سکوت آگاهانه آزربایجان و تحلیل وارونه سبزها
ابوذر آذران
آزربایحان اویاخدی، آزربایحانا دایاخدی

We want education in mother tongue ما حق آموزش به زبان مادری می خواهیم Biz ana dilimizdə öyrətim istəyirik
آزربایحان در برابر جریان سبز سکوت کرد این سکوت معنیدار بود. بیش از هر جریانی، باید سبزها به بازخوانی و فهم این سکوت بپردازند. اعترضات دو سال اخیر و هر رویداد دیگر را نمی توان بدون درنظرگرفتن بستر تاریخی آن تحلیل کرد. سکوت آزربایحان ریشه در تاریخ صد ساله اخیر دارد و گلایه ای عمیق از گذشته را حکایت می کند. در تحلیل چرایی سکوت، پیش از هر چیز باید بهاجمال، تاریخ صدساله آزادیخواهی در ایران و نقش آزربایحان را بازخوانی کرد. در یک کلام، در تمام جنبش های سیاسی و اجتماعی صد سال اخیر، آزربایحان سر صف بود از مشروطه تا دوم خرداد؛ اما، همواره بعد از رهایی، به زور و کین و خیانت، به ته صف فرستاده شد.
آزربایحان علف خورد مشروطه را به نهایت رساند؛ اما، در نخستین بامداد مشروطه، ستارخانِ آزربایحان، توسط یپرم خان ارمنی کشته شد و البته مشروطه نیز به قعر ناکامی رفت. آزربایحان با مشروطه می خواست حکومت قاجاریه ترکزبان را اصلاح کند که با خیانت نخبگان ارمنی و فارس، از مسیر خود منحرف شد و از دل این خیانتها، دیکتاتوری پهلوی زایید و بیش از هر چیز کمر همت به نابودی آزربایحان بست. بخشنامههایهای رسمی و ضد حقوقبشری دولت رضاخان برای فارسزبانکردن آزربایحانیها خواندنی است.
آزربایحان در سال 24 برای احقاق حقوق مدنی خود، تحت قیومیت کامل حکومت مرکزی، اعلام خودمختاری کرد تا جلوی ژنوساید عظیم فرهنگی را بگیرد. در مذاکرات فیماین قبول کرد به شرط احقاق حقوق مدنی، اسلحه را زمین گذارد اما همینکه خود را خلع کرد، یگان های ارتش برخلاف عهد پیشین حمله کردند و دست به قتل عام مردم و نسل کشی و کتاب سوزی زدند. مورخین فارس زبان و راویان حکومتی تاریخ، بجای نگاشتن حقیقت، حوادث آزربایحان را غائله خوانده و دموکرات ها را به غلط تجزیه طلب خواندند. و هنوز هم، به هرگونه خواهش مدنی در آزربایحان انگ تجزیه طلبی می زنند در حالی که در آزربایحان برخلاف کردستان، هیچوقت جریان تجزیه طلبی فعال نبوده و نیست. کشتار 21 آذر 25، آغاز افول آزربایحان بود. با این نسل کشی، آزربایحان وارد عصر فترت خود شد.
آزربایحان یک سال پیش از 22 بهمن 57 در 29 بهمن 56 انقلاب کرد و دیکتاتور را در تبریز به زانو کشید. بسیاری از نخبگان انقلابی در همه طیف های سیاسی، از مارکسیست ها و فدائیان تا مجاهدین خلق و از روحانیون تا ملیون، آزربایحانی بودند. در تمام دهه های سده 14، آزربایحان نخبه تولید می کرد و تهران مصرف می کرد.
بعدها که انقلاب شد، آیت الله شریعمتداری مرجع تقلید آزربایحانیها، در دلآزارترین شکل ممکن، خلع سلاح و حصر خانگی شد و سپس ناباوارانه درگذشت. حزب سه میلیون نفری آزربایحان نیز، با کشتن و پنهان کردن و حبس، متلاشی شد. سقوط شریعمتداری، سقوط آزربایحان بود.
در جنگ هشت ساله نیز، بسیاری از سرداران نامدار جنگ، آزربایحانی بودند، به گواه همه مورخین تاریخ جنگ، آزربایحانیها نقش بسیار مهم و بزرگی در دفاع از میهن داشتند. اکنون سر هر دهکده کوچکی در آزربایحان، مزار شهدای جنگ را به چشم می خورد. تراکم شهدا، در دیگر مناطق، بجز شهرستان نجف آباد، به مراتب کمتر از آزربایحان است.
جنگ تمام شد، عصر سازندگی شروع شد و دلارهای نفت به استان های مرکزی مانند تهران و اصفهان و کرمان سرازیر شد و آزربایحان در فقری مطلق فرو رفت. فرزندان آزربایحان راهی پایتخت شدند و به زاغهنشینی و کارگری مشغول شدند. برای اولین بار بعد از انقلاب، دولت سازندگی به روی مردم در اسلام شهر آتش گشود. این مردم، همان آزربایحانیهای مهاجر بودند که به اوج فقر و بدبختی رسیده بودند.
دولت زور و زرِ هاشمی به پایان رسید. مردم برای نه بزرگ به عالیجنابان، خاتمی را برگزیدند، آزربایحان نیز همچون دیگر مناطق به امید هوایی آزاد، خاتمی را برگزید؛ اما، در پروژه توسعه سیاسی خاتمی همگان جز آزربایحان تا حدی بهرمند شدند: ملی گریان، زنان، اقلیت ها، چپها، کانون نویسندگان، نهضتی ها و … . تنها گروهی که مورد بی مهری و بی توجهی کامل قرار گرفت، آزربایحانیها بودند. در دولت فارسگرای خاتمی، حتی یکبار حقوق قومی از جمله زبان مادری آزربایحانیها مطرح نشد. آنها که برای گفتگوی تمدنها اشک تماسح میریختند، نژاد، تمدن، فرهنگ و زبان آزربایحان را انکار میکردند.
در 18 تیر 78 تنها تبریز با تهران همراه شد. به گواه بسیاری از فعالان سیاسی از جمله احمد قابل، آنچه در تبریز روی داد، بسیار دهشتناکتر از تهران بود، اما تحلیلگران و نویسندگان فارس، تراژدی تبریز را فراموش کردند.
در تمام این سالها علاوه بر بیمهری و بیتوجهی و تبعیض فراوان به آزربایحان، فعالان و دانشجویان آزربایحان نیز، زیر شمشیر داموکلس، دستگیر و شکنجه می شدند. آزربایحان در قتل های زنجیرهای نیز، سهیم بود بزرگانی چون پروفسور زهتابی به تیغ قاتلان فروهرها کشته شدند اما رسانه های فارس زبان، این جنایات مشابه را بایکوت کردند.
در تمام این سالها، آزربایحان تحقیر شد. پرسشنامه نژادپرستانه صدا و سیما در اردیبهشت 74 از یادمان نرفته است. بد نیست فعالان حقوق بشر این پرسشنامه را یکبار بخوانند. علاوه بر رواج روزافزون ارادی توهینها و جکهای تحقیرآمیز بر علیه آزربایحانیها، حتی صدا و سیما و رسانه های رسمی نیز، دمی دست از توهین ها برنداشتند. ملتی که صد سال جانبازی کرده بود، اکنون باید از نخبگان ملی، مرجع تقلید، زبان مادری، فرهنگ قومی و شکوه اقتصادی خود مرحوم شود، از سر فقر، برای لقمه نانی روانه پایتخت شده و در کوچه و بازار و دانشگاه و رسانه و تلویزیون و حوزه و … « خر» خطاب شود.
در تمام این سالها ایران بر شانههای آزربایحان استوار بود. آزربایحان دو بار انقلاب کرد و هر دو بار تهران به مکانت رسید. ترکها علف خوردند تا فارسها میلیاردها دلار پول نفت را صرف اعتلای فرهنگ و زبان خود و تضعیف و تمسخر زبان و فرهنگ ترک ها کنند. نخبگان آزربایحان قتل عام شدند و آزربایحان از مهد تفکر به سرزمین فقر بدل شد.
در این میان، تنها و تنها کنکور به داد آزربایحان رسید. فرزندان محروم و سخت کوش کوهستان در رقابت با رقبای برخوردار خویش، پای بر دانشگاه ها نهادند، تبعیض ها را دیدند، تحقیر را تحمل کردند تاریخ را فهمیدند و عمق ظلم را دانستند و حقیقت را شناختند و اینچنین بود که جنبش دانشجویی آزربایحان و در پی آن حرکت ملی آزربایحان آغاز شد.
نخبگان آزربایحان عموما جوان هستند اگرچه به دلیل کشتار وسیع نخبگان در دهه بیست، از اسلاف خود فاصله تاریخی دارند اما از نظر فکری و بینش سیاسی، صاحب شناختی بسیار عمیق هستند. بخش بزرگی از این نخبگان به حقوق مدنی و بشری آزربایحان می اندیشند و جنبش خود را مدنی می دانند. آزربایحان بیدار شده است. رستاخیز بزرگ آزربایحان، فرهنگی است. تلاش برای احقاق حقوق حقه خویش و مبارزه بر علیه ژنوساید فرهنگی و مقابله با هرگونه تبعیض و تحقیر، اساس فعالیت نخبگان آزربایحان است.
مهمترین رویداد عصر بیداری نوین آزربایحان، اهانت کثیف روزنامه دولتی ایران در خرداد 85 بود که اعتراض یکپارچه آزربایحان را برانگیخت. اعتراض آزربایحان با برخورد بسیار خشن حکومت و بایکوت بسیار تلخ رسانه های فارس زبان مواجه شد. در خرداد 85 به مدت یک هفته در شهرهای آزربایحان، خون جاری شد. بیش از 50 نفر مردند صدها نفر مجروح شدند افراد زیادی دستگیر و شکنجه شدند؛ اما، رسانه های فارس زبان در داخل و خارج، این واقعه هولناک را آنچنان که مرسم است، مخابره نکردند. نخبگان و روشنفکران و حتی فعالان حقوق بشر، سکوت کردند. آزربایحان انتظار همراهی و همدلی داشت همانطور که جنبش سبز انتظار همراهی آزربایحان را دارد.
سکوت آزربایحان آگاهانه و ارادی است. سکوت کرده است تا بگوید زنهار!
– آزربایحان با جنبش سبز همراه نشد چون از همراهی ها و جانفشانی های صد سال اخیر نتیجه ای جز تبعیض، بی مهری، کشتار نخبگان، تحقیر، فقر و عقب ماندگی ندیده است. آزربایحان نمی خواهد برای بار چندم، جانفشانی کند، راه به آینده باز کند و دستآخر، مقهور نو رسیده ها شود.
– آزربایحان ساکت شد چون جنبش آزربایحان، فرهنگی و مدنی است. برخلاف آزربایحان که سودای سیاست ندارد. جنبش سبز سودای ریاست و حکومت دارد. سبزها برای قدرت می جنگند آزربایحان برای حقوق نخسیتن خود. راه این دو، جداست.
– آزربایحان ساکت شد چون همه اینان که سبز هستند، دقیقا سه سال پیش از حوادث خرداد 88، در خرداد 85 بر فجایع آزربایحان سکوت کردند.
– آزربایحان با سبزها همراه نشد، چون سبزها حتی هم اکنون نیز، حقوق مدنی آزربایحان را به رسمیت نمی شناسند. جنبش سبز دموکراسی خواه است؛ اما، دموکراسی را برای اعتلای قوم فارس می خواهد. سبزها هنوز هم، فرهنگ، زبان، فولکلور، تاریخ و ادب آزربایحان را انکار می کنند.
– آزربایحان سکوت کرد، زیرا با توجه به تجربه تاریخی صد ساله و رفتارشناسی طیف های مختلف جریان سبز (از سروش تا گوگوش)، یقین دارد که با سبزها به حقوق انسانی خود نمی رسد. سبزها اگر می خواهند آزربایحان را با خود همراه کنند، باید رسما حقوق نخستین آزربایحان را به رسمیت بشناسند و تضمین بدهند که در صورت پیروزی، گذشته را تکرار نکنند و ستارخان آزربایحان را نکشند و زبان مادری شان را منع نکنند تحقیرشان نکنند و تبعیض روا ندارند.
– آزربایحان با جنبش سبز همراه نشد چون فضای خفقانی که در آزربایحان حاکم است حتی در تابستان طوفانی 88 نیز در تهران حاکم نبود. کوچکترین حرکت در آزربایحان با قاهرانه ترین شکل ممکن از سوی سرکوب و به تلخی تمام، توسط رسانه های فارس زبان بایکوت می شود. همزمان با رویدادهای تهران، بسیاری از فرزندان آزربایحان گرفتار شدند.طولانی ترین بازداشت را در تمام این سال ها، یوروش مهرعلی بیگی (بیش از سیصد روز) تحمل کرد. بهترین فرزندان آزربایحان هم اکنون در زندان هستند، اما دریغ از فعالان و رسانه های سبز. اگر شما از سکوت آزربایحان گله دارید چرا خود سکوت کرده اید؟ در کدام رسانه سبز سخنی از زندانیان سیاسی آزربایحان و یا یادداشتی از نخبگان آزربایحان منتشر می شود؟
– نژادپرست ها نمی توانند دموکراسی خواه باشند. اگر گروهی هویت و زبان مادری یک قوم را انکار کنند و چگونه می توانند به دموکراسی معتقد باشند؟ دموکراسی خواهی دلالی با دموکراسی نیست. بخش بزرگی از سبزها، درباره آزربایحان به دموکراسی اعتقاد ندارند. دموکراسی را در میان خود و برای قوم فارس خوب فهمیده اند، اما برای آزربایحان، دشمناند همچون اسرائیلی ها که در درون خود مدرن ترین دموکراسی را حاکم کرده اند اما همگی در کشتار اعراب متفق القولاند.
– سراسری بودن جنبش سبز، تحلیل غلطی است. حتی در اوج دوران حضور سبزها، استان های ایران با تهران همراه نشد. رسانه های سبز، با اخبار غلط تلاش زیادی داشتند که کردستان و خراسان و اصفهان و فارس را همراه نشان دهند اما هیچوقت در این استان ها رویداد قابل توجهی مشاهده نشد. زمانی که شیراز و اصفهان و کرمان و خراسان و گیلان و … هنوز بطور جدی با تهران همراه نشده اند، چه انتظاری از آزربایحان با یک تاریخ خیانت و بی مهری نسبت به او هست؟
– جنبش سبز حتی در درون خود با مصائب فراوانی همراه است. سبزها هنوز بعد از دو سال راهبرد مشخصی ندارند. ویراست دوم منشور سبز نشان داد که اهداف سبزها با شعارشان تفاوت زیادی دارد. جنبشی که اینقدر آشفته است، نمی تواند جنبشی فربه تر و مدنی تر از خود را با خود همراه سازد.
– جنبش سبز جنبشی آزادیخواهانه و ملی است اما تنها برای قوم فارس و چون آزربایحان را انکار و بایکوت می کند، ضد بشری است. این انکار و بایکوت، متاسفانه کاملا ارادی و آگاهانه است. برای پایان سکوت آزربایحان تنها یک راه وجود دارد، تبرئه فارس ها از گذشته، به رسمیت شناختن حقوق نخستین آزربایحان و تضمین آینده.
– برخی از سبزهای درمانده از سکوت آزربایحان، اینک اعلام می کنند که نیازی به حضور آزربایحان نیست. کاش چنین بود. طراحان چنین سخنانی می دانند که چقدر بیراه می گویند. در این کشور، هرگز حرکتی سراسری بدون همراهی آزربایحان به نتیجه نرسیده است و جنبش سبز نیز اولی نخواهد بود.
– برخی نیز می گویند آزربایحان دیگر آزربایحان قدیم نیست و به انحطاط رسیده است. دیگر نمی تواند همچون گذشته، حرکت بزرگی بکند. ظهور جریان تراکتور، گردهمایی همه ساله در 13 فروردین، دستگیری گسترده فعالان آزربایحان و … خلاف این مدعا را ثابت می کند. آزربایحان زنده تر از همیشه است منتها می داند که اینبار نه برای دیگران که تنها برای خود باید جانفشانی کند که
آزربایحان اویاخدی، آزربایحانا دایاخدی
خشکی دریاچه ارومیه و سکوت غمخواران ایران
ابوذر آذران
نژادپرستان، آزربایجان را مرده میخواهند
« گلین گئدک آغلایاق / اورمو گولو دولدوراق » این، شعار تظاهرکنندگان آزربایجانی روز 13 فروردین است، شعاری که نمی توان به راحتی ترجمه کرد. تنها کسانی احساس عمیق بار شده بر آن را می فهمند که « ترکی » بدانند: « بیایید برویم گریه کنیم / دریاچه ارومیه را ]با اشکهایمان[ پرکنیم. »
آزربایجان تنهاست، حتی در پاسداشت محیط زیست خود. مدعیان ایران، همانان که چپ و راست ندای «وای ایران» سر میدهند، نوبت به آزربایجان که میرسد، خفهخون میگیرند. مگر نمیگویید: « چو ایران نباشد تن من مباد » و مگر نمیدانید: « در آزربایجان، طوفان نمک در پیش است »؛ چرا ساکتاید؟
اگر دریا بخشکد، آزربایجان به صحرای نمک تبدیل میشود. شما مدعیان ایران، یا آزربایجان را جزوی از ایران نمیدانید یا بر طبل ریا میکوبید. چگونه میتوانید بر مجسمه بودا اشک تمساح بریزید اما بر خشکی دومین دریاچه نمکین جهان بی تفاوت باشید؟
سالها پیش که زاینده رود خشکید شما عزا گرفتید و رخ بر افلاک زدید. از روسای کشور تا دانشآموزان در این عزا سر به خاک ساییدند. مرثیه صدا و سیما را خوب یادمان هست روزنامههایتان نیز. حالا که دریا می خشکد، چرا گلویتان خکشیده است؟
دریا، دریاست. چه فرقی می کند درشمال باشد یا درجنوب. چه فرقی میکند بنام آزربایجان باشد یا بنام فارس. چگونه است وقتی شبهه ای کوتاه برای « فارس » بودن خلیج ایجاد می شود، سراسر کفنپوش میشوید، اما حالا که تمام دریا به صحرا تبدیل می شود، کز کردهاید؟ نکند خلیج رنگینتر است؟
چرا سکوت کردید؟ چرا؟ نمی خواهم حقیقتی نفرت انگیز را باور کنم؛ اما، آیا این سکوت بی شرمانه، ریشه در نگرش نژادپرستانه شما ندارد؟ اگر دلیل دیگری بر این تبعیض آشکار هست، بگویید. یک ایراندوست واقعی، چگونه میتواند برای شبهه ای کوتاه بر نام یکی، کفن بپوشد و بر مرگ دلآزار دیگری، بی تفاوت باشد.
برای نژادپرست مهم نیست که دریا بخشکد و طوفان نمک برخیزد، برای او تاریخ خودساختهاش مهم است که مبادا فاش شود. برای نژادپرستان، دریا مهم نیست، «پارس» مهم است. بگذار آزربایجان در سونامی نمک فرو برود، اما «پارس» استوار بماند.
نژادپرستان میدانند که رستاخیز مدنی آزربایجان هرگز پای عقب نخواهد گذاشت و می دانند که هرگز نمی توانند جلوی این رستاخیز بزرگ را بگیرند. برای آنها تنها یک راه مانده است؛ حالا که این سرزمین نمی خواهد مستعمره ما بماند، بگذار ویران شود.
نژادپرستان، آزربایجان را مرده می خواهند. برای آنها بسیار خوشایند خواهد بود که سرزمین دلاوران مشروطه، چنان گرفتار طوفان شود که دیگر سودای حقوق نخستین خویش نکنند. آزربایجان آباد برای نژادپرستان، خطرناک خواهد بود.
نژادپرستان سکوت کردهاند و با شادمانی تمام، منتظر پایان دریا = پایان آزربایجان هستند. برای یک نژادپرست تنها یک ارزش وجود دارد: « نژاد». بگذار دریا خشک شود، آزربایجان نابود شود و تئوری غلط «ایران=پرشیا» نهادینه شود.
خشکی دریا، بلای طبیعی نیست، ساخته دست بشر و نتیجه سیاست های ارادی نژادپرستان بود. اکنون که این سیاستهای ارادی به نتیجه رسیده و مرگ دریا فرارسیده است، ساکت و شادماناند. اینان که موعد جشنشان رسیده، چرا باید از اعتراض مدنی آزربایجان برای دریا حمایت کنند؟
نژادپرستان اما، عمق پایداری آزربایچان را نمیشناسند. آزربایجان میماند سرفراز میماند با دریای نیلگونش، با جنگلهای سیاهش، با جلگههای سبزش، با کوههای بلندش، با رودهای پرآبش، با صحراهای سردش، با آسمان آبیاش و با فرزندان نستوهش. آزربایجان میماند، خار چشم نژادپرستان میماند.
عاریف کسکین-دن گونوموز ایله باغلی دورد اؤنملی یازی
نه زامانا قدر سکوت ائده جه ییک؟
بیزیمله نیه دوشمنلیک ائدیرلر؟
مرکزیتچی گوچلر نه قدر دموکراتلار؟
هر میللی فعالین بیرینجی وظیفهسی ندیر؟
یاشیل حرکاتییلا عینی صفده اولماغیمیز ایمکانسیزلاشدیغی اوچون یئنی صحیفهیه کئچملیگیک. دورودوغوموز یئرده آددیملاریمیزی سایماقدان وازکئچملیگیک ایندی. بیزیم اوچون ایرانداکی مسئلهلر یاشیل حرکاتینی آشیب. یئنی صحیفه آچیلماق اوزره. ایران رژیمینین اؤمرونون اوزونلوغو و قیسالیغی گوندمده. بیزیم اساسی مسئله و سوالیمیز “ ایران رژیمی نه زامان قدر دوام ائده بیلر” سورونسالی/پروبلماتیگی و بو ایستیقامتده” بیز نئیلمه لیگیک” مسئلهسی اولمالیدیر.
عاریف کسکین-دن گونوموز ایله باغلی اوچ اؤنملی یازی
نه زامانا قدر سکوت ائده جه ییک؟
گونئی آزربایجان میللی حرکاتینین یاشیل حرکاتی و ایران اژیمی آراسینداکی چاتیشمایا/توققوشمایا یؤنهلیک مؤوقعیی هم سئویندیریجی هم ده نیگران-ائدیجیدیر. سئویندیریجی یانی بودور کی، میللی حرکاتیمیز اؤز ایلکه/اوصول و دوغرو دوروشوندا ایصرار ائدیر. بوتون یالتاقلیق و حده-قورخولارا بویون ایمیر. اؤز بیلدیگی و ایناندیغی دوغرو یولدا گئدیر. نیگران-ائدیجی طرف بودور کی میللی حرکاتیمیز بو مسئلهیه تک آلترناتیفلی/سئچنکلی یاناشیر. میللی حرکاتیمیز بو مسئلهیه “یاشیل حرکاتینا قاتیلیب-قاتیلماما” ایکیلمی ایله باخیر. بو ایکیلمی آشاجاق و اؤز حرکات و مانورا قابیلیتینی آرتیرارجاق آلترناتیفلرین آختاریشیندا دئییل. بو چرچوهده نیگران-ائدیجی ایکینجی مسئله ده اودور کی، میللی حرکاتیمیز یاشیل حرکاتینی جدییه آلمیر. 2009-داکی حالت-ی روحییه ایله مسئلهیه باخیر. “2009-دا نتیجه آلابیلمدیگی اوچون بوگونده آلابیلمز” فیکیرلر سسلندیریلیر.
بو باخیش آچیسی ایندی خطالیدیر. چونکی ایندیکی مرحلهده هم ایران ایچیندکی شرطلر دئییشمیش هم رگیوندا/منطقهده و هم ده دونیادا شرطلر فرقل اولموشدور. یاشیل حرکاتی و ایران رژیمی آراسینداکی چکیشمه قیسا سورهلی و آسانلیقلا حل اولونجاق مسئله اولماقدان چیخمیش و رژیمین ایچ ترازلیغینی پوزموشدور. مسئله ائله جدیدیر کی ایندی هم ایرانین اؤز ایچینده هم ده دونیادا ایسلام جومهوریتینین دئوریلمسی/سرنیگونیسی مباحیثه ائدیلیر. حال-حاضیرداکی شرایطده گونئی آذربایجان میللی حرکاتی “یاشیل حرکاتینا قاتیلیب-قاتیلماما” ایکیلنمینی بیر طرفه آتمالیدیر. بو مباحیسهلر بیزی ایچیندن چیخیلماسی چتین اولان بیری مدار-ی بسته(قیسا دؤنگو) ایچینه سوخور. بو مباحیثهلر بیزیم اؤز میللی ایستراتژیمیزی گلیشدیرمهیه مانع اولار. منه گؤره بو مباحیثهلرین دؤورو بیتیب آرتیق. چونکی آرتیق بیزیم یاشیل حرکاتییلا عینی صفده اولماغیمیز ایمکانسیزلاشیب.
یاشیل حرکاتییلا عینی صفده اولماغیمیز ایمکانسیزلاشدیغی اوچون یئنی صحیفهیه کئچملیگیک. دورودوغوموز یئرده آددیملاریمیزی سایماقدان وازکئچملیگیک ایندی. بیزیم اوچون ایرانداکی مسئلهلر یاشیل حرکاتینی آشیب. یئنی صحیفه آچیلماق اوزره. ایران رژیمینین اؤمرونون اوزونلوغو و قیسالیغی گوندمده. بیزیم اساسی مسئله و سوالیمیز “ ایران رژیمی نه زامان قدر دوام ائده بیلر” سورونسالی/پروبلماتیگی و بو ایستیقامتده” بیز نئیلمه لیگیک” مسئلهسی اولمالیدیر.
ایندیکی شرایطده بیر-نئچه آددیم ایلرله مه لیگیک. اساسی ایستراتژیلریمیزی گلیشدیرمهیه باشالامیالیییق. حاضرلیقسیز یاخالانماق ایستمیریکسه و آزربایجانداکی حادثهلر بیزیم الیمیزدن و کونترولوموزدن چیخماسینی ایستمیریکسه یعنی دؤنم اوچون ایستراتژیلریمی گلیشدیرملیگیک.
بیز، 2009-دان بری اؤنه سوردوگوموز “اوچونجو جبهه” مدلینی مباحیثهیه آچمالیییق. اوچونجو جبههنین آچیلماسینا فیکری و عاطیفی/دویغوسال اولاراق اؤزوموزو حاضیرلامالیییق. اوچونجی جبهه مودهلینین دارتیشیلما زامانی گلیب. “نه زامانا قدر سوکوت ائلیه جه ییک”، “اوچونجو جبههنین آچیلما زامانی گلیب-چاتیب یا یوخ” و “ اوچونجو جبهه آچیلیرسا نلر اولابیلر” و بنزری سوللارین جوابلانماسی زامانی گلیب چاتیبدیر.
———————————————————————————————-
بیزیمله نیه دوشمنلیک ائدیرلر؟
گونئی آذربایجان میللی حرکاتی ایراندا فعالیت ائدن مرکزیتچی بوتون گروپلار، تشکیلاتلار، شخصیتلر و آخیملار طرفیندن قبول ائدیلمیر. میللی حرکاتیمیزی نه لیبراللار قبول ائدیر نه ده مارکسیستلر. نه ایسلامجیلار قبول ائدیر نه لائیکلر. نه جومهوریتچیلر قبول ائدیر نه شاهچیلار. نه حاکیمیت قبول ائدیر نه ده موخالیفت. اونلارا گؤره میللی حرکاتین اصالتی یوخدور. کؤکسوز، منحریف، شیشیردیلمیش و سوسیال بازاسی اولمایان مارژینال آخیمدیر. اوستهلیک تورکییه و قوزئی آذربایجانین ماشالاری ساییلیرلار. اونلارا گؤره ایران رژیمی اؤز موخالیفتینی پارچالماق اوچون میللی حرکاتی یاراتمیش و دستکلمکدهدیر.
بیزیمله نیه دوشمنلیک ائدیرلر؟
میللی حرکاتین منفی ایماژین طبیعی و نورمال دئییل. بو ایماژین یارانماسیندا چئشیدلی فاکتؤرلرین دخالتی وار. بو منفی ایماژین یارانماسیندا میللی حرکاتیمیزین اؤزونون ده اؤنملی رولو اولدوغونو سؤیلیه بیلریک. چونکی بیزیم مرکزیتچی گوچلره باخیشیمیز هر آزامان آغ-قارا منطیقی ایله اولوبدور. “اونلارا نه ائدرسک دئییشمزلر” دئمیشیک. اؤزوموزو اونلاردان ائله آییرمیشیق کی اونلارلا دانیشماغی و موزاکره ائتمه یی میللی ایلکهلرین پوزولماسی اولاراق گؤروروک اؤزوموز و اونلارین آراسینا بؤیوک دووار هؤرموشوک. ائله کی ایندی بیزه قارشی بلوک شکیلده قارشی جبههده دوروبلار.
بو مسئله ده بیزیم خطالاریمیز اولسا دا بو ایشین تعیین ائدیجی عاملی بیزلر دئییلیک. گونئی آذربایجان میللی حرکاتینین قارشیلاشدیغی بو پروبلئم، اصلینده فارس میللیتچیلیگینین تورکلوگه قارشی آچتیغی ساواشین فرقلی شکیلده تظاهرودور. ایرانداکی سیاسی جریانلارین ایدولوژیک تمایوللرینین فرقلیلیینه باخمایاراق هامیسی فارس میللیتچیلیگینین انتلکتول شرایطینده یئتیشیرلر. فارس میللیتچیلیگینین تمل وارساییملارینی بدیهیات کیمین قبول ائدیب اونلاری سورغولاماق احتیاجی حیسس ائتمهدن اؤز ایدولوژیک دوروشلارینی شکیللندیریرلر. فارس میللیتچیلیگی بوتون فرقلی ایدولوژیلرین تمل ایسکلتینی تشکیل ائدیر. ایرانین پروبلئمی آچیق شکیلده “ من میللیتچییم” دین گروپلار دئییل. چونکی فارس میللیتچیلیگی ایندی اؤرتوک/پنهانی شکیلده اؤز وارلیغیمی سوردورور.
فارس میللیتچیلرینین بوتون چالیشمالارینین آچیق ویا گیزلی هدفی، آذربایجانی تورکلوکدن آیریشدیراراق اونو آذری تئوریسی چرچوهسینده ایرانلیلیق ایچینده اریتیلهجک شکیلده دؤنوشتورمک (ایستیحاله) و اهلیلشدیرمک اولموشدور. فارس میللیتچیلیگی یوز ایله یاخیندیر دؤولتین بوتون کولتورل، سیاسی، ایقتیصادی، ایداری، حربی و دیپلوماتیک ایمکانلارینی آذربایجانی دؤنوشدورمه ایستیقامتینده سفربر ائتمیشدیر. نئجه کی ایرانین بوتون انتئلکتول ایمکانلاری بو چرچئوه شکیللنمیشدیر.
گونئی آذربایجان میللی حرکاتی ایران تاریخینده ایلک اولاراق بوتون بو چالیشمالارا قارشی چیخاراق و اونلارین بدیهیات اولاراق گؤسترمهیه چالیشدیقلاری آرگومانلاری سورقولامایا باشلامیشدیر. آذربایجانلیلارین تورک میللتینین بیر پارچاسی اولدوغونو و آذربایجانین اؤزونه مخصوص دیلی، کولتورو و عنعنهسی اولدوغونو دیله گتیرمیشدیر. بو ایدعالار ایرانین انتلئکتول فضاسیندا خیانتله اتهاملاندیریلاجاق قدر یابانجی دوشونجهلردیر. اونلار “بو فیکیرلر هاردان چیخدی؟” دئییرلر. فارس و ایران مفهوملاری اونلارین ذهنینده ائله اینیلشیب کی او داشلامیش اؤن یارغیلاری/پیش داوریلری سیندیرماق ایستهین هر ادعا تهلیکهلیدیر، خیانتدیر و بیگانهلرین کومپلوسودور/توطئهسیدیر . حالبو کی، چاغداش ایران تاریخینی اوخویانلار بیلیر کی اصلینده فارس میللیتچیلیگی یابانجیلارین پروژهسیدیر. اینگیلتره ، آمریکا، یهودی سرمایهسی و عمومیتله قربین آکادمیک و سیاسی فعالیتینین محصولودور.
مرکزیتچی گوچلر نه قدر دموکراتلار؟
بیزه قارشی سرگیلنن منفی دوروشون آلتیندا اؤرتوک/پنهانی فارس میللیتچیلیگی یاتیر. مرکزیتچی گوچلرین بو تفککوردن اوزاقلاشماسی اونلارین دوشونجهلرینین دموکراتیکلشمهسی و لیبراللشمسیله مومکون اولاجاقدیر. اونلار دموکراسینی درونیلشتیرمیی باشارارلارسا بو پروبلمدن اوزاقلاشا بیلرلر. دموکراتیک رژیملرده دینی، مذهبی، اتنیک، جینسیت، سینفی و بنزری بوتون فرقلیلیکلر قانون طرفیندن تأمینات آلتینا آلینیر. بوگون کاناداد داخیل بیر چوخ باتیلی اؤلکهلرده رژیملر اؤزلرینی ائتنیک کیملیکلردن آریندیریلار/تمیزلییر. دؤولتلر دین، مذهب و جینسیت وب. مسئله لرده طرفسیز اولدوغو کیمین ائتنیسیته و کولتورل کیملیکلر مسئلهلرینده ده طرفسیز اولمالیدیر. “ایران فقط فارسلاریندیر” سؤزونو هچ بیر تاریخی سندله ایضاح ائتمک مومکون اولمادیغی کیمین بو دوشونجه نی هئچ بیر دموکراتیک ایلکه ایله ده آچیقلاماق مومکون دئییل. “سن تورک دئییلسن آذری سن” سؤزو هچ بیر دموکراتیک پرنسیپله اویوشماز. دئموکراتیک رژیملر آسیمیلاسیونجو رژیملر دئییللر، تام ترسینه آسیمیلاسیونو انگللهین رژیملردیرلر. اگر بوگون ایراندا 35 میلیونا یاخین اینسانلار اؤزلرینی تورک اولاراق آدلاندیریرلارسا اونلار تورکدورلر. اونلارا دؤولتلر “سن تورک دئییلسن آذری سن” دییه بیلمز. بو تور ایستکلر دموکراتیک پرنسیپلره مغاییر اولدوغو کیمین اینسان حاقلارینین دا چییننمهسی دئمکدیر. آذری تئوریسی ایثاباتلانماسی زور و ایمکانسیز اولان تاریخی اویدورما اولدوغونو بیلیریک. بو تاریخی اویدورمانین دوغرو اولدوغونو دا قبول ادئرسک بیزیم طلبلریمیز و ایستکلریمیز ده هئچ بیر تأثیر قویماز. توتالیم کی، بیز کئچمیشده احمد کسرینین ادعا ائتدیگیمیز شکیلده آذری اولموشوق. بو تاریخی ادعا بوگون هچ بیر معنا/آنلام ایفاده ائتمیر. چونکی اساس و میار اولان منیم بوگونومدور. من ایندی اؤزومو تورک اولاراق بیلیرم و تورکچه دانیشیرام. ایران آدلانان جوغرافیایا هم ایسلام دینی هم شیعهلیک چوخ سونرا گلیب. اوندا هم ایسلامی هم شیعهلیگی یاساقلاماق لازیمدیر. “ایسلامی بوراخیب اسکی دینیمیزه دؤنمهمیز لازیمدیر” دئمک گرکیر. چاغداش تاریخیمیزده بونلاری دئدینیز و آنتی ایسلام سیاستینیز تئوکراتیک/توتالیتر رژیمین اورتایا چیخماسییلا نتیجهلندی. آنجاق ایندی اینسانلارین دین و مذهبلریله ایشینیز یوخ. ان آزی بو مسئله ده راسیونل(عقلانی) و دموکراتیک باخیشا یئتیشدیگینیز مثبت دورومدور. بوگونکو چاغداش دموکراسیلردن تجروبه ائتدیگیمیز کیمین تاریخی هچ بیر ایدعایلا دموکرتایک حاقلاری باستیرماق اولماز. تاریخ فاکتؤرو اینسان حاقلارینی تعطیل ائتمز. مرکزیتچیلر هم تاریخیمیزی تحریف ائدیرلر و تحریف ائتدیکلری یالان تاریخ آنلاییشینا دایاناراق طبیعی حاقلاریمیزی الیمیزدن آلیرلار.
ایراندا 35 میلیونا یاخین تورک یاشاییر. بو اینسانلار اوچون پروژه و برنامهنیز ندیر؟. اونلارین دیلینی، تاریخینی و کولتورلرینی نه زامانا قدر اینکار ائدجکسینیز؟ . 35 میلیون اینسانین نیه اؤز دیللرینده مدرهسهسی یوخدور؟ نیه قزته، تو و رادیوسو یوخدور؟. بو سواللار و طلبلر هله مینیمال ایستکلریدیر. تورکلرین مینیمال ایستکلرینی قبول ائتمهین اؤزونو نجه دموکرات حساب ائدبیلر کی؟.
مرکزیتچی گوچلرین دموکراسینی یاریمچیلیق اؤیرندیکلرینه دایر باشقا بیر اؤرنک داها وئریم. دموکراتیک اؤلکهلرده دینی، مذهبی، جینسی،صینفی وب. اولغولار اطرافیندا هم سیاسی هم مدنی پلاندا تشکیلاتلانماق سربستدیر. اینسانلار اؤز دیل، تاریخ و مدنیتلرینی قوروماق اوچون تشکیلاتلانما حاقلاری واردیر. دؤولتین ان اؤنملی گؤروی بو تشکیلاتلارین امنیتینی تامین اتمکدیر. گونئی آذربایجان میللی حرکاتی، ایران ایچیندکی یاشایان آذربایجان تورکلرینین سیاسی آخیملارینین بیریسیدیر. بو حرکت بوگون ده وار اولدوغو کیمین ایران ایسلام جومهوریتی دئوریلسه ده یئنه ده وار اولاجاقدیر. بو حرکتین ایستک و طلبلرینی قبول ائتمهیه بیلرسینیز، آنجاق اونو یاساقلاماق، یوخ ائتمک و سیاسی خریطهدن سیلیب آتمایا حاقینیز یوخدور. اونو یوخ ائتمک اوچون بو قدر اخلاق دیشی یالان، ایفتیرا، شانتاژ و پسیخولوژی اوپراسیونلارا تشببوس ائتمک فاشیزان داوارنیشدان باشقا بیر شئی دئییل. بو تور گیریشیملرین دموکراسی و اینسان حاقلارییلا اویوشمایاجاغی آشیکاردیر. گونئی آذربایجان میللی حرکاتینین سیاسی قدرینی فقط آذربایجانلیلار تعیین ائدبیلر. مرکزیتچیلر دموکراسینین فقط شیرین طرفی اولدوغونو دوشونورلر. آنجاق دموکراسینین چوخ آجی طرفلری ده وار. ایسته مه دیگینیز و به ین مه دیگینیز تشکیلاتلار حاکیمیته گلر و ایللرجه گئتمهیه ده بیلرلر. دموکراسی نتیجهسی بللی اولمایان آنجاق قورالی بللی اولان بیر اویوندور. اؤلچو و اساس میللتین ایرادهسی ایسه و او دا دموکراتیک سئچیملرله تظاهر ائدیرسه و بو قورالی هامیمیز قبول ائدیریک سه، اوندا دموکراتیک اولقونلوغا/بولوغا چاتمیشیق دئمکدیر. قرب دموکراسیسینین اساس چیخیش تلوراسن اولدوغو بیلینیر. باتیلیلار دین ساواشلارینی انگللمک یوللارینی آختاریرکن تلورانس، لیبرالیزیم، دموکراسی و اینسان حاقلاری مفهوملارینا گلیب چاتیبلار. باتی دموکراسینی دینی، کولتورل، ائتنیک و مذهبی فرقلیلیکلری تأمینات آلتینا آلماق اوچون کشف ائدیبدیر. بیز ده باتیدان اؤیرنملیگیک.
مرکزیتچی گوچلر اؤزلرینی دموکراسی حواریسی و بیزی ده انگل اولاراق گؤستریرلر. آنجاق بیلمهلیدیرلر کی اونلارا دموکراسینی بیز اؤیرتتیگیمیز اوچون دموکراسینین نه اولدوغونو اونلاردان دا یاخشی بیلیریک. بیز اونلارا “فارس میللیتچی سؤیلمی ایله دموکراسی اولماز” دئییریک. ایراندا ایستیبدادی یوخ ائتمک ایسته ییرکسه گلین اونو اورتایا چیخاران بوتون دوشونجه، ایدولوژی و قوروم/قورولوشلاری ییخاق. ایستیبدادی اورتن/تولید ائدن و اونو بسلهین عامللر اولدوغو سورهجه ایستیبداد یئنه گلهجک. فرقلی گئییم، رنگ، دیل و گفتمانلا/سؤیلمله گلهجک. مرکزیتچیلر یاپیسال/ساختاری دئییشیم ایستمیرلر. اونلار ایستیبدادی/دیکتاتورلوغو اورتایا چیخاران سوسیال، کولتورل، ایقتیصادی و سیاسی یاپیلارین/ساختارلارین دئییشمهسینی ایستمیرلر. بیزیم اساس دردیمیز و مسئلهمیز بودور.
“هر بیر میللی فعال بیر میسیونر” ایستراتژیسی
مرکزیتچیلر حاقسیز اولدوقلاری حالدا حاقلی گؤرسنیرلر. چونکی هر زامان اولدوغو کیمین بوگون ده دونیانین بؤیوک گوچلر اونلارین آرخاسیندادیر. اونلارین الینده چوخ چشیدلی تبلیغات و تأثیر قویما ایمکانلاری وار. اونلارین بیزیم علیه یمیزده یایدیقلاری ایفتیرالار زامان ایچینده بیزه ضرر وئرمهیه باشلایاجاق. بو ایفتیرالارین بیزه ضرری چوخ بؤیوک اولابیلر. دونیا ایچتیمایتی ایله علاقهلریمیزی زدلیبیلر. بین الخالق تشکیلاتلارلا موناسبتیمیزی منفی لشدیربیلر. دونیانین بؤیوک گوچلرینی بیزیم دوشمنیمیزه چئویربیلر. آذربایجان-تورک میللتیله اولان موناسبتیمیزه زیان وئره بیلر.
بیز ایفتیرالارینین قاباغینی ایندیدن آلابیلمزسک چوخ چتینلیکلرله اوزلشجه ییک. بو ایفتیرالارلا بیرلیکده ساواشمالیییق. هر کس اؤز ایمکان دایرهسینده معاریفلندیرمه ایشی ایله مشقول اولمالیدیر. حقیقتلری هم میللتیمیزه هم دونیایا آنلاتمالیییق. دونیایا حقیقتی آنلاتماق اوچون تلویزیونا چیخماق لازیم دئییل. ایش یئریندکی اینسانلارا، دوستلارمیزا، قوهوم–قرابالاریمیزا و کیمینله دانیشابیلیرکسه دانیشمالیییق. ایندی “میسیونر” اولما زاماندیر. آذربایجان-تورک میللتینین “میسیونرلری” اولاراق اؤز فیکیر و ایستکلریمیزی دونیایا چاتدیرمالیییق.
———————————————————————————————–
هر میللی فعالین بیرینجی وظیفهسی ندیر؟
گونئی آذربایجاندا گرچک سیاسی گوچ کیمدیر؟ گونئی آذربایجان میللی حرکاتی گونئی آذربایجان سیاسی حیاتینا حاکم سیاسی حرکت اولاراق ادعا ائدبیلریکمی؟. ایران ایچیندکی آذربایجان تورکلرینین سیاسی داورانیش/رفتارلاریندا اؤز میللی کیملیک و هوویتلری نه قدر تأثیر قویور؟. یاشیل حرکاتی و ایران رژیمی چاتیشماسی/توققوشماسیندا سسسیز قالان آذربایجانین بو سیاسی رفتارینی اونون میللی بیلینچ/شعورو اساسیندا آنالیز ائتمهیه نه قدر حاقیمیز واردیر؟ بو آنالیزلری هانسی اجتیماعی، سیاسی و ایقتیصادی فاکتلارا دایاندیریریق؟ ایران ایچیندکی آذربایجان تورکلری ایران سیاسی حیاتینداکی اصلی و اساسی تضادی/چلیشکینی نه اولاراق گؤرورلر؟ اونلارین گؤزونده میللی مسئله اساسی مسئله دیرمی؟ میللی مسئله اونلارین اساسی مسئلهسی اولدوغونو هاردان بیلیریک؟ آذربایجان تورکلرینین میللی شعورو “فارس میللیتچیلیگی اولمادان ایراندا دموکراسی اولماز” دیهجک قدر یوکسلیب می؟ نیه دایاناراق ادعا ائدیریک کی آذربایجانین بیرینجی مسئلهسی اونون میللی مسئلهسیدیر و ایقتیصادی، سوسیال و سیاسی مسئلهلری ایکینجی درجهلی اولاراق گؤرور؟ باشقا بیر سؤزله، گونئی آذربایجاندا یاشایان تورکلری نه قدر تانییریق؟ اوغروندا موباریزه ائله دیگیمیز آذربایجان تورکلری حاقیندا قاپساییجی تحلیل/آنالیزمیز وارمی؟.
یوخاریداکی سواللار سیزه شاشیردیجی گلبیلر. آنجاق او سواللارا جواب وئرمهین سیاسی حرکتین نتیجه آلماسی او قدر ده آسان دئییل. بیز نتیجه آلماق ایستییریکسه اؤز میللیتهمیزی یاخشی تانیمالیییق. میللی حرکاتیمیزین گوجونو، ایمکانلارینی و سینیرلیقلیلارینی (محدودیت) یاخشی بیلمه لیگیک. آذربایجانین شهر و کندلرینده نه قدر نفوذوموز اولدوغونو دوغرو اؤلچمه لیگیک. هانسی اجتیماعی/سوسیال صینیفلارین بیزیمله اولدوغونو دوغرو تشخیص ائتمه لیگیک. آذربایجانین اؤز میللی کیملیک و هوویتی یولوندا نه قدر فداکارلیک ائلمه قاپاسیته/ظرفیتی اولدوغونو اوبجکتیف اولاراق دیرلندیرمه لیگیک. آذربایجان-تورک میللتینین بیزدن نه گؤزلدیگینی و اونلارا نه وئرمهمیز گرکدیگینی دقتله آراشدیرمالیییق.
یوخاریدا بلیرتدیگیم مسئلهلری نه قدر دقته آلیریق؟. دوغروسونو سؤیلمک گرکیرسه دقته آلمیریق. “ بابام دئدی کؤر دئدی هر گلنه وور دئدی” منطیقیله موباریزه اولماز. میللتینی تانیمایان سیاسی حرکت- نه قدر نیتی یاخشی اولارسا دا اولسون- اؤز میللتینی فلاکته آپاریب چیخاردار. گلینن نوقطهده اؤز میللتیمیزی هر طرفلی تانیمایا احتیاجیمیز وار. بعضیلرمیز “ بیز تانییریق” دئیه بیلرلر، آنجاق، اونلارا دا دئمهلییم کی تاسوفله تانیمیریق. بیزیم هله ده گونئی آذربایجانین ایقتیصادی ایمکان و محدودیتلری حاقیندا سامباللی و ال ایله توتولور تحلیلیمیز یوخدور. بیزیم هله ده اؤز ایچیمیزدکی مذهبی آزلیقلاریمیز(اهل-ی حق و سنیلر) حاقیندا نه ایستاتیستیک(آماری)فعالیتیمیز وار نه ده اونلارلا نئجه رفتار ادجییمیز حاقیندا دموکراتیک برنامهمیز وار. تاسوفله بو لیستنی سونسوزا قدر اوزاتماق مومکوندور .
دئیه بیلرسینیز کی بو ایشلر متخصصلرین ساحهسی اولدوغو اوچون بونلار آراشدیرماجیلارین گؤرویدیر. اون دا من ده سوروشارام کی بس سیاستچیلر نه ایشه یارارلار؟ بیزیم سیاسی تشکیلاتلاریمیزین ایشی ندیر؟. منه گؤره گونئی آذربایجان میللی حرکاتینداکی تشکیلاتلار اؤز گؤرولرینی یئرینه گتیرمیرلر. بوتون بو مسئلهلری ایشیقلاندیرماق اوچون کولئکتیف(جمعی) چالیشمایا احتیاج واردیر. کولئکتیف فعالیتلر ده تشکیلاتلارین گؤرویدیر.
گونئی آذربایجان میللی حرکاتی نتیجه آلماق ایستییرسه اؤز میللتینی و او میللتین ایچیندکی نفوذ و محدودیتلرینی تانیمالیدیر. اوستهلیک هر زاماندا گؤزلری ده او اینسانلارین اوستونده اولمالیدیر. اونلارین درد، سئوینچ، اومود، آرزو و قورخولارینی یاخشی بیلمهلیدیر . بیز اؤز میللتیمیزی گؤزلمله ملیگیک، موشاهیده آلتیندا توتمالیییق. بیزیم گؤزلمیمیز پولیس و گوونلیکچی گؤزلمیندن فرقلی اولمالی و آنالیزجی گؤزویله باخمالیییق. بیزیم گؤزلمیمیزین نسنهسی (مفعول-ی شناساییسی) میللتیمیزین کولئکتیف تمایوللری، آرزولاری، قورخولاری و گلهجک اوچون دوشونجهلری اولمالیدیر. بیز اؤز میللتیمیزین فارس میللیتچیلیگیندن، ایرانچیلیقدان، مرکزیتچی گوچلردن و مرکزیتچی سیاسی آخیملاردان نه اندازه ده قوپوب-قوپمادیغینی بیلمه لیگیک و بو مسئله نی ده هر زامان گؤزلم آلتینا آلمالیییق.
بو ایشلر تشکیلاتلارین وظیفهسی اولدوغو حالدا اونلارین بو ایستیقامتده فعالیت ائتمه نیتلری یوخدور. گؤرولدوگو کیمین مسولیت فردلرین اوستونه دوشور. بو ایش اوچون میللی فعاللار اؤزلرینی یئتیشدیرمهلیدیرلر. سیاست، سوسیولوژی، ایقتیصاد، پسیخولوژی (روانشناسی) و بین الخالق علاقهلر حاقیندا چیخان کیتاب و مقالهلری اوخوماق گرکیر. زاماینیمیز آزدیر. “هر کس اؤزونون مسئولودور” ایلک/پرنسیپیله عمل ائدهرک آراشدیرما و اوخوما فعالیتیمیزی باشلامالیییق. کیتاب، مقاله و کیچیک یازی اولاسا ده بله اوخوماغین اؤزو ده بیر موباریزه اولدوغونا اینانمالیییق. آراشدیرماق اؤزو ده موبریزهنین اؤنملی پارچاسیدیر. بو ایستیقامتده هر کس اؤزونو یئتیشدیرمکله مسئول اولدوغونون بیلینجینده اولمالیدیر. بیز اؤز تئوریک بیلگیمیزی ایلرلتمه لیگیک و بونونلا برابر اؤز میللی ساحهمیز (گونئی آذربایجان) حاقیندا دا چوخ یؤنلو و اوبجئکتیف بیلگی و معلوماتلارا صاحب اولمالیییق. بیزیم میللی حرکاتیمیزدا ضیالی یوخدور دئییلر. ضیالی گؤیدن زنبیلله دوشومور کی. ضیالیلار گئجه-گوندوز اوخویاراق یئتیشیرلر. اینسانلارین چوخو اؤز حیاتلارییلا مشغول اولارکن اونلار اوخویورلار. او قدر اوخویور و دوشونورلر کی اونلارین دا “روحلاری ترله ییر”.
ایران رژیمی اوچوروما دوغرو گئدرکن گونئی آذربایجان دا یاواش یاواش عصیانا حاضیرلاشیر. بیز اؤزموزو حاضیرلاساق دا حاضیرلاماساق دا آذربایجان عصیان ائدهجک. آذربایجانین عصیانی بیزیم ایستک و ایرادهمیزدن موستقیل اولاراق گرچکلشهجک. آذربایجان بیزی گؤزلمهیهجک. گونئی آذربایجان عصیان ائتدیگی زامان اونو میللی حرکاتیمیز رهبرلیک ائتمهلی و ائدبیلمهلیدیر.
اونا گؤره گونئی آذربایجانی تانیمالیییق. اونو درینلمهسینه اؤیرنمه لیگیک. تمایوللرینی بیلمه لیگیک. اونا گؤره سؤزومو ینه ده تکرارلاییرام: هر بیر گونئی آذربایجان میللی فعالی اؤزونو سیاسی متخصص کیمین یئتیشدیرمهلی. بو “مومکون دئییل” دئمه یین. مومکوندور. ائتدیگیمیز هر تور تنبللیک و ضعییفلیک میللتیمیزین ضررینه اولدوغونون بیلینجینده اولمالیییق. تنبللیگی بوراخمالی و یولا قویولمالیییق. آتالاریمیز “گؤز قورخاقدیر آیاق ایسه ایگید ” دئییبلر.
یازیلار عاریف کسکین-ین فیس بوک صحیفه سیندن آلینمیش و اؤیرنجی سیته سی امکداشلاری طرفیندن کؤچورولموشدور.
بیانیه تحلیلی کانون دمکراسی آزربایجان درباره بحران کنونی و رمزگشایی از » سکوت » آزربایجان
انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار می رود ، نیروهای ملی و دموکرات آزربایجان نیز با چنین درکی، تحلیل اتفاقات قبل و بعد از انتخابات را امری ضروری ارزیابی مینمایند.
از سوی دیگر تعیین و تعریف چارچوبی تحلیلی برای نحوه مواجهه آزربایجان و شناخت دقیقتر این حوادث و چرایی آنها ، برای گامهای آینده ما بسیار مفید خواهد بود ، این چارچوب تحلیلی همچنین راهگشای نخبگان مرکزگرای ایران و نیروهای سیاسی مرکز را به درک بهتر و عینی از گفتمان مسلط سیاسی در آزربایجان خواهد بود لذا با امعان نظر به اینکه پیروزی جنبش اعتراضی موجود ، بدون تشریک مساعی همه شهروندان ایران میسر نیست ، توجه به این تحلیل و راه حل پیشنهادی آن ضرورتی اساسی برای رهبران و طرفداران جنبش کنونی است، بر این اساس » کانون دمکراسی آزربایجان » ارزیابی و تحلیل خود از اتفاقات اخیر را به شرح زیر تقدیم می کند :
شرایط پیش از انتخابات :
حاکمیت چهار ساله جناح ولایت مدار و نظامی ، همراه با بی ثباتی اقتصادی ، گرانی ، کاهش قدرت خرید مردم ، تنشهای مداوم با جامعه جهانی ، صدور قطعنامه ها و تحریم بین المللی ، محدودیت و سانسور شدید رسانه ای ، سرکوب و اختناق و نقض مستمر حقوق بشر ، اخراج دانشجویان و اساتید منتقد از دانشگاهها و …. شرایطی را ایجاد نموده بود که عموم نیروهای سیاسی منتقد و اپوزیسیون در داخل و خارج ، مشارکت در انتخابات را بعنوان فرصتی حداقلی برای تغییر شرایط ارزیابی کرده و برای استفاده از این فرصت فعالانه در عرصه انتخابات حاضر شدند .
این گروهها از یک سو با طرح مطالبات خود و از سوی دیگر با اعلام حمایت از کاندیداهای رد شده از فیلتر شورای نگهبان مردم را به شرکت در انتخابات و تغییر دولت فرا خواندند ، البته انتشار مطالبات و خواسته های گوناگون صنفی و سیاسی و فرهنگی عموما در جهت بالا بردن آگاهی های مردم و اعتلای گفتمان کاندیداها صورت می گرفت و با توجه به مجموعه شرایط کشور و تعادل حاکم بر روابط قدرت انتظار برآورده شدن بیشتر این خواستها مد نظر نبوده و در اولویت کاری نیروهای سیاسی قرار نداشت بلکه اولویت اساسی همه گروهها ، برگرداندن حداقلی از عقلانیت بوروکراتیک به نهاد دولت با حذف احمدی نژاد بود.
پس از سرکوب سلسله اعتراضهای خرداد 1385 فضای امنیتی سنگینی در آزربایجان ایجاد شده و دستگیریهای گسترده ، صدور احکام طولانی حبس و تبعید ، سنگ اندازی در ادامه حیات نهادهای فرهنگی مردمی ، توقیف و تعطیلی فله ای نشریات دانشجویی آزربایجان ، تعلیق تشکلهای دانشجویی ، ممانعت کامل از برگزاری مراسمهای ملی و گرامیداشت شخصیتهای ترک و …. شرایط به مراتب بدتری را پدید آورده بود ، لذا انتخابات با استقبال گروههای سیاسی منطقه قرار گرفته و از ماهها پیش به موضوع مورد بحث بین نیروهای سیاسی آزربایجان تبدیل گردید .
بخش از فعالان سیاسی آزربایجان با این استدلال که هر گونه مشارکت در انتخابات مشروعیت بخشی به نظام دینی – شوونیستی حاکم است به تحریم انتخابات پرداختند لیکن جمع دیگری از گروهها و فعالان سیاسی با تاکید بر لزوم تغییر ، مشارکت در انتخابات را مورد توجه قرار داده و در این راستا و در کنار جریانهای موجود » شورای هماهنگی فعالان حرکت ملی » نیز شکل گرفته و با ارزیابی انتخابات به عنوان فرصتی در راستای تحقق آرمانهای هویت طلبانه آزربایجان شروع به فعالیت نمود ، هر چند بی تجربگی سیاسی ، هدف گذاری غلط ، سیاه – سفید پنداری امور، ضعف فرهنگ تحمل و تعامل ، مکانیسم دست و پا گیر تشکیل شورا و … موجب بروز مجادلات و چالشهای غیرضروری ، وقت گیر و مضر گردید لیکن نفس تشکیل چنین شورایی یک گام به پیش بوده و لذا آن را گرامی میداریم ، امید است دست اندرکاران شورا با شناخت نقاط ضعف و رفع آنها در موقعیتهای مشابه با سرعت و چالاکی بیشتری به تدبیر امور بپردازند.
آسیب دیگر این مرحله تلاشها و نقدهای غیر منطقی و تخریب گونه برخی مخالفان شرکت در انتخابات بود که به بهانه جلوگیری از مصادره حرکت از سوی نامزد خاصی انجام میگرفت ، که ناشی از درک نادرست این دوستان از شرایط و چگونگی ائتلافهای انتخاباتی یا حمایت از یک نامزد خاص می باشد که یا بر اساس حوزه ای از منافع مشترک و یا پذیرش کل یا قسمتی از مطالبات حامیان شکل میگیرد.
با اینحال و علیرغم تمام کاستیها و نارساییها ، نیروهای فعال در جریان انتخابات ، توفیقات نسبی خوبی در برخی حوزه ها کسب نمودند که به برخی از آنها اشاره می شود :
– تعامل و همکاری طیفهای مختلف فکری در داخل حرکت
– رسمیت یافتن گفتمان حقوق فرهنگی و ملی در ادبیات سیاسی ایران
– رشد خود آگاهی ملی در بین ترکان
– سیاسی شدن و حرکت به سمت تشکل یابی
– ایجاد و تعمیق شکاف بین موافقان و مخالفان حقوق ملی اقوام در بین نیروها و گروههای سیاسی مرکز
– و ….
کانون دمکراسی آزربایجان وظیفه خود میداند از همه این تلاشگران ( شورای هماهنگی فعالان ، گروههای دانشجویی ، کمیته پیگیری مطالبات آزربایجان ، ان جی او ها ، اشخاص حقیقی و فعالان ستادهای انتخاباتی و سایتها و رسانه ها ) تشکر و قدردانی نماید ،
کانون دمکراسی آزربایجان امیدوار است صاحب نظران محترم با مطالعه و آسیب شناسی رفتارها و موضع گیریهای طیفهای مختلف حرکت در این دوره انتخابات ، در رسیدن به درک بهتری از تعریف و تامین منافع آزربایجان اقدام نمایند.
حوادث بعد از انتخابات :
ناظران بیطرف و اکثریت جامعه با تامل در نارضایتی عمومی و گسترده از دولت محمود احمدی نژاد ، فضای انتخاباتی شهرها و روستاها ، مطالعه بلوکهای رای ، توجه به منشا قومی و زبانی کاندیداها ، شعارها و برنامه های آنها ، انتظار نتیجه ای غیر از آنچه اعلام شد را داشتند.
اعلام عجولانه نتیجه ای بر خلاف انتظار عمومی ، تایید شتابزده آن از سوی ولی فقیه ، دستگیری های گسترده در فردای انتخابات ، قطع کانالهای ارتباطی ، تحولات روزهای قبل از انتخابات ، شواهد و قرائن آماری ، ناشیگریهای موجود در نتایج اعلام شده برخی حوزه ها و …. شائبه تقلب در انتخابات و مهندسی آرا را قوت بخشید و موجب بروز اعتراضات گسترده در تهران و سایر شهرها گردید. تجمعات اعتراضی بی سابقه ای که پایه های اقتدار نظام اسلامی را بشدت تکان داد و با کودتایی و نامشروع قلمداد شدن دولت احمدی نژاد از سوی مردم و بخشی از روحانیت و نخبگان حکومتی شکاف عمیقی در حاکمیت ایجاد گردید.
پشتیبانی بی محابای آیت ا.. خامنه ای از احمدی نژاد و تهدید معترضان به سرکوب و کشتار ، نوک پیکان اعتراض را متوجه شخص ولی فقیه و ساختار نظام نمود ، سرکوب خونین معترضین با صدها کشته و مجروح و هزاران نفر زندانی ، نیز کارساز نگردید و اعتراضات ادامه یافت .
اکنون تداوم اعتراضات با وجه دمکراسی خواهانه و حقوق بشری و شکل گیری حمایت گسترده جهانی از آن ، شرایطی بسیار بحرانی و ناامن را برای رژیم رقم زده است و چالشی را شکل داده که ولایتمداران بنیادگرا و نظامیان در یک سو و مصلحتگرایان و رفرمیستها در سوی دیگر آن به صف آرایی پرداخته اند و در شرایط کنونی حذف هیچ کدام از آنها محتمل نیست لذا بنظر میرسد که بحران کنونی هرچند با افت و خیزهایی ادامه داشته باشد ، بدیهی است که در صورت غلبه بنیادگرایان شرایط سخت تری در پیش خواهد بود و هرگونه مصالحه بین طرفین دعوا نیز به گشایش فضای سیاسی خواهد انجامید.
نحوه مواجهه نیروهای سیاسی آزربایجان در قبال اعتراض به نتایج اعلام شده و سرکوب خونین اعتراضات مردمی نیز بسیار حائز اهمیت می باشد که با پرسش زیر به شرح آن خواهیم پرداخت :
چرا اعتراضات به تهران و چند شهر بزرگ محدود شده و انعکاسی در شهرهای کوچک نیافت ؟
حضور نیروی سرکوبگر بسیج در محلات و امکان شناسایی آسان معترضین ، برخوردهای خشن تر و خودسرانه سرکوبگران در شهرهای کوچک ، دسترسی محدودتر به منابع اطلاع رسانی غیر حکومتی و ….. امکان شکل گیری تجمعات اعتراض آمیز در شهرهای کوچک را بطور چشم گیری کاهش میدهد بر این اساس همواره تجمعات اعتراض آمیز ضد دولتی در تهران و برخی شهرهای بزرگ مرکز استان متمرکز بوده است ( بعنوان استثنایی بر این قاعده در اعتراضات خرداد 1385 مناطق ترک نشین حتی شهرهای کم جمعیتی چون آب بر طارم ، شهر بهار در همدان و .. چندین شهر کوچک دیگر صحنه اعتراضات خیابانی بوده است )
در آزربایجان نیز شهرهای ارومیه و تبریز در اعتراض به کودتای انتخاباتی صحنه اعتراضات مردمی گردید ، در ارومیه دو نفر شهید و جمعی نیز مجروح و شمار زیادی بازداشت گردیدند ، در تبریز نیز بر اساس آمار رسمی ، در اعتراضات ضد کودتا حدود صد و سی نفر از فعالان سیاسی و سایر شهروندان بازداشت گردیدند.
در زنجان نیز علیرغم شکل نگرفتن اعتراض خیابانی چندین نفر از فعالان سیاسی شهر بازداشت شده اند.
با این وجود و با این حجم از اعتراضات که در مقایسه با سایر شهرهای معترض بعضا گسترده تر نیز بوده است ، رفتار آزربایجان در اتفاقات بعد از انتخابات از سوی ناظران به » سکوت » تعبیر گردید که ناشی از سنت پیشتازی آزربایجان در مبارزات ضد استبدادی قرن اخیر ایران و انتظار تداوم همین نقش آزربایجان از سوی قشر عوام و خواص ایران است.
همانگونه که شاهد بودیم ، این انتظار تاریخی از آزربایجان در اعتراضات اخیر محقق نشد و به تعبیری آزربایجان » سکوت » اختیار کرد ، تحلیل و کنکاش چرایی این سکوت می تواند نقش موثری در شناخت واقعیات امروز آزربایجان و شکل گیری روابط آینده جنبش ملی – دمکراتیک آزربایجان با حرکات ضد استبدادی سراسری ایران داشته باشد.
کانون دموکراسی آزربایجان این رفتار را تداوم رفتار انتخاباتی آزربایجانیها در سال 1384 و بالا آمدن فرد کمتر شناخته شده ای چون محسن مهرعلیزاده به عنوان انتخاب اول استانهای آزربایجان ارزیابی می کند و به اجمال دلایل و عوامل زیر را در اتخاذ این » سکوت » موثر ارزیابی می کند :
1-آزربایجان در سالهای گذشته و با گسترش گفتمان هویت طلبی و ناسیونالیسم ترکی و بویژه بعد از قیامهای سراسری خرداد 1385 فضای امنیتی داشته و جو اختناق بر آن حاکم بوده است ، همچنین به مناسبتهای مختلفی چون سالگرد اعتراضات 1385 ، گردهمایی های پاسداشت مبارزات بابک ، روز جهانی زبان مادری ، بزرگداشت مشروطیت ، اعتراضات سالانه اول ماه مهر و بازگشایی مدارس و ….. شاهد برگزاری تجمعات و اعتراضات خیابانی در شهرهای مختلف آزربایجان بوده ایم که با سرکوب شدید و بازداشت و احکام زندان همراه بوده است ،
2- علاوه بر دستگیریهای گسترده سالیان اخیر که بنا به گزارش مراجع مستقل حقوق بشری فقط در سال 1385 بالغ بر 5000 نفر بوده است ، در آستانه انتخابات اخیر نزدیک به صد نفر در اعتراضات جمعی به ویدئوی درشت گوییهای سید محمد خاتمی دستگیر شده اند که شمار زیادی از آنها هم اکنون نیز در بازداشت به سر میبرند. رد صلاحیت دکتر اکبر اعلمی همچنین لجاجت خاتمی و جناح اصلاح طلب در عدم عذرخواهی و دلجویی از مردم آزربایجان و سکوت در برابر سرکوب و دستگیری معترضان به وی ، فضای انتخاباتی را بی رونق نمود ، بدیهی است که در چنین فضای امنیتی و اختناق آمیز و کم رونقی جو انتخاباتی امکان شکل گیری اعتراضات جدی بسیار کاهش خواهد یافت.
3-به نظر میرسد علاوه بر دو فاکتور ذکر شده در بالا مهمترین عامل » سکوت » آزربایجان این نکته باشد که اعتراضات سالهای اخیر آزربایجان و مطالبات مردم ، جز موارد انگشت شماری عموما با بی توجهی و بایکوت گروهها و شخصیتهای سیاسی ، احزاب ، روشنفکران و رسانه های مرکز قرار گرفته است و گاها همنوایی برخی از جریانهای یاد شده با حکومت در سرکوب اعتراضات و دستگیریهای گسترده در آزربایجان نیز مشاهده شده است ، با این توصیف در صورت فعال شدن بیشتر نیروهای سیاسی و شهروندان ترک در اعتراضات کنونی – که مسلما همراه با انعکاس مطالبات ملی آزربایجان نیز خواهد بود – آیا تضمینی بر عدم بایکوت و سانسور صدای آنها ارائه شده است ؟ در ادامه سانسور پیش گفته به عنوان مثال در حوادث اخیر نیز شهادت دو نفر در ارومیه ، حمله به خوابگاه دانشجویان دختر در همین شهر و بازداشتهای گسترده معترضان در تبریز و زنجان انعکاس چندانی در رسانه های ایران نیافت.
4- نیروهای مرکزگرا عموما مطالبات فرهنگی و زبانی آزربایجانیها را به آینده ای مبهم حواله داده و با پاک کردن صورت مساله ، حتی از ارائه برنامه ای روشن در این زمینه نیز خودداری کرده اند ، در واکنش به این روند نیروهای سیاسی به ویژه نسل جوان آزربایجان با درس آموزی از تجربه های پیشین » مشارکت فعال و هزینه پرداختن در حرکت و جنبشهایی که مهمترین ضرورت سیاسی و تاریخی آزربایجان و ترکان ایران یعنی مساله هویت ، زبان و فرهنگ را نادیده بگیرد » را با تردید مورد بررسی قرار می دهند.
لذا به طور خلاصه می توان بایکوت و سانسور صدای آزربایجان ، همراهی و یا حداقل سکوت گروههای سیاسی مرکز با حکومت در سرکوب اعتراضات سالهای اخیر آزربایجان ، عدم ارائه برنامه منعکس کننده مطالبات آزربایجان در پلاتفرمهای نیروهای مرکزگرا و وجود جو امنیتی و اختناق چند ساله در منطقه را دلایل کم تحرکی یا » سکوت » آزربایجان برشمرد.
بخشی از نیروها و احزاب آزربایجانی مستقر در خارج کشور با تاکید بر مرزبندیهای مشخص خویش به حمایت کامل از اعتراضها پرداخته و تقریبا کلیه شخصیتها و احزاب آزربایجانی ، گروههای فعال در حوزه حقوق بشر ، سایتها و رسانه های ترکی با حس عمیق مسولیت و با صدور بیانیه ها ، شرکت در آکسیونهای اعتراضی و به ویژه درج و انتشار گسترده اخبار و رویدادهای جنبش ، اعتراض به کشتار شهروندان و پیگیری اعمال فشار بر حکومت اسلامی برای توقف خشونت علیه معترضان و زندانیان به یاری مردم ستم دیده و ایفای وظیفه انسانی خویش پرداخته اند ، بدیهی است که روند حمایت از آسیب دیدگان و قربانیان سرکوب خشونت بار معترضین باید ادامه داشته باشد.
» کانون دمکراسی آزربایجان » نیز فعالانه در این مسیر شرکت جسته و همگان را به حمایت از وجه ضد استبدادی ، دمکراتیک و حقوق بشری جنبش فراخوانده است.
» کانون دمکراسی آزربایجان » با عرض تسلیت مجدد به خانواده های داغدار ، خواهان شناسایی و محاکمه آمران و عاملان کشتار و ضرب و شتم مردم بی گناه ، آزادی فوری زندانیان سیاسی ، رفع محدودیت و سانسور از رسانه ها و ابزارهای ارتباطی و فراهم شدن امکان تجمعات آرام همه گروههای منتقد و مخالف می باشد .
ما با تاکید دوباره بر حمایت از ماهیت ضد استبدادی جنبش مردمی کنونی ، همه نیروهای سیاسی را به پذیرش واقعیت هویت چند فرهنگی و چند زبانی ایران و لوازم سیاسی این واقعیت دعوت می کنیم ، راه حل پیشنهادی ما برای فراگیر شدن جنبش انعکاس خواسته های اقوام ، زنان ، کارگران و … در گفتمان جنبش است ، بدون توجه به اولویتهای مردم آزربایجان و همدلی با آن ، بدون محکوم نمودن سرکوب آزربایجان و سایر اقوام و با تداوم سانسور و بایکوت و تحمیل جداروی به آنها انتظار مشارکت و همراهی آزربایجانیها و سایر اقوام و در نتیجه پیروزی جنبش رویایی بیش نخواهد بود ، باید مطالبات دمکراتیک همه گروهها ، اقوام و ملیتها و زنان و .. از اولویتی یکسان برخوردار گردد و فرصت ظهور و بروز گرایشهای غیرستیز دینی و شوونیستی از میان برود ، در پایان از زبان مارتین لوترکینگ رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکا پاسخ به اولویت بندی و تقدم و تاخر مطالبات مختلف و شعار » الان وقت این حرفها نیست » را اینگونه بیان می کنیم : » بهترین زمان ، همین الان و بهترین مکان همین جاست ، ما اکنون با این حقیقت روبرو شده ایم که فردا ، همین امروز است ، اکنون باید با این ضرورتهای اجتناب ناپذیر رو در رو شویم «.
کانون دمکراسی آزربایجان
6 مرداد 1388