کانون دمکراسی آزربايجان

Azərbaycan Demokrasi Ocağı / Azarbaijanian Democracy Institute

E-mail

azdemocagi@gmail.com

10 دیدگاه »

  1. سلام لار حؤرمتلی دمکراسی اوجاغی چالیشانلاری
    بو یازی دییرلی قونولارا توخونسا سانیرام بیرسیرا آدلارا یئرسیز ایتهام ورولوب. او آدلاردان بیری اؤزونو ساناراق جوابیه یه یازیب.
    سیزینده باشدا آچیقلادیغینیز کیمی بعضا دوستلار مجبوریت اوزوندن تاخما آدلاردان ایستیفاده ائدیرلر( ائله سیزین اؤزنوز کیمی و منیم کیمی) بئله هامیسینا سالدیرماق یاخشی دئییل
    مادام کی بو یازی یاینلانیب لوطفا سایین امیر.م بی ین جوابین دا قویون کی نه تاخما آد دیر نه ده بو ایتهاملار یاپیشاندیر اونا.
    ساغ اولون
    یازی نین لینکی:
    http://www.sananews.info/meqaleler/habergoruntule.asp?bolum=324&katid=48

    http://www.sananews.info/meqaleler/habergoruntule.asp?bolum=325&katid=48

    دیدگاه توسط قوشاچایلی 1 | 13 آوریل 2010 | پاسخ

  2. selam doslar
    gozel sitezden teshekur ederiz
    lutfen azerbaycan campainin yeni webloginin linkinde ekleyin
    saygilerile
    qadin sesi

    ساغ اولون حتما اضافه ائده ریک

    دیدگاه توسط qadın sesi | 26 مِی 2010 | پاسخ

  3. عزیز وطن داش،

    با درود.

    خبر دستگیری هموطنان را به دوستان خود در خودرهاگران اطلاع دادم. هر کمکی‌ که لازم بدانید برای رها یی این دوستان خواهیم کرد. لطفا با من در تماس باشید تا که هماهنگی بیشتری داشته باشیم.

    یاشاسن آذربایجان.

    به امید پیروزی،

    – کامران

    [audio src="http://khodrahagaran.org/radio/P2/002VOKRGARANformay072010.mp3" /]
    http://khodrahagaran.org/Fa/

    دیدگاه توسط Kamran | 27 مِی 2010 | پاسخ

  4. http://www.anjomanesokhan-iran.com/?q=node/478

    نامه سرگشاده جمعي از دانشجويان و دانش آموختگان و هنرمندان و نويسندگان آذربايجان به ملت سبز ايران

    دیدگاه توسط solmaz | 17 جون 2010 | پاسخ

  5. نامه سرگشاده جمعي از دانشجويان و دانش آموختگان و هنرمندان و نويسندگان آذربايجان به ملت سبز ايران
    درآستانه چهارمين سالگرد حوادث خونين آذربايجان در خرداد 85 و اولين سالگرد رويدادهاي تلخ خرداد 88 ، با تقديم سبزترين سلامها و درودها بر ملت صبور و پايدار ايران ، مسائل و نكات مهمي را بيان ميكنيم كه همواره دغدغه خاطر مردم آذربايجان ( و ساير اقوام غير فارس ايراني ) بوده است كه متاسفانه همواره از طرف دولتمردان و مسئولين و گاها گروهي از مردم و روشنفكران بعنوان موضوعي درجه چندم طرح شده است و تاسف بارتراينكه شعله ورتر كردن و دامن زدن به اين آتش روشن در دل مردم آذربايجان توسط افراد نا آگاه و بعضا مغرض ، منجر به نتايج شومي شده است كه نشانه هاي ناميمون آنرا در اين سالهاي پر محنت و رنج ميتوان حس كرد و آن كمرنگ شدن همبستگي و اتحاد ميان اقوام

    مختلف اين سرزمين است كه البته اين شكاف در مواقعي مايه رضايتمندي حكومتيان شده است اما بي شك و يقينا در دراز مدت نتايج وخيم تري به همراه خواهد داشت.
    موشكافي اين جريان و جبران مافات وظيفه عيني و عملي سياستمداران خيرخواه ، روشنفكران ، نويسندگان ، هنرمندان و … است ودر اين مقال نمي گنجد ، اما به حسب وظيفه واز سر دلسوزي و فارغ از هر گونه تعصبي ، مواردي را متذكرميشويم و نمونه هائي بيان ميكنيم كه متاسفانه بدليل سوء تعبيرها و سوء تفاهم ها و بعضا سوء نيت ها و غرض ورزيها ، مورد بي توجهي قرار گرفته و بعضا آماج توهين ها و تهمت ها بوده كه باعث آزردگي مردم آذربايجان و ايجاد شكاف ميان آذربايجانيان و ساير اقوام ايراني بويژه پارسيان شده است.استدعا داريم با گوش جان بشنويد و تعابير ناصواب نكنيد و فرصت را براي جبران غنيمت شمريد اما پيش از آن ياد آوري نكته اي حائز اهميت فراوان است و آن اينكه در ميان مردم هويت طلب آذربايجان كه خواستار به رسميت شناخته شدن فرهنگ و هويت و زبان اصيل و مادري خود هستند ، شمار تجزيه طلبان و هواداران جدائي آذربايجان از سرزمين ايران در اقليت محض است اما روند جاري در متهم كردن مردم هويت طلب به تجزيه طلبي و خاموش كردن هر صدا و فرياد و حركت آزاديخواهانه ، هدايتگر اين جريان در مسيري بي باز گشت و حاصل شدن نتايجي تاسف بار است.
    1- در قيام جنبش دموكرات ، حدود 70 سال قبل ، مردم آذربايجان به رهبري پيشه وري توانستند استبداد پهلوي را به زانو در آورندو پادشاه را مجبور به قبول خواسته هاي خود مبني بر پايان سالها تبعيض و تحقير و احياي فرهنگ اصيل خود كردند :
    · تدريس زبان تركي در كنار زبان فارسي در مدارس ابتدائي
    · اختصاص درصدي از در آمد آذربايجان به رونق اقتصاد آذربايجان
    · انتخاب والي ( استاندار ) آذربايجان توسط مردم و …
    مردم آذربايجان ، يكسال سربلندي و حرمت و آرامش و آزادي و آزادگي را تجربه كردند اما رعايت اوليه ترين حقوق بشري شاهنشاه را گران آمد و اين جنبش توسط حكومت و ايادي حلقه به گوش (قوام السلطنه) و با تباني و كمك همان بيگانه اي كه جنبش را متهم به وابستگي آن ميكنند ، سركوب شد و روشنفكران و سياسيون و فرهيختگان پارسي ، پيشه وري را متهم به تجزيه طلبي كردند و سركوب خونين و كشتار بي سابقه مردم آذربايجان را ستودند و هرگز كوچكترين توجهي نكردند كه به استناد مدارك و تصاوير حقيقي ، پيشه وري همواره زير پرچم سه رنگ ايران نطق مي كرد و همواره از همبستگي خلق ها و اتحاد در مقابل استبداد سخن مي گفت كه مثال معروف آن عهد و پيمان با مردم مبارز كردستان بود.
    2- پس از انقلاب ، از اولين كسانيكه در سيماي جمهوري اسلامي اعتراف داده شد! مرجع سبز آذربايجان ، آقاي شريعتمداري بود كه زير بار تائيد انديشه استبدادي نرفت و آن زماني بود كه بسياري از روشنفكران و فرهيختگان و كسانيكه امروز سردمداران اصلاحات هستند ، پشت ستون ولايت سنگر گرفته بودند و در قبال آن سكوت كردند و در برابر كشتار و سركوبي كه در آذربايجان و بويژه تبريز رخ داد ، خم بر ابرو نياوردند.

    3- يكشنبه ، 20 تير 78 ، صفحه خونين ديگري از تاريخ آذربايجان و ايران رقم خورد.دانشجويان دانشگاه تبريز كه در پي يورش ناجوانمردانه ماموران حكومتي به كوي دانشگاه تهران عزاي عمومي اعلام كرده بودند ، كلاسها را تعطيل كردند و در صحن دانشگاه نماز جماعت بر پا كردند كه اين تجمع مورد هجوم وحشيانه ماموران و لباس شخصي هاي بي هويت قرار گرفت كه بنا بر گزارشات ، حوادثي خونين تر از واقعه كوي دانشگاه تهران رخ داد كه متاسفانه مطابق معمول ، توسط رسانه ها انعكاس چنداني نيافت و هيچگاه آمار و اسامي دانشجويان در بند و آسيب ديده منتشر نشد تا باز هم سركوب و شكنجه و تعقيب آزادي خواهان مظلوم آذربايجان در سكوت بر گزار شود!
    4- قيام مردم آذربايجان و تظاهرات ميليوني مردم در بسياري از شهرها ، در اعتراض به كاريكاتور توهين آميز و ضد ملي روزنامه ايران و سركوب و كشتار بي رحمانه مردم از پيروجوان را باز كسي نديد! بسياري از روشنفكران و فرهيختگان پارسي از داخل و از خارج ، مردم معترض را متهم به تجزيه طلبي كردند ، حركت ملي مردم آذربايجان را به روال گذشته به بيگانه نسبت دادند ، قهرمانان ملي را خائن خطاب كردند و به ريخته شدن خون فرزندان دلير آذربايجان سكوت كردند و بعضا طعنه زدند و ستودند.يكي از شعارهاي اصلي مردم » هاراي ، هاراي ، من توركم » بود كه بسيار مورد سرزنش و نكوهش قرار گرفت.
    آيا اقرار و ياد آوري اينكه زبان مادري ما ، مردم آذربايجان ، تركي است وتمناي به رسميت شناخته شدن آن مطابق اصول قانون اساسي ، تجزيه طلبي است؟
    آيا اعتراض به توهين و تحقير و تبعيض ، تجزيه طلبي است؟
    آيا در خواست رعايت واجراي منشور جهاني حقوق بشر در ارتباط با حقوق اقوام و مليت ها ، تجزيه طلبي است؟
    پايان كلام اينكه ، سرزمين ايران متشكل از مردمي با قوميت ها ، مليتها ، فرهنگ ها ، اديان ، نژادها و زبانهاي مختلفي ( مانند عرب و ترك و فارس و كرد و بلوچ و لر و مسلمان و مسيحي و يهودي و شیعه و سنی و … ) است كه نكات مشتركي آنان را گرد هم آورده است كه آن نه نژاد آريائي و پارسي و نه زبان فارسي و نه دين اسلام و نه مذهب شيعه ، بلكه مادري پير و ستمديده بنام ايران است كه سربلندي و استقلال و آزادي وآبادي آن در گرو حقوق برابر و به رسميت شناختن تفاوتها و احترام به آنهاست و با صدائي بلند و رسا و با افتخار اعلام مي كنيم كه آذربايجان از يكصد سال پيش قباي سبز آزادگي به تن كرده و آنرا با خون سرخ عزيزان و فرزندان خويش آغشته است و در هميشه تاريخ در مسير آبادي و آزادي ايران زمين از بند استعمار و استبداد قدمي پيشتر از سايرين سينه سپر كرده است واعلام مي كنيم ، ما مردم آذربايجان خود را فرزندان ايران زمين مي دانيم و همچون گذشته در كنار و دوشادوش ساير هموطنان در مسير آزادي و تعالي اين سرزمين مي كوشيم.
    تجزيه طلبي و جدائي از دامان ايران در قاموس ما نيست اما از حقوق حقه خويش مبني بر رسمیت زبان مادری و حق تحصيل به زبان مادري و … كه در منشور جهاني حقوق بشر در كنار ساير حقوق انساني از جمله آزادي بيان و حقوق زنان و … به تاكيد آمده است ، كوتاه نمي آئيم و تنها راه سربلندي و تعالي ايران زمين را در اتحاد و همبستگي خلق هاي اين سرزمين در مبارزه عليه استبداد مي دانيم كه اين مهم تنها با به رسميت شناختن تفاوتها و اجراي تمام و كمال اصول قانوني و حقوق بشري و پرهيز از تبعيض و توهين و تحقير و … ميسر است.

    دیدگاه توسط solmaz | 17 جون 2010 | پاسخ

    • با احترام به نویسندگان ، خاطر نشان می کند که این نامه دیدگاههای کانون دمکراسی آزربایجان را بازتاب نمی دهد.

      دیدگاه توسط azdemokrasi | 21 جون 2010 | پاسخ

  6. lütfən facebook da bir səyfə açın
    nə account
    sizə səyfə yaxşi olar

    دیدگاه توسط amin | 24 مارس 2011 | پاسخ

  7. بسم الله الرحمن الرحیم

    بیانیه جمعی از فعالان سولدوزی حرکت ملی آذربایجان
    (تشکر و قدردانی از اجرای برنامه سالگرد یاد شهدای خرداد 85 و چند نکته مهم)

    خرداد 1385 نقطه عطفی در تاریخ آذربایجان و سیر تکاملی حرکت ملی محسوب می شود. هر چند که شووینیستها از زمان سلسله منحوس پهلوی همه کار کرده بودند تا آذربایجانی را از ریشه خود جدا کنند و هویتی مسخ شده برایش تدارک ببینند اما در اعتراضات بزرگ ملت آذربایجان در خرداد 85 و از آن تاریخ به بعد بر همگان روشن شد که آذربایجان و آذربایجانی تا چه اندازه به زبان و فرهنگ و داشته های معنوی اش پایبند و دلبسته است و در صحنه هایی که لازم باشد حضور آگاهانه و پرقدرتی دارد.
    در آن سالها یکی از شهرها و مناطقی که همگام با دیگر نقاط کشور فریاد اعتراض سرداده بود سولدوز همیشه قهرمان بود که بی شک طلایه دار اعتراضات مردمی خرداد 85 است. سولدوز (نقده) که از اهمیت بسیار زیاد استراتژیکی برای آذربایجان برخوردار است و همواره در سالیان اخیر از سوی اقلیت مهاجر زیاده خواه و جنگ افروز منطقه سینه ایی مالامال از درد و اندوه و البته غیرتمندی و حمیت دارد در آن اعتراضات بسیاری از نقشه های پلید دشمنان ارضی اش را نیز خنثی نمود.
    اهدای 4شهید و جوان رعنا و غیرتمند سولدوزی تنها بخشی از مردانگی و آگاهی سولدوزیهاست. همه ساله برای گرامیداشت یاد آن اعتراضات و نیز یاد شهدای ملی سولدوز مراسمی در این شهر توسط خانواده های محترم آن عزیزان و نیز فعالان آذربایجانی برگزار می شود. امسال نیز مراسمی باشکوه با حضور خیل مردم و نیز فعالان حرکت ملی آذربایجان در 4خرداد سالجاری بر سر مزار آن عزیزان برگزار شد. بر خود واجب می دانیم ضمن طلب مغفرت از درگاه خداوند متعال برای آن 4 دلاور سولدوزی چند نکته بسیار مهم را برای آحاد مردم و نیز فعالان حرکت ملی آذربایجان بیان کنیم، امید که دلهایمان مانند اعمالمان و اعمالمان مانند دلهایمان باشند:
    1-از حضور آحاد مردم سولدوز و دیگر نقاط آذربایجان و نیز حضور بی ادعا و بی منت فعالان ملی در این مراسم سپاسگذاری نموده و از مدیریت منطقی و عقلانی خانواده شهدای عزیز در طول برگزاری مراسم و مشارکت آندسته از فعالان سولدوزی که در تهیه و تدارک مراسم دخیل بوده اند کمال تشکر را داریم.
    2-آندسته از فعالان ملی که از سایر شهرها و خصوصا از دیار ساوالان به سولدوز همیشه قهرمان تشریف آورده بودند نهایت تشکر را داشته و نیز برخی از آنان که قصد اقدامات تبلیغی و طیفی از طریق ایراد سخنرانی های خودخواسته را داشتند و با ممانعت و مخالفت گسترده سولدوزیها مواجه شدند گوشزد می کنیم که ما فعالان و فداییان آذربایجان در سولدوز با آگاهی کامل از قصد و نیت آنان هیچگاه اجازه نخواهیم داد که خون شهدای ملی مان دست آویز و ابزار دست عده ایی گردد که بجای مبارزه ملی بدنبال مباحث رهبری و جریان سازی و یارگیری طیفی و گسترش اختلافات در حرکت ملی آذربایجان هستند. سولدوز اجازه سواستفاده به هیچ طیف و گروه و شخصی را نخواهد داد، اینجا آتلیه فیلم و عکس یادگاری-تبلیغی نیست بلکه سولدوز میدان بی ادعای مبارزه با بدخواهان آذربایجان است.
    3-از آندسته فعالان صادق و راستین حرکت ملی که از جای جای آذربایجان قصد سولدوز را داشتند و موفق نشدند و آندسته فعالانی که در مراسم یادمان شهدا بی ادعا و مخلصانه و بی چشمداشت شرکت داشتند کمال قدردانی و تشکر را داریم و امیدواریم فعالان شهرهای دیگر خصوصا اردبیل و تهران و … نیز شهدا و مردم رنجور منطقه خود را فراموش نکرده باشند و بجای اقدامات تبلیغی و فرافکنانه برای مناطق خود دلسوزی بیشتری نشان دهند.
    4-با تاکید فراوان بر موقعیت ژئواستراتژیکی سولدوز و اهمیت آن در تحولات غرب آذربایجان و نیاز سولدوز بر امنیت و آرامش و پرهیز از احساسی گرایی و دوری از اقدامات افراطی غیرضرور و نیز جلوگیری از تعمیم تنش های دیگر مناطق به سولدوز، امیدواریم درایت و بینش صحیح سیاسی فعالان سولدوزی موجبات رشد و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی منطقه را نیز سبب گردد و بجاست که فعالان دیگر مناطق نیز با درک موضوع رفتاری عاقلانه و منطقی از خود نشان دهند و اوضاع منطقه حساس سولدوز را با اقدامات بیهوده، امنیتی نکرده و رقابت قومی در این شهر را فراموش نکرده باشند.
    5-ضمن تاکید بر وحدت و یکدلی در حرکت ملی آذربایجان امیدواریم در راه سخت و مبارزه ایی که قرار داریم سرافرازانه و خالصانه گام برداریم، فراموش نکنیم که چشمان تیزبین و شعور بالای سیاسی ملت همه امور را بخوبی دیده و تجزیه و تحلیل می کنند.

    جمعی از فعالان مستقل سولدوز
    6/3/1390

    دیدگاه توسط sulduz | 31 مِی 2011 | پاسخ

  8. به کجا چنین شتابان؟
    نقدی بر رخدادهای سولدوز
    حسین تبریزلی

    چندین بار قلم برداشته ام تا مطالبی را در خصوص رخدادهای سالگرد شهیدان ملی آذربایجان در سولدوز بنویسم که هربار نوشته ایی و یا بیانیه ایی مانع از انتشار نوشته ام شده است، اما اکنون یکی از همان نوشته ها با عنوان ((بیانیه جمعی از فعالین حرکت ملی آذربایجان در خصوص حواشی)) و سپس ((تکذیبیه2تن از دانشجویان دانشگاه تبریز در مورد سواستفاده از نام این افراد)) باعث شد بصورتی دقیقتر و بدور از هرگونه جهت گیری یا طرفداری، حداقل برای کشف حقیقت با فعالان برجسته حرکت ملی و مخصوصا چندین نفر از فعالین سرشناس سولدوز تماس گرفته و موضوع را جویا شوم.
    واقعیت اینست که در این رخدادها آنقدر مسایل ضداخلاقی، تخریب و شانتاژ، دروغ و دروغ بافی، افترا و تهمت و … وجود دارد که می توان گفت تنها قربانی این مساله حقیقت و اخلاق در حرکت ملی آذربایجان است و البته جای خالی نقد و انتقاد منصفانه همانند قبل در حرکت شدیدا احساس می شود.
    در حین برگزاری مراسم گرامیداشت شهیدان ملی مان در سولدوز اتفاقاتی روی داده است که عده ایی از فعالین حرکت ملی در سولدوز را وادار نموده که بوسیله بیانیه ایی که در چندین سایت نیز انتشار یافت مطالبی را ارائه نمایند. در بررسی نوع نگارش و ادبیات بیانیه اصطلاحاتی بکار برده شده است که تحریک آمیز بوده و نویسندگان بیانیه می توانستند برای بیان مطالب خود از جملات و اصطلاحات کم حاشیه و محترمانه تری استفاده کنند، اما در مورد موضوعاتی که به آن اشاره داشته اند باید گفت برخی از آنها دور از واقعیت نیست. بعد از یکروز از انتشار بیانیه فعالین سولدوز در سایتها مطلبی با عنوان ((شیهه جغد اقتضای تاریکی است رمزگشایی از یک نوشته و یک بیانیه در خصوص وقایع 4 خرداد ماه سولدوز)) به قلم فردی ناشناس در رد ادعاهای فعالین سولدوز منتشر شد. نوع نگارش و اصطلاحات این نوشته نیز بسیار خشن تر و بدتر از بیانیه فعالین سولدوز بود و در این نوشته خطاب به فعالین سولدوز از آنها بعنوان عوامل جمهوری اسلامی و دستگاههای امنیتی نام برده شده بود و البته با عنایت به مطالب مشابه در سالهای قبل در حرکت، و عنایت به اینکه ادعاها بدون اسناد و مدارک و فاقد منطق قوی بودند این مساله در قالب تهمت زنی قابل بحث است. فعالین سولدوز دو روز بعد از انتشار مطلب فوق الذکر جوابیه ایی شدیداللحن تحت عنوان ((جوابیه به مطالب موهون یک فرد ناهویت)) منتشر کردند که البته برخی از سایتهای منسوب به حرکت ملی آنرا انتشار ندادند و نیز در تلوزیون ملی آذربایجان (گوناذ) ویژه برنامه هایی بر علیه نویسندگان بیانیه و جوابیه فعالین سولدوزی پخش شد که شالوده برنامه های گوناذ تی وی همان نوشته ها و ادعاهای افرادی بود که خود را مخاطب بیانیه فعالین سولدوزی می دانستند. در جوابیه فعالین سولدوز در 9بند مطالبی عنوان شده بود که برخی از آنها عین واقعیت و حقیقت بودند، اما نوع نگارش باز هم شدید و تحریک آمیز بود. از جمله ادعاهای فعالین سولدوز در جوابیه منسوب به خود سوالاتی بود که در مورد شهید جلیل عابدی (اهل خییو-مشکین شهر) از مخاطبان خود پرسیده بودند و این پرسشها همان واقعیت تلخی است که جوابی ندارد، چراکه حرکت ملی نتوانسته است بجز در سولدوز یاد شهدای ملی خرداد85 را در شهرهای دیگر زنده نگه دارد.
    پس از این جوابیه بود که چندین مطلب و نوشته توسط آندسته از فعالین ملی که در مراسم سولدوز حضور داشتند بر علیه بیانیه و جوابیه فعالین سولدوزی منتشر شدند، اما دریغ از یک نقد منصفانه و دریغ از یک نگاه عمیق. هر آنچه بود تخریب بر علیه یکدیگر و افترا و تهمت زنی و … . و سپس بیانیه های دو تشکیلات دیرنیش و گاموح به میدان آمد. ((دیرنیش)) با نگاهی میانجی گرانه به موضوع سعی در خواباندن تخریبها و درگیریها داشت و البته این برخورد ایشان باعث شد که این تشکیلات از سوی مخاطبان بیانیه سولدوز به اتهامات ناروایی معروض گردند. سپس ((گاموح)) در بیانیه ایی کوتاه شدیدا بیانیه فعالین سولدوز را محکوم نمود ولی نکته جالب اینکه برخی از فعالان سرشناس عضو گاموح این بیانیه را منتسب به شاخه خارج از کشور می دانستند و گویا اختلاف نظرهای فراوانی در خصوص صدور یا عدم صدور این بیانیه وجود داشته است.
    بعد از این بیانیه ها بود که بیانیه ایی دیگر تحت عنوان ((بیانیه ی فعالین دانشگاه تبریز در حمایت از وقایع اخیر مربوط به چهارم خرداد و یادکرد فعالین حرکت ملی آذربایجان از شهدای سولدوز)) بر علیه بیانیه فعالین سولدوز در سایتها پدیدار شد. این بیانیه نقطه تشدید فعالیتهای ضداخلاقی در رخدادهای سولدوز است. چرا که این بیانیه خود را منتسب به کل دانشگاه تبریز می داند و این درحالیست که بخش اعظمی از فعالین دانشجویی دانشگاه تبریز از صدور چنین بیانیه ایی مطلع نبوده اند و اساسا مخالف صدور چنین بیانیه هایی هستند. طبق اظهار نظرهای فعالین دانشجویی این بیانیه توسط 4نفر از فعالین دانشجویی دانشگاه تبریز که منتسب به طیف خاصی هستند نوشته و منتشر شده است. بعد از این بیانیه نیز ((بیانیه جمعی از فعالین حرکت ملی آذربایجان در خصوص حواشی)) منتشر شد و در پایان آن از چندین شهر آذربایجان نام چندین فعال حرکت ملی که البته بسیاری از آنها از فعالین جوان و دانشجویی هستند آورده شده بود. این بیانیه نیز اوج حرکتهای ضداخلاقی در رخدادهای سولدوز است و امیدواریم از این بدتر نیاید. بلافاصله بعد از انتشار این بیانیه 2تن از امضا کنندگان تکذیبیه ایی برای سایتها ارسال کردند که برخی از سایتها آنرا انتشار دادند و برخی بعد از انتشار آن دوباره سانسورکاری کردند. در این تکذیبیه ها آمده بود که از اسم آن فعالین سواستفاده شده است و این افراد آن بیانیه را امضا نکرده اند و از انتشار آن بی خبرند. در دیداری که با برخی از فعالین حرکت ملی که گویا آن بیانیه را امضا کرده اند داشتیم متاسفانه مطلع شدیم این داستان در بیرون از دانشگاه تبریز نیز ادامه دارد و خود آن فعالین از رفتن نامشان زیر آن بیانیه خبردار نیستند و گویا نویسندگان بیانیه و گردآورنده امضاها که فردی جوان به نام (م.الف) است به کمک چند نفر از دوستانشان بیانیه ایی تنظیم می کنند و همانند بیانیه ایی که به نام دانشجویان دانشگاه تبریز نوشته بودند برای کسب مشروعت، خودسرانه و در حرکتی کاملا ضداخلاقی اسامی برخی فعالین سرشناس از جمله ((استاد حسن دمیرچی)) را نیز در بیانیه می آورند این درحالیست که این استاد گرانقدر از این مساله کاملا بی خبر بوده و از این حرکت ضداخلاقی نیز بسیار متاثر شده اند. همین مسایل و تشدید اقدامات ضداخلاقی و تشکیل جلسات محفلی تخریب و شانتاژ بود که بنده را وادار کرد حداقل برای کسب حقیقت تحقیقی واقعی و نه مجازی بر موضوع داشته باشم و یافته های خود را هرچند سربسته عنوان نمایم.
    براستی ما با این همه مصائب و سختی در حرکت ملی با طرح ریزی چنین مباحث ضداخلاقی بدنبال چه چیزی هستیم؟ فعالین سولدوز یک بیانیه و یک جوابیه تقریبا یکماه قبل نوشتند و بهرحال نکته نظرات خود را عنوان کردند، که البته بنده انتقادات خود بر نوع نگارش و ادبیات نوشته های آنها را نیز دارم اما در مقابل طیفی که خود را مخاطب آن بیانیه می دانند دهها نوشته و بیانیه و شعر انتشار دادند و در همگی آنها به فعالین سولدوز حمله کردند که چرا تخریب می کنید غافل از اینکه ادبیات نوشتاری خود آنان تخریبی تر از نوشته های فعالین سولدوز بود، حتی فعالین سولدوز به جاسوسی نیز متهم شدند. آنها دو مطلب نوشتند و در مقابل دهها مطلب پاسخ داده شد، اما هیچ توجیهی برای جعل اسامی افراد و سواستفاده از عناوین و فعالین سرشناس وجود ندارد. اینگونه اقدامات ترویج بداخلاقی سیاسی در حرکت ملی است، در بیانیه نهایی که نام برخی افراد نیز بدون اطلاع آن فعالین در ذیل بیانیه آورده شده است گام فراتر گذاشته شده و در بیانیه جمعی از فعالین حرکت ملی آذربایجان در خصوص حواشی می نویسند ((به آن دسته از فعاليني که به هر دليل و توجيهي فعاليت هاي تعريفي خود را محدود به فضاهاي غير مستقيم نموده اند توصيه مي کنيم در صورت پرداختن به مسائل پر کش و قوس حرکت ملي از حضور فيزيکي در ميادين دريغ ننموده و… )) ، براستی معنای حضور فیزیکی در میادین چه می تواند باشد؟ آیا عده ایی با اتکا بر هوچی گری و جنجال و هیاهو می خواهند که فعالین با چوب و چماق و قمه و قداره به جان هم بیافتند و خواست تاریخی دشمنان آذربایجان را محقق سازند؟
    در اینجا سکوت فعالین سرشناس حرکت ملی در سولدوز و نیز شخص آقای عباس لسانی بی معناست و موجب بدتر شد اوضاع می شود. آقای عباس لسانی که چهره ایی شناخته شده در حرکت هستند باید حساب خود را از چنین اقدامات ضداخلاقی جدا کنند، هر چند که این اقدامات در راستای حمایت از وی باشد. جمله معروفی است که می گوید : ((بهترین راه برای ضربه زدن به یک فرد یا یک جریان، دفاع کردن غیرعقلانی و نامناسب از آن فرد یا جریان است)) . همچنین فعالین سولدوزی و یا هر فعال دیگری باید رعایت موازین نقد و انتقاد را داشته باشد. فراموش نکنیم اگر امروز شهدای سولدوز بعنوان نماد شهدای ملی آذربایجان تبدیل شده اند در راستای فعالیتها و جانفشانی های فعالین گمنام، سرشناس و بی حاشیه و بی ادعای سولدوز بوده است که امروز عده ایی از افراد یا از روی جهالت و یا آگاهانه و غیر آگاهانه به آنان تهمتهای ناروایی می زنند که فرسنگها با واقعیت فاصله دارند.
    امیدوارم که درایت هردو طرف درگیر و خصوصا فعالین سرشناس هردو طرف موجبات اتمام این داستان تلخ گردد و بجای پرداختن به چنین مباحثی انرژی خود را معطوف اصل مبارزه ملی کنیم، همچنین آندسته از فعالین یا گروههای که میخواهند در چنین موضوعاتی به اظهارنظر بپردازند بهتر است با رعایت اصل بی طرفی و انصاف و اشرافیت کامل به حقیقت، در راستای خاموش کردن غائله و نه شعله ور کردن آن به موضع گیری بپردازند.

    دیدگاه توسط حسین تبریزلی | 2 ژوئیه 2011 | پاسخ


نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s