرای وقت بود. – از مترجم
(۱۲ )آرتور دو گوبینو (به فرانسوی: Joseph Arthur de Gobineau) (۱۸۱۶ – ۱۸۸۲) نویسنده، خاورشناس، شاعر، مورخ و سیاستمدار فرانسوی. ریشهٔ نظریات نژادگرایانه در عصر جدید را به او نسبت میدهند. با این که در زمان حیاتش جز در نزد معدودی از روشنفکران و هنرمندان مانند واگنر که دوست او بود شناخته نشد، ولی پس از مرگش اندیشههای او طرفدارانی یافت و اصول و عقاید او دربارهٔ عدم تساوی نژادها مخصوصاً در آلمان بسیار مورد توجه قرار گرفت و او را به شهرت جهانی رساند.– از مترجم
( ۱۳) اویگئنه پیتارد سال۱۹۶۲- ۱۸۶۷ در سوئیس به دنیا آمد. دکترای خود را از دانشگاه ژنو برای اولین بار در انسان شناسی دریافت کرد. پژوهش های زیادی را روی جمجمه های انسانی ، ویژه گیهای نژادی وقوم شناسی انجام داد. بیش از ۶۰۰ مقاله در خصوص زیست شناسی انسانی ، ریشه ومقایسه مورفولوژی ،قوم شناسی ماقبل تاریخ ،اخته کردن انسان و تغییرات مورفولوژیکی به رشته تحریر در آورد.از وی کتابهای زیادی در خصوص انسان شناسی وگونه های نژادی و تحقیقات انسان شناسی در شبه جزیره بالکان بر جای مانده است.او درسال ۱۹۳۶ به خواست آفت اینان و صلاحدید آتاترک تحقیقات وسیعی را در خصوص جمجمه های انسانی در ترکیه انجام داد.– از مترجم
ادامه دارد …
منبع : اخبار روز http://www.akhbar-rooz.net
یاشماق / Yaşmaq / Yashmaq
طرح روی جلد کتابهای منتشر شده توسط انتشارات یاشماق
Yashmaq Publication
Yaşmaq yayinlari tərəfindən yayılmış kitablarin cildi
ایران پارلامنتاریزمی نین مسئله لری (2)-احمد یزدانی
بو بؤلومده مشروطه سیستمی نین میدانا گلمه سینده خارجی دولتلرین حیاتا کچیردیکلری تدبیرلرین ایراندا اجتماعی قورولوشا هانسی تاثیر گؤستردیی نی و بونون نه کیمی دئیشیک لره سبب اؤلدوغو تحلیل اولور.
مشروطه انقلابی نین سبب لری (2)
1901– نجی ایلدن 1903- نجو ایله قده ر ایران و هر ایکی دولت – روسیه و انگلستان – آراسیندا تجارت مقاوله لری باغلاند یقدان سونرا ، اجنبی مال لارینا چوخ آز و آشاغی گمرک وئرگیسی قؤیولدو و نتیجه ده خیردا تاجرلرین اوزه – رینه علاوه آغیر یوک دوشدو. چونکو اجنبی مال لارینا بوندان سونرا آنجاق سرحد ده علاوه گمرک حاققی قویولوردوسا و بونون نتیجه سینده نسبتا اوجوز ایدیسه ، خیردا تاجرلرین اساسا داخیلی بازارلا باغلی مال لاری نین قیمتی یؤل حاققی علاوه لری و سایره اضافی خرجلرین نتیجه سینده باهالاشیردی.
خیردا تاجرلر کیمی صنعتکارلاردا عین سبب دن مشروطه چیلره قوشولدولار. چونکو اجنبی مال لارینین ادخالی نتیجه – سینده ایراندا خیردا صنعتکارلیق گئتدیکجه تنزّله اوغراییردی. صنعتکارلیق 19- عصرین ایکینجی یاریسیندا اله یوکسک انکشاف نقطه سینه چاتمیشدی کی ، او نه اینکی اؤز اؤلکه سینین احتیاجلارینی اؤدویه بیلیردی ، عین زاماندا حتّا پامبیق و مس محصول لاری خارج ائدیردی. ایندی ایسه هئچ بیر قؤرویوجو گمرک ( گمرک حمایه سی) اولمادان وارد ائدیلن خارجی مال لار ایران صنعتکاری نین الیندن نه اینکی خارجی بازاری آلیردی ، بلکه حتّا اونو اؤز اؤلکه – سینده کی بازاردان دا محروم ائدیردی.
خیردا شهر تاجرلری و صنعتکارلار ایله یاناشی ، بؤیوک بیر حصصه سی ایش سیزلردن و شهرلره گلمیش کندلی لردن عبارت اولان آشاغی شهر طبقه لری ده مشروطه انقلابینا قوشولدولار. اونلارین یوخسوللوغو اله سون حدده چاتمیش ایدی کی ، آجلیقین آرادان قالدیرماسی بو آداملار اوچون مشروطه انقلابینا قاتیلمالارینین یگانه سبب ایدی.
بو طبقه لرین اقتصادی وضعیتلری حاقدا دئمک اولار کی :
» سیاسی حاکمیت ال لرینده اولان ناظرلر ، والی لر و باشقا ایری مولکه دارلارلا بیر لشه ره ک ، شهر آلیچیلاری استثمار ائده ن حیاسیز آل – وئرچیلره چئوریلدیلر. اونلار سندیکالار یارادیب ، حبوباتین قیمتی نی قالدیریب و بو یؤل لا صنعی آجلیق یارادیردیلار. … خالق کؤتله لری بو تکرارلانان آجلیقلاردان و فاحش باهالیقدان دؤزولمز عذاب چکیردیلر. …. دیگر طرفدن ایسه ، بو آجلیقلارین تشکیلاتچیلاری اؤز تؤرپاق – مولک ساحه لرینی بعضا حتا بوتؤو کندلری بئله اله کئچیره رک ، آرتیریردیلار. ایراندا تؤرپاغین معیّن شخصلرین الینده توپلانماسینا ساده جه مثال اولاراق ایندی خارجده یاشایان ، اصفهانین او واختکی باش والیسی ظلّ سلطانی گؤسترمک اولار. تکجه اونون 1200 کندی ، تام بیر امپریاسی وارایدی . فئودال آغالارین ظولمونون نه درجه ده دهشتلی اولدوغونو بو ایل لرین اجتماعی – سوسیال تاریخی آیدین گؤستریر. دؤغرودان دا بو تاریخی یوخسوللوق و آجلیق تاریخی آدلاندیرماق اولار. صبر کاساسی دؤلموشدور. خالق غریزی اولاراق اؤز عادت – عنعنه لرینین زنجیرینی قیریب ، ایری مولکه دارلارا غضبلی هجوما کئچدیلر ، اونلارین مولک لرینی ، آنبارلارینی تالان ائتدیلر. ایگیرمینجی عصرین باشلانغیجیندا فئودال آقالارین ظولمو دؤزولمز اولدوقجا ، چؤره ک هارایی ایله امپریانین هر یئرینده خالق عصیانلاری باشلاندی» . (1)
یکون ووراراق ، دئمک اولار کی ، اهالی نین بؤیوک حصصه سی مطلقییتدن ناراضی ایدی. هله 1891- نجی ایلده توتون امتیازی انگلیسلره وئریلنده ؛ شاهلا اهالی آراسیندا جدّی ضدّیتلر یارانمیش ایدی. 1892 – نجی ایلده ایگیرمی مینه یاخین آدام تهراندا حکومت بناسینا هجوم ائتدی . گونئی آزربایجانین پایتختی تبریز شهرینده ولایت خانایا هجوم ائدیلدی. اصفهاندا یئرلی اهالی شهرده اجنبی لرین اولماسینا قارشی اعتراض ائتدیلر. توتون حرکاتی هله او واختدان یوکسک دین خادملری و ایری تاجرلرین رهبرلیی آلتیندا دوروردو. عمومی قیامین تهلکه سی اله آرتمیشدیر کی ، شاه تئزلیکله بو سازشین لغو ائدیلدیینی اعلانائتمه لی اولدو. آنجاق ایراندا کی ناراضیلیقلار توتون امتیازی لغو ائدیلدیکن سونرا دا ساکت لشمه دی. مختلف شهرلرده اهالی ایله حکومت دسته لری آراسیندا دنه – دنه سلاحلی توققوشمالار اولدو و سرایا قارشی عصیان قالخدی. تهراندا گئجه لر او واختکی شاه ناصرالدینین علیهینه ورقه لر یاییلیردی. 1896 – نجی ایلده ناصرالدین شاه بیر سو قصد نتیجه سینده اؤلدورولدو. (2) خالق آراسیندا ناراحاتلیق آرتیردی. آیدینلار طبقه سی معارف لندیرمه ایشینی گوجلندیردیلر و بونو نتیجه سینده ده ایران اهالیسی نین ، خصوصیله بؤیوک شهرلرین اهالی سینین ظولمکار رژیمه تنقیدی موقع توتمالارینا نائل اولدولار.
1905 – نجی ایلده ژاپونیادا مشروطیت پادشاهچیلیغین انکشافی قطعی آددیم آتماغا تحریک ائده ن سون تکان اولدو. بئله بیر حکومت فورماسی تطبیق ائدیلندن سونرا ، ژاپونیانین اقتصادی ، اجتماعی ، معنوی و حربی ساحه لرده نئجه انکشاف ائتدیینی گؤرمه مک مومکون دئییلدی.
هندوستاندا نشر ائدیلن فارس غزه تی «حبّ المتین» خصوصیله و همچنین دیگر غزه تلر ژاپونیانین انکشافی حاققیندا اطرافلی یازیردیلار.
مثال اوچون ملک المتکلّمین هندوستاندا چاپ ائتمیش «از انسان بسوی خدا \ انساندان الله دؤغرو\ آدلی کتابیندا یازیردی : «عصرلر بؤیو نامعلوم ، هر هانسی بیر غرب تمدّونوندن اوزاق ، جهالت ایچریسینده یاشایان ژاپونیا خالقی ایندی انکشاف ائتمیش خالقلار آراسیندا اؤزونه یئر توتموشدور. بو ، ژاپونیادا دموکراتیانین حیاتا کئچیریلمه سی سایه سینده مومکون اولموشدور. خالق اؤز طالعی نین حلّینده اشتراک ائدیر، باجاریقلی آداملاردولت خدمتینه تعین ائدیلیر ، طلبه لر (دانشجو لار) تحصیل آلماغا باشقا اؤلکه لره گؤنده ریلیردی . بو کؤک لو تدبیرلر ژاپونیالارا یئنی مدنیت منیمسه مه یه امکان وئردی. باخمایاراق کی ، دیگر آسیا اؤلکه لری بونا نائل اولا بیلمه دیلر. هر شئیی کؤکوندن دئیشن بئله بیر انکشاف آیدین بیر اولدوز اولماسی و بوتون آسیا دولتلرینه ایشیق ساچمالی و اونلاری ژاپونیانین یؤلونو توتماغا تحریک ائتمه لی ایدی. (3)
ژاپونیانین انکشافی نین ایران حادثه لرینده تاثیری اونون روسیا اوزه رینده غلبه چالماسیله داها دا گوجلنیردی و بورادا بئله قلمه وئریلیردی کی ، یئنی اداره فورماسی ژاپونیانین اؤزونده ن حتا قات – قات گوجلو روسیا کیمی اوروپائی رقیبی نین اوزه رینده غلبه چالماسینی مومکون ائتدی . بو حادثه بعضی سیاسی دائره لره اومید وئریردی کی ، اونلاردا اؤز نوبه سینده احاطه لی سیاسی رفرملاردان سونرا روسیه نین گوجلو تاثیریندن آزاد اولا بیلرلر.
اؤلکه نین هر یئرینده گیزلی ییغینجالارترتیب ائدیلیب و بو اجلاسلاردا سون حادثه لره استناد ائدیلیردی.ایران دسپوتیزمی بوتون بدبخت لیک لرین یگانه کؤکو کیمی قبول ائدیلیردی. ان عمده وظیفه مطلقیّتدن و دوام ائتمکده اولان اجنبی تضئییقی ندن آزاد اولماق حساب ائدیلیردی. مشروطه انقلابینین آپاریجی اولان قوّه لری پارلامنتین یارادیلماسی و اساس قانونون قبولو طلبلرینی گئدیکجه داها آیدین فورمالاشدیریردیلار.
شاه آرتیق وضعیتین آغاسی دئییلدی و نهایت ، گذشته گئتمک مجبوریت اینده قالیب ، 1906 – نجی ایلین 5 – آوقوستوندا (13 مرداد 1324 قمری) پارلامنت یارادیلماسینا راضیلیق وئردی.
مشروطه انقلابی نین باشلانغیجی و گئد یشی
مشروطه انقلابی نین گئدیشینی ایکی مرحله یه بؤلمک اولار:
1- 1905 – نجی ایلدن 1908 – نجی ایله قدر دوام ائده ن بیرینجی مرحله
2- 1908- نجی ایلده ن 1911 – ایله قده ر دوام ائده ن ایکینجی مرحله
1905 – نجی ایلدن 1908 – نجی ایله قدر دوام ائده ن بیرینجی مرحله نسبتاّ دینج کئچیردی. 1908- نجی ایلده ن 1911 – ایله قده ر دوام ائده ن ایکینجی مرحله ایسه اونونلا سجیّه لنیرکی ، شاه روسیه نین کؤمه ینه آرخالاناراق گوج تطبیق ائتمکله ، پارلامنتاریزم دؤوروندن اوّلکی مطلقیّتی یئنیدن برپا ائتمه یه چالیشیردی.
بیرینجی مرحله ده اساس مبارزه واسطه لری مسجدلرده کئچیریله نن نمایش و میتینگ لر ایدی و بونلار دا شاهی ان نهایت مشروطیت پادشاهچیلیغی حاققیندا فرمانی امضالاماغا وادار ائتدی.
1906- نجی ایلین یاییندا دین خادملری نین نمایش کارانه صورتده تهرانی ترک ائدیب شاه عبدالعظیم و قوم شهرینه گئتمه لری مشروطه پادشاهچیلیغین (کونسیتوسیونالی مونارشیانین) یارادیلماسی نین حلّ ائدیجی آن لاریندا مهم معنا کسب ائتمیشدیر. دین خادملری نین پایتختدن مهاجرت ائتمه سی ، سرایین یوروتدویو سیاسته قارشی بیر اعتراض اولمالی و شاهی اونلارین مشروطیت سیستمینه اویغون رفرملارین کئچیریلمه سی طلبلرینه گذشته گئتمه یه مجبور ائتمه لی ایدی.
1906 – نجی ایلین یولوندا اعتراض علامتی اولاراق تهراندا بوتون بازارلار باغلادیلار. بونا جواب اولاراق حکومت بئله بیر فرمان وئردی کی ، بوتون دوکانلار تئز بیر زاماندا آچیلمالیدیر و عکس تقدیرده بو فرمانا عمل ائتمه ین تاجرلرین وار- دولتی مصادره ائدیله جکدیر. بونونلا علاقه دار تاجرلر تهراندا کی انگلیس سفیرلیی ایله علاقه یه گیردیلر و اورادا سیاسی سیغیناجاق ایسته دیلر. سفیرلرین جوابی مثبت اولدو.
1906- نجی ایلین 28- یولوندا تهراندا کی انگلیس سفیرلیینده اولّجه تخمینا 50 نفر توپلاشدی . انگلیس سفیرلیینده تؤپلاشانلارین سایی 15 آوقوستا قده ر 14 – مینه چاتدی . بونلارین آراسیندا تاجرلر، دین خادملری، دین طلبه لری ، دوکاندارلار ، صنعتکارلار و آیدینلار وار ایدی. اونلار اعلان ائتدیلر کی ، شاه پارلامنتین یارادیلماسی طلبینی یئرینه یئتیره نه دک سفیرلیی ترک ائتمه یه جکلر.
بو حادثه لرین تضییقی نتیجه سینده 5 – آوقوست 1906 – نجی ایلده پارلامنتین یارادیلماسی نین بیه نیلمه سی حاققیندا شاهین فرمانی اولدو.
دین خادملریندن ، شاهزاده لردن ، تاجرلردن، صنعتکارلار و ساتیجیلاردان عبارت اولان بیر کومیسیا، 1906 – نجی ایلین 18 – آوقوستا قده ر تلم – تله سیک پارلامنت اوچون سئچکی قانونو و رقلامنت (ایش نظامناسی ) ایشله یب حاضیرلادیلار و بونلارین هر ایکیسی 1906 – نجی ایلین سپتامبرینین 10 – دا شاه طرفیندن امضالاندای.
1906 – نجی ایلین سئچکی قانونونا گؤره ، پارلامنت محض سلاله نین نماینده لریندن ، دین خادملریندن ، تاجرلردن ، ایری و خیردا مولکه دارلاردان و صنعتکارلاردان ترکیب اولمالی ایدی. (4)
سئچکی قانونون 2 – نجی مادّه سینه اساسا ، سئچکی حقوقو – هم آکتیو و هم پاسیف – هر شخصین مادّی گلیریندن ، وار- دؤولتیندن و همچنین نسبیندن آسیلی ایدی. بئله کی ، مولکه دار، ده یه ری ان آز اون مین تومن اولان مولکه مالیک اولمالی ، تاجرلرین خصوصی دوکانی اولمالی و تجارت ائتمه لی ، صنعتکارلارین و ال ایشی ایله مشغول اولانلارین ایسه معیّن سربست مشغولیتی و دوکانی اولمالی ایدی. شاهزاده لر ، دین خادملری ، یازیچیلار و طلبه لر استثنا تشکیل ائدیردیلر. اونلار معیّن مقدار وار- دؤولته صاحیب اولمادان سئچه بیلیردیلر.
7 – اکتبر 1906 – نجی ایلده بیرینجی پارلامنت آچیلدی. پارلامنت ایلک وظیفه کیمی قارشیسینا یئنی آنا یاسانین ایشله – نیب حاضیرلانماسینی قؤیدو. همین ایلین دسامبر آیی نین 30 – دا اؤلوموندن بیر نئچه گون قاباق ، مظفرالدین شاه اساس قانونون سندینی امضالادی.
اساس قانوندا ایکینجی مجلسین یعنی سناتین یارادیلماسی نظرده توتولموشدو. اساس قانونون 43 – نجو و 44 – نجو مادّه لرینده دئییلیردی : » سناتین عضولری اؤلکه نین مکمّل ساوادلی ، ساغلام دوشونجه لی ، الله اینانان و ناموسلو شخصلردن سئچیلیر. بونلاردان 30 – نفری اعلیحضرت جنابلاری طرفیندن تعین ائدیلیر … و 30 – نفری خالق طرفیندن سئچیلیر … » . آنجاق بو مادّه 1948 – نجی ایله قده ر حیاتا کئچیریلمه دی.
خسته لنمیش مظفرالدین شاهین اساس قانونو امضالامامیشدان قاباق وفات ائده بیله جه یی تهلکه نین اولدوغوندان ، 31 دسامبر 1906- نجی ایلین قانونو تله سیک قبول ائدیلدی. چونکو تبریزده والی اولان ولیعهد محمد علی ، مشروطیت پادشاهچیلیغینی تانیماغا آز میل گؤستریردی . او ، اؤز ایالتینده پارلامنتین قرارلاری نین اعلان ائدیلمه سینه باجاردیغی قده ر مانع چیلیک تؤره دیردی.
اساس قانوندا حاکمیت ین بؤلونمه سی تمامیله یوخ ایدی و حاکمیت قوّه لری نین پایلانماسی حاققیندا ایسه هئچ بیر سؤز بئله دئیلمیردی . شاهین حقوق و وظیفه لری هئچ معیّن لشدیریلمه میشدی. وطنداشلارین دا اساس حقوقلاری حاققیندا معیّن بیر شئی تاپماق مومکون دئیلدیر.
اساس قانوندا کی نقصانلاری و آنلاشیلمازلیقلاری آرادان قالدیرماق اوچون ، پارلامنت خارجی اؤلکه لرین ، خصوصیله بلژیک اؤلکه سی نین 1830 – نجی ایلی نین اساس قانونونا اساسلاناراق ، » اساس قانونا علاوه» (متمم قانون اساسی) حاضیرلادی. اساس قانونا علاوه 19 – یانوار 1907 – نجی ایلدن تاختا چیخمیش محمد علیشاه طرفیندن 8 – اکتبر 1907 – نجی ایلده امضالاندی.
اساس قانونا علاوه دیگر ساحه لرله یاناشی ، خالقین ، وطنداشلارین حقوقلارینی ، حاکمیتین بؤلونمه سی معناسیندا هر ایکی مجلسین ، شاهین و همچنین عدلیه حاکمیتی نین حقوقلارینی معیّن لشدیردی .
شاه بوندان بئله پارلامنته تابع اولان ناظرلر واسطه سیله سلطنت ائده بیلردی. اساس قانونا علاوه نین 27 – نجی مادّه –سینده دئییلیردی :
» دولت حاکمیتی اوچ شعبه یه بولونور :
1- قانون وئریجیلیک حاکمیتی . اونون اساس وظیفه سی قانون قبول ائتمک و دئیشمکدن و یا خود لغو ائتمکدن عبارتدیر. بو حاکمیت اعلیحضرت جنابلاری ، ملی مجلس و سنا مجلسی طرفیندن تکلیف ائدیلیر. بو اوچ منشاُ دن هر بیری نین قانون تطبیق ائتمه حقوقو واردیر. آنجاق قانون لایحه سی شرعین قانونلاریندان کنارا چیخمیرسا ، هر ایکی مجلس طرفیندن قبول ائدیلدیکدن سونرا و اعلیحضرت جنابلاری طرفیندن تصدیق ائدیلدیکدن سونرا قوّه یه مینمیش حساب ائدیلیر. دؤولتین مداخیلی و مخارجی حاققیندا قانونلارین اعلان و قبول ائدیلمه سی حقوقو آنجاق و آنجاق ملّی مجلسین اختیاریندادیر». *
2- قرار وئرمک محکمه یه عاید اولسادا، او دین مسئله لرینده مسجد محکمه لرینه و دنیوی مسئله لرده دایمی (حقیقی) محکمه لره تابع ایدی.
3 – اجرا ائدیجی حاکمیت پادشاهین تابع لییینده دیر یعنی قانون و فرمانلار قانوندا نظرده توتولدوغو کیمی ، وزیرلر و دولت قوللوقچولاری طرفیندن اعلیحضرت جنابلاری نین آدیندان حیاتا کئچیریلیر. «اساس قانونا علاوه» نین 67 – نجی مادّه سینده داها سونرا دئییلیر : » اگر ملی مجلس و یا خود سنا مجلیسی مطلق چؤخلوقلا کابینه تین و یا خود هر هانسی ناظرین علیهینه دیرسه ، کابینت و همچنین ناظر استعفا وئرمیش حساب ائدیلمه لیدیر» . (5)
بیرینجی مجلس مالیّه و اداره ائتمه سیستمینده بعضی رفرملار حیاتا کئچیردی. شاه عائله سینین بعضی عضولری نین یوکسک تقاعد لری لغو ائدیلدی . شاهین اؤزو ایلده معیّن مبلغ آلیردی و دولت پولوندان آرتیق اؤز شخصی مالی کیمی استفاده ائده بیلمزدی .
اداره ائتمه سیستمینده رفرما حاققیندا اونو دئمک اولار کی ، ایران چوخ اتنیک لی بیر اؤلکه اولدوغونا گؤره ، اؤلکه – نین هر یئرینده ایالت و ولایت لر اداره ائتمه وظیفه سینی اؤز اوزه رینه گؤتورمه لی اولان «انجمن لر» ( انجمن ایالتی و ولایتی) ، یعنی ایالت و ولایت شورالاری یارادیلدی.
بیرینجی پارلامنتین ان مهم قرارلاریندان بیری ده ، اجاره (تیول) سیستمی نین لغو ائدیلمه سی ایدی. بئله لیکله ، قدیمدن قالما تورپاق صاحبی اولما مناسبتلری نین سونو رسمی اولاراق اعلان ائدیلدی . ایندی مولکه دارلار قانون حمایه سی آلتیندا خصوصی مولکیّته مالیک اولما بیلیردیلر.
دئمک اولار کی ، «اساس قانونا علاوه » نین نظامنامه سی ایله مشروطه انقلابی نین بیرینجی مرحله سی باشا چاتدی .
مشروطیت پادشاهچیلیغی نین یارادیلماسی نین ایکینجی مرحله سی محمد علیشاهین پارلامنته قارشی آشکار دوشمنچیلیغی ایله باشلانیر. 1907 – نجی ایلین 27 – نوامبر آییندا محمد علیشاه پارلامنتین بیر نماینده هیئتی نی سرایا چاغیردی و پارلامنتدن «انجمن لرین» لغو ائدیلمه سی حاققیندا قانون وئرمه سینی طلب ائتدی . لاکن ، پارلامنت محمد علیشاهین طلبینی یئرینه یئتیرمکدن امتناع ائتدی و7 – دسامبر 1907 – نجی ایلده دیگر طلبلرله یاناشی آشاغیدا کی تدبیرلری ده ایره لی سوردو :
– شاه تاخیره سالمادان اساس قانونا صادق اولاجاغینا آند ایچسین .
– پارلامنتین مدافعه سی اوچون 200 – نفردن عبارت ملّی گارد یارادیلسین .
محمد علیشاه بو طلبلره قارشی اؤز مناسبتینی بیلدیرمکدن امتناع ائتدی . 1908 – نجی ایلین 28 – فوریه سینده شاها قارشی تشکیل ائدیلمیش سو قصد باش توتمادی . آنجاق محمد علیشاه اؤز فیکریندن ال چکمه دی . او عکس ضربه پلانلاشدیری . شاهین طرفینی ساخلایان سرای اعیانلاری ، والی لر ، طایفاباشچیلاری و تهراندا کی قازاق دسته لری طرفیندن مدافعه ائدیله ن محمد علیشاه 1908 – نجی ایلین یونوندا مجلس بناسینی آتشه توتدو . کودتاچیلارا پایتختده شاهین خیرینه حربی دیکتاتورلوق یارادماق میسّر اولدو. اساس قانون قوّه دن دوشموش اعلان ائدیلدی و پارلامنتاریز-میدن اوّلکی مطلقیّت یئنیدن برپا اولدو.
بو حادثه لر ایالتلرده وطنداش محاربه سینه اوخشار عصیانلارین باشلانماسینا تکان وئردی. جنوب آزربایجانین پایتختی مقاومت حرکاتی نین مرکزی اولدو. مشروطه چیلر آزربایجاندا «گیزلی انجمن » ین رهبرلیگی (علی مسیو، حاج رسول صدقیانی، حاج علی داوا فروش و …) و شانلی ستارخان، باقرخان و حسین باغبان کیمی قهرمانلارین سلاحلی مبارزه لریله هم محمد علیشاهین گؤنده ردیی دسته لری (صمد خان شجاع الدوله و رحیم خان چلیبانلو دسته لری) و همده روس دسته لرینی مغلوب ائدیب ، حاکمیتی اؤز ال لرینه آلدیلار.
مقاومت حرکاتی آزربایجاندان دیگر اراضیلره ده کئچدی . اؤلکه نین آیری – آیری منطقه لرینده باشلانان مقاومت حرکاتی ، تئزلیکله بوتون اؤلکه نی احاطه ائتدی . هر طرفدن پایتخته هجوم ائتمک و شاهی دئویرمک قرارا آلیندی.
1909 – نجی ایلین 13 – یونوندا تهران مشروطه چیلر طرفیندن توتولدو. محمد علیشاه روس سفیرلیینده سیغیناجاق خواهش ائتدی. بیر نئچه گون سونرا شاه روس دسته لری نین مدافعه سی آلتیندا اؤلکه نی ترک ائتدی . بئله لیکله مطلقیت رژیمی یئنیدن برپا ائتمک جهدی باش توتمادی . بوندان سونرا مشروطه چیلر پارلامنتین عضولریندن ، تهرانی اشغال ائده ن مشروطه چیلرین باشچیلاریندان ، دین خادملری و شاهزاده لردن عبارت اولان بیر ملّی شورا یاراتماغی و دولت ایشلری نین آپاریلماسینی موقّتی اولاراق اونا تاپیشیرماغی قرارا آلدی . ملّی شورا محمد علیشاهین حاکمیتدن ال چکدیینی اعلان ائتدی و اونون 12 – یاشلی اوغلونون ، ولیعهد میرزا احمدی جانشین تعین ائتدی . ملّی شورا همچنین یئنی سئچکی قانونو حاضیرلادی و بو قانونا اساسا ده ایکینجی ایران پارلامنتی سئچیلمه لی ایدی . 1906 – نجی ایل سئچکی قانونو بؤیوک ترقّی ایدی . یوخاریدا قید ائدیلدی کیمی ، هر بیر شخصین گلیریندن ، وار – دولتیندن و اجتماعی منصوبیت ایندن آسیلی اولان سئچکی حقوق سیستمی آرادان قالدیریلدی . آمما بونا باخمایاراق ، ایندی یئنه ده معین وار – دولته و یا خوی مینیمال گلیره مالیک اولانلار سئچکی حقوقونا مالیک ایدیلر.
پارلامنتین او واختکی نظامنامه سی نین بیرینجی فصلینده دئییلیردی : «ایری مولکه دارلار و کندلیلرین ده یه ری مین تومن اولان مولک لری اولمالیدیر. تاجرلرین تجارت دوکانی و معین تجارتی اولمالیدیر . صنعتکارلار و ال ایشلری ایله مشغول اولانلار متخصص اولمالی ، معین سربست صنعتی و دوکانی اولمالی و بونوندا کرایه حقّی اونلارین هر اوچ آیدا اؤده نیلن کرایه حاقلاری نین اورتا حددینده اویغون اولمالیدیر».
بو نظامنامه یه گؤره آشاغی خالق طبقه لری هله ده سئچکی لردن تجرید ائدیلمیش اولاراق قالیردیلار. 1909 – نجی ایلین 2 – نوامبریندا ایکینجی ایران پارلامنتی آچیلدی. ایکینجی ایران پارلامنتی نین چاغیریلماسی ایله مشروطه حرکاتی سونا یئتدی .
مشروطه انقلابی حاققیندا عمومی آنلاییش
مشروطه انقلابی نین نتیجه لرینه قیمت وئرسه ک ، گؤره ریک کی ، خصوصیله ایری تاجرلرین طلب لری یئرینه یئتیریلمیشدیر. اؤز اقتصادی ساحه ده کی حاکمیّت لریله اویغون اولاراق ، اونلار پارلامنتده تمثیل اولماقلاری نتیجه- سینده سیاسی حاکمیتّی ده اله آلمیشدیلار.
شاهین اوّلکی اؤز باشینا ظولمکار جاسینا آغالیق ائتمه سی ایری تاجرلرین اقتصادی جهتدن داها انکشاف ائتمه سینه مانع چیلیک تؤره دیرسه ، ایندی ایسه اساس قانونون و پارلامنتین موجود اولماسی سایه سینده اونون حاکمیتی محدود-لاشمیشدی.
ایران اهالی سینین آشاغی و اورتا طبقه لری نین طلبلری نین حیاتا کئچیریلمه سی حاققیندا اونو دئمک اولار کی ، پارلامنت ، اهالی نین بو قوروپلاری نین خیرینه هئچ بیر قرار قبول ائتمه میشدیر. مشروطیت سیستمی نین یارادیلماسی و عمومی هیجان دؤورونده اهالی ، ایری تاجرلر و یوکسک دین خادملرینه اعتماد گؤستردیلر. لاکن مشروطیت سیستمی یارادیلاندان سونرا، ان واجیب اجتماعی رفرملار اونودولدولار. قید ائمک لازیمدیر کی ، مجلسده دموکراتیک دوشونجه یه مالیک اولان قؤه لرده وار ایدی. اونلار ایران اهالیسی نین اورتا و آشاغی طبقه لری نین ماراغینی تمثیل ائتمه یه چالیشیردیلار.
دئمک اولار کی ، پارلامنتده کی نماینده لر معیّن قوروپلارا بؤلونوردولر و بونلاری سونرالار میدانا گلن سیاسی حزب لرین ایلک پیشدارلاری کیمی قیمت لندیرمک اولار. اکثریتی ضیالیلار تشکیل ائده ن دموکراتلار ، تبریزلی نماینده حسن تقی زاده نین رهبرلیی آلتیندا بیرلشمیشدیلر. دیگر رفرملارلا یاناشی اونلار تورپاق رفورماسی ایسته ییردیلر. پارلامنتده اونلار آنجاق آزلیق تشکیل ائدیردیلر. بونونلا یاناشی پارلامنتده آریستوکراتلارین و مولکه دارلارین ماراغینی تمثیل ائده ن ، داها چوخ روسیه یه آرخالانان گوجلو بیر قوروپلاشما دا موجود ایدی. بو قوروپ اساسا اعیان و مولکه دارلاردان عبارت ایدی .
عمومیتله دئمک اولار کی ، مشروطیت سیستمی بو دؤوروده سرای ، انگلیس و روسیه ، ایری تاجرلر ، یوکسک دین خاملری و فئودال آغالار آراسیندا موجود بیر آنلاشما (کومپرومیس) رژیم ایدی. بو آنلاشمانین ان یوکسک مقصدی ائله بیر دولت یاراتماق ایدی کی ، بوندا بو قوروپلارین اقتصادی و سیاسی ماراقلاری محافظه ائدیلسین .
دولت آپاراتیندا حلّ ائدیجی موقع یئنه ده شاهین قوهوملاری نین ؛ اعیانلارین ، یوکسک دین خاملری نین ، طایفا باشچیلاری نین و بو دفعه همده ایری تاجرلرین الینده ایدی. کهنه ظولمکار فئودال رژیم اساس قانونلو بورژوا- فئودال رژیمی ایله عوض ائدیلمیشدی. اساس قانوندان یوخاریدا گؤستریلن قوروپلارین منفعت و مصلحت لری اوچون استفاده ائدیلیردی .
محافظه کار قوّه لرین مشروطه انقلابیندان سونرا دا دوام ائده ن گوجلو حاکمیتی بو دؤوروده انگلستان و روسیه نین حکومته و پارلامنته نفوذو سایه سینده علاوه قوّه آلیردی. چونکو مشروطه حرکاتی زمانی (1905 – 1909) ، ایران بیر- بیریله رقابت آپاران انگلستان و روسیه نین ماراق اؤبیکتی اولاراق قالیردی. ایگیرمینجی عصرین اوّللریندن بری ایلک دفعه اولاراق ، انگلستان و روسیه آسیادا کی مباحثه لی مسئله لرده بیر – بیرینی باشا دوشمه یه چالیشیردیلار. اونلار آلمانیانین آرتماقدا اولان گوجونو دونیادا حکمرانلیق لارینا جدّی بیر تهلکه اولدوغونو یاخشی آنلاییردیلار. بونا گؤره ده انگلستان و روسیه بئله قرارا گلدیلر کی ، ایران مسئله سینده 20 – عصرین اوّل لریندن باشلایاراق بیر – بیرلریله مقاوله باغلاسینلار. انگلستان ایرانین ایکی تاثیر دایره سینه بؤلونمه سینی تکلیف ائتدی . روسلار ایسه ، انگلستانین تکلیف ائتدیی بؤلونمه پلانینی ایران کؤرفزینده (خلیج فارس) روسیه اوچون لیمان اله کئچیرمه دن قبول ائتمه یه ماراقلی دئیلدیر. اونسوز دا سرای و ایرانین شمال ایالتلری نین امتیازلاری نین بؤیوک اکثریتی روسیه نین نظارتی آلتیندا ایدی . انگلیس حکومتی ایسه هر حالدا روس حکومتینی راضیلیغا گلمه یه وادار ائتمه یه چالیشیردی.(6)
ایراندا ناراضیلیقلار آرتدیقجا و خالق شاه رژیمینه اؤز آچیق اعتراضینی بیلدیرنده ، انگلستان فرصتی الده ن وئرمه دی و روسیه یه تاثیر گؤسترمک اوچون مشروطه چیلری مدافعه ائتدی . مثال اوچون 1906 – نجی ایلین یونوندا انگلستان یوخاریدا قید ائدیلدیی کیمی مشروطه چیلرین انگلیس سفارتخاناسیندا سیغیناجاق تاپمالارینا امکان یاراتدی. بو «عملیّاتین» اؤز اوزه رینده گؤتوردو. 1905 – نجی ایل روس – ژاپون Royal – Bank خرجلرینی تهراندا کی انگلیس محاربه سینده روسیه نین مغلوبیّتیندن سونرا و بونو آردینجا روسیه ده انقلابی فعالیتین آرتماسی و ان نهایت مشروطیت سیستمی نین اعلان اولونماسی و بیرینجی مجلسین سئچیلمه سینده ، روسیه انگلیس لرین پلانینی بئینمه ک مجبوریّتینده قالدی و ایران کؤرفزینه گیریش طلب ائتمه دی. بوندان سونرا ایران بیطرف منطقه ایله بیر – بیریندن آیریلان ایکی تاثیر دائره سینه پارچالاندی . انگلیس و همچنین روسیه حکومتلری اؤز تاثیر اراضیلرینده سیاسی و اقتصادی ساحه لرده حرکت ائتمکده آزاد ایدی. ایرانین جنوب بؤلگه سی انگلیس و شمالی ایسه روس تاثیر دائره لری اعلان ائدیلدی . هر ایکی دولت آراسیندا کی بو سیخ امکداشلیق 1917 – نجی ایل روس اکتبر انقلابینا قده ر دوام ائتدی .
ایرانین بؤلونمه سی حاقدا مقاوله باغلاندیقدان سونرا انگلستان مشروطه چیلرین مدافعه ائتمه سیندن ال چکدی .
یوخاریدا آدی چکیلن مقاوله خالق آراسیندا هئچ بیرمثبت عکس صدا دؤغورمادی . عکسینه ، داخلده ناراحاتلیقلار آرتیب ، اجنبی دولتلره قارشی اؤزونو اراده سیز گؤستره ن محمد علیشاها مقاومت گوجلنیردی. شاه ایسه عکسینه ، بو مقاوله ده اؤز سلاسه سینی محکم لندیرمک و پارلامنتده اؤز ایسته دیینی حیاتا کئچیرمک اوچون بو واسطه دن استفاده ائتمک امکانی گؤردو . پایتخت شهری تهران ، روس تاثیرینده یئرلشیردی و روسلار ایراندا امکان داخیلینده داها بؤیوک نفوذ قازانا بیلمه لرینی تامین ائتمک اوچون محمد علیشاهین مطلقیّته جان آتماسینا کومک ائتمه یه چالیشیردیلار.
انگلیس لر تئزلیکله ، روسیا ایله باغلانمیش سازشلریندن یئنه ده امتناع ائتدیلر. چونکو آلمانیا ایله آرالاریندا اولان ضدّیتلر ضعیف لنمیشدی. گیزلی و یا آچیق شکیلده انگلیسلر یئنیدن پارلامنت طرفدارلاری اولدوقلارینی اعلان ائتدیلر. اونلار گؤزه ل باشا دوشموشدولر کی ، سرای لا سیخ علاقه ساخلایان روسلاری آنجاق بئله بیر اداره فورماسی قؤوا ر و انگلیس لرین نفوذونو تامین ائده بیلر.
انگلیس لر بیر طرفدن مشروطه حرکاتی قؤوه لرینی مدافعه ائتمکله ایرانین روسلار طرفیندن اشغال ائدیلمه سینه عکس تاثیر گؤسترمه یه چالیشیردیلار. دیگر طرفدن ایسه اؤز آداملاری واسطه سیله دولت – اداره آپاراتیندا و پارلامنتده حل ائدیجی نفوذ الده ائتمه یی پلانلاشدیریردیلار.
بونا گؤره ده انگلستانلا امکداشلیق ائده ن دولت خادملری و مجلس نماینده لری ایران خالقلارینین ماراغینی یوخ ، بلکه انگلیس لرین ماراغینی تمثیل ائدیردیلر. انگلستاندا اؤز نوبه سینده نفوذونو محکم لتمک اوچون حقیقی دموکراتیک انکشافا قارشی هر جور واسطه ایله مبارزه آپاریردی.
اجمالی اولاراق دئمک اولار کی ، ایراندا مشروطیت انقلابیندان سونرا دا روسیه و انگلستانین نفوذو سایه سینده سرای و اونون مامورلاری نین حاکمیتی ، فئودال آغالارین ، یوکسک دین خاملری و ایندیدن بئله همده ایری تاجرلرین همکارلیغی ، فورمال اولاراق عمل ائتدیکلری اساس قانونون آدی آلتیندا موجود اولاراق قالدی. آنجاق قید ائتمک لازیمدیر کی ، ایران پارلامنتاریزمی نین سونرا کی انکشافی نین گئدیشینده ، سیاسی حاکمیت جزئی مقداردا اولسا دا تخت – تاج ایله ایری مولکه دارلار ، مرکانتیل تاجرلر ، یوکسک دین خادملری و دموکراتیک روحلو قوّه لر آراسیندا چکیشمه میدانینا چئوریلیر.
1911 – نجی ایلدن پهلوی سلاله سی نین میدانا گلمه سینه قده ر دؤور
محمد علیشاهین کومک ایله اساس قانونو لغو ائتمک اوچون 1908- 1909 – نجی ایلده محافظه کار قوّه لرین خیرینه ایرانا آرتیق بیر دفعه مداخله ائمیش روسیه، 1911 – نجی ایلده یئنیدن شمالی ایرانین خیلی حصصه سینی اشغال ائتدی . ایران حکومتی نین گؤردویو سیاسی تدبیرلرین روسیه نی گویا تحقیر ائتمه سی ، ایرانین روسلار طرفیندن اشغالی اوچون بیر باهانا اولدو.
بو حادثه دن بیر قده ر قاباق ، مهاجرتده یاشایان محمد علیشاهین طرفدارلاری باش توتمایان بیر چئوریلیش تؤره تدیلر. 1911 – نجی ایلین مای آییندا ایران پارلامنتی آمریکالی مورگان شوستری مالیّه نظارتچیسی کیمی ایرانا دعوت ائتدی. 29 – نوامبر 1911 – نجی ایلده روسیه حاکمیّتی وئردیگی اولتیماتومدا ایران حکومتیندن مورگان شوستری توتدوغو وظیفه دن آزاد ائتمه یه و روس ایله بریتانیا سفارتخاناسی نین اوّلجه دن راضیلیغینی آلمادان ایران حکومتی نین گله جکده هر بیر اجنبینی ایراندا قوللوغا گؤتورمه جه یینه التزام نامه وئرمه سینی طلب ائتدی . سس وئرمه نین نتیجه لرینه گؤره پارلامنت بو اولتیماتومی ردّ ائتدی . بونا جواب اولاراق ، یوخاریدا قید ائدیلدیی کیمی ، روسیه ایرانا اوردو گؤنده ردی و 1911 – نجی ایلین دسامبر آیی نین 24 – ده دولت چئوریلیشی تشکیل ائدیب و تضییق گؤسترمکله پارلامنتی بوراخدیردی . *
روسلارین مداخله سی نتیجه سینده ایکینجی دفعه اولاراق ایران پارلامنتی نین عمرو بئله سونا چاتدی . ایکینجی ایران پارلامنتی واختیندان اوّل بوراخیلدیقدان سونرا ، ضعیف حکومتلر دوورو باشلاندی. بو حکومتلرین فعالیّتی روس اوردوسونون اؤلکه ده اولماسینا گؤره چوخ محدود قالدی . مورگان شوسترین یئرینی روسیه یه صادق بلژیک لی مورنارد توتدو و او مالیّه ایشلرینی روسیه حکومتی نین نفعینه اداره ائدیردی (7) .
نهایت 21 – ژولی 1914 – نجو ایلده یئنیدن پارلامنت چاغیریلدی . چونکو آرتیق حدّ بلوغا چاتمیش شاهین رسمی تاج قویما مراسمی اوچون اساس قانون بونو طلب ائدیردی . اوچونجو پارلامنت دؤورو اوچون سئچکی قانونلاریندا بعضی دئیشیک لر ائدیلمیشدی . بوندان بئله قادینلاردان باشقا ، 20 یاشینا چاتمیش بوتون ایران اهالیسی دا سئچکی حقوقونا مالیک ایدیلر. ضابط لرین ، دولت و اساس قانونون علیهه دارلاری نین سئچمک حقوقو یوخ ایدی . 30 یاشیندان 70 یاشینا قده ر بوتون ایران وطنداشی اولان کیشی لرپاسیو سئچکی حقوقونا (سئچیلمک حقوقونا) مالیک ایدیلر.
سئچکی حقوقو، دئمه لی، 1906 و 1909 – نجو ایللرده اولدوغو کیمی ، معیّن بیر طبقه یه منسوب اولماقدان ، گلیردن و املاک وضعیتتیندن آسیلی دئیلدی . بئله عمومی سئچکی حقوقونون تطبیقی ، اوّلکی قانونلارا مناسبتده ان واجیب
دئیشیک لیک ایدی .
یئنی سئچکی قانونون ایلک نوبه ده نقصان جهتی بوندان عبارت ایدی کی ، بوندان سونرا ایری مولکه دارلارین تضییقی آلتیندا اولان کندلیلرین سس لری حل ائدیجی رول اویناییردی و شهرلرده یاشایان دموکراتیک دوشونجه لی قوّه لرین سس لری ، کندلی لرین بؤیوک سایی نسبتینده عملده نظردن چیخاریلیردی . کندلی لرین و شهرلرده یاشایان سوادسیزلارین سس لریندن سو استفاده ائتمک ، دموکراتیک دوشونجه لی نماینده لرین پارلامنته گلمه سینه اوّلکی دؤوروده اولدوغوندان دا گوجلو مانع چیلیک تؤره دیردی.
بیرینجی دونیا محاربه سینده انگلستان و روسیه نین گوجلو تاثیر گؤسترمه سی نتیجه سینده ایران اؤز بیطرف لیینی قوّه ده ساخلایا بیلمه دی. ترکیّه و آلمانیا ایرانین ملّی قوّه لری ایله راضیلیغا گله ره ک ؛ تورکیه دن هنداوستانا ده ک انگلستان و روسیه یه قارشی عصیان حرکاتی قالدیرماغا چالیشدیلار. ** آنجاق انگلستان و روسیه اوستونلویو اؤز اللرینده ساخلادیلار و عمومیّته چوخ گئنیش معلوم اولمایان فوریه 1915 – نجی ایل کونستانتی نوپل راضلیغیندا ایرانی ایکی نفوذ دائره سینه پایلایاندان سونرا ، قالان بیطرف اورتا منطقه نی ده اؤز آرالاریندا بؤلدولر (8) .
روسیه ده 1917 – نجی ایل اکتبر انقلابی نتیجه سینده ایراندا یئنی بیر وضعیت میدانا گلدی . 8 – مارت 1918 – نجی ایل برست لیتوسک ده باغلانمیش آلمان – روس صلح مقاوله سینده و آتشین دایاندیریلماسی حاققیندا کی اوّلکی مقاوله ده سوویت حکومتی ایرانین سیاسی و اقتصادی مستقل لیینه و اراضی بوتؤولویونه حرمت ائده جه یینی و روس اردوسونو ایراندان چیخارماغی عهده سینه گؤتوردو. بونون نتیجه سینده ایران ایلک دفعه اولاراق روس قونشوسونون بؤیوک سیخیجی تاثیریندن آزاد اولا بیلدی . همچنین بوندان سونرا کی ایل لرده ده سوویت اتّفاقی سؤزونه عمل ائتدی . چونکو اکتبر انقلابیندان سونرا اؤلکه نین داخیلینده باش وئره ن عصیانلار سوویتلره (بلشویک لره) اشغالچیلیق خارجی سیاستی ایره لی یئریتمه یه مانع اولوردو (9) .
انگلستان بوندان بئله ایراندا تک باشینا حکمرانلیق ائتمه یه جان آتیردی و 1918 – نجی ایلین باشلانغیجیندا ، ایرانین هر ایکی حصصه سینی توتدو . 1919 – نجی ایلین 9 – آوقوستوندا او واخت کی باش ناظر وثوق الدوله انگلستان ایله مقاوله امضالادی . بو مقاوله یه گؤره انگلیس دؤولتی ایرانی اؤز حمایه سی آلتینا آلیردی و نتیجه ده ایران اوزه رینده تام نظارته مالیک اولوردو. بو مقاوله پارلامنتین تصدیقینه وئریلمه دی .
ایران خالقلاری نین آراسیندا مقاوله نین علیهینه گوجلو اعتراض حرکاتی عمله گلدی. نمایشلرده مقاوله نین لغو ائدیلمه-سی و حاکمیتین استعفا وئرمه سی طلب ائدیلیردی. اعتراض حرکاتی شمالدا سوویت حکومتی طرفیندن حمایه ائدیلیردی. اؤلکه نین بعضی ایالتلرینده حتّا مختاریت جهدلری میدانا چیخدی . بئله حرکاتلار آزربایجاندا ، گیلاندا ، تورکمنستاندا و خراساندا باش وئردی . تبریز شهرینده شیخ محمد خیابانی نین رهبرلیی ایله 23 – یونو 1920 – نجی ایلده آزربایجان خالقی اؤز ملّی حکومتینی اعلان ائتدی . آزربایجان ملّی حکومتی نین پروقرامیندا :
– پادشاهچیلیغین آرادان قالدیریلماسی
– جمهوریتین برپا اولونماسی
– اؤلکه نین استعمار پنجه سیندن قورتولوشو
– آزربایجانین مختاریّتی (آزربایجانی اداره ائتمه یه اؤزوموزده لایق و قادیریک)
– سوویت اتفاقی ایله سیاسی – اقتصادی علاقه لرین یارانماسی
طلب اولونوردو.
گیلاندا میرزا کوچک خانین رهبرلیی آلتیندا «جنگل حرکاتی» باشلاندی . 5 – یونو 1920 – نجی ایلده میرزا کوچک خان » گیلان سوسیالیست جمهوروسو » اعلان ائتدی . بو حرکت سوویت اتفاقی و تخمینا بو دؤوروده یارانان ایران کمونیست پارتیاسی طرفیندن مدافعه ائدیلیردی.
خراساندا مشهور آزربایجانلی کلنل محمد تقی پسیان ین سرکرده لیگی آلتیندا 1921 – نجی ایلین آوریل آییندا عصیان باشلادی. محمد تقی خان ایرانین دموکراتیک لشمه سینی ، جمهورییتین یارادیلماسینی و انگلیس استعمارچیلارین اؤلکه –دن قؤوولماسینی طلب ائدیردی.
تورکمنستاندا ایسه 1920 – نجی ایلده ن باشلایان آزادلیق و خودمختارلیق اوغروندا کؤتله وی حرکت ، 20 – مای 1924 – نجو ایلده تورکمنستان جمهوروسونون اعلان ائدیلمه سینه سبب اولدو . عثمان آخوند تورکمنستان جمهوروسونون باشچی لیغینا سئچیلدی.
لاکین نهضت لرین ایالت سرحدلرینده محدود قالمالاری و آرالاریندا عمومی علاقه لرین اولماماسی نتیجه سینده ، مرکزی دولت (تهران امپریالیزمی) و انگلیس استعمارچیلار طرفیندن مغلوبیت لرینه سبب اولدو.
اؤزونو بئله گوجلو نمایش ائتدیرن مقاومت حرکاتی نین تاثیری آلتیندا ، انگلستان اؤز ایران سیاستینه یئنیده ن باخدی و بئله قرارا گلدی کی ، آد دا» مستقل» ایران ،او جمله دن سوویتلرین هندوستان استقامتینده مومکون اشغالچیلیق جهتلرینه (حمایه) آلتیندا اولان ایراندان داها یاخشی سپر اولا بیلر. Protekoratمجبوری ، قارشی
بو سببدن اونلار اؤزلری نین نظارتی آلتیندا اولان ایران اردوسونون باشچیسی رضا خانین حاکمیتی اله آلماسینا امکان یاراتدیلار .
14 – فوریه 1924 – نجو ایلده پارلامنت ایلک نوبه ده رضا خانین بوتون مدافعه و تهلکه سیزلیک سلاحلی قوّه لری نین کوماندانی تعین اولماسینی تصویب ائتدی و بونونلا دا اساس قانونا علاوه نین 50 – نجی مادّه سینی پؤزدو .
12 – دسامبر 1925 – نجی ایلده اساس قانونو تصویب ائده ن حقوقلو ییغیناجاق (مجلس موسسان) اساس قانونا علاوه -نین 36 ، 37 ، 38 و 40 – نجی مادّه لرینین یئنیدن یازیلماسینا سس وئردیلر. بونون نتیجه سینده رضا خانا و اونون کیشی وارثلرینه سلطنت ورثه لیک حقوقو تعیین ائدیلدی (10) .
دئمک اولار کی ، او زامان مختلف استقامتلی قوروپلاشمالار رضا خانا بؤیوک اومیدلر بسله میشدیلر. لیبرال فیکیرلی قوّه لر گؤزله ییردی کی ، او سرای حاکمیتی نی محدودلاشدیرسین و سؤلا تمایلّو میل لره یؤل وئرمه سین . جمهوریخواهلار ایسه اوندان جمهوریتین اعلان ائدیلمه سینی گؤزله ییردیلر. چونکو او تاج قویما مراسیم ایندن اوّل ایرانی جمهورویا چئویرمک و اونا پرزیدنت کیمی رهبرلیک ائتمک فیکرینده اولدوغونو بیلدیرمیشدی. دموکراتیک قوّه-لر ایسه بئله بیر اومیدله اونو مدافعه ائدیردیلر کی ؛ او اجتماعی رفورملارا مناسبتده خیر خواه اولاجاقدیر(11) . بئله- لیکله ، قاجارلار سلاسه سی رسمی اولاراق حاکمیّتدن گؤتورولموش اعلان ائدیلدی . رضا خان ، رضا شاه پهلوی کیمی 15 – دسامبر 1925 – نجی ایلده اساس قانونا آند ایچدی . 1926 – نجی ایلین آپریل آییندا او تاختا چیخدی. رضا شاه دؤورونده اساس قانون عملی اولاراق لغو ائدیلدی . پارلامنت اساس قانونون طلبلری نین ضدّینه گوجسوز بیر اورگان قالدی. او داها چوخ دکوراسیون کاراکتری داشییردی و قانون وئریجیلیک قوّه سی ده بئینمه و آمین – آمین دئمه اورگانی کیمی فورمال بیر فونکسیون اوینامالی اولدو. ناظرلره گلدیکده ، اونلار پارلامنت قارشیسیندا یوخ ، بلکه رضا شاهین قارشیسیندا مسئولیت داشییردیلار.
رضا شاه بعضی اجتماعی رفورملارا مثال اوچون : اؤلکه ده اداره سیستمی نین مدرن لشمه سینه ، نقلیّات یؤل لاری- نین تکمیل لشدیریلمه سینه و صنایع انکشافی نین آز- چوخ سرعت لندیرمه سینه ال آتدی . لاکن او غدّارلیقلا دموکراتیک دوشونجه یه صاحیب اولان انسانلارین (یازیچیلارین ، ژورنالیست لرین ، شاعرلرین) حبسه آلینماسینا و یا اؤلوملرینه سبب اولدو .
رضا شاه دؤورونده آریا و آریاپرستلیک ایدئولوژوسو(پان فارسیزم) ایله یاناشی ، آنتی تورکیزم ، آسیمیلاسیون و غیر فارس خالقلارلا دوشمنچیلیق ، حاکمیّتین رسمی سیاستینه چئوریلدی . اقتصادی آیری – سئچکی لیک لرله یاناشی ، غیر فارس خالقلارین (خصوصیله تورکلرین) وارلیغی دانیلدی و اونلارین دیل ، ادبیات ومدنیت ساحه لرینده انکشافلاری نین قاباغی آلیندی. *
رضا شاه داخیلده اونون رژیمینی مدافعه ائده بیلن اوردونون و پلیس آپاراتی نین یارادیلماسینا خصوصی اهمیت وئردی. او ، اوردونون واسطه سیله قاجارلار حاکمیتی دؤوروندن اؤلکه نین گئنیش مستقل لیک قازانمیش بؤلگه لرینی (ممالک محروسه ایران) تهرانین مرکزی نظارتی آلتینا آلماقا نائل اولدو.
17 – سپتامبر1941 – نجی ایلده رضا شاه اوغلو محمد رضا پهلوی نین خیرینه تخت – تاجدان ال چکیب و گونئی آفریقایا (یوهانیسبورگا) آپاریلدی . متّفق لر اونو ناسیونال – سوسیالیست آلمانیا سیله امکداشلیقا اتّهام ائدیردیلر.
1-Tschlinkirian, Archavir, Die wirtschaftlichen und sozialen Ursachen der persischen Revolution, Die Neue Zeit, II Bd. Nr. 33 , Stuttgart , Seite 203
– 2- باخ Nasseri, Ursachen, Verlauf und Folgen der persischen Revolution des Jahres 1906, Diss. Würzburg 1957
3- باخ Nasseri, …. Seite 22 ….
4– باخ : قاسم زاده ، حقوق اساسی ایران ، صفحه 381، تهران 1331
* – قید اولمالیدیر کی ، دین خادملری نین گوجلو تضییقی و تاثیری نتیجه سینده ، مشروطیت سیستمی نین اساس قانونوندا جدّی نقصانلار موجود اولموشدور. گؤزه چارپان نقصانلاردان بیریسی اساس قانونا علاوه نین بیرینجی و ایکینجی اصل لری اولموشدور. بیرینجی اصله گؤره شیعه اثنی عشری مملکتین» رسمی مذهبی» اعلان اولموشدور.
ایکینجی فصلیده ایسه پارلامنتده قبول اولونموش قانونلارین قطعی قبولو ، یوکسک دین خادملریندن تشکیل تاپمیش بیر هئیاتین رای ایندن آسیلی اولموشدور. بو هیات پارلامنتده قبول اولان قانونلاری «اسلام دینی نین مقدّس قایدالاری و حضرت خیرالانام صلی الله و علیه و آله و سلمین طرفیندن کئچیریلمیش قانونلارلا» مقایسه ائدیر. پارلامنتدن چیخان بیر قانون اسلامین مقدّس قایدا و قانون لارینا ضدّ اولورسا ، هیات طرفیندن ردّ اولوب و قانون کیمی تانینمیر. یوکسک دین خادملریندن تشکیل تاپان «هیاتین قراری حضرت حجت عصر عجل الله فرجه نین ظهورونا دک دئیشیلمیه جک». (بو مادّه لر ولایت فقیه و شورای نگهبان دوشونجه سی نین مشروطیت سیستمی نین اساس قانونوندا یئر آلماسی معناسینی وئریر).
5- باخ : «اساس قانونا علاوه نین» : ایران اهالی نین حقوقلاری حاققیندا 27 – نجی 60 و 67 و 8 – مادّه دن 25- نجی مادّه یه قده ر.
6. : باخHannekum , wilhelm, Persien im Spiel der Mächte, in Historische Studien, Heft 331, S. 91
* – مشروطیت انقلابی نین سلاحلی قؤلونو محو ائتمک اوچون روس و انگلیس دولتلری ، اؤزونو مشروطیت طرفداری گؤستره ن ایران حاکمیتی الیله سردار و سالار ملّی ستارخان و باقرخانی مختلف وعده لرله آلدادیب تهرانا گتیردیلر. اوّلجه دن پلانلانمیش توطئه نتیجه سینده داشناک ارمنی یپریم خانین باشچیلیق ائتدیی گوجلو سلاحلی دسته لرله ستارخانین یاشادیغی اتابک پارکینا باسقین اولور. ستارخان یارالانیر و اونون 18 سلاحداشی هلاک اولور. بو حادثه لرله یاناشی تهراندا همین پلیس باشچیسی یپریم خانین رهبرلیی آلتیندا یوخاریدا قید اولان ارتجاعی چئوریلیش باش وئریر. مجلس باغلانیر ، انجمنلر و مترقی مطبوعات قداغانلاشیر. اؤلکه نین آزادلیق و استقلالی یؤلوندا مبارزه آپاران انقلاب-چیلاری کؤکدن محو ائتمک اوچون ارتجاع هجوما باشلاییر. گیلاندا مجاهد دسته لری دارما- داغین اولور . تبریزده مقاومت آلؤوو هله سؤنمه یب 4 گون روس قؤشونلارینا قارشی دؤیوشلر گئدیر. مرکزی حکومت مجاهیدلرین خلع سلاح اولمالارینی ایسته ییر . تزار ضابط لری تبریز شهرینده حربی محکمه لر تشکیل ائدیب و یوزلرله انقلابچینی او جمله دن علی مسیونون ایکی اوغلونو ، ثقه الاسلامی ، ستارخانین کیچیک قارداشینی دار آغاجینا چکیر . آزربایجان سوسیال دموقراتلارینین رهبرلری نین ائولری ، آزربایجان ایالت انجمنی نین نین بناسی تزار مامورلاری طرفیندن پارتلادیلیر. اون مینلرله انسان ارتجاع منگنه سیندن قورتولماق اوچون دونیایا سپه لنمه یه مجبور قالیر. Spuler, B, Geschichte der İslamischen Länder, Köln 1959, 7- باخ – : ص. 142 ** – 1915 – نجی ایلده سید حسن تقی زاده آلمان حکومتی نین یاردیمی ایله خارجده یاشایان ضیالیلاری برلین شهرینه دعوت ائدیر. بو دعوتین اوزه رینده انگلستاندا یاشایان کاظم زاده ایرانشهر، فرانسا دا یاشایان محمد قزوینی ، ابراهیم پور داود ، اشرف زاده و محمد علی جمالزاده ، سویس مملکتینده یاشایان نصرالله خان جهانگیر ، سعدالله خان درویش ، مرتضی راوندی و استامبولدا یاشایان غنی زاده ، اسماعیل یکانی ، میرزا آقا ، اسماعیل نوبری و اسماعیل امیرخیزی برلین شهرینه گلیرلر. بو ضیالیلار برلین شهرینده تحصیل آلان عزت الله هدایت و رضا افشارایله بیرلیکده » ایران ملّیون کمیته سی» نین یارانماسینا قرار وئریرلر. بو کمیته نین هدفی ایراندا روس و انگلیس لره قارشی مبارزه آپارماق ایدی.
Gehrke, Ulrich, İran, Tuebingen 1975, 1558- باخ – : ص. Geyer, Dietrich, Die Sowjetunion und der İran, Tuebingen 1955, S. 79- باخ :
10- باخ اساس قانونا علاوه نین 36 و 37– نجی مادّه لرینه (بو مادّه لر دئیشیلنه قده ر آنجاق قاجار سلاسه سیندن «کیشی وارث» لری تخته صاحیب اولا بیلیردی.
: – 11 Melzig, Herbert; Reza Shah, Der Aufstieg Irans und die Großmächte; Stuttgart 1936, S.61.
*- رضا شاه دؤورونده آزربایجان خالقی حاققیندا اجرا اولونان آنتی تورکیزم سیاستی او یئره گلیب چاتدی کی ، ملّی تحقیرلرله یاناشی آزربایجان تورکجه سی رسمی – دولتی یئرلرده قداغان اعلان ائدیلدی. تهراندان آزربایجانا گؤنده ریلن معارف رئیسی (اوخو ضدّ معارف رئیسی) محسنی ، آزربایجان اوخوللاریندا تورکی دیلین قداغان اولماسی حاققیندا بئله دئدی : » هر کس که ترکی حرف میزند افسار الاغ به سر او بزنید و او را به آخور به بندید» (کیهان غزه ته سی 26/10/1324) . بوندان علاو آزربایجان اوخوللاریندا جریمه صاندیقلاری قؤیولوب و تورکی دیلینده دانیشان اوشاقلاری جریمه وئرمه یه مجبور ائتدیلر.
آزربایجان خالقی نین ان غدّار دوشمنلریندن بیریسی ده تهراندان آزربایجانین والی لیینه (استاندارلیغینا) منصوب اولان عبدالله مستوفی ایدی. مستوفی تبریز سرشماریسینا «خر شماری» دئیب و آزربایجانلیلار حاققیندا بو جمله نی تکرار ائدردی : » آزربایجانیها ترکند ، یونجه خورده و مشروطه گرفته اند . حالا نیز گاه میخورند و ایران را آباد میسازند» . (گذشته چراغ راه آینده است ، صفحه 236) .
گله جک بؤلومده ایکینجی دونیا محاربه سیندن آزادلیق باهاری دؤورونه دک سیاسی – اجتماعی حادثه لر تحلیل اولاجاق !
ایران پارلامنتاریزمی نین مسئله لری (1) / احمد یزدانی
” آذري ” کلمه سي نين ايبهامي حاقيندا قيسا نوت- عاريف كسكين
فارس ميللييت چي لري ايرانداکي آذربايجان تورک لريني تانيملاماق اوچون آذري کلمه سيني ايستيفاده ائديللر. احمد کسروي نين ” آذري يا زبان باستاني آذربايجان ” اثريني ده آذري کليمه سي نين ايستيفاده سينه تئوريک داياناق اولاراق گؤستريرلر. احمد کسروي نين ” آذري يا زبان باستاني آذربايجان ” اثرينده اؤنه سوردويو تئزيس لري داها سونرا هم اؤز مقاله لري هم ده فرقلي تاريخچي لرين چاليشمالاري چوروتولموشدور.
فارس ميلليتچي لري آذري کلمه سيني چوخ گئنيش و احمد کسروي نين تئزيس لريني ده آشاجاق شئکيلده ايستيفاده ائديرلر. اصلينده احمد کسرويني ده اؤز منفعت لري ايستيقامتينده تحريف ائديرلر. باشقا بير سؤزله بو گون آذري کلمه سينه يوکلنن /عطف ائديلن معنا احمد کسروي نين ” آذري يا زبان باستاني آذربايجان ” تئزيس لريندن چوخ فرق لي دير.
احمد کسروي 1921-جي ايلده « آذري يا زبان باستاني آذربايجان» آدلي اثريني نشر ائتميشدي. مؤليف بو اثرينده آذربايجان لي لارين تورک اولماديقلاريني ايره لي سورموشدور. کسروي يه گؤره آذربايجانين اسکي ديلي تورک ديل عاييله سينه منسوب دئگيل دير. آذري ديلي ايران منشالي بير ديل دير. آذري لر سلجوقلولارين ايرانا گلمه سي ايله تورک لشمه يه باشلاميشديلار. کسروي يه گؤره بو ديل آذربايجانين بعضي بؤلگه لرينده ياشاسا دا بوگون آذربايجاندا دانيشيلان ديل تورکجه دير. باشقا بير سؤزله احمد کسروي بو گون کو آذربايجاندا يايقين اولاراق دانيشيلان ديلين آذري اولماديغيني قبول ائدير. آذري ديليني آذربايجانين اسکي/باستاني ديلي کيمين تانيملايير..
احمد کسروي آذري کلمه سي ني ديل آدي کيمين ايستيفاده ائدير. احمد کسروي نين اثرلرينده آذري مفهومو ائتنيسيته و ميلت معناسيندا دئگيل. کسروي يه گؤره آذري ديلي ايران منشالي ديل دير و بو ديلي دانيشانلار ايسه آرييا نئژاد/ايرقينا منسوبدورلار.
فارس ميللييت چي لري احمد کسروي نين قوندارما تئزيس لريني بئله تحريف ائتميشلر و کسروي نين ايستيفاده ائتديگي معنانين اؤته سينده فايدالانيرلار. کسروي آذري ديليني آذربايجانين اسکي ديلي کيمين تعريف ائدير، آنجاق فارس ميللييت چي لري بوگون ده آذربايجان دا دانيشيلان ديلين آذري اولدوغونو ايديعا ائديرلر. حال بو کي، کسروي آذربايجانين بو گون کو ديليني تورکجه اولدوغونو قبول ائدير.احمد کسروي آذري کلمه سيني ديل آدي کيمين ايستيفاده ائدير، فارس ميللييت چي لري ايسه آذري کلمه سيني ائتنيسيته، ميلت و ايرق/نئژاد معناسيندا ايستيفاده ائدير.
گؤرولدويو کيمين آذري کلمه سي ني معنايا گلديگي بللي اولمايان چوخ موبهم بير مفهوما چئوريلميشدير. بو دا فارس ميللييت چي لرنين اساسي چليشکي/تناقوض لريندن بيريدير.
فارس ميللييت چي لري اؤز تئوريسيين لري نين تئزيس لريني تحريف ائدرئک کولتورل/فرهنگي فاشيست اؤزل ليک لريني آچيق شکيلده گؤسترميشدير. احمد کسروي کيمين فارس ميللييت چي تئوريسييني تحريف ائدن سياسي آخيمين حق نييت دن نه قدر محروم اولدوغو اورتادادير. بو تحريف آذري کلمه سي ني تاريخي موضوع اولماقدان چيخارتميش، آسيملاسيون واينکار سيياستي نين اؤنملي وسيله سينه چئويرميشدير.
ايشين غريب طرفي فارس ميللييت چي لرينين بو تحريفي دئگيل. چونکي اونلارين نه اولدوقلاريني بيليريک . ايراندا اؤزلريني ” دئموکرات ” اولاراق آدلانديران نيرولارين/قوووه لرين ده بو کلمه ني ايستيفاده ائتمه لري چوخ جاليبدير.
بو يازي “عاريف كسكين”ين فيس بوك صحيفه سيندن آلينيب و اؤيرنجي سيته سي طرفيندن عرب اليفباسينا كؤچورولوبدور.
“اؤلدورمه حاقی” و “محو اولسون اعدام” شوعاری – عاریف کسکین
“محو اولسون اعدام ” شوعاری اؤلدورمه حاقینین مشروعلوغونو سورقولامادیغی اوچون سیاسی شوعار حدینده قالیر و ذ هنیت دییشیمینه یول آچمیر.
مارت آیینین ایکیسینده مشهد شهرینین وکیل آباد زیندانیندا گیزلیجه اون محبوس اعدام ائدیلیر. مشهد زیندانیندا توپلو اعدام خبری گؤستریر کی، ایران رئژیمی آدام اؤلدورمه ماشینینا/ماکیناسینا چئوریلیب. اعدام خبرینین اولمادیغی گون یوخدور. صادیق لاریجانی قضائیه قوهسینین (یارغی ارکی) باشقانی اولدوغوندا “شیخ صادیق قضائیه قوهسینی اصلاح ائدر” ادعا ائدلیردی. شیخ صادیق ایسه قضائیه قوهسینی رسما بیر ساللاخخانایا چئویردی. ایران رئژیمی 1979-دان گونوموزه قدر آدام اؤلدورهرک وارلیغینی سوردوردو. اؤلودورولن آداملار فقط سیاسیلر دئییل . چونکی ایران رئژیمینین آدام اؤلدورمه سببی چوخ گئنیش و ساییسیزدیر.
“اؤلدورمه حاقی” و “اینسان بدنینه توخونا بیلمه حاقی” موضوعسو سیاست بیلیمی، فلسفه، پسیکولوژی، سوسیولوژی و آنتروپولوژی (اینسانشوناسلیق) کیمین علمی/آکادئمیک بؤلوملرده جدی شکیلده آراشدیریلیر. عومومیتله کولتورلر/فرهنگلر، دینلر، مزهبلر، ایدولوژیلر و توپلوملارین تامامینین ساییلابیلهجک بؤیوک چوخونلوغوندا اؤلدورمه حاقی مشروع قبول ائدیلیر. اؤلدورمه حاقینا قارشی عصیان حرکاتی مودرن چاغین و قرب لیبئرالیزمینین محصولدور.
ایراندا آدام اؤلدورمه ایشی فقط دؤولت طرفیندن گرچکلشمیر. بعضی سیاسی گروهلار دا آدام اؤلدورور. سلاحلی موباریزنی قبول ائتمک آدام اؤلدورمه حاقینین مشرولوغونو قبول ائتمکدیر. هله ده خالق موجاهیتلری، جندالله، کوموله، ایران کوردوستان دموکرات پارتیسی و پژاک کیمین تشکیلاتلار آدام اؤلدورمه مشروعلوغو اساسیندا فعالیت ائدیرلر. بوتون بو گروهلارین آدام اؤلدورمه فعالیتلری، ایران ایسلام جومهوریتینده کی اؤلدورمه پراتیگی ایله فرقلی اولسا دا، اؤلدورمه حاقینین مشروعلوغو مسئلهسینده مشترک نوقطهدیرلر.
ایرانداکی دینلر، مزهبلر، فیرقهلر، ایدئولوژیلر و سیاسی آخیم و تشکیلاتلار -عومومیلیکده- اؤلدورمه حاقینین مشروع اولدوغونا ایناینیرلار. 1979-دان گونوموزه قدر ایران رئژیمینین اؤلدورمه عملینه قارشی دین آداملارینین (موللالار) سسسیزلیگی، سیاسی ائلیتالارین و گروهلارین اؤزوندن اولمایانلارین اؤلدورلمهسینه موخالیفت ائتممهسی، نورمال اینسانلار طرفیندن اعتراضلارین اولماماسی، بعضی زامانلاردا “اؤلدورمه مراسیمینه” تاماشچیلیق ائتمهلری و حتی بعضی اؤلدورمهلرین اینسانلارین اؤز الی ایله گرچکلشمهسی کیمی اؤرنکلر بیزه پروبلئمین قایناغینین توپلوملارین سوسیال، دینی، مدنی، ایدئولوژیک و سیاسی یاپیلاریندا (ایستروکتورلاریندا) آراشیدیرلماسی گرکلیلیگینی گؤستریر.
ایرانداکی لیبئرال – دئموکرات و اینسان حاقلاری طرفدارلاری فقط “محو اولسون اعدام” شوعاری وئریرلر. بو شوعار دوغرو اولسا دا کافی دئییل و حتی سیاسی سو – ایستیفادهیه ده آچیقدیر. “محو اولسون اعدام” شوعاری اؤلدورمه حاقینین مشروعلوغونو سورقولامادیغی اوچون سیاسی شوعار حدینده قالیر و ذهنیت دییشیمینه یول آچمیر.
اعداملارين کؤکوندئن دايانديريلماسي نين يولو ” آدام اؤلدورمه حاقي نين مشرولوغونو ” سورقولاماق و بو ايستيقامتده اينسانلارين ذهنييتلريني دييشديرمه يه چاليشماقدان کئچير. آدام اؤلدورمه حاقي نين مشرولوغو دوام ائتتيگي سورجه اعدامين کؤکونو قوروتماق مومکون اولماياجاقدير. اؤلدورمه حاقيني مشرولاشديران بوتون کولتورل، ديني، مذهبي، سياسي، ايدئولوژيک، گروهي و ذهني ياپيلار/ستروکتورلار سورقولانمالي و اينسانلارين زهينلرينده ده ” اؤلدورمه حاقي مشروع دئييل ” ، ” حايات حاقي قوتسالدير ” و ” اينسان بدني توخونولمازدير ” فيکير و سؤيلملرين يرلشديريلمه سي گره کير.
قایناق : اویرنجی
یاشیل حرکتین گلیشیم سوره جی و گونئی آزربایجان – تالاس آوشار
آزربایجان میللی حرکتی قیسا بیر زامان دیلیمی ایچریسینده اینانیلماسی گوج ایشلره ایمضاسینی آتمیشدیر و یاواش یاواش آزربایجاندا تعیین ائدیجی بیر فاکتور حالینه گلمه کده دیر. آنجاق اؤلچوسوز بیر داورانیش میللی حرکتین گلیشیم آهنگینی پوزابیلر
تاریخسل اولاراق چوخ کریتیک بیر دؤنم ایچینده ییک. بؤلگه ده حیزلی گلیشمه لر بیر بیرینی ائتکیله یرک دوام ائتمکدهدیر، عرب دونیاسیندا دیکتاتور رئژیملر آرد آردا دئوریلیر و بو دا توتالیتار حاکیمیتلرین پئنجه سینده یاشایان باشقا میللتلره انرژی، هیجان و اومود وئرمکده دیر. بو اولایلار، یاخلاشیق 20 آی اؤنجه اعتراض حرکتلرینه تانیق اولان ایراندا دا اؤز اولوملو ائتکیسینی بوراخماقدادیر. اولایلارین گئدیشاتی ایرانین دا ائر یا دا گئج داها بؤیوک اولایلارا گئبه اولاجاغینین خبرچیسیدیر.
ایراندا دا یاشیل حرکت آدی آلتیندا اورتایا چیخان حرکت توتالیتار رئژیمه قارشی اولسا دا کئچن سوره ده گؤستردی کی عرب دونیاسیندا باش وئرن اولایلاردان فرقلیلیک عرض ائتمکدهدیر و ایرانا اؤزگو بیر تابلو ایله قارشیمیزا چیخماقدادیر. 1977 دئوریمیدن همن سونرا ایران ایسلام حاکیمیتینین ایچینده اولوشان ایکی تیرهلیک 10 اونجو جومهور باشقانی سئچیملریله ان اوست سویه یه اولاشدی. بو سئچکیلر ایسلام رئژیمینده اوناریلماسی گوج بیر چاتلاغین اولوشماسینا ندن اولموشدور. آنایاسا قورویوجولار کونسئیینین انگلینی آشابیلن رئفورمجو قانادین آدایلاری اسکی باشباخان موسوی و اسکی مجلیس باشقانی کروبی، موحافیظه کارلارین آدایی دؤنمین جومهور باشقانی احمدی نژاد و اسکی دئوریرم موحافیظلری باشچی سی رضایی ایله سئچیم یاریشینا گیردیلر. بو سورجده بو اولکه ده بیر ایلک یاشاندی و آدایلار جانلی تلویزیون پروگراملاریندا قوزلارینی پایلاشدی. دارتیشمالار گئنلده چوخ سرت کئچدی. آما ایکی اساس آدای یعنی موسوی ایله احمدی نژاد آراسیندا کئچن دارتیشمالار ایپلری قوپاردی.
اؤزللیکله احمدی نژادین، سون اوتوز ایل ایچریسینده ایران رئژیمینین ان گوجلو آکتورلاریندان اولان هاشیمی رفسنجانینی هدف آلماسی اورتامی یاخشیجا گئردی، بئله کی رفسنجانی دینی لیدئر خامینه ای یه بیر مکتوب یازاراق فیرتینا قوپاجاغیندان خبر وئردی. بو گرگین اورتامدا گرچکلشن سئچیمین سونوجو صبرلری داشیردی. گوزلنتیلرین ترسینه بؤیوک بیر اوی فرقیله صاندیقدان احمدی نژاد چیخدی، بو دا موسوی و کروبینین کسکین اعتراضلارینا ندن اولدو. موسوینین سئچیملر اثناسیندا سیموول اولاراق سئچدیغی یاشیل رنگ آرتیق بیر اعتراضی حرکتین آدینا چئوریله جکدی و ایسلام جومهوریتین 30 ایل تبلیغ ائتدییی رنک کابوسونا و قورخولو رویاسینا دونوشجکدی.
ایصلاحاتچیلار باشدا موسوی و کروبی اولاراق ساختاکارلیق قاریشدیغی گرکجه سی ایله سئچیم سونوجلارینی تانیمییاجاقلارینی آچیقلادی و سئچمنلرینی اویلارانا صاحب چیخماق ایچین میدانلارا چاغیردی. تهراندا و بیر نئچه فارس شهرینده یاپیلان میتینگلر رژیمین سرت تاوریلا قارشیلاندی و حکومتین تپکی سی بیر چوخ انسانین اؤلومونه و یارالانماسینا یول آچدی. مینلرجه انسان اؤزللیکله اونده گلن ایصلاحاتچیلار یاخالانیب حبسه آتیلاراق ایشکنجلره معروض قالدی. اولایلارین دوروق نوقطه سی 2009 عاشوراسیندا باش وئردی و موخالیفلرین تاویر و سلوگانلاری سرتلشرک حاکیمیتی هدف آلدی، صبری توکنن رئژیم آجیماسیزجا اولایلارا موداخیله ائتدی و تهران کوچه لری شیدتلی چاتیشمالارا صحنه اولدو. رئژیم یانلیلاری سینیرسیز شیدت قوللاناراق اعتراضچیلاری قورخوتمایا و سیندیرمه یه چالیشدی. قانلی بیتن عاشورا اولایلاریندان سونرا یاشیل حرکت میدان گؤستریلرینه سون وئرمک زوروندا قالدی و اولایلار موقتی اولاراق یاتیشدی.
بو آرادا حرکت لیدرلری بیر نئچه گؤستری چاغیریسینی دولتین ایزنی اولمادیغینی سبب گؤستررک ایبطال ائتدی. رئژیم بو حرکتی ائتکیسیزلشدیرمک ایچین بؤیوک حمله لر یاپدی و الینده کی بوتون اولاناقلاری قوللاناراق اعتراضلاری کنترل آلتینا آلدیغینی آشیلامایا چالیشدی. اما دولت مصلحتلرینی گؤز اؤنونده بولوندوراراق (اؤز سوزلری ایله) فیتنه باشی آدلاندیردیقلاری موسوی و کروبیه توخونمادی. رژیم، گئنیش تبلیغات آپاراراق یاشیل حرکتین بیتدییینی و آرتیق بیر تهدید اولمادیغینی توپلوما ائمپوزه ائتمیه چالیشسا دا موسوی و کروبی حرکتی جانلی توتماق ایچین هر بهانه ایله توپلوما مئساژ گؤندئرمه یی سوردوردو و بو حرکتین بیتمه دییینی، ترسینه بؤیودویونو ایدعا ائتدی. عرب دونیاسینداکی چالخانتیلار یاشیل حرکتین اوزونو یئنیدن گؤسترمه سینه و بیتمدییینی دویورماسی ایچین زمین اولوشدوردو.
لیدئرلر حرکته یئنی بیر نفس آلدیرماق و حاکمیته گؤز داغی وئرمک آماجی ایله اورتادوغو و افریقانین قوزئیینده باش وئرن اولایلاری بهانه ائدرک بهمن آیینین 25 اینجی گونونو عرب دونیاسینداکی آیاقلانمالارا دستک گونو اولاراق اعلان ائتدیلر. موسوی و کروبی دئولته موراجیعت ائدرک بیر میتینگ کئچیریلمه سینی طلب ائتدیلر، رد جوابی چوخ گئجیکمه سه ده گؤستری یاپیلاجاغینی دویوردولار. یاشیل سئمپاتیزانلاری اوزون بیر سوردن سونرا تهران کوچه لرینده یئنیدن سرت سلوگانلارلا بوی گؤستردیلر و یاشیل حرکت گئرچیینی بیر داها هر کسه خاتیرلاتمیش اولدولار. رئژیمین، اولان بیتنلری کوچومسه سه ده گرگینلیک و گوونسیزلیک پسیکولوژیسی ایچینده اولدوغو اینکار ائدیلمزدیر. بو اولایلارا تئپکی، موسوی و کروبینی ائشلری ایله بیرلیکده حبش ائتمک اولدو و بئله لیکله اولایلار کیریتیک بیر آشامایا گئچمیش اولدو.
اولایلارین گئدیشاتینا باخیلدیغیندا بو گون اصلاحات یانلیلاری اولاراق صحنه دن سیلینمک ایسته نن کسیم رئژیمین اومورقاسینی اولوشدوران قانادیدیر. دئوریمین تپه سینده اولانلاردان و خمینینین گووندیکلریندن بوگون یالنیز خامینه ای قارشی جیبهه ده دیر. رفسنجانی، موسوی، خاتمی، کروبی و خمینینین تورونلاری اؤزللیکله حسن خمینی اصلاحات جیبهه سیندن یانادیرلار.
بو دا رئژیمین گؤودسینده ایصلاحاتچیلارین نه دنلی گوجلو اولدوقلارینین بیر ایشارتیدیر. آیریجا ساییلاری میلیونلارا واران ناراضی کیتله بو حرکتین تابانینی اولوشدورور. بو اوزدن حرکتین بیتمه سینی گوزلمک یالنیش بیر آنلاییشدیر، آنجاق بو حرکت اؤز ایچینده چوخ چئلیشکیلری باریندیرماقدا، بو دا حرکتین سونوج آلماسینی انگلله مکده دیر. حرکتین لیدئر کادروسو ایسلام جومهوریتینه صادقدیر و سیستیمین دییشمه سیندن یانا تاویر قویمور. موسوینین گؤستریلرده آتیلان ترس سلوگانلارا قارشی «جومهوری ایسلامی، نه بیر کلمه آز، نه بیر کلمه چوخ» وورغوسو دا بونو گؤسترمکده دیر. دولاییسیلا یاشیل حرکت لیدئر کادروسونون اولایلارین کنترلدان چیخماسیندان یانا اولمادیقلاری بیر گئرچکدیر. ایسلامی حاکیمیت اونلارین قیرمیزی چیزگیسیدیر و قولایلیقلا بوندان تعویض وئرمیجکلری آشیکاردیر. سادجه موحافیظه کارلارین آشیری باسقیسی و باریشماز توتومو اولایلارین یاتیشماسینا ایزین وئرمیر. حاکیمیتین یاشیل ایشیق یاخماسی ایله بو طیفین بؤیوک چوغونلوغو آنلاشمایا و سورونلارین ماسادا چؤزولمسینه سیجاق باخیرلار و بونو بیر سیرا چوخ دا آغیر اولمایان قوشوللار آلتیندا یاپمایا حاضیردیلار.
یاشیل حرکت لیدئر کادروسونون ترسینه گؤوده سینین سورونو رئژیمین بوتونویله دیر و بونو دا چوخ آچیق بیر شکیلده گؤستریلرده اورتایا قویموشلاردیر.
گؤستریلر » اویوم هانی» سلوگانی ایله باشلاسا دا، «اؤلوم اولسون دیکتاتورا» و «جومهوری ایرانی» سلوگانلاریلا یئر دییشدیرمیشدیر. بو اولایلارین دیگر بیر بویوتو دا فارس میللیتچیلیی ایله ایلگیلیدیر. پهلوی لرجه تملی آتیلان و فارس میللتی آراسیندا کؤک سالان فارس میللیتچیلییی و آریانیزم ذهنیتی، ایسلام جومهوریتی نی عربلرین ایرانداکی حاکیمئتینین دوامی اولاراق گؤرمکدهدیر. باخمییاراق کی ایسلام رئژیمی پهلوی لرین میراثینی مذهبی دؤن گیدیررک دئوام ائتدیرمکده دیر و فارس میللتینین لهینه ایراندا یاشییان دیگر میللتلری بوتون ایلکین حاقلاریندان محروم بوراخمیشدیر، آما بو بئله فارس میللیتچیلییینی ایقنا و خوشنود ائتمه مکده دیر. باش وئرن گؤستریلرده دموکراتیک و اینسان حاقلاری ایله ایلگیلی طلبلردن چوخ ایرانلیلیق دولاییسییلا فارسچیلیق اؤن پیلانا چیخمیشدیر. بئله کی بعضی کسیملر بو حادیثه نی فارس میللیتچیلییینین دیریلیشی (رستاخیزی) اولاراق نیتلندیرمکده دیرلر.
فارس میللیتچیلییی نین یوکسلیشی ایله، حاکیمیت بو پتانسیلی اؤز لهینه چئویرسین دییه سون زامانلاردا «مکتب ایران» سؤیله مینی اؤن پیلانا چئکمه یی و بو یوللا اؤزونه مشروعیت قازانمایی هدفلمیشدیر.
یاشیل حرکتین دیگر بیر چیخمازی ایران سیاسی سینیرلاری ایچریسینده یاشییان ائتنیکلرین اؤزللیکله آزربایجان تورکلرینین توتومو ایله ایلیشکیلیدیر. یاشیل حرکت، ایران نوفوسونون چوخونلوغونو اولوشدوران فارس اولمایان میللتلره یؤنهلیک بلیرسیز بیر توتوم سرگیلمیشدیر و میللتلرین حاقلاری قونوسوندا ایقنا ائدیجی بیر آچیقلاما یاپمامیشدیر.
جومهور باشقانلیغی سئچکیلری آزربایجاندا اؤزللیکله آزربایجان میللی حرکتینده ده حرکتلنملری برابرینده گئتیرمیشدی. آدایلارین صلاحیتی اونایلانمادان اؤنجه اسکی میللت وکیلی اکبر اعلمی آدای اولدوغونو آچیقلایاراق، میللی حرکت ایچریسینده بیر دارتیشمانی تئتیکلمیشدی. اعلمی سون ایللرده اؤزللیکه خورداد آیاقلانماسیندان سونرا میللی حرکت ایچریسینده مقبولیت قازانیمش بیر فیگورا دؤنوشموشدور. خورداد اولایلاری ایله ایلگیلی مجلیسده چیخیشی و شهریارین او معروف شعرینی اوخوماسی چوخلارینی هیجانلاندیرمیش و اعلمینی جدی شکیلده حیمایت ائتمه یه و اونون اطرافیندا توپلانمایا سوق ائتمیشدی. آنجاق اعلمینین صلاحیتی رد اولدوقدان سونرا ایصلاحاتچیلارین آزربایجانلی اولان آدایی موسوی سئچه نه یی اوزرینده دورولموش، اونون آزربایجانلی اولماسی آزربایجاندا سئچیملری ایصلاحاتچیلارین لهینه چئویرجه یی گؤروشو آغیرلیق قازانمیشدی. اما موسوینین سئچیم پروپاگانداسی سورسینده آکتیو رول آلان اسکی جومهور باشقانی خاتمینین ده حاضر بولوندوغو، آزربایجانلیلاری آشاغیلایان ویدیو گؤرونتوسو و موسوینین میللییتچی بیر کسیمین «آزربایجانین ایستکلری» آدی آلتیندا طلبلرینه یانیت وئرممه سی میللی حرکتین ایچریسینده موسویه قارشی اولومسوز تئپکیلره ندن اولماسینا باخمییاراق یئنه ده موسوی آزربایجانلیلارین بیرینجی ترجیحی اولاراق گؤزوکوردو. اؤزللیکله موسوینین آزربایجانداکی میتینگلرینده تورکجه دانیشماسی و بعضی وعدلر وئرمه سی سئچمنلرین دقتینی جلب ائده بیلمیشدی.
آزربایجان سون 100 ایلده ایران سیاسی تاریخینده اؤز آغیرلیغی و بلیرلییجی رولو ایله اون قازانمیشدیر. بو اوزدن سئچیم سونراسی تهراندا باش وئرن اولایلار گؤزلری آزربایجانا و اؤزللیکله تبریزه چئویردی و آزربایجانین توتومونون نه اولاجاغی هر کسین ماراقینی چکمکده ایدی. اما بو کز آزربایجانلیلاردان اومود ائدیلن و بیر چوخلارینین گوزله دییی تپکی گلمدی. آزربایجان میللیتی بو اولایلار قارشیسیندا تمکینلی داورانمایی و بو توققوشمانین طرفی اولمایاجاغی یولونو سئچمیشدیر. بو تاویر چوخ چئشیتلی سؤیلم و دوشونجه نی برابرینده گئتیردی و بو ایشده حاکمیتین الینین اولدوغو، آزربایجانین مرکزدن اوزاقلاشدیغی و ایصلاحاتچیلارین اسکی داورانیشلاری اؤزللیکله آزربایجانلیلارین خورداد آیاقلانماسیندا حاکیمیت صفینده یئر آلدیقلارینین سونوجو کیمی یوروملاندی. گونئی آزربایجان میللی حرکتینده ایسه یاشیل حرکتله ایلگیلی و آزربایجانین نئجه بیر تاویر سرگیلمه سی حاقدا بیر نئچه گؤروش اؤن پیلانا چیخمیشدیر.
تهرانداکی اعتراضلارین همن آردیندان آزربایجان فئدرال دموکرات تشکیلاتی چاتیسی آلتیندا توپلاشان و چوخونلوغو اسکی سول ذهنیتینی داشییان کسیم، آزربایجانین در حال بو اعتراض حرکتلرینه قاتیلماسی و یاشیل حرکته دستک اولولماسینا وورغو یاپیردی. بو گروپ گونئی آزربایجانین تک تلویزیون کانالی واسطه سییله آزربایجانلیلاری قیشقیرتمایا و کوچه لره تؤکمه یه چالیشسا دا باشاریلی اولامادی.
بو گروپا گؤره موجادیله نین اساس هدفی ایران ایسلام رئژیمیدیر و ایراندا یاشییان بوتون میللتلر اؤزللیکله آزربایجانلیلار گئچمیشده اولدوغو کیمی بو حرکتین اؤن آیاغی اولمالیدیر. میللی مسئله آرخا پیلانا آتیلمالی و تهرانلا عینی چیزگی ایچریسینده و عینی سلوگانلارلا حرکت ائدیلمهلیدیر. اونلارا گؤره اؤنجه لیکلی هدف ایسلام جومهوریتینی آرادان قالدیرماقدیر، چونکو بوتون بدبختلیکلرین و میللی سیتمین بانیسی جومهوری ایسلامیدیر. بو انگلی آشدیقدان سونرا میللی حاقلار قونوسوندا تئهرانلا آنلاشما یاپیلمالی و آزربایجان مسئله سینی تهراندا چؤزمک لازیمدیر.
ایکینجی گؤروش یاشیل حرکته معنوی دستک وئریلمه سی، آنجاق آزربایجانلیلارین اوچونجو بیر جیبهه آچاراق اؤز سلوگانلاری ایله حرکته گئچمه سینی ساوونور.
اوچونجو گؤروش ایسه آزربایجانین گله جه یی مجهول بیر حرکتین آرخاسیجا گئتمه نین دوغرو اولمادیغینا وورغو یاپماقدادیر. بو گوروشه گوره بیز بو دعاوانین طرفی دئییلیک اونون ایچین بیزی ایلگیلندیرمز و بو اولایلاردان کسینلیکله اوزاق دورمالیییق، بیزیم دردیمیز یالنیز مولا رئژیمی دئییل فارس حاکم ذهنیتی و سیستئمیدیر و بو حرکت تامامیله آزربایجان میللی چیخارلارینا ترس بیر حرکتدیر. بو گروپ یاشیل حرکتین مولا حاکیمیتیندن داها تهلیکهلی اولدوغونو و دونیادا مشروعیتینی ایتیرمیش و چئشیتلی کیریزلرله بوغوشان بیر حاکیمیتی، باتی دونیاسینین دسته یینی آلمیش و فارس میللیتچیلیییندن ده تعویض وئرمه ین بیر حاکمیتله دییشمه نین استراتژیک بیر ختا اولاجاغینی ساوونور.
یاشیل حرکتین ائیلملرینین سونا ارمه سی، آزربایجانین یاشیلا آیاق اویدورماماسی، بو حرکتده گئت گئده ایرانچیلیق گؤروشونون آغیر باسماسی و اؤزللیکله حرکتین میللتلر ایله ایلگیلی سسسیزلییینی قوروماسی اوچونجو گؤروش یانلیلارینی ممنون ائتمیشدیر بئله کی بو گؤروشو ساوونانلار بو حرکتین بیتدییینی و تهلیکه نین آتلاتیلدیغینی اؤنه سورموشلردی.
آما بهمن اولایلاری و یاشیل حرکتین آتاغی هر کسین یوخوسونو پوزدو و یاشیل حرکت، میللی حرکتین یئنیدن گوندمینه اوتوردو و موباحیثلر قالدیغی یئردن باشلادی.
ییرمی آی ایچریسینده باش وئرن بو اولایلار یاشیل حرکتین ایران سیاسی آرئناسیدا اؤنملی بیر فاکتور حالینه گلدییینی و هرکسین بو حرکتی حسابا قاتاراق سیاست یاپماسی گرکدیینی اورتایا قویموشدور. بو اوزدن آزربایجان میللی حرکتی ده یاشیل حرکت قارشیسیندا اؤز دوروشونو و بو اولایلارین هاراسیندا اولدوغونو نئتلشدیرمهلیدیر.
کئچئن بو 20 آی ایچریسینده یاشیل حرکت ایراندا یاشایان میللتلره قارشی اولان توتوموندا هئچ بیر دییشیکلیک یاپمامیشدیر و گون گئچدیکجه داها چوخ ایرانچیلیق ماهیتی قازانماقدادیر. اؤزللیکله موسوی و کروبینین یاخالانماسیندان سونرا یاشیل حرکتین ایچریسینده بو ذهنیت داها دا آغیر باساجاقدیر. بو حرکتین دیش قولونو تامامیله فارس میللیتچیلری اولوشدورماقدادیر. بو کسیمین، دئموکراسی و اینسان حاقلاری کیمی سؤیلملری یالنیزجا آراجسال اولاراق قوللاندیقلاری بیر تاکتیکدیر. بو حرکتین هم ایچریده هم ده دیشاریدا کی یؤنتیجیلری بو قاوراملاردان اولدوقجا اوزاقدیرلار و قالیبلاشمیش ایرانچیلیق ذهنیتلرینین دییشمه سی اولاناقسیز گؤزوکمکدهدیر. سون گونلرده یاییملانان و موسوینین ده ایمضاسینی داشییان «منشور جنبش سبز» سندینده میللیتلرین حاقلاری ایله ایلگیلی سؤزده بئله اولسا قایدا دییر هئچ بیر شئی یوخدور و یاشیل حرکت بو باخیمدان ایران ایسلام جومهوریتیندن داها گئریجی اولدوغونو اثبات ائتمیشدیر.
یاشیل حرکت موجادیله ده اوستونلوک قازانماق ایچین شوبههسیز بو اعتراضی حرکتی ایران گنلینه یایماق زوروندا اولدوغونون هر حالدا فرقیندهدیر و بو زامان دیلیمی ایچریسینده ائتنیک بؤلگلردن سوموت بیر دستک آلمادیغینی دا هرکسدن یاخشی بیلیر. اما بونا رغما توتوموندا هئچ بیر دییشیکلیک یاپما نیتینده اولمادیغی آشکاردیر. بونون سیرری یاشیل حرکتین لیدئر کادروسوندا ساخلی اولسا دا بیر نئچه تمل ندنی اؤنه سورمک مومکوندور.
بیرینجیسی بو توققوشما بیر چوخ یئرده سسلندییی کیمی عایله ایچی بیر سوروندور و ایسلامی حاکمیتین ایکی قانادی آراسیندا باش وئرمکدهدیر.
یاشیل حرکتین لیدئر کادروسو ایران چاپیندا بیر آیاقلانمادان یانا دئییلدیر. اونلار دا ایران چاپیندا بیر آیاقلانمانین اؤزلرینین ده سونونو گتیر جه یینین و جومهوری ایسلامی حاکمیتینه سون وئره جه یینین فرقینده دیرلر. بو اوزدن حاکم قانادی باسقی آلتینا آلماق ایچین و حاکیمیتی یئنیدن پایلاشماق ایچین سینیرلی، کنترل لو آما کسکین اعتراضلاردان یانادیرلار. ائتنیک بؤلگلرین بو اولایلارا قاریشماسی اولایلارین کنترلدان چیخماسینا ندن اولابیلر، اونون ایچین ائتنیک بؤلگلرین ساکیت قالماسی اونلارین دا یارارینادیر.
موسوینین آزربایجانلی اولماسی اصلینده یاشیل حرکتین بیر آوانتاژیدیر آما نه موسوی و نه یانداشلاری بو کارتدان یارارلانمادیلار. موسوینین آزربایجانلیلارا یؤنهلیک بیر مئساژی بلکه دنگلری دییشتیره بیلیردی.
دیگر یاندان یاشیل حرکتین اؤزللیکله موسوینین میللیتلر مسئله سی اوزرینده دورماسی ائتنیک میللیتچیلییین گوجلنمه سینه و بوراداکی حرکتلره مشروعیت قازاندیرماسی آنلامینا گلمکدهدیر کی یاشیل حرکت بونون گله جکده نه لره مال اولاجاغینی کسدیرمیشدیر.
یاشیل حرکتین اورتایا قویدوغو بو تاویری، آزربایجان میللی حرکتینده کی یاشیل حرکتله بوتونلشمه تئزینی چوروتموشدور و بو گؤروش آزربایجانین چیخارلارینا ترس اولدوغو ایچین میللی حرکت ایچینده مقبولیت قازانمامیشدیر و بونلارین چابالاری گئچن سوره ده آزربایجاندا کوچوک چاپلی بیر ائیلمی بئله گرچکلشتیرمه یه یئتمه میشدیر.
اوچونجو بیر جیبهه نین یارادیلماسی یاخلاشیمینا گلدیکده بو، میللی حرکتین چوخ بؤیوک بیر ریسکین آلتینا گیرمه سی دئمکدیر. بورادا هر شئیدن اؤنجه آزربایجان میللی حرکتینین پتانسیل گوجونو یاخشی بیلمه میز گرکیر.
یاشیل حرکتله آزربایجان میللی حرکتینی قارشیلاشدیرمایا باشلادیغیمیز زامان اورتایا چیخان تابلو هاردا اولدوغوموزو گؤسترمه یه کفایت ائدیر . یاشیل حرکتین هم ایچریده و هم دیشاریدا چوخ دنه ییملی، گوجلو بیر کادروسو واردیر. سیستماتیک، آکتیف، دینامیک، بیر تشکیلاتی یاپییا، چوخ حیاتی اؤنم داشییان دیش دسته گه و اؤزللیکله لیدئر نیته لییی داشییان دنه ییملی شخصلره صاحبدیر.
آزربایجان میللی حرکتی ایسه تاریخی شرطلردن دولایی بونلارین هامیسیندان بؤیوک اؤلچوده یوخسوندور. بو دا میللی حرکتین مانئورا ایمکانلارینی بؤیوک اؤلچوده دارالدیب قیسیتلاماقدادیر. بونلاری سؤیله مک گونئی آزربایجان میللی حرکتینی کوچومسمک آنلامینا گلمز، آزربایجان میللی حرکتی قیسا بیر تاریخی دیلیم ایچریسینده اینانیلماسی گوج ایشلره ایمضاسینی آتمیشدیر و یاواش یاواش آزربایجاندا تعیین ائدیجی بیر فاکتور حالینه گئلمکده دیر. اؤلچوسوز بیر داورانیش میللی حرکتین گلیشیم آهنگینی پوزابیلر. بئله بیر حرکته قالخیشمادان اونجه بعضی سورولارا یانیت بولمامیز لازیمدیر:
آزربایجان میللی حرکتی بو آشامادا توپلومو میللی هدفلر دوغرولتوسوندا سفربر ائدجک ملزمه یه صاحیب میدیر؟
میللی حرکتین توپلومسال بیر حرکتی شکیللندیرمه، میللی پتانسیلی حرکته کئچیرمه و اعتراضلاری سوردوره بیلمه قابیلیتی و گوجو وارمی؟
بو سورولارین یانیتینی آلماق و حرکتین گوجونو و توپلوم ایچینده کی ائتکیسینی اؤلچمک ایچین، میللی حرکت، الینده اولان بوتون واسیطه لری (تلویزیون، اینترنت، شبنامه یایما و.س) قوللاناراق میللی سیتئمه قارشی اینسانلاری بیر گئجه (اؤرنه یین 12 فروردین ایران آنایاساسینین قبول اولدوغو گون) ساعت 22:00 دا اعتراض علامتی اولاراق بیر نئچه دقیقه لیینه ائولرینین ایشیقلارینی سؤندورمه یه و یا یاشاسین آزربایجان سلوگانی آتمایا دعوت ائده بیلر و بئله لیکله گوجو نو ده تست ائتمیش اولور.
گونئی آزربایجاندا میللیتچیلیک و میللی سؤیلملرین، یایغین بیر حال آلمیشسا دا توپلوم ایچریسینده قورومساللاشمادیغی بیر گرچکدیر. حرکتین قورومساللاشمادیغی ایچین قایما اولاسیلیغی چوخ یوکسکدیر. ایشین ان قورخولو یانی حرکتین اؤزللیکله تبریزده اعتراضی حرکتلری تئتیکله مه سی (مثلا تراکتور تاکیمی یاریشلارینین بیتیمینده و طرفدارلارین ائوه دؤنوش سیراسیندا) و هر شئیین کنترلدان چیخماسیدیر. آزربایجانین مرکزله باغلاری یئترینجه قوپمادیغی ایچین یاشیل حرکتله بیر یئرده بیر آرایا گلمه و حرکتین یؤنونون دییشمه احتیمالی موجودور. آزربایجانلیلارین بیر قیسمینین اؤزللیکله گوج مرکزیمیز اولان تبریزده آیاقلاری یاشیل حرکتله اولماسا دا بو حرکته سمپاتی دویمالاری دانیلمازدیر. نه اولورسا اولسون یاشیل حرکت، آزربایجانلیلاری دا بیخدیرمیش آجیماسیز بیر دیکتوتورلوغا قارشیدیر. بو دا آزربایجانلیلاری قیشقیرتدیغیمیز حالدا مورکب بیر اورتامین یارانماسینا ندن اولابیله جک و آزربایجانلیلارین قارشی قارشییا گلمه سینه یول آچابیله جکدیر.
بیر عصره یاخیندیر کی آزربایجان، مرکزچی قوولرله ایش بیرلییی ایچینده و بیر چوخ حرکت و دئوریمین اؤن آیاغی اولموشدور. اما سونوجدا آزربایجانا خسراندان باشقا هئچ بیر شئی گئتیرمه میشدیر. آزربایجانی یئنیدن تهران مسلخینه گؤتورمک، اؤزللیکله هئچ بیر گوونجه اولمادان گؤتورمک آغیر بیر مسولیت طلب ائدیر. بیز مین ایللیک بیر فاجیعه نین آلتیندان قالخماقداییق . آزربایجان یاواش یاواش مرکزله باغلارینی قیرماقدادیر و بونو ان چوخ ایسته ین و تبلیغ ائدن آزربایجان میللی حرکتی اولموشدور. آزربایجان میللتینین بو تاویری ندن قایناقلانیرسا قایناقلانسین آزربایجان میللی حرکتی ایچین بیر شانس سونماقدادیر و اونو آزربایجاندا باشات و بیرینجیل گوج حالینه گئتیرمه کده دیر. آزربایجانین بو ائیلملره سوروکلنمه سی میللی حرکتین ضررینه یول آچابیلیر. حرکتین باش وئرن اولایلارا قاتیلماماسی دیکتاتورلوقدان یانا اولماق آنلامینا گئلمز، ساده جه آزربایجان میللی منفعتلرینی گؤز اؤنونه آلاراق یاپیلان ترجیحدیر. آزربایجان میللی حرکتی زاتا بوگونکو حاکمیتله ایللردیر موجادیله ائتمه کده و بونون بدلینی اوده مکده دیر. بیز کیمسه یه بیر شئی اثبات ائتمک زوروندا دئییلیک. ایرانین چاغداش تاریخینده دفعه لرجه تانیق اولدوغوموز کیمی مرکزی دئولتین چؤکوشو ائتنیکلرین آیاقلانماسینا و اؤز میللی سینیرلاری اطرافیندا بیرلشمه سینه ندن اولموشدور. انرژیمیزی یارینلارا ساخلامالییق. آزربایجان میللتینین دوروشونا، جمعی شعورونا و ایرادسینه سایغی دویمالیییق.
تهران بیلیم یوردلارینین تورک اؤيرنجيلري نين يئني ايل موناسيبتينه بيلديريسي: «گوج بيرليکده دير…»
Tehran bilimyurdlarının Türk öyrəncilərinin yeni il münasibətinə bildirisi: “Güc Birlikdədir”
تهران بیلیم یوردلارینین تورک اؤيرنجيلري نين يئني ايل موناسيبتينه بيلديريسي: «گوج بيرليکده دير…»
سون زامانلاردا اورتادوغودا باش وئرن حاديثه لر و بو بؤلگه ده دئموکراسي اوغروندا اعتيراضلارين موثبت شکيلده سونوجلانماسي، بؤلگه ده کي دئموکراتيک حرکتلره بير اؤرنک اولاراق گؤرونمکده دير. يقين کي بو حرکتلرين دوزگون سونوجا وارماسيندا، ايجتيماعيي گوجلرين بير يؤنده اولماسی ان ائتکين عاميل ساييلا بيلر. گونئي آذربايجان ميللي حرکتي ده بير دئموکراتيک حرکت اولاراق بو دييشيکليکلردن ائتکيلنمکده دير.
آيريجا ميللي حرکتين زامان سورجينده گليشيمي و يئتيشکينليگي، چئشيتلي حاديثه لره اؤز منفعتلري اساسيندا توتومو و داورانيشي، بير سيرا سياسي آخينلارين خوشونا گلمه ييب و اونلاري ميللي حرکتين گوجونو اؤز منفعتلري يؤنونده قوللانماغا ماراقلانديريب.
بو اولايلار و ياخين گله جکده بونلارا بنزر اوز وئره بيله جک اولايلارين احتيمالي گونئي آزربايجانين دورمونو داها دا حساسلاشديرير. بو حساس دورومدا بؤلگه دييشيکليکلري قارشيسيندا آذربايجانين سون درجه حاضيرليليغي گرَکير. ميللتيميزين چيخارلاريني قوروماق اوچون بو حاضيرليليغين يارانماسيندا، ميللي حرکت و ميللي فعاللار اَن آغير گؤره وي داشيييرلار. بو اؤنملي گؤره وي يئرينه يئتيرمک اوچون ميللي فعاللارين داها آرتيق ايش بيرليک ايچريسينده بولونمالاري لازيمدير. آتا-بابالاريميز دئميشکن: «گوج بيرليکده دير…»
بو گئرچه يه ايناناراق بيز تهران بيليم يوردلاري نين تورک اؤيرنجيلري بو آماجا نايل اولماق يؤنونده 1390 ايليني «ميللي بيرليک ايلي» آدلانديريلماسيني اؤنريريک. بو بيرليک تکجه، پلوراليزم (چوخونلولوق) و اورتاق ديرلره سؤيکنه رک حاياتا کئچيريله بيلر. طبيعي کي اولوملو و قاپساملي بير بيرليگين يارانماسي هر شئي دن اؤنجه بحث و ديالوق فضاسينین يارانماسيندان کئچير. بئله کي موختليف باخيشلارين سؤيله نيلمه سي نين آرديندان ايسته نيلن بيرليگين محورلري بليرلنه بيلر.
بئله ليکله يئني ايل موناسيبتي ايله بوتون آذربايجان ميللتيني تبريک ائده رک ميللي چاليشقانلار، قروپلار و تشکيلاتلاري بيرليک سورونونا داها آرتيق اؤنم وئرمه لريني و بو مسئله نی ايلک اؤنجه ليکلرينده يئرلشديرمه لريني اوموروق.
تهران، امیرکبیر، علم و صنعت ، شهید بهشتی، صنعتی شریف، خواجه نصیر، تربیت مدرس و آزاد بیلیم یوردلارینین تورک اؤیرنجی لری
Tehran bilimyurdlarının Türk öyrəncilərinin yeni il münasibətinə bildirisi: “Güc Birlikdədir”
Son zamanlarda Ortadoğuda baş verən hadisələr və bu bölgədə demokrasi uğrunda etirazların müsbət şəkildə sonuclanması, bölgədəki demokratik hərəkətlərə bir örnək olaraq görünməkdədir. Yəqin ki bu hərkətlərin düzgün sonuca varmasında, ictimaii güclərin bir yöndə olması ən etkin amil sayıla bilər. Güney Azərbaycan milli hərəkəti də bir demokratik hərəkət olaraq bu dəyişikliklərdən etkilənməkdədir.
Ayrıca milli hərəkətin zaman sürəcində gəlişimi və yetişkinliyi, çeşitli hadisələrə öz mənfəətləri əsasında tutumu və davranışı, bir sıra siyasi axınların xoşuna gəlməyib və onları milli hərəkətin gücünü öz mənfəətləri yönündə qullanmağa maraqlandırıb.
Bu olaylar və yaxın gələcəkdə bunlara bənzər üz verə biləcək olayların ehtimalı Güney Aəzrbaycanın durmunu daha da həssaslaşdırır. Bu həssas durumda bölgə dəyişiklikləri qarşısında Azərbaycanın son dərəcə hazırlılığı gərəkir. Millətimizin çıxarlarını qorumaq üçün bu hazırlılığın yaranmasında, milli hərəkət və milli fəallar ən ağır görəvi daşıyırlar. Bu önəmli görəvi yerinə yetirmək üçün milli fəalların daha artıq işbirlik içərisində bulunmaları lazimdir. Ata-babalarımız demişkən: “Güc Birlikdədir…”
Bu gerçəyə inanaraq biz Tehran bilimyurdlarının Türk öyrənciləri bu amaca nail olmaq yönündə 1390 ilini “Milli Birlik İli” adlandırılmasını önəririk.
Bu birlik təkcə, plüralizm (çoxunluluq) və ortaq dəyərlərə söykənərək hayata keçirilə bilər. Təbii ki Olumlu və qapsamlı bir birliyin yaranması hər şeydən öncə bəhs və dialoq fəzasının yaranmasından keçir. Belə ki müxtəlif baxışların söylənilməsinin ardından istənilən birliyin mehvərləri bəlirlənə bilər.
Beləliklə yeni il münasibəti ilə bütün Azərbaycan millətini təbrik edərək milli çalışqanlar, qruplar və təşkilatları birlik sorununa daha artıq önəm vermələrini və bu məsələni ilk öncəliklərində yerləşdirmələrini umuruq.
Tehran, Əmirkəbir, Elmosənət, Şərif, Xacənəsir, Şəhid Beheşti, Tərbiyət Müdərris və Azad bilimyurdlarının Türk öyrənciləri