پرگار بیبیسی و طواف کعبۀ نژادپرستی
ابوذر آذران
بی بی سی فارسی هم به جمع راویان جکهای توهینآمیز به ملت ترک پیوست. دیشب در روز جهانی زبان مادری، بهجای پرداخت به این مساله مهم، دو تا دلقک به برنامه مثلا تئوریک پرگار دعوت کرد و هر دو، علاوه بر اینکه جک گفتن به اقوام را عادی و مثبت ارزیابی کردند، با پلشتی تمام، خود نیز به بازگویی جک های توهین آمیز کوچه و بازاری درباره ترکان ایران پرداختند: «یه ترکه … »
مجری پرگار که همیشه سعی دارد در برنامه اش به کسی توهین نشود، زمانی که آقایون به ترک ها توهین کردند، سکوت کرد. اگر هادی خرسندی نمی خواهد با جک هایش به اعتقادات مذهبی مادربزرگش توهین کند، چطور به خوداجازه می دهد هویت و فرهنگ و زبان سی میلیون ترک زبان ایرانی را مسخره کند؟ چطور میتوان به این فاجعه نژادپرستانه خندید و مثل آب خوردن از کنارش گذشت؟
آقای خرسندی، تو که احتمالا نژادپرست نیستی، آیا می دانی توهین به ترک ها، نژادپرستی تمام عیار است؟ آقای اسپراکمن، اگر مواظب هستی که هولوکاست سوژه طنز نشود، چگونه ترکها را سوژه مسخره می کنی و اصلا هم شک نداری که کار نژادپرستانه ای کرده ای؟ آقای پل اسپراکمن، اگر هیتلر چند هزار بهودی را در کوره های آدم سوزی سوزاند، شما هیتلرهای مدرنی هستید که چندین میلیون ترک را به مسلخ ژنوساید عظیم فرهنگی برده اید.
آقای داریوش کریمی، آیا می توانی در برنامهات، توهین علنی به کوروش و داریوش و آریانیسم را تحمل کنی؟ آیا بر اهانت به نژآد آرایایی ات، اعتراض نمی کنی؟ آیا به نظر تو، توهین به مادرت ایراد ندارد؟ توهین به زبان مادری و هویت اجدادی من، یعنی توهین به مادر من. این را که باید بفهمی. در اول صفحه فیس بوک پرگار، نوشته ای؛ نطرات نباید توهین آمیز باشند. من می گویم برادر من، تو با برنامه توهینآمیزت، نفرت کاشتی و توهین پراکندی.
خرسندی و پل اسپراکمن اعتقاد درستی دارند که طنز تنها برای خنداندن نیست بلکه حاوی پیامهای اجتماعی و سیاسی است. آقایان، وقتی ترک ها را در میلیون ها جک، «خر» معرفی می کنید، به نظر شما سوای توهین به یک ملت، چه پیامی به بافت اجتماعی ایران میدهید؟ پیام این طنزها جز این است که ترکها خرند و خرها پست ترین و حقیرترین آفریده هستی هستند که تنها باید به زور بازو کار کنند و هرگز نباید پای بر رده آدمیان بگذارند؟ همین طنزها، ترک ها را ترور شخصیت کرده و آنها را به شهروندی درجه دو بدل کرده است.
طنز ایرانی چه نوع طنزی است؟ من می گویم: طنزی ویرانگر. طنزی که مجاهدت های علمی، سیاسی، اقتصادی یک ملت را در لایه ای ظخیم از توهین پنهان می کند و بهجای تقدیر از آنان، ترک ها را خر معرفی کند. طنز ایرانی، ابزاری است در دست پان آریانیسم برای ژنوساید فرهنگی و پاکسازی قومی. این طنز میخواهد نژادی را فره و برتر جلوه کند و نزادی دیگر را حقیر و خر.
فاجعه اینجا است که می گویند؛ ما برای اصفهانی ها هم جک می گوییم برای رشتی ها نیز. اما خود می دانند که میان این و آن چه تفاوت عمیقی وجود دارد. طنز برای اصفهانی و رشتی، طنزی دروننژادی، اجتماعی و غیرنژادی است ولی طنز برای ترک ها؛ سیاسی و نژادپرستانه است. طنازان برای تمام هویت ترکی جک می گویند نه برای شهرهای آزربایجان. اگر مثلا برای کسی به صرف تبریزی بودن جک می ساختند تلقی نژادی برداشت نمی شد، اما وقتی برای کلیت ترک ها جک می سازند و در همه حال، آنان را خر و کودن و نفهم معرفی می کنند، این ضدنژادی است. آیا برای کلیت قوم فارس اینچنین توهین های روا می رود؟ آیا طنزهای این طنازان، قوم فارس را به صفت خاصی آراسته اند جز به برتری و نیکویی؟
فاجعه بارتر اینکه پل اسپراکمن می گوید این جک ها در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم رواج دارد اول اینکه مگر اروپا و آمریکا الگوی طنز و فرهنگ ماست؟ ثانیا، آیا در اروپا و آمریکا، یک ملت همه تاریخ ملتی دیگر را نادیده می گیرد و در کوچه و بازار و دانشگاه و رسانه او را همواره خر معرفی می کند؟ آیا این توهین بی حد و مرز و هرجایی و هرزمانی، در این سطح در اروپا هم جریان دارد؟
پل اسپراکمن در جایی می گوید طنز اما نباید شبهه نژادپرستی داشته باشد. مثلا نباید هولوکاست را سوژه جک کرد. پس جک مرزهایی دارد آقای خرسندی. یکی از این مرزها همین نژادپرستی است یکی بگوید خر خطابکردن یک ملت در این وسعت، نژادپرستی نیست؟ آیا نژادپرستی شاخ و دم دارد؟
آقای خرسندی، گفتی اینهمه جک قومی آمده و رفته و هیچ اتفاقی نیافتاده. متاسفم که از تاریخ ایران هیچ خبر نداری. مگر فاجعه خرداد 85 را در آزربایجان ندیدی؟ آیا فکر می کنی برای سوسک خطاب کردن یک ملت، خندید یا گریست؟ آقای خرسندی، اگر سالها اعتراض ملی آزربایجانی ها به این جک های نژادپرستانه را نمیبینی حداقل دل من را ببین. ده سال است هر روز در پایتخت پان آریانیسم، هرجا که نژاد برتر کم آورده، خر خطابم کرده و طردم کرده است.
آقای خرسندی، تو مواظب روح معنوی مادربزرگت هستی که مبادا چینی نازک باورهایش ترک بخورد و ناراحت شود، چرا نگران دل من نیستی؟ تو که اخلاقگرایی، تو که انساندوستی. ببین، وقتی در حضور من جک ترکی می گوید، اشکهایم سرازیر می شود و دلم می لرزد. تنها من نیستم میلیون ها ترک همزبان من نیز چنین اند. اگر در فلسفه شما، جک قومی اشکالی ندارد، حتما در جهانبینی شما، رنجاندن دیگران، غیراخلاقی است ببین تو با جکهای توهینآمیزت، با من و همزبانان من چه میکنی؟
آقای خرسندی، طنزهای تو حتما هم باید سوژهایت را برنجاند اما شرط دارد کسانی باید از جک های تو برنجند که دشمن ملتاند و ظلم کردهاند و تو باید بهعنوان نماینده یک ملت، آنها را با طنزت خوار کنی، بگذار آنان برنجند و عصبانی شوند اما آیا من هم؟ من چرا؟ من آیا بخاطر ترک بودنم گناهی مرتکب شده ام و ظلمی کرده ام؟ چرا باید هر روز دلم خون شود از بس که خر خطاب میشوم؟
آقای پل اسپراکمن، من روند جریان ضدنژادپرستی سیاهپوست های آمریکا را پی گرفته و مطالعه کردهام، میخواهم حسی را به شما منتقل کنم. وضعیت ترک های ایران در برابر رفتارهای نژادپرستانه نژاد فارس، بی شباهت به وضعیت اسفبار سیاهان در برابر سفیدها نیست. ما مسخره می شویم طرد می شویم حق آموزش زبان خود را نداریم مدام بخاطر لهجهمان نحقیر می شویم. هماره انکار می شویم. آنها کاکاسیاه خطاب می شدند مارا خر خطاب می کنند. نژاد آنگلاساکسون حقیقت را پذیرفت و از نژادپرستی اعلام برائت کرد و سیاهان را حتی بر تخت ریاست جمهوری نشاند اما ما ترکان ایران، نه تنها از اوج شکوه به زیر کشیده شدیم بلکه حتی آموزش زبان مادریمان نیز، حقی است که به رویا پیوسته است.
این طنز نیست آقای اسپراکمن، این تاریخ درد است. خروجی این تاریخ، سقوط ملتی است که نخستین مشروطۀ خاورمیانه آفرید. دوستانم و کسانم، برای رهایی از توهین و خر خطاب نگرفتن، ترک بودن خود را انکار میکنند. این طنز نیست ابزاری است برای الیناسیون فرهنگی یک ملت. وقتی کودک دبستانی را ترک خر خطاب می کنند او از پدر و پدربزرگ و جد و آبادش متنفر می شود و پیش از هر چیزی، سعی می کند که دیگر ترک نباشد. من عمق فاجعه را زمانی فهمیدم که وارد دانشگاه تهران شدم هیچ یادم نمیرود که در نخسیتن کلاس درس، همینکه دهان من باز شد، کلاس منفجر شد استاد گفت: نخندید از پست کوه آمده است زبان آدمیزاد بلد نیست هنوز بدوی است… .
» ترک خر» واژه غریبی نیست در ایران. همگان، همه جا و هرزمان، این واژه را می شنوند. گویندگان آنها همه فارساند و البته اندکی هم ترک. اینکه چرا بخشی از ترک ها به بازگویی این طنزهای توهین آمیز رومی آورند در مرحله اول نشانگر وسعت رواج آن است و در مرحله دوم بیانگر حکایتی تلخ. وقتی مدام توهین میشنوی و نمیتوانی جلوی توپخانه را بگیری، تنها یک راه برای رهایی از این جهنم داری، خودت هم پشت تیربار بنشینی تا با پذیرفتن هویتی دیگر، در امان بمانی.
» یه ترکه » روایت هماره قوم فارس است، روایتی که از قامت طنز هم فرارفته و وارد ادبیات جدی و تریبونهای رسمی هم شده است. این توهینها در قامت طنز هم بسیار تلخ و نژادپرستانه است، اما وقتی مدام در صداوسیما، رسانههای چپ و راست، کلاسهای درسی دانشگاهی، گعدههای آخوندی، نشستهای سیاسی و فرهنگی و …. بازگویی میشود، فاجعه را از سطح طنز توهینآمیز به اراده آگاهانه سوق میدهد. » یه ترکه» تنها در زبان خرسندی و اسپراکمن نمی چرخد، ورد زبان روحانیون عالیرتبه ایران است و سرواژۀ زبان آزادیخواهان و فرهنگیان و هنرمندان و … .
یکسانسازی هویت ایرانی و پروژه «ایران=پرشیا» پروژه نفرت و اهانت است، پروژه ای در چند جبهه: جبهه اول رواج وسیح جک ترکی و خر خواندن ترکان و رنجاندن و فراری دادن آنان از زبان و فرهنگ اجدادیشان و در جبهه دوم تحریف هویت و تاریخ و آذریخواندن. این پروژه شیطانی بسیار حرفهای طراحی شده است. وقتی از سیلاب توهینآمیز «ترک خر» فرار میکنی، باید راهی منطقی برای گریز بیابی. فاز دوم پروژه در کمین است تا این انسان رنجیده را بقاپد. توهین و انکار تنها جبهههای پروژه نفرت نیستند. ارعاب، منع آموزش زبان مادری، کتابسوزی، قتلعام، کشتار زنجیرهای روشنفکران و … دیگر جبهههای این پروژه است.
توهین به زبان آزربایجان و هویت ملت ترک، مرض فارسها است. آنانکه اعتقاد دارند جکهای ترکی، کار استعمار است و دامن میهندوستان بافرهنگ، پاک است، کوتاهنگاهی به نوشتهها و گرایشهای بزرگان فرهنگ صد سال اخیز بیاندازند و ببینند که بزرگانشان چه گلهایی کاشتهاند.
امید داشتیم با برآمدن گفتمان حقوق بشر، دموکراسی خواهی و ضد نژادپرستی، هژمونی « ترک خر و آریای فره » از بین برود؛ اما، با کمال تاسف شاهدیم که دقیقا در روز جهانی زبان مادری و در اوج دموکراسیخواهی ملت ایران، بی بی سی که خود را تریبون همه انسانها و همه آزادیخواهان می داند، برنامه ای را روی آنتن می فرستد که در آن علاوه بر عادی جلوه دادن توهین به ملت آزربایجان و تبرئه نژادپرستان، بهصورت علنی و مکرر به ترکها توهین میشود.
در حیرتی عمیق و رنجآور فرو میروی وقتی می بینی کسانی که ردای انساندوستی و دموکراسیخواهی بر تن کردهاند، در گفتار و کردار، همه اصول اخلاقی دموکراسی را زیر پا می گذارند. مگر می شود دمکراسی خواه بود و به حقوق بشر اعتقاد داشت و آزادی را پاس داشت و ادعای اخلاق داشت؛ اما، نژادپرست بود و ملتی را خر خطاب کرد؟
مطالب مرتبط: